۰۲ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۷
کد خبر: ۱۳۹۸۰۲
یاد یاران سفر کرده(8)؛

عکس‌هایی از روحانیت متعهد را پیشاپیش جنازه‌ام قرار دهید

خبر گزاری رسا - طلبه شهید فضل الله اسماعیل پور در وصیتنامه‌اش نوشت: عکس‌هایی از چهره‌های تابناک روحانیت مبارز و متعهد و در خط امام را پیشاپیش جنازه‌ام حرکت دهند تا دشمن بداند که من در راه این عزیزان شهید شده‌ام.
ياد ياران سفر کرده

به گزارش خبرگزاری رسا، دیده‌ها در میدان نبرد، به کربلا دوخته شده بود.قیام و قعود همه به خون آغشته بود.صدای انفجار توپ‌ها، با انفجار دل‌ها تفسیر و تبیین می‌شد.نه وحشتی و نه ترسی؛ زیرا دیدگان قیامت بین تو، باز جایگاه خود را در آن جا پیدا و به سوی آن حرکت می‌کرد.


در جنگ همه چیز رنگ خون دارد و رنگ خون برای تو، رنگ آشنایی است؛ زیرا میدانی که از کربلای حسینی برایت هدیه فرستاده شده و بدین سبب عاشق لاله‌های سرخ هستی و رویش آن‌ها را در تمام جهان آرزو داری


اما ای عزیز سفر کرده!اکنون شمیم خون تو دشت به دشت در گذر شتابناک زمان، شامه نواز تاریخ است.تو یکی از رادمردان سرخ جامه هستی که با زیستن و شهادت خود، تاریخ انسانیت را آکنده از درس از خود گذشتگی و فداکاری کرده‎ای


تو ثمره یک خانواده پاک و سراسر مبارزه و عشق هستی


در چهارمین روز از آبان سال 42 قدم به عرصه هستی نهادی. پیشانی بلندت از همان ابتدا حکایت از سرانجامی بلند داشت. تو ثمره یک خانواده پاک و سراسر مبارزه و عشق هستی.


راه مدرسه، نخستین راهی است که تو تنها و مشتاق رفتی.در همین گام نخست، اراده و تصمیم در چهره‌ات موج می‌زد که باید رفت. پس از طی مراحل ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان، ندایی از ملکوت تو را به صفا و پاکی می‌خواند.


آن ندا همان جذبه نگاه یوسف فاطمه -سلام الله علیها- بود که تو را برای پیمودن سفر عشق راهی منزلگاه عُشّاق کوی دوست نمود. حوزه علمیه اقدمیه شهرضا یادآور تلاش و پشتکار و خاطرات شیرین تو است.


دیار عشق بازی با معشوق

آن هنگام که با نواخته شدن شیپور جنگ، ندای ملکوتی «الرحیل»شوق دیدار بر دل‌های بی‌قرار انداخت و جبهه، این دیار عشق بازی با معشوق، آغوش خود را به سوی دلدادگان وصال باز کرد، تو نیز قدم در وادی جنون گذاشتی.


سرانجام در بیست و یکمین روز از بهار سال 1361 در جبهه تنگه چزابه جلوه‌گری کردی، شهادت را چون خلعتی بهشتی در بر کردی و از این خاکدان به دیار دوست پر کشیدی.
وقتی که پیکر پاکت را با شکوه خاصی به سوی گلستان شهدای شهرضا می‌بردند، عطر دل‌انگیز شهادت و ایثار در کوچه‌های شهر به مشام رسید و جانمان را دوباره زنده کرد.«مبارک باد وصال یار بر عاشقان کوی دلدار»


اینجا دانشگاه است
همیشه آرزوی شهادت در راه خدا داشت و از خدا می‌خواست تا او را با شهیدان محشور نماید.


در آخرین نامه‌اش نوشت: شاید این آخرین مرتبه باشد که برای شما نامه می‌فرستم. اینجا دانشگاه است؛ دانشگاه شهادت و شهامت و مردانگی. اینجا تجلّیگاه عشق و ایمان است. اینجا معراج عاشقان لقاءالله است.اینجا فرشتگان زیبای الهی پرو بال می‌گشایند و شکوفه‌های نوشکفته شاخسار ایمان پرپر می‌شوند. آری، خداوند به من توفیق داده است تا به جبهه بیایم و از همه ارزش‌های معنوی بهره‌مند شوم.


علاقه فراوانی نسبت به یاران باوفای امام خمینی-رحمه‌الله علیه- از جمله شهیدان بهشتی، شهید باهنر و رجایی و مقام معظّم رهبری داشت.


نسبت به روحانیت اصیل در خط ولایت فقیه و امام و شهدا، عشق می‌ورزید به طوری که در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: عکس‌هایی از چهره‌های تابناک روحانیت مبارز و متعهد و در خط امام را پیشاپیش جنازه‌ام حرکت دهند تا دشمن بداند که من در راه این عزیزان شهید شده‌ام.


شایان ذکر است، علاقه‌مندان به کسب آگاهی بیشتر از زندگی‌نامه، وصیت‌نامه و خاطرات شهدای روحانی، می‌توانند به پایگاه اینترنتی«جلوه ایثار، روایت حماسه شهدای روحانی»به نشانی
http://www.jelveisar.ir مراجعه کنند./995/د101/ن

ارسال نظرات