۱۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۲
کد خبر: ۱۴۲۰۳۴
آیت الله جوادی آملی:

معرفت حسی و تجربی پایین ترین درجه دانش است

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: معرفت حسی و تجربی کف دانش است، علم و دانشی از معرفت حسی و تجربی پایین تر و ضعیف تر نداریم، بعد نیمه تجربی، بعد تجریدی فلسفه و کلام، بعد تجریدی عرفان و بعد از آن هم علم شهودی است، در علوم تجربی یقین بسیار کم پیدا می شود.
درس تفسير آيت الله جوادي آملي

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی امروز در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم به ادامه تفسیر سوره مبارکه قصص پرداخت و گفت: کلام خدا همان طور که در پایان سوره مبارکه شوری آمده، یا از طریق وحی است یا از ورای حجاب و یا با ارسال رسول و در مورد حضرت موسی علیه السلام در طلیعه امر که صدا را از ناحیه درخت شنید، ظاهرش این است که از ورای حجاب بوده یعنی درخت، حجاب بوده است.

 

این استاد تفسیر حوزه علمیه گفت: مشاهده نار یا نور الهی و شنیدن کلام الهی به مقامات فعل خدا بر می گردد، اما آنچه که حضرت موسی علیه السلام در اربعین و مثل آن طلب می کرد مقام بالاتر بود که ندا آمد «لن ترانی»، اما قداست حضرت موسی علیه السلام باعث تجلی شد و به برکت آن تجلی، حضرت مدهوش شده و کوه هم متلاشی شد.

 

این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به عبارت «و اضمُم اِلَیک جَناحَک مِنَ الرَهب» گفت: نظر سیدنا الاستاد این است که این تعبیر در قبال متبختران است که در حال را رفتن با دست و پهلوی باز حرکت می کنند ولی کسی که متواضعانه راه می رود دست ها را به پهلو می چسباند، این حرف صحیح است ولی با «من الرهب» سازگار نیست، می فرماید جناحت را به خودت ضمیمه کن نه دست را و این فرموده خدا تشریع نیست بلکه تکوین است و خوف را برطرف می کند.

 

مفسر برجسته قرآن کریم گفت: خوف دو نوع است، یکی وعده الهی است که اولیاء او در معاد ترس ندارند و در دنیا پیروزند، اما دیگری وظیفه ولیّ خدا است که باید همیشه بین خوف و رجا به سر ببرد، «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» خبر نیست بلکه جمله خبریه ای است که به داعیه انشاء ایراد شده است، این ضمیمه کردن جناح هم عبارت دیگری از طمأنینه است لذا حضرت در کمال شجاعت و طمأنینه به بارگاهی می رود که «یذبحون ابنائهم».

 

حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به پاسخ حضرت موسی علیه السلام به فرعون، خاطر نشان کرد: حضرت می فرماید این طور نیست که ما بگوییم پیامبریم و شما هم بگویید نیستید و حرف تمام شود، ما با شما و با این مردم کار داریم و بالاخره هم پیروزیم.

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان داشت: فرعون ادعایی دارد و می گوید من «رب» شما هستم، منظور او هم پرورش جامعه است یعنی فکر من می تواند این جامعه را اداره کند نه این که من همه چیز را خلق کردم چون قبل از فرعون هم این عالم وجود داشت و حتی خود فرعون هم بت پرست بود، منظورش این بود که سعادت شما در این است که از فکر من تبعیت کنید و غیر از من هم کس دیگری نیست «ما علمت لکم من اله غیری» چون من کس دیگری را نمی بینم.

 

وی ادامه داد: «عدم الوجدان» در مورد خدا که محیط محض است «یدل علی عدم الوجود» ولی درباره ممکنات «لا یدل علی عدم الوجود» و این به خاطر محیط بودن خدا است، اگر خدای متعال بفرماید چیزی را نیافتم یا ندیدم به این معنی است که آن چیز وجود ندارد چرا که او محیط محض است و فرعون هم این معنای بلند را ادعا می کند و می گوید چون من اله دیگری غیر از خودم برای شما نمی بینم پس وجود ندارد.

 

حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به عبارت «فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى» گفت: سطح فکر آنها در معرفت شناسی همین حس تجربه بود، گفت یک کوره آجرپزی درست کن تا خشت را به صورت آجر در بیاوریم و قصر رفیعی بسازیم، «صرح» یعنی شفاف و روشن، وقتی می گویند این مطلب تصریح کرده یعنی روشن کرده است، اگر برج بلندی باشد که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد و انسان بتواند فضای دید بهتری داشته باشد «صرح» نامیده می شود یعنی بالای آن تصریح می کند، شفاف و روشن می کند.

 

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: دانش اینها بر اساس «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» معرفت حسی و تجربی بود که کف دانش است، علم و دانشی از معرفت حسی و تجربی پایین تر و ضعیف تر نداریم، بعد نیمه تجربی، بعد تجریدی فلسفه و کلام، بعد تجریدی عرفان و بعد از آن هم علم شهودی است، در علم تجربی یقین بسیار کم است، کمتر طبیبی پیدا می شود که بگوید صد در صد فلان دارو برای فلان بیماری است، غالبا به 80% و 90% اکتفا می کنند، در علوم تجربی یقین بسیار کم پیدا می شود، به تعبیر لطیف مرحوم بوعلی در کائنات فاسدات یعنی متحولات برهان بسیار اندک است، برهان در ریاضیات و بالاتر از آن است.

 

وی افزود: فرعونیان در کف دانش بودند، حرف بنی اسرائیل این بود که «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» یا می گفتند «ارنا الله جهرة»، همین فکر غالب در مصر، برای فرعون هم بود و گفت برجی بساز که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد تا من ببینم کسی به نام خدا هست یا نه، یا آنجا رصدخانه درست کنیم «لعلی ابلغ الاسباب اسباب السماوات»، تا ببینیم در آسمان ها خدایی هست یا نه و بالاخره از محدوده حس و تجربه نمی توانم بگذرم./913/پ201/ج

ارسال نظرات