زیارت خالصانه امام رضا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه خبرگزاری رسا خاطرات حجتالاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی را از کتاب منبر خاطره بازنشر میکند.
ایام تعطیلات تابستانی حوزه، در یکی از سفرهایی که به مشهد داشتم، برای خداحافظی، خدمت حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی رسیدم.
آخر شب بود و تازه از مطالعات درسی فارغ شده، و خسته به نظر میرسیدند. برای رفع خستگی فرمودند: قدری بنشینید تا جریانی را برایتان نقل کنم.
اطاعت کردم. فرمودند: یکی از آقایان محترم که فعلا در قید حیات نیست و خدا رحمتش کند، پیش من آمد و گفت: اگر اجازه فرمایید، مطلب مهمی برایتان بگویم.
عرض کردم: میشنوم.
نقل کرد که: چند روزی است که از مشهد آمدهام و این بار، بیست و هشتمین سفری است که موفق شده و به زیارت آقای علی بن موسیالرضا(ع) نایل آمدهام.
در همین سفر، شبی در عالم رؤیا دیدم که در صحن اسماعیل طلایی هستم و آنجا لبریز از جمعیت است و همگی ساکت و متوقفاند، و کسی حرکت نمی کند.
پرسیدم: چه خبر است؟
جواب دادند: حرم مطهر قرق است و کسی را راه نمیدهند و حضرت رضا(ع) دستور فرمودند که امروز به زوارش جایزه بدهند.
عرض کردم: بر چه مبنایی؟
گفتند: بر مبنای تعدد زیارت. هر کس شمار زیارتش بیشتر باشد، جایزهی بهتری دریافت مینماید.
من مسرور شدم که امروز جایزهی بزرگی نصیبم خواهد شد.
منتظر نوبت بودم، چرا که افراد را صدا میزدند، و آنان از سمت راست ایوان طلا وارد میشدند و در وسط ایوان، میزی بود و دو جوان با لباسهای عربی پشت میز نشسته بودند و دفترهایی در اختیارشان بود. افراد جلو میز توقف میکردند و پس از پاسخ به سؤالات و گرفتن جایزه، از طرف چپ ایوان خارج میشدند؛ و بستههای جوایز هم باهم متفاوت بود.
نوبت به من رسید و وارد شدم، و به آن دو جوان سلام کردم. جواب دادند و پس از معرفی خود از نام و شهرت و نام پدر و مکان ولادت، به دفتر مراجعه کردند و گفتند: شما تنها یک سفر زیارتی دارید.
برافروختم و گفتم: آقا، اشتباه میکنید، من بیستوهشت سفر زیارتی دارم، شاید تشابه اسمی پیش آمده است.
بار دیگر دفتر را بررسی کردند و جواب دادند که همان یک سفر بیشتر ثبت نشده است.
گفتم: اعتراض دارم.
گفتند: باید با خود آقا در میان بگذارید.
برایم اجازهی ورود به حرم گرفتند و وارد حرم مطهر شدم.
مقابل ضریح که رسیدم، قبل از این که سخنی گفته باشم، عرض ادبی کردم، که آن حضرت فرمودند: آری شما بیستوهشت سفر به مشهد آمدهاید، ولی هر کدام از سفرهای شما جهتی غیر از زیارت داشته است! آنگاه انگیزهها را یک یک برشمردند! اما در بارهی یکی از سفرها چیزی نفرمودند و گذشتند. باقی سفرها را ادامه دادند و قصد ما را در بارهی آن سفرها بیان فرمودند!
سپس فرمودند: سفری که خالصا مخلصا به قصد زیارت قبر ما آمدهاید، یک سفر بوده که آن را ثبت کردهاند! و بعد از خواب بیدار شدم.
آقای گلپایگانی پس از نقل این داستان، اضافه فرمودند: حال که بنا دارید به مشهدالرضا(ع) بروید از همین جا قصد زیارت داشته باشید و هیچ پیرایهای را به آن ملحق نکنید تا ایام زیارت پایان پذیرد، و سعی کنید با دیگر عناوین، کاری انجام نگیرد و پس از سفر زیارتی در بازگشت به هر کجا که میخواهید بروید و با هر کسی بناست دیداری داشته باشید، انجام دهید، مانعی ندارد.
عرض کردم: از خدا توفیق چنین زیارتی را برایمان بخواهید. خداحافظی کردیم و با خواندن دعای سفر مرا بدرقه فرمودند./971/د101/ن