حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی

برچسب ها - حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی
بر منبر خاطره (12)؛
خبرگزاری رسا ـ تا جعبه شیرینی را روی کرسی نهادم، آقای حاج شیخ دست برد و گزی برداشت و خورد. تمام نشده، دومی را برداشت، و بعد سومی را.
کد خبر: ۱۴۵۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (3)؛
خبرگزاری رسا ـ یک روز صبح که خدمت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی رسیدم، روز تعطیلی بود. فرمودند: خسته‌ام و حوصله‌ی کاری ندارم. خوب است برویم منزل آیت الله اراکی از مشهد آمده‌اند و توقع دارند.
کد خبر: ۱۴۵۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (6)؛
خبرگزاری رسا ـ شب عیدی بود، دیر وقت از منزل آقا بیرون می‌رفتیم و کسی از همکاران باقی نمانده بود. طلبه جوانی با عجله وارد منزل شد و سلام کرد. گفتم : چه فرمایشی دارید؟ گفت: می‌خواهم خدمت آقا برسم و معمم شوم.
کد خبر: ۱۴۵۶۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (22)؛
خبرگزاری رسا ـ شما بیست‌وهشت سفر به مشهد آمده‌اید، ولی هر کدام از سفرهای شما جهتی غیر از زیارت داشته است! آن‌گاه انگیزه‌ها را یک یک برشمردند! اما در باره‌ی یکی از سفرها چیزی نفرمودند و گذشتند. باقی سفرها را ادامه دادند و قصد ما را در باره‌ی آن سفرها بیان فرمودند!
کد خبر: ۱۴۵۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (14)؛
خبرگزاری رسا ـ از خدا خواسته‌ام شهادت نصیبم فرماید، ولی در موقع ذکر.
کد خبر: ۱۴۵۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (22)؛
خبرگزاری رسا ـ نوشتم آقا جان من نمی‌توانم سوال کنم به ناچار می‌نویسم، شما دیگر لازم نیست بنویسد، حرف بزن می‌شنوم، باز بنده‌ی خدا نوشت که هر امری بفرمایید اطاعت می‌شود.
کد خبر: ۱۴۵۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (19)؛
خبرگزاری رسا ـ آن عبای نجفی عالی از بین رفت و دو سه روزی بیشتر مهمان آقا نبود. می‌فرمودند: الحمد‌لله که ما دیگر در خدمت عبا نیستیم.
کد خبر: ۱۴۵۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (18)؛
خبرگزاری رسا ـ آقا با کمال جرأت با آن عصا حمله می‌کند و ضربات مهلکی بر مار وارد می‌کند، به نحوی که مار را از پا در می‌آورد و آن مار کشته می‌شود.
کد خبر: ۱۴۵۶۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبره خاطره (11)؛
خبرگزاری رسا ـ یک روز صبح بعد از نماز در باغ قدم می‌زدم که دیدم حضرت آیت الله گلپایگانی وسط باغ زیر درختان، روی تختی دوزانو نشسته و با صدای بلند قرآن تلاوت می‌کند، اما گنجشک های زیادی روی عمامه و شانه ها و زانوهای آقا نشسته‌اند! گاهی پرواز می‌کنند و می‌روند، اما باز می‌گردند، ولی آقا همچنان نشسته و قرآن می‌خواند و هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد.
کد خبر: ۱۴۵۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (17)؛
خبرگزاری رسا ـ همزمان با برگزاری کنگره فقیه آگاه خبرگزاری رسا خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی را از کتاب منبر خاطره بازنشر می‌کند.
کد خبر: ۱۴۵۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره(7)؛
خبرگزاری رسا ـ من در شرایطی هستم که اگر در بین راه کسی از روبه رو بیاید، در دلم خدا خدا می‌کنم که به من سلام نکند؛ چرا که واقعا حال جواب او را ندارم! و این چیزی است که دیگران آن را درک نمی‌کنند.
کد خبر: ۱۴۵۶۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (16)؛
خبرگزاری رسا ـ دیدم این طول دادن رکوع خلاف شرع است و کمک به وسواسی است، لذا رکوع به صورت عادی انجام می‌شد و دیگر به صدای آنها اعتنایی نداشتم.
کد خبر: ۱۴۵۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبره خاطره (10)؛
خبرگزاری رسا ـ ناگهان منادی ندا کرد که بر اثر دعوات مؤمنین، خداوند سه سال عمر مبارک ایشان را تمدید فرمودند. همانطور هم شد
کد خبر: ۱۴۵۵۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶

بر منبر خاطره (4)؛
خبرگزاری رسا ـ یکی از طلبه‌های جوان و مبتدی آمد خدمت آقای گلپایگانی و سؤالات پی‌درپی داشت، اما سؤالات او مقرون به وسواس بود. آقا هم از افراد وسواسی خوشش نمی‌آمد و معتقد بود که عمل وسواسی باطل است. چون شارع مقدس چنین دستوری صادر نکرده و این عمل، پیروی از شیطان است و باطل است.
کد خبر: ۱۴۵۵۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۶