به مناسبت سالروز ولادت امام محمد باقر؛
ویژه نامه اینترنتی «محمد باقر» منتشر شد
خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «محمد باقر» به مناسبت سالروز ولادت امام محمد باقر(ع) در پایگاه اطلاعرسانی شهید آوینی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «محمد باقر» شامل پرتویی از سیره و فضایل باقرالعلوم(ع)، شکافنده حقیقی علوم، بخش صوتی تصویری، یادگاریها، اشعار ولادت حضرت امام باقر(ع)، کتابخانه، مناظرات و زندگی اجتماعی امام باقر(ع) در پایگاه اینترنتی شهید آوینی منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به سیره و سیماى امام، فضل و دانش، علم بی نهایت، گفتار آن حضرت درباره توحید، اعتدال در مکتب تشیع، اعتدال در علم آموزی، معیار اعتدال قرب الهی است، اعتدال در خانواده منتظران مژده باد، یاران وفادار، چشم به راه ظهور، جهان در آستانه ظهور، اقتدار حضرت مهدى(ع)، بانوان در دولت مهدوى، مخالفین دولت مهدوى کثیرالذکر، بخاطر باطل، دست از حق نکشید، خدایا مرا مورد غضب قرار مده، محبت اهل بیت(ع)، سلام رسول خدا(ص) به باقرالعلوم(ع) و امام باقر(ع) و قتاده بن دعامه اشاره کرد.
پرتوى از سیره و سیماى امام محمّد باقر(ع)
در مقالهای از این ویژهنامه آمده است: حضرت امام محمد باقر علیه السلام اول ماه رجب، یا سوم صفر سال 57 هجرى قمرى در مدینه متولد شد.
پدر بزرگوارش، حضرت على بن الحسین، زین العابدین علیه السلام و مادر مکرمه اش، فاطمه معروف به«ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبى(ع) است، از این رو، آن حضرت از ناحیه پدر و مادر به بنىهاشم منسوب است.
شهادت امام باقر علیه السلام در روز دوشنبه 7 ذیحجه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى، به دستور هشام بن عبدالملک خلیفه اموى، به وسیله خوراندن سم، اتفاق افتاد و مزار شریفش در مدینه در قبرستان بقیع است.
آن حضرت یکى از اطفال اسیر فاجعه کربلا است که در آن وقت سه سال و شش ماه و ده روز از سن مبارکش گذشته بود.
حضرت باقر علیه السلام به علم و دانش و فضیلت و تقوا معروف بود و پیوسته مرجع حل مشکلات علمى مسلمانان به شمار مىرفت، وجود امام محمد باقر علیه السلام مقدمهاى بود براى اقدام به وظایف دگرگون سازى امت.
زیرا مردم، او را نشانههاى فرزند کسانى مىشناختند که جان خود را فدا کردند تا موج انحراف که نزدیک بود نشانههاى اسلام را از میان ببرد، متوقف شود.
آنان از این رو قربانى شدند تا مسلمانان بدانند که حکامى که به نام اسلام حکومت مىکنند، از تطبیق اسلام با واقعیت آن به اندازهاى دوراند که مفاهیم کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلىالله علیه وآله وسلم در یک طرف قرار دارد و آن حاکمان منحرف در طرف دیگر.
امام باقرعلیه السلام بر آن شد تا انحراف حاکمان و دورى آنان از حقایق اسلام را به مردم بفهماند و براى مسلمانان آشکار سازد که چنان امورى تحقق یافته است.
هشام بن عبدالملک، خلیفه نابکار اموى وقتى به امام علیه السلام اشارت مىکند و مىپرسد که این شخص کیست، به او مىگویند او کسى است که مردم کوفه شیفته و مفتون اویند.
این شخص، امام عراق است.
در موسم حج، از عراق و خراسان و دیگر شهرها، هزاران مسلمان از او فتوا مىخواستند و از هرباب از معارف اسلام از او مىپرسیدند، این امر اندازه نفوذ وسیع او را در قلوب تودههاى مردم نشان مىداد.
از سوى فقیهان بزرگ که وابسته به حوزههاى فکرى و علمى بودند، مسائل دشوار در محضر او مطرح مىشد و گفتوگوهاى بسیار با امام به عمل مىآمد از او پاسخ مىخواستند تا امام را در تنگنا قرار دهند و در مقابل مردم او را به خاموشى وا دارند، ولى آن حضرت با پاسخهاى قانع کننده و مستدل و محکم خود آنان را به اعجاب وامىداشت.
جابر جعفى گوید:«ابوجعفر هفتاد هزار حدیث براى من روایت کرد» و محمد بن مسلم گوید:«هر مسأله که در نظرم دشوار مىشود از ابوجعفر علیه السلام مىپرسیدم تا جایى که سى هزار حدیث از او سؤال کردم».
امام باقر علیه السلام شیعیان خود را چنین وصف مىکند:«همانا شیعه ما، شیعه على، با دست و دل گشاده و از سر گشاده دستى و بىریایى از ما طرفدارى مىکنند و براى زنده نگاه داشتن دین، متحد و پشتیبان ما هستند، اگر خشمگین گردند، ستم نمىکنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمىگذرند، براى آنکس که همسایه آنان باشد برکت دارند و با هر کس که با آنان مخالف باشد طریق مسالمت پیش مىگیرند و شیعه ما اطاعت خدا مىکند».
اعتدال در خانواده
در مقاله دیگری از این ویژه نامه می خوانیم: گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند که همه قوانین و ارزشهای دینی و اجتماعی را فدای آنان میکنند و دستهای چنان دچار جهالت گشتهاند که محبت به خدا را مستلزم بیمهری به غیر خدا میدانند.
یکی از اموری که در عواطف انسانی ممکن است به سهولت جنبه افراطی به خود بگیرد، محبت است، محبت اگر چه کاملا پاک و بیآلایش باشد، سبب اشتغال فکری میشود و فراغت دل را که لازمه ذکر خداست، از بین میبرد، محبتهای پاک و بیآلایش گاه با دخالتهای شیطانی رو به تزاید مینهد و روح انسان را تسخیر میکند.
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه افراط و یا تفریط در محبت و علاقه جلوگیری به عمل آورد، به طور کلی در ارزیابی محبت میتوان به یک ملاک کلی توجه داشت و آن این که آیا محبت سبب تقویت توجه انسان به خدا شده و محبت الهی را در دل تقویت میکند و یا با ایجاد حواسپرتی و یا هر اثر دیگری انسان را از توجه به خدا و انجام وظایف الهی باز میدارد.
نکتهای که در محبت به اطرافیان به ویژه فرزندان باید در نظر داشت رعایت اعتدال است، محبت بیش از حد به فرزندان میتواند به گستاخی و سوء استفاده کودکان و تباهی آنها بیانجامد و از سوی دیگر خردهگیری بیش از حد میتواند زمینه سرپیچی و سرکشی را فراهم آورد.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند:«بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی به فرزندان خود افراط میکنند و بیش از حد به آنان مهر میورزند.»
عدهای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند، فرزند آن حضرت در بستر بیماری بود، جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده میکردند، لحظاتی بعد آن کودک بیمار مرد ولی با تعجب بسیار دیدند که از شدت اندوه، در صورت حضرت کاسته شده است، مردم عرض کردند: فدای تو شویم، از آن حالی که در شما مشاهده کردیم، ترسیدیم، که اگر اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و سبب ناراحتی ما شود، حضرت فرمودند: «به درستی ما دوست میداریم که عاقبت آن چیزی نصیب ما شود که ما دوست داریم اما زمانی که مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او هستیم».
قرآن مجید هم در این باره میفرماید:«هرگز به آنچه از دست شما میرود دلتنگ نگردید و به آنچه به شما میرسد دلشاد نشوید.»
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و نیازهای روحی همسر توجه خاص داشتند، حتی خود را برای همسرشان میآراستند، آن حضرت حتی به القای ایدههای خویش و تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه داشتند و نهایت میانه روی و تساهل را به کار میبستند، از حسن زیات بصری روایت شده است که:«روزی به نزد امام باقر علیه السلام که در منزل همسرشان بودند برای در میان گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با لباسهای مرتب و رنگین یافتیم، فردای آن روز که به دیدار ایشان در خانه خودشان رفتیم، امام را با لباسهای خشن و اتاقی مفروش به حصیر دیدیمع علت را جویا شدیم، امام فرمودند:«اتاقی که دیشب دیدید، اتاق همسرم بود که همراه آن وسایل و امکانات به او تعلق داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود را آراسته بودم.»
آنچه از این حدیث استفاده میشود این که امام باقر علیه السلام در قلمرو اعمال فردی خود از تجمل پرهیز دارد ولی در زندگی خانوادگی نهایت اعتدال را به کار میگیرد و همچنین «ترس از خدا در پنهان و آشکار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان است».
امام باقر (ع) و عبدالله بن نافع
در مقالهای از این ویژه نامه چنین آمده است: عبدالله بن نافع که از خوارج بود مىگفت: اگر مىدانستم که در شرق و غرب زمین کسى هست که با من بحث کند و بگوید: على بن ابى طالب اهل نهروان را بحق کشت و بر آن ظلم نکرد، من سوار بر شتران پیش او مىرفتم تا با من مخاصمه کند.
به او گفتند: حتى در میان اولاد على هم کسى را نمىشناسى، گفت: مگر در میان اولاد على عالمى وجود دارد، گفتند: این اولین نادانى توست که فکر مىکنى اولاد على از عالم و دانشمند خالى است.
گفت: امروز عالم اولاد على کیست، گفتند: محمد بن على بن الحسین (ع)، عبدالله با بزرگان خوارج به مدینه آمد و از امام باقر اجازه خواست، به امام عرض کردند: عبدالله بن نافع اجازه ملاقات مىخواهد. فرمود: «او با من چه کار دارد، با آن که در بامداد و شامگاه از من و پدرم بیزارى مىکند».
ابوبصیر گفت: یابن رسول الله(ص) او مىگوید: اگر در شرق و غرب زمین کسى یافت بشود که بگوید: على بن ابى طالب اهل نهروان رابه ناحق نکشت من پیش او رفته و با او محاجه مىکنم.
امام فرمود: «براى مناظره پیش من آمده است، ابوبصیر گفت: آرى، امام به غلامش فرمود: «برو بارش را پایین بیاور و بگو فردا به ملاقات من بیاید».
عبدالله بن نافع فردا با بزرگان خوارج آمد، امام باقر صلوات الله علیه همه فرزندان مهاجر و انصار را جمع کرد و پیش آنها آمد، وجود مبارکش مانند قرص قمر نورانى بود، آن حضرت خدا را حمد و ثنا کرد و بر رسولش صلوات فرستاد و فرمود: «حمد خدا را که ما را به نبوتش گرامى داشت و به ولایت مخصوص فرمود، اى فرزندان مهاجر و انصار هر که منقبتى و فضیلتى از على بن ابى طالب صلوات الله علیه مىداند بگوید».
آنها بپا خاسته و آنچه مىدانستند گفتند، عبدالله بن نافع خارجى گفت: من هم این مناقب را مىدانم ولى على(نعوذ بالله) وقتى که جریان حکمین را قبول کرد کافر شد.
در همین وقت روایت خیبر را خواندند که رسول الله(ص) در حق على(ع) فرمود:«لا عطین الرایة غداً رجلاً یُحبّ اللّهَ و رسولّه و یحبّه اللّهُ و رسولُه کرّارٌ غیرُ فرّار لاٍیرجع حتى یفتحَ اللّه على یدیه».
امام (ع) به عبدالله فرمود: درباره این حدیث چه مىگویى، گفت: راست است و شکى در آن نیست ولیکن على بعداً کافر شد(نعوذ بالله)، امام فرمود: مادرت به عزایت بنشیند بگو ببینم روزى که خدا على را دوست داشت مىدانست که اهل نهروان را خواهد کشت یا نه، اگر بگویى نه، کافر شدهاى.
گفت: مىدانست، فرمود: آیا او را بر این دوست مىداشت که به طاعت عمل کند یا به معصیت او، گفت: نه، عمل کند به طاعت او.
امام فرمود: پس برخیز در حالى که مغلوب شدهاى، عبدالله برخاست و مىگفت: «حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر، الله اعلم حیث یجعل رسالته».
ویژه نامه اینترنتی «محمد باقر» به مناسبت سالروز ولادت امام محمد باقر(ع) در پایگاه اطلاعرسانی شهید آوینی منتشر شده است و علاقمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی http://www.aviny.com/ مراجعه کنند./907/پ202/ع
ارسال نظرات