دانشگاه بزرگ «فقه و فضیلت»
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی با عرض تسلیت ایام شهادت امام جعفر صادق(ع) تاکید کرد: همه باید با برپایی مجالس وعظ، خطابه و بیان فضایل امام صادق علیه السلام و نیز به راهانداختن هیئتهای عزاداری، ارادت خود را به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام اظهار نمایند که تعظیم و بزرگداشت شخصیت بینظیر آن امام بزرگوار، تعظیم شعائر است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقین»
حضرت صـــادق، امــام راستین
پیـــشـوا و مقتـدای اهــل دیـن
درّ بحـــر اصــطفـا، شمـس هُدا
افتــــخار اصــفیــا و اولیــــا
کــرد احیا، شرع جدّشمصطفــی
داد رونــق، رســم و آئیــن ولا
صیت فضلش عرصهی غبرا گرفت
نهضـــت او سر بسر دنیا گرفت
مکــتب فقه و فضیلت بــاز کرد
دعـــوت مردم ز نــو آغاز کرد
ذو المکارم ذوالفضائل ذو الکمال
عدل قـــرآن، رهنمای بیهمال
مــدرس او، مشعل تابـــان نور
علـم وحیـانی در آن اندر ظهـور
صفبصف در آن رجال علم ودین
از افاضات جنــابش خوشهچیـن
عالمان در مدرسش، چون مفلسان
بــر در اعیــان و اشراف زمــان
از جهان شد سوی بستان وصــال
بارگــــاه قرب حیّ ذو الجــلال
مـــتصل گردیـــد با غیب وجود
گشت فارغ زین قیود و زین حدود
گفتن و نوشتن درباره پیشوای ششم حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و بیان اوصاف آن حضرت، در یک سخنرانی، مقاله و دهها، صدها و هزاران سخنرانی و مقاله امکان ندارد.
اخیراً یکی از دانشمندان به نام استاد اسد حیدر کتابی پیرامون شخصیت امام جعفر صادق علیه السلام و علوم و فضایل آن حضرت نوشته است که تا جلد پنجم آن به نظر حقیر رسیده است. همچنین دانشمندان دیگر، مانند استاد ابو زهره استاد جامع الأزهر در این موضوع، کتابها نوشتهاند و در هزارها کتاب و مصادر و مآخذ اسلامی به مقامات بلند علمی و آرای آن حضرت در رشتههای مختلف علوم به طور تفصیل یا اجمال اشاره شده است.
اوضاع و احوال سیاسی کشورهای اسلامی در نیمهی اول قرن دوم هجری به حضرت صادق پیشوای به حق ناطق علیه السلام مجال و فرصتی داد که بزرگترین نهضتهای علمی را مخصوصاً در قسمت علوم اسلامی رهبری فرماید و مکتب و مدرسهای افتتاح کند که معروفترین علماء اسلام در آن تلمّذ و شاگردی کرده و اخذ حدیث و علم نمایند.
ابوحنیفه پیشوای مذهب حنفی، مالک بن انس پیشوای مالکیان، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبه، ابن جریح، قطان، محمد بن اسحاق، یحیی ابن سعید ابو ایّوب سجستانی، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، جابر جعفی بکرو حمران و زراره و عبدالملک پسران اعین، حفص قاضی، هشام بن الحکم، هشام بن سالم، اعمش و مشاهیر دیگری امثال آنان، شاگرد آن حضرت بودهاند؛ اصحاب و شاگردانی که به نقل ابن عقده - یکی از بزرگترین حفاظ علماء اسلام – در کتاب (اسماء الرجال الذین رووا عن الصادق علیه السلام) از چهار هزار بیشتر بودند.[1]
صیت علوم حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، بلاد و مجامع علمی اسلامی را فرا گرفت و علماء عراق و حجاز و خراسان و شام از ایشان اخذ علم نموده و در مشکلات علمی و معضلات مسائل اسلامی تنها آن حضرت حلال مشکلات و دفاع معضلات بود.
علم توحید و خداشناسی، تفسیر، فقه، حدیث، آداب و اخلاق اسلامی، احتجاج با ارباب ملل و نقد آراء طبیعین و زنادقه و سایر فنون اسلامی در همه قسمت، در مکتب آن حضرت تدریس میشد و به یُمن تربیت امام ششم در تمام آن فنون، مردان نامی و مؤلفین و ارباب نظر بسیار شدند و علوم اسلام از حال رکودی که در دوران تسلط بنیامیه داشت خارج و با یک سیر بسیار عجیب راه تکامل و انتشار را پیمود و معلوم شد که همانطور که حدیث متواتر ثقلین و صدها احادیث دیگر بر آن دلالت دارد برای اخذ علم و هدایت و معارف دینی باید در خانه اهل بیت علیهم السلام را کوبید و به حبل ولایت ایشان معتصم گردید، حتی مثل منصور خلیفه بنی عباس رسماً به مقام علمی و شخصیت روحی حضرت صادق علیه السلام اعتراف میکرد و علم و مقامات آن حضرت را موهبت الهی و افاضه ربانی میدانست و میگفت: «إنّ جعفراً کان ممّن قال الله فیه: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا» و کان ممّن اصطفی الله و کان من السابقین بالخیرات»[2].
راجع به مقام رهبری علمی آن حضرت در علوم اسلامی و هزارها تربیتشدگان آن عالی مکتب امامت و ولایت، مجال سخن به قدری دامنهدار است که امثال این نوشتارها و گفتارها به شرح آن وافی و کافی نیست و مراجعه مختصر به کتب کلام و توحید و الهیات و حدیث و فقه و تفسیر و سایر علوم و قرآن و تاریخ و غیرها صحت این دعوی را بر همه کس روشن میسازد.
آنچه که بیشتر شایان توجه و تأمل است این است که رهبری آن حضرت در علوم اسلامی منحصر نیست بلکه در سایر دانشهای متنوعه مانند نجوم و هیئت و ریاضی و طب و تشریح و معرفة النفس و شیمی و نباتشناسی و علوم دیگر از این قبیل نیز شاگردانی تربیت کرد که در این فنون معروف و مشهورند و همان مقالات و احادیث و کتابهایی که از ایشان در صفحه روزگار باقی مانده و زینتبخش کتب مسلمین است، مانند توحید مفضل و رساله اهلیلجه و مباحثات آن حضرت با ملاحده، همه و همه شاهد این گفتار است که مکتب حضرت مانند یک دانشگاهی بود که دانشکدههای عمده در علوم مختلفه در آن تأسیس شده باشد و در هر مکتب و دانشکده مباحثه و درس و تحقیق راجع به علم خصوصی تعقیب و دنبال شود.
شاگردان آن حضرت، رشتههای مختلف علم، مانند کلام، مناظره، الهیات، فقه، تفسیر، حدیث، ادب، علوم طبیعی، شیمی، منافع الأعضاء و رشتههای دیگر را از مکتب آن حضرت فرا میگرفتند و این مکتب آن حضرت بود که بزرگترین علمای علوم قرآن و فقه و کلام و شیمی و غیره را به دنیا تحویل داد و افرادی مانند محمّد بن مسلم، زراره، هشام، ابان بن تغلب، ابوحنیفه، مالک بن انس هم از شاگردان آن حضرت بودند.
به طور مثال، یکی از علومی که مسلماً حضرت صادق علیه السلام تدریس نموده و عنایت به آن داشتهاند علم شیمی بوده که سرانجام از آن دانشگاه بزرگ، مردی نابغه به نام جابر بن حیان فارغ التحصیل شد که اگر از زمان جابرین حیان تا حال دنبال نتایج استفادههای این مرد را از امام ششم و فحصها و تحقیقات و بحثهای علمی او را گرفته بودیم و به علوم دیگر که مورد نیاز جوامع متمدن و پیشرفته است اهمیت داده بودیم، امروز در میدان مدنیت مادی، به غرب و اروپا و آمریکا که هرچه دارند از دولت سر اسلام و اصول عالیه آن و از برکات مساعی علماء مسلمین دارند محتاج نمیشدیم.
غرض آنکه حضرت صادق علیه السلام یک قوه فکریه در عصر خودشان بودند که به تدریس علوم اسلامیه و علوم قرآن و سنّت و عقاید اکتفا نفرموده، بلکه به بحث در عالم کائنات و اسرار آن پرداخته، و در افلاک، مدارات شمس و قمر و نجوم، علومی را اظهار کردند که در ضمن آن مقدار نعمتهای خدا را بر انسان تعلیم فرموده و وحدانیت خالق را از ابداع مخلوق و از تعدد اشکال و رنگها و غیر آن به مردم آموختند.
این مکتب والای علمی حتّی دانشمندان بزرگ از مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام، را به اعتراف واداشت و همه به صراحت اعلم و افقهبودن آن امام به حق ناطق را بیان کردند: ابوحنیفه رئیس احناف میگوید: «مَا رَأَیْتُ أفقَه مِنْ جَعْفَر بْنِ مُحَمَّد؛ من فقیهتر از جعفر بن محمد ندیدهام.»[3]
یا اینکه نجاشى در رجال خود از احمد بن عیساى اشعرى نقل کرده که میگوید: «قال: خرجت إلى الکوفة فی طلب الحدیث فلقیت بها الحسن بن علی الوشاء فسألته أن یخرج الی کتاب العلاء بن رزین القلاء و أبان بن عثمان الأحمر فأخرجهما إلیّ فقلت له: أحب أن تجیزهما لی. فقال لی: رحمک الله و ما عجلتک اذهب فاکتبهما و اسمع من بعد. فقلت: لا آمن الحدثان. فقال: لو علمت أن هذا الحدیث یکون له هذا الطلب لاستکثرت منه فإنی أدرکت فی هذا المسجد تسعمائة شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد؛ من در طلب علم حدیث به کوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن على وشا رسیدم، به او گفتم: کتاب علاء بن زرین و ابان بن عثمان احمر را به من بدهید تا از روى آنها نسخهبردارى کنم؛ او آن دو کتاب را من داد، گفتم: اجازه روایت نیز بدهید. فرمود: خدا تو را رحمت کند، چقدر عجله دارى ببر بنویس؛ سپس بیا براى من بخوان تا بشنوم؛ آنگاه اجازه روایت بدهم.
گفتم: بر خودم از پیشامدهاى زمان خاطر جمع نیستم.
حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من میدانستم که حدیث اینگونه مشترى و خواهان دارد، بیشتر از این جمع میکردم. من در مسجد کوفه 900 شیخ را درک کردهام که همه میگفتند: حدیث کرد مرا جعفر بن محمّد.»[4]
و یا روایتی که از آن حضرت در مورد حج نقل شده است که چهارصد حکم شرعی در مورد حج از آن استفاده میشود و ابوحنیفه میگوید: «اگر امام صادق علیهالسلام نبود مردم مناسک حجّ خود را نمیدانستند.»
واقعاً این چه مدرسه و دانشگاه بزرگی بود که موافقان و مخالفان را به تعجب و حیرت واداشت و به مرور زمان نشان داد اینکه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بارها میفرمود: عترت من، اهل بیت من؛ «أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی» و یا «لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ» همین طور نبود که مثلاً چون قوم و خویش او هستند این را بفرماید، بلکه برای همین مقامات و علوم و درجاتی بود که اینها داشتند.
و اما متأسفانه سیاست به سمت ترک رجوع به اهل بیت علیهمالسلام پیش رفت تا آنجا که مثل بخاری از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام یک روایت هم نقل نکرده است. به قول شاعر:
قَــــضِیَّــةٌ أشْـــبَهَ بِالمرْزِئَــةِ ** هــذا البُخــاریّ إمــامُ الفِــئَـةِ
بِالصَّادِقِ الــصِّدِّیقِ مـــا إحـتجَ فی ** صَــحیــحِهِ وَ احــتـجّ بِـالمرجِئَة
وَمِــثــل عُمران بْـــن حـطان أو ** مَــروان وَ ابْـــن المرأة المـُـخْطِئة
مُـــشْــکِـلَة ذات عــوار إلـى ** حیْــرَة أرباب النَّهْـــى مُـلْجِـئَـة
وَحَــقُّ بَیْــــت یـمــمته الوَرى ** مـــغــذة فی السّیـْـرِ أو مُبْطِــئة
إنَّ الإمَــــامَ الصَّادِقَ المجْـــتَـبى ** بِــفَــضْلِهِ الآی أتَــت منـــبئة
أجَـلّ مِنْ فی عَـــــصْرِه رُتْـــبَة ** لم یَقْـــتَرِفْ فی عُــــمْرِه سَــیِّئَة
قَــــلامة مِـــنْ ظــفـر إبهَـامِه ** تَعْـــدِلُ مِنْ مِثْـــلِ البُخاری مِـئَة
باید از این مکتب درس گرفت و در این دانشگاه بزرگ به معرفتآموزی مشغول شد و قدر این گنج گرانبها و معارف ناب را دانست.
باید شیعیان مکتب ائمه علیهم السلام، در روز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، همانند سابق در مجالس عزای آن حضرت شرکت کنند و با شکوه هر چه بیشتر ایام شهادت آن امام عزیز را تجلیل و احترام نمایند که تعظیم مثل این روز، تعظیم دین و احکام الهی است.
همه باید با برپایی مجالس وعظ، خطابه و بیان فضایل امام صادق علیه السلام و نیز به راهانداختن هیئتهای عزاداری، ارادت خود را به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام اظهار نمایند که تعظیم و بزرگداشت شخصیت بینظیر آن امام بزرگوار، تعظیم شعائر است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»[5]
[1]. رجال علامه؛ ص201.
[2]. تاریخ یعقوبی؛ ج3، ص117.
[3]. طبقات الحفاظ ذهبی؛ الطبقة الخامسة، ص166.
[4]. رجال نجاشی؛ شرح حال حسن بن على بن زیاد الوشا.
[5]. سوره حج، آیه32.
/971/د101/ج