آسیبشناسی کاهلی نخبگان؛
به اسم دین بدرفتاری کردن، مردم را به تعالیم الهی بدبین میکند
خبرگزاری رسا - جامعه شناس دینی احساس مسئولیت اندیشمندان در قبال دین مردم را مهم ارزیابی کرده و اظهار داشت: اگر نسبت به برآوردن نیازهای فرهنگی جامعه بیتفاوت باشیم، مردم بیهادی مانده و در تشخیص مصداق دچار اشتباه میشوند.
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، اندیشه شیعه نقش مهمی به مردم در تعیین مسیر جامعه می دهد. مردم با انتخاب حاکمان خود تصمیم می گیرند که جامعه به چه سمت سویی حرکت کند. آن چه در طول انقلاب اسلامی که از این اندیشه ناب جوانه زده مشاهده می شود، با آمدن و رفتن حاکمان، تحولات فرهنگی و اجتماعی نیز خود نمایی کرده اند. تلاش عالمان در شناخت صحیح مردم از ضرورت های جامعه اسلامی و همت در تداوم گرایشات دینی، عامل مهمی در انتخاب حاکمانی در جهت دینی به شمار می رود. شناخت هر چه بهتر تعالیم الهی و تطبیق درست در مصادیق، کمک می کند تا جامعه شیعه با رشد فکری و فرهنگی برای پذیرش آرمان شهر مهدوی نزدیک و مهیا گردد. در این سیر تکاملی جامعه برخی نخبگان زمین گیر شده و از حرکت باز می مانند. با استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام رمضان نرگسی در این باره سخن گفته ایم که تقدیم خوانندگان می گردد.
رسا - بر اساس نظریه سیر تکامل شیعه، رشد در جامعه ما تا ظهور امام زمان(عج) به چه معناست؟
در مدل شیخ فضلالله نوری که جمهوری اسلامی بر اساس این مدل حکومتی است، مردم از بین خودشان رئیسجمهور انتخاب میکنند. ولی فقیه همه کاره نیست، رئیس جمهور که فرد غیر فقیه است، همه کاره کشور است. ولی فقیه نظارت میکند؛ جریانات کشور از اسلامیت خارج نشود و اگر بخواهند خارج شوند، دخالت میکند. در مدل حکومتی مورد نظر سید لاری، ولی فقیه به جای رئیس جمهور در تمام امور زندگی مردم مستقیماً دخالت میکند. بنابراین الآن ما آن حکومت ایدهآل فقیه را نداریم؛ فقیه در کشور ما عمدتا نقش نظارتی دارد تا اینکه بخواهد حکومت بکند؛ حکومت کشور ما میتواند تا رسیدن به آن ایدهآل، قبل از ظهور امام زمان(عج) به مرور رشد و ترقی کند.
بنابراین شیعه خودش را به یک حکومت خاصی محدود نکرده و در تشکیل حکومت انعطاف دارد. یک سیر رشد و تکامل در تفکر شیعه وجود دارد که نخبگان روز به روز ترقی میکنند و نخبگانی که سطحشان پایین مانده است، جا میمانند.
رسا – ضمن تبیین جامعه شناختی، لطفا بفرمایید چرا نخبگان حاکم از این سیر جا میمانند؟
ببینید در ایران خودمان، بعضی افراد جذب طبقه برخوردار شده و برای خودشان امکاناتی دست و پا کردند. وقتی نخبگان به قدرت رسیدند و طبقه نخبگان را تشکیل دادند، به لحاظ روابط، رفت و آمدها و امکاناتی که حکومت در اختیارشان میگذارد، طبقه برخوردار را تشکیل میدهند. طبقه برخوردار ممکن است از لحاظ علمی بالاترین مدرک و سواد روز را داشته باشند؛ ولی در سطح خاصی میمانند. در جوامع غربی احزاب، حکومت را درون همین طبقه برخوردار، بین خودشان دست به دست میکنند.
البته الزاماً همه مسئولین از طبقه برخوردار نیستند؛ مسئولینی که امکانات مالی و مادی برای خودشان فراهم میکنند، داخل این طبقه میشوند که از مردم جدا شده و با فاصله گرفتن از جامعه، از سطح رشدی که مردم از آن برخوردارند، محروم میمانند و وقتی مردم و جامعه پیشرفت میکنند، اینها رشد نمیکنند. مثلاً چرا حضرت آقا از این طبقه برخوردار نیست؟ چون سطح زندگی خود را در سطح مردم نگه داشته است.
رسا - آیا عامل اصلی این جازدن، فراهم شدن امکانات مالی و اقتصادی است؟
بخش عمدهاش اقتصادی است که با خودش چیزهای دیگری هم میآورد. وقتی شما به لحاظ اقتصادی میلیاردر شدی، فرهنگ ملیاردری، خلق و خوی استکباری را با خودش میآورد؛ به طور اتوماتیک وارد طبقهای میشوید که با بقیه مردم تفاوت دارد؛ طبقه برخورداری که به طور ناخودآگاه، خودت را همه کاره و صاحب اختیار مردم میدانی!
در انقلاب ما هر یک از مسئولین که توانستند امکانات مالی فراهم کنند، از سطح مردم جدا شدند. اگر از سطح مردم جدا شوند، با مردم رشد نمیکنند و مردم آنها را پس میزنند. اگر بخواهند در جامعه حضور هم داشته باشند و حتی حضورشان هم مدتی ماندگار باشد، مشهود است که دیگر مردم انقلابی اینها را نمیخواهند.
رسا - یعنی این سیر همیشه به صورت مثبت و رو به رشد انجام میشود؟
نه؛ همیشه رو به رشد و مثبت انجام نمیشود؛ مثل زمان اصلاحات یا در دوره سازندگی که به اسم اسلام، فشارهای مضاعف بر مردم آمد، واکنش جامعه به یک جهت غیر دینی شد؛ یعنی ما گردش معکوس داشتیم و به جای اینکه جامعه در تکامل باشد، پس رفت کرد. البته این پس رفت، زمینهای برای جهش شد؛ جامعه با یک حرکت زیگزالی این هشت سال را عقب گرفت و با شتاب بیشتری به طرف آرمانهای شیعه بازگشت.
رسا - آیا این یک سنت الهی است که باید در همه جوامع رخ دهد؟
در همه جوامع این گونه نیست؛ این ویژگی خاص شیعه است که جامعهاش را به سمت جلو میبرد و تعالی میبخشد. هرگاه مردم و نخبگان از تعالیم شیعه فاصله میگیرند، پس رفت دارند و وقتی به طرف تعالیم شیعه میآیند، پیشرفت میکنند. در تفکر شیعه مردم هستند که تصمیم میگیرند و باید «لیقوم الناس بالقسط» باشد. مردم تعیین میکنند که جامعه رو به جلو باشد یا عقب برود؛ این پس رفت و پیش رفت، گردش نخبگان را شکل میدهد. هر گاه نخبگان قبلی به اسم دین، بد عمل کرده و دین را بدنام کردند، بدرفتاری آنها باعث شد که مردم نسبت به تعالیم دینی بدبین شوند و جامعه عقب برود.
رسا - لطفا در یک آسیب شناسی علت وقوع چنین رخدادهایی را تبیین و بررسی کنید.
بیشترین آسیب جامعه اسلامی در اثر کاهلی نخبگان است؛ به این معنا که نخبگان فکری غیر حاکم، علما و حوزویها از مردم جدا شوند و از مردمی بودن فاصله بگیرند.
دومین علت عقب گرد این است که اینها در مسائل کشور احساس مسئولیت نکنند و در برآوردن نیازهای فرهنگی جامعه بیخیال شوند؛ مردم بیهادی مانده و در تشخیص مصداق دچار اشتباه میشوند و مردم را به هر طرف میشود برد.
ممکن است مردم و اندیشمندان جامعه به خودشان بیایند و بعد از مدتی دوباره به مسیر خود برگشته و جامعه شکل اولیهاش را به خود بگیرد؛ مگر اینکه مثل اتفاقی که در اندلس افتاد، جامعه فاسد شود؛ سراسر جامعه، نخبگان و مردم، از تعالیم شیعه فاصله بگیرند و جامعه هویت شیعیاش را از دست داده و دیگر شیعی نباشد.
رسا - یعنی این هم نتیجه بیتفاوتی نخبگان غیر حاکم میشود؟
این، نتیجه رفتار نخبگان فکری غیرحاکم است؛ اگر نخبگان فکری و اندیشمندان مثل علمای یهود، در اثر توجه به مال و زندگی، به دنیا و پول وابسته شده و تعالیم شیعه را کنار بگذارند، بعد از مدتی جامعه مسخ میشود.
این مدل گردش نخبگان رو به جلو، تا زمانی حاکم است که تشیع واقعی، شکل غالب جامعه ایران باشد. اگر تشیع شکل غالب جامعه نباشد، نخبگان منحرف میشوند؛ انحراف نخبگان هم از عمل به انحراف فکری ختم میشود و با لطایف الحیلی تمام مسائل دینی را تحریف میکنند؛ بعد از یکی، دو نسل، کم کم با جامعه جدیدی مواجه خواهیم شد که فقط اسمش شیعه است و هیچ چیز از شیعه ندارد؛ همان کاری که روشنفکران دینی ما میکردند و به دنبال انجام آن، سعی در إرائه قرائتی از دین دارند که ممکن است 180 درجه با آن قرائت قبلی متفاوت باشد.
رسا - بنابراین با تغییر هویت شیعی جامعه، دیگر گردش رو به رشد در جامعه رخ نمیدهد؟
اگر گردش رو به رشد رخ ندهد، مثلا جامعه به شکل لیبرال تغییر ماهیت بدهد، این شیعیان هستند که منحرف میشوند. تعالیم شیعه در کتب شیعه محفوظ است؛ هیچگاه این جریان به طور کامل خاموش و منحرف نمیشود؛ بلکه بر اساس آیه «فسوف یأت الله بقوم»، تشیع از جای دیگری جوانه میزند. اگر همه ما ایرانیها هم منحرف شویم، این انحراف از علما شروع شود، همه علمای ما و طلاب منحرف شوند، کل جامعه فکری ما منحرف شوند و دین را طور دیگری برای مردم قلمداد بکنیم، همه کتابها و منابع را که نمیتوانیم از بین ببریم؛ اینها میمانند و از جایی دیگر سر میزنند و افرادی از لبنان و عراق و حتی از جاهای دیگر، این مسیر را ادامه میدهند.
رسا - آیا این پس زدن جامعه در مورد نخبگان فکری هم ممکن است رخ بدهد؛ فرض کنید اندیشمندان و عالمانی از این اصول فاصله بگیرند و جامعه انها را پس زده باشد؟
ببینید مسئله فرهنگ در طی قرون شکل میگیرد و فرهنگ حاکم در کشور ما شیعی است. ممکن است رگههایی از ایران باستان، یونان، حمله اسکندر، حمله اعراب که تفکر عرب جاهلیت را با خود به ایران آوردند و حتی از غرب امروز در فرهنگ ما موجود باشد، ولی باز شکل غالب جامعه ما فرهنگ شیعه است. این فرهنگ یک ملاک به دست مردم میدهد که خودشان تا حدی حق را از باطل تشخیص دهند. مردم بر اساس همین غنای فرهنگی، نخبگان فکری را که از مسیر فرهنگ شیعه خارج شوند، تشخیص میدهند. به حوادث تاریخی نگاهی بیندازیم؛ در دوره قاجاریه زنان یک سطح فکری بالایی داشتند که انسان وقتی به رفتارشان نگاه میکند متعجب میشود! زنانی که سواد نداشتند یا اصلاً مدارس آن موقع که به شکل امروزی نبوده و زنان کمتر اهل سواد و مطالعه بودند؛ چطور اینقدر سطح فکریشان بالا است؟ وقتی دقت میکنیم، میبینیم که منبرها و جلسات روضه در شهرهای تهران و برخی شهرستانها به شکل گسترده رواج داشته و طلاب در جلسات روضه، مسائل را به اینها منتقل میکردند؛ لذا سطح فکری زنان تهران خیلی بالاست. شبیه همین در عموم جامعه هم هست؛ سابقه علمی مردم با توجه به مطالعاتی که خود مردم از متون دینی دارند و فرهنگ و تعالیمی که در طی قرون شکل گرفته و بین مردم رواج پیدا کرده، به عنوان ملاکی در دست مردم هست که غالباً در اینگونه موارد اشتباه نمیکنند.
البته سابقه فرهنگی به تنهایی کافی نیست که بتوانید در فتنهها و موارد ابهام، افراد را بشناسید و راه درست را از دست ندهید. اگر صددرصد نخبگان فکری منحرف شوند، دیگر مردم نمیتوانند تشخیص بدهند و آن غنای فرهنگی به کمک مردم نمیآید؛ بلکه به مرور فرهنگ مردم عوض میشود و جامعه هویتش را تغییر میدهد. اما اگر درصدی از نخبگان خودشان منحرف شوند، مشکلی ایجاد نمیکند و آنهایی که سالم هستند، میفهمند چه کسی سالم و چه کسی منحرف است؛ مردم هم به کمک عقل خدادادی و فطرتشان، منحرفین را تشخیص میدهند.
976/402الف/ر
ارسال نظرات