مقاه پژوهشی؛
آیندهپژوهی خانواده در ایران
خبرگزاری رسا ـ مدیر گروه آیندهپژوهی پژوهشکده مهدویت با تبیین آیندهپژوهی خانواده در ایران، گفت: گسترش وسایل ارتباط جمعی مثل تلویزیون و رادیو منجر به کاهش روابط متقابل اعضای خانواده و ایجاد نوعی "بحران عاطفی" در خانوادهها شده است.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مقاله زیر پژوهشی است در باب ناهنجاریها و مشکلات خانواده در ایران، بررسی علل و عوامل آن و ارائه راهکارهایی در جهت حفظ نظام خانواده، به قلم حجتالاسلام رحیم کارگر، مدیر گروه آیندهپژوهی پژوهشکده مهدویت و آیندهپژوهی و دانشجوی دکترای سیاستگذاری فرهنگی که توجه خوانندگان محترم را به آن جلب میکنیم.
«خانواده ایرانی در حال حاضر خانوادهای ناپایدار، همراه با مشکل و تنشهای عاطفی است و با یک نوع شک و تردید که آیا میتواند در آینده به این وضعیت ادامه دهد یا خیر، روبرو است. این توصیف خانواده ایرانی است و خود این توصیف، مسأله بحران در این خانواده ایرانی را تعریف میکند. خانوادهها با یک عدم تعادل که کاملاً در ذهن، ابعاد عاطفی و رفتاری طرفین و اعضای خانواده اثر میگذارد، دست و پنجه نرم میکنند و این مسأله ناراحتیهایی را به وجود میآورد که نشاندهنده وضعیت بحرانی خانواده ایرانی است.» این دیدگاه برخی از کارشناسان و محققان داخلی در مورد خانواده ایرانی است...
پرسش این است که: این دغدغهها تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است و اگر این چالشها فراروی خانواده ایرانی وجود دارد؛ آینده آن چگونه خواهد بود؟ کدام علم عهدهدار بررسی وضعیت آینده خانواده است؟
به یقین پرسشهایی از این دست بر فضای علمی و سیاستگذاری کشور سایه انداخته و تا حدودی اذهان را به خود مشغول کرده است ؛ اما هنوز دغدغه اصلی دانش نوپای « آیندهپژوهی » قرار نگرفته است ؛ یعنی هنوز مورد توجه دانش و هنر نوپای آیندهپژوهی قرار نگرفته است !!
آری وقت آن رسیده که دانش نوپا و قدرتمند آیندهپژوهی وارد شده و آیندهپژوهان ایرانی این مسئله را کانون محوری مطالعات خود قرار دهند و افق خانواده را در ایران به تصویر در آورند و کمک شایانی به سیاستگذاران کشور در جهت ترسیم چشم انداز ایرانی – اسلامی خانواده برای بیست سال آینده باشند . اجازه ندهیم خانواده ایرانی را دیگران برای ما بسازند و تعریف کنند؛ بلکه خود عهده دار تصویر و ساخت آن به نحو مطلوب باشیم.
تغییرات خانواده در ایران
بشر از دیرباز به دنبال کسب خبر از آینده بوده است تا ضمن بهره برداری از فرصتهایی که پیش روی وی قرار خواهد گرفت بتواند با چالشها و تهدیدها نیز مقابله کرده و تدبیرهای لازم را اتخاذ کند. دسترسی به آینده برای افراد عادی، که فاقد علم لدنی و آگاهی از لوح محفوظ و علم الکتاب هستند، غیرممکن است و تنها راه باقی مانده، استفاده از تکنیکهای آیندهپژوهی همچون سناریوسازی، دلفی، آینده نگاری و غیره است و در این میان نقش علایم ضعیف (تغییر) که در واقع نشانههایی از آینده و قاصدان فردا هستند ، بسیار مهم و حیاتی است و در واقع درک یا عدم درک آنها، موفقیت یا شکست ما را رقم خواهد زد. علایم ضعیف، پیشقراولان و منادیان آینده هستند. (ر.ک : علایم ضعیف تغییر ، مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری دفاعی، 1378)
آنها نشانههایی از آینده هستند که در حالت عادی و بدون اعمال توجه فوقالعاده، قابل رؤیت و رصد نیستند. این علایم معمولاً در کرانه های کاری، نقاط غیرمتمرکز و لبه آشوب وجود دارند و قادر به جابهجایی روابط، مناسبات و معادلات موجود هستند؛ در روندها و سیر رویدادها دخالت نموده و موجب تغییر آنها میشوند. با توجه به تغییر گسترده الگوهای حاکم بر روابط فردی، گروهی، منطقه ای و جهانی، اهمیت کشف صدای پای گامهای آینده جهت جلوگیری از غافلگیری و محصور شدن در سیل بنیان کن حوادث بیش از پیش فزونی میگیرد و در این میان، بخش دفاع با توجه به ماهیت و مأموریتهای خود نیاز فوقالعاده ای به هوشیاری در برابر امور و آمادگی جهت مقابله با چالشها و تهدیدها و بهره برداری از فرصتها دارد. از طرف دیگر تغییرات به سرعت وارد همه ارکان و زوایای زندگی بشری شده و تحولات و دگرگونیهای فراوانی را به وجود آورده است.
به قول تافلر در کتاب موج سوم : جهان و محیط اطرافمان در حال تغییر است و در چنین شرایطی هیچ چیز خطرناکتر از دل بستن به کامیابیهای دیروز نیست. « تغییر»، در تعریف عبارت است از حرکت از یک وضعیت به وضعیت دیگر، در فرهنگ لغت وبستر، تغییر چنین تعریف شده است: «حاصل یک اصلاح و تبدیل با یک وضعیت متفاوت»، در فرهنگ لغات فارسی، تغییر چنین تعریف شده است: «دگرگون کردن، چیزی را به شکل و حالت دیگر درآوردن.» همان طور که از تعاریف فوق استنباط میگردد تغییر در فرآیند زمانی و صرف زمان به وقوع میپیوندد، زیرا تغییر زمانی و مکانی به ناچار با گذر زمان حادث میشود. تغییر در مفهوم خاص میتواند تغییرات تکنولوژی را شامل شود، تغییرات رفتاری افراد در سطح جوامع و حتی سازمان را پوشش میدهد.
الگوی تغییرات جهان پیرامون ما، به ویژه اگر دید کلان نگر داشته باشیم، خطی به نظر میرسد و همین موضوع ما را گمراه میکند به گونهای که میپنداریم نظامها و الگوهای جهان، ثابت و پیش بینی پذیر و پایدار هستند و دچار تغییرات شگرف نمیشوند. اما واقعیت متفاوت از این است واقعیت آن است که نظامهای حاکم بر جهان پیچیده هستند.
ویژگی مهم نظامهای پیچیده نیز، حساسیت شدید به شرایط اولیه و تغییرات مختلف است. تغییرات کوچک ممکن است پیامدهایی بسیار متفاوت از آنچه که از شرایط اولیه انتظار میرود، داشته باشند. به عنوان نمونه، بروز لرزش خفیف در اعماق بستر دریای ژاپن، به وقوع یک سونامی وحشتناک در سواحل کشورهای جنوب شرق آسیا میانجامد. ادوارد لورنز پیشگام نظریه آشوب، حساسیت به تغییرات کوچک را ویژگی بارز نظامهای پیچیده انطباق پذیر میداند.
به اعتقاد وی، از آنجا که تغییرات کوچک ممکن است به تفاوتهای بزرگ میان پیامدهای مورد انتظار و پیامدهای واقعی بینجامد، ضروری است رخدادهای کوچکی که در رویدادهای کلاسیک آیندهپژوهی از آنها غفلت میشود، با دقت مورد توجه قرار گیرند.
از دیدگاه لورنز، انسان قرن بیست و یکم باید بیاموزد که علایم ضعیف دگرگونی را تشخیص دهد و به آنها توجه کند. تشخیص علایم، سختتر از پیش بینی تأثیرات آنهاست (الوانی ، سید مهدی ، دانایی فرد،حسن ،(1384)،تئوری نظم در بی نظمی و مدیریت،تهران،انتشارات صفار). حال خانواده در زمره حساسترین نهادها به تغییرات است و دگرگونیهای عمیق اجتماعی، تغییرات وسیعی در آن به وجود آورده است .
امروزه اهمیت و جایگاه برجسته نهاد خانواده در نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی و ضرورت شناخت و تحلیل مستمر وضعیت این نهاد وَ تأمل درباره چالشها و مسائل آینده آن، بر کسی پوشیده نیست. اما مسئله این است که آیا خانواده در ایران در حد متعادل و طبیعی خود قرار دارد یا دچار چالشها و آسیبهایی است که تحت عنوان تزلزل و فروپاشی خانواده مطرح است؟ تزلزل و سستی بنیاد خانواده و کاهش عاطفه و محبت در میان افراد از جمله پیامدهای جامعه متمدن و صنعتی امروز است، اما از آنجایی که خانواده سنگ بنای اجتماع محسوب میشود، به دنبال آن پدیده «طلاق» به عنوان مسألهای اجتماعی، مستلزم تبدیل شدن از یک «گرفتاری خصوصی » به مسأله «عام ساخت اجتماعی» است و زمانی به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح میشود که از حد معینی خارج شده و فرا وانی آن غیرمتعارف شود.
سیر این تغییرات و تحولات را در آینده باید در لایه های زیر جستجو کرد :
1. تغییر در ارزشها و هنجارها
در گذار از سنت به مدرنیته و به همراه تغییرات آشفته فرهنگی جامعه ما، خانوادهایرانی دگرگونیهای گسترده ای را تجربه میکند. بزرگترین مشکل خانواده امروزی یا مدرن در حال گذار از دوره سنت به مدرنیته، این است که بخشی از هنجارها و ارزشهای نظام فرهنگی سنتی برایش کارکردی ندارد و بدیهی است که در توزیع وظایف، نقشها و اهداف هم کارکردی نخواهد داشت و از طرفی هم خانواده امروزی هنوز تمام ارزشهای نظام خانوادگی مدرن را نپذیرفته و به همین دلیل تعارضاتی میان خانوادههای گذشته و فعلی وجود دارد. وضعیت کنونی نشانههایی دارد که بیانگر ایجاد یکسری تغییرات در ساختار خانواده است. نشانه های این تغییرات از همسرگزینی تا تشکیل، دوام و نوع فرزندآوری خانواده دیده میشود و در نهایت هم به مشکلاتی که با طلاق و جداییها همراه است، دامن میزند.درک این دگرگونی و پیش بینی آثار و عواقب آن، از ابعاد مختلف حائز اهمیت است.
2. تغییر ساختارها و شکل خانوادهها
تغییرات ناشی از پدیده های تأثیرگذار در درون فضای خانوادهها و رویدادهای بیرون، آسیبهای جدیدی را به همراه دارند که این آسیبها وضعیت خانوادهایرانی را با بحران مواجه کرده است. بر این اساس تنوع ابعاد خانواده در طول تاریخ علاوه بر تحولات کمی، تغییرات کیفی هم به دنبال داشته است. در امتداد صنعتی شدن جوامع و گسترش شهرنشینی، پهنهی مهاجرتها افزایش مییابد و شکل خانواده هم دگرگون میشود. با تغییر در ترکیب خانواده، تحولاتی هم در درون آن رخ میدهد که توجه کردن به آنها و ارائه راه حل در جهت رفع معضلات میتواند نجات بخش جامعه باشد. آری ما در ایران با خانوادهای سرو کار داریم که به دلایلی همچون مهاجرت و کاهش تعداد فرزندان روز به روز از ابعاد کمی آن کاسته میشود. تغییر در ترکیب، انواع متنوعی از خانواده را تولید میکند. خانواده با توجه به تعداد تشکیل دهنده آن از شکل گسترده به هسته ای تبدیل میشود و رفته رفته خانواده هسته ای جای خود را به خانوادههای تک سرپرست میبخشد و در نهایت اینکه با افزایش میزان طلاق و رکود نرخ ازدواج با پدیده ای تحت عنوان " بی خانوادگی" روبرو میشویم. بدین ترتیب میبینیم که به نسبت کاسته شدن تعداد افراد در خانواده، تحولاتی هم درکارکرد و نقشهای سنتی اعضای خانواده رخ میدهد.
3. تغییر در کارکردها و نقشها
متأثر از تحولات شگرف جهان امروز، خانواده نیز با مجموعه نقشها، کارکردها و موقعیتهاى مربوط به اجزاى درونى خود یعنى زن، مرد و فرزند، در حال تغییر است. هم اکنون موجی از آسیبها و تهدیدات از جمله فمینیسم، تحولات هنجاری و ارزشی، ورود تکنولوژیهای جدید، انتقال فرهنگهای دیگر به خانواده و آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و طلاق، خانوادههای ایرانی را تهدید میکند. در این میان برخی بر این باورند که جایگاه کنونى خانواده نسبت به گذشته بسیار متزلزلتر و نامطلوبتر است. خانواده امروزى نه دوام و بقاى خانواده سنتى را دارد و نه در کارکردها و وظایفى که براى خانواده تعریف شده، چون گذشته موفق و کارآمد است. با چنین دیدگاهى موقعیت خانواده در جامعه فردا ( آینده )به مراتب نامطلوبتر و سستتر است.عدهاى هم مىگویند برخورد فعال و مثبت با مسائل و مشکلات فعلى خانواده مىتواند فرداى خانواده را در جامعه ما امیدافزا و روشنتر سازد.
4. فردگرایی و فردیت محوری
به نظر میرسد یکی دیگر از عوامل مهمی که آینده خانواده ایرانی را تهدید میکند، ظهور و بروز نوعی "فردگرایی" است. این فرد گرایی در غرب عاملی پیش برنده محسوب میشود و اگر در افراد نهادینه شود. روند زندگی اجتماعی شان را آسانتر میکند. اما در جامعهی ما این فرد گرایی خانواده را دچار بحران کرده است. تعدد منابع تأثیرگذار فرهنگی به واسطهی گسترش وسایل ارتباط جمعی، تأثیرات متفاوت و جورواجور به روی ذهن تک تک افراد جامعه، موجب جدایی تدریجی افراد از یکدیگر شده، و جامعه به تک بعدی شدن متمایل میشود.
5. گسترش بحرانهای عاطفی
کاهش روابط متقابل اعضای خانواده به دلیل گسترش وسایل ارتباط جمعی مثل تلویزیون و رادیو. این فرایند را باید نوعی "بحران عاطفی" در خانوادهها قلمداد کرد. چون اگر چه که اعضای خانواده همگی دور هم جمع میشوند ولی توجه آنان به چیز دیگری خارج از خانه است.
سیاستگذاری تحکیم خانواده در ایران
خانواده مؤثرترین عامل انتقال فرهنگ و رکن بنیادی جامعه است که در شرایط مختلف در تأثیر و تأثر متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. انسانها در خانواده به هویت و رشد شخصیتی دست مییابند و در خانوادههای سالم و رشید به تکامل معنوی و اخلاقی نائل میشوند. لذا خانواده عامل کمال بخشی، سکونت، آرامش و بالندگی به اعضای خویش است که در تحولات اساسی جوامع نقش عمدهای ایفا میکند. البته خانواده متأثر از عملکرد مذهب، آموزش و حکومت نیز میباشد و این تأثر به صورت متقابل باعث ایجاد تغییرات اساسی میگردد. اگر خانواده محیط سالم و سازندهای داشته باشد و نیازهای جسمی و روحی افراد خویش را برآورده سازد، کمتر به خدمات جانبی و جبرانی برای خانواده نیاز است. در تعریف خانواده، بیان شده: خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق نسب، سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند. (ساروخانی( 1375) جامعهشناسی خانواده، ص135)
اسلام برای خانواده قداست و منزلت خاصی قائل است؛ به نحوی که بنا و نهادی با آن قابل مقایسه نیست. تعبیراتی که در قرآن و روایات در باره خانواده به کار رفته است، به خوبی این مدعا را روشن میکند. وقتی که این تکریم را از کانون خانواده را در معتبرترین متون دینی، یعنی در قرآن و سنت میبینیم و فواید و کارکرد های آن را میشناسیم ، متوجه میشویم که حراست از خانواده امری لازم و مقدس و تلاش در جهت تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی قابل ستایش است؛ به گونه ای که اسلام برای آن، پاداشی معادل جهاد در را خدا قائل شده است... در اینجا این پرسش مهم مطرح میگردد که چگونه میتوان نظام خانواده را تحکیم و تقویت نمود و از سستی و انحلال آن جلوگیری کرد؟
برای این کار باید چهار اقدام روشن انجام دهیم:
1. شناخت وضعیت گذشته به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف و ارزیابی آنها؛
2. شناخت وضعیت فعلی برای سنجش رضایتمندی گروه هدف (زنان و خانواده)؛
3. ترسیم چشم انداز آینده یا آیندهپژوهی به این معنا که رفع مشکلات گذشته و حال را مبنای برنامه ریزی آینده قرار دهیم؛
4. تدوین و اجرای سیاستهای تحکیم و تقویت خانواده برای رسیدن به چشم انداز مطلوب خانواده .
برخی از اندیشمندان و سیاستگذاران بر مبنای بررسیها و پژوهشهای متعدد و متفاوت اعلام کردهاند که تواناترین ملتها، آنهایی هستند که خانواده در آنها قویترین بنیاد و سازمان را داشته باشد و بنا بر این تمام نهادهای اجتماعی بایستی در خدمت تحکیم و تقویت نظام خانواده باشند. مطالعات مربوط به خانواده حوزههای مختلفی را در بر میگیرد. از جمله این حوزهها میتوان ازدواج، تشکیل خانواده، تعاملهای زناشویی، روابط والدین و فرزندان (کودکان)، اختلافات خانوادگی، طلاق و جدایی و … را میتوان نام برد.
هر یک از این حوزهها ابعاد وسیعی را شامل میشود و لازم است سیاستها و خط مشیهای مناسبی برای آنها تدوین و اجرا گردد. امروزه یکی از مسایل مهم کشورها، تدوین سیاستهای کلان در حوزه های مختلف، جهت دستیابی به اهداف و آرمانها است؛ به همین خاطر سیاستگذاری از اهمیت به سزایی در بهبود و پیشرفت امور برخوردار است.
سیاستگذاری، اصولی است که تصمیمات را جهت میدهد و موجب ارتباط و تداوم اقدامات مراجع تصمیمگیرنده میشود و روشها و راههایی برای دستیابی به اهداف معین در زمینههای مشخص را بیان میکند. رسالت پژوهشگر «علوم سیاستی» بررسی و تحلیل عینی و خرد مسایل عمومی جامعه و ارایه «توصیههای کاربردی به سیاست مداران» بر پایه آن تحلیل و در نتیجه یاری رساندن به آنان، در جهت گزینش مناسبترین راهکارها در آینده است.
این امر، در سیاستگذاری فرهنگی، جایگاهی بس مهم، راهبردی و اثر گذار دارد که عمدتاً ناظر به وضعیت مطلوب بوده و چهارچوبها و اصول حرکت به هدف مطلوب را معین میکند و از آنجایی که در جمهوری اسلامی ایران، هم فرهنگ و هم خانواده جایگاه مهم و برجسته ای دارد و هم رسیدن به اهداف متعالی و انسانی و وضعیت مطلوب در همه زمینهها مورد توجه است؛ باید تلاش شود سیاستهای روشن، آیندهنگر، واقعی، پایدار و فراگیر در این زمینه وضع و اجرا گردد. استفاده از روشهای آیندهپژوهی در اینجا میتواند موثر و راهگشا باشد.
«آیندهپژوهی»، دانش مطالعه آینده(رویدادها، حوادث، روندها، نوآمدها و...) و به منزله علم و هنر کشف آینده و مهارت شکل بخشیدن به دنیای مطلوب فردا است. در واقع آیندهپژوهی در مفهوم نوین خود، دانش- فناوری نوپدیدی است که با هدف پیش بینی و خلق مطلوبترین آینده های ممکن، از مجموعه وسیعی از ابزارها و روشهای علمی و حتّی هنری بهره میبرد.
در این راستا موضوعات و مسایل مختلف خانواده در ایران میتوان مورد مطالعه جدی آیندهپژوهی قرار گیرد؛ از قبیل: تأثیر نهادهای مختلف بر آینده تحولات خانواده در ایران (تأثیر نهاد آموزش بر خانواده؛ تأثیر رسانههای جدید بر خانواده و تأثیر برنامههای توسعه بر خانواده). همچنین آیندهنگری آسیبهای نهاد خانواده در ایران (مانند شکاف نسلی و خانواده ؛ اشتغال زنان و خانواده؛ برنامههای تنظیم خانواده و تحولات آینده) و... پس شناسایی مشکلات و چالشهای خانواده در ایران و مطالعه وضعیت آن آینده، مهمترین و اساسیترین اقدام، ارایه، تصویب و اجرای سیاستهای تقویت و تحکیم خانواده در ایران است.
در این زمینه ما شاهد ابلاغ سیاستهای اجرایی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم که باید مورد توجه جدی برنامه ریزان و کارگزاران امور قرار گیرد. این سیاستها گام بلندی در جهت تقویت و تحکیم خانواده در ایران است که متأسفانه تاکنون آن گونه که شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نگرفته و متولیان و دست اندر کاران آن به طور جدی وارد عرصه عمل نشدهاند.
در هر حال اگر آینده خانوادهایرانی برای ما مهم است ، باید با همه امکانات و نیروها وارد این عرصه خطیر شویم و جایگاه خاصی برای آن قائل شویم . بر این اساس سیاستهای زیر در جهت تقویت خانوادهایرانی در کوتاه مدت مفید و موثر به نظر میرسد و برای آینده بلند مدت و میان مدت نیاز به پژوهشهای عمیقتر و فراگیر تر احساس میشود و اینجاست که ارزش و کارآمدی آیندهپژوهی نشان داده میشود. بر این اساس تدوین چشم انداز ملی خانواده برای بیست سال آینده ضروری به نظر میرسد.
سیاستهای فرهنگی تحکیم خانواده:
- ترسیم کارکردهای زیستی، تربیتی، روانی و عاطفی خانواده به عنوان مهمترین بستر رشد فرهنگی جامعه از طریق رسانهها و کتب درسی؛
- بررسی و شناخت مسائل و مشکلات حقوقی، اقتصادی و فرهنگی اعضای خانواده در خانواده از طریق تحقیقات جامع ملی؛
- معرفی و ارائه الگو از زنان موفق به جامعه، با لحاظ موفقیت آنها در نقش مادری و همسری؛
- تکریم و بزرگداشت خانواده از طریق تخصیص ایامی از سال به خانواده و معرفی خانوادههای نمونه.
- ایجاد نهضت همگانی آسانسازی ازدواج با اولویت رویکرد فرهنگی و مشارکت کلیه دستگاههای تبلیغی و فرهنگی کشور؛
- آموزش و گسترش فرهنگ عفاف و پایبندیهای اخلاقی به منظور تحکیم بنیان خانواده و جلوگیری از بروز ناهنجاریهای اجتماعی؛
- توسعه مراکز آموزشی و مشاوره خانواده قبل و بعد از ازدواج و ضرورت حمایتهای دولت از این کانونها جهت ارائه خدمات ارزان به متقاضیان؛
- ارزیابی و بازنگری قوانین موجود و تدوین قوانین حمایتی لازم و اتخاذ تدابیر مناسب جهت نظارت بر حسن اجرای قوانین جهت تحکیم بنیان خانواده؛
- ایجاد و توسعه مراکز امداد و ارشاد در کنار دادگاههای خانواده و تقویت آنها از طریق افزایش توان تخصصی نیروهای موجود در آن؛
- پیشگیری و مبارزه قانونی با عوامل مفسدهانگیز و احتراز جدی از تحریک جنسی جوانان خارج از چارچوب ازدواج؛
- ایجاد تسهیلات لازم جهت حمایت مادی و معنوی از خانوادههای جوان در دوران تحصیل و سربازی (استخدام، کاریابی، تأمین مسکن، وام و توسعه مراکز مشاوره)؛
- تصحیح دیدگاههای اجتماعی در خصوص چگونگی تقسیم بار اقتصادی ازدواج (جهیزیه، جشن ازدواج، شیربها و امثال آن)؛
- افزایش مراکز مشاوره ژنتیک و بیماریهای حاد و انجام آزمایشهای پزشکی قبل از ازدواج در آزمایشگاههای مجهز جهت اطلاع از وضعیت جسمانی و روانی زوجین؛
- ایجاد تشکلهای مردمی با محوریت مؤسسات و عناصر علمی و مذهبی و استفاده از مشارکت زنان در راستای حمایت از خانواده در این تشکلها.
- تأمین امکانات لازم جهت بهرهبرداری بهینه از اوقات فراغت اعضاء خانواده.
- ایجاد ساختار مناسب دولتی با هدف برنامهریزی برای خانواده و ایجاد هماهنگی بین برنامهها و سیاستهای دستگاههای دولتی در ارتباط با خانواده؛
- تعیین شاخصهای ارزیابی سیاستها، روشها و سنجش پیشرفتها بر اساس خانواده متعادل و الگویی و نگاهی منسجم و استوار به خانواده؛
- نظارت بر عملکرد کلیه دستگاهها، به ویژه رسانههای تصویری از نظر فرهنگسازی در امر پیریزی، پویایی و پایائی خانواده و نسبتسنجی پیوسته میان سیاستگذاریها و عملکرد آنها.
- تدوین و تصحیح کتب درسی، متون آموزشی و آموزش فرهنگ عمومی با هدف آموزش آداب، اخلاق و تعیین وظائف و حقوق مقابل اعضای خانواده.
- ایجاد هماهنگی و تقویت ارتباط خانواده با نهادهای آموزشی و پرورشی به منظور ایفای بهتر وظایف خود؛
- تبلیغ اثرات مثبت مشارکت صحیح اجتماعی زنان در زندگی خانوادگی، تربیت فرزندان و اداره خانواده؛
- نظارت بر رعایت عدالت بین فرزندان و اجتناب از هرگونه تبعیض بر اساس جنسیت.
- انجام آموزشهای لازم به دختران و پسران در زمینه انتخاب همسر به منظور تأمین سلامت جسمی، روانی آنان در زندگی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی قبل از ازدواج؛
- آموزش شیوههای منطقی و عملی حل مشکلات توسط خانوادهها قبل از مراجعه به سازمانها و مراجع قانونی؛
- تدوین قوانین حمایتی و تعمیم پوشش کامل بیمههای اجتماعی برای زنان خانهدار، بیوه، سالخورده، سرپرست خانوار و کودکان بیسرپرست؛/9191/پ203/ی
ارسال نظرات