ابن هیثم بصری، نابغه نور شناسی
خبرگزاری رسا ـ بیست و دوم محرم الحرام، مصادف است با زاد روز یکی از نوابغ علم جهانی و پرچم داران علم اسلامی، ابن هیثم بصری.

بیست و دوم محرم الحرام، مصادف است با زاد روز یکی از نوابغ علم جهانی و پرچم داران علم اسلامی، ابن هیثم بصری. ابن هیثم را به حق میتوان بزرگترین دانشمند عرصه علم نور شناخت(اپتیک) به شمار آورد و بزرگترین دستاوردهای این دانشمند مسلمان را میتوان در این حوزه باز جست؛ هر چند این علم تنها دانشی نبود که ابن هیثم به داشتن آن مفتخر بود، بلکه ابن هیثم مانند تمام دانشمندان عرصه تمدن اسلامی، فردی جامع الاطراف بود و به سایر علوم زمان خویش اشراف کامل داشت.
درآمد
ابن هیثم در عین حالی که نابغه علم فیزیک بود، در ریاضیات ید طولایی داشت و در علم مکانیک و علم طب نیز متخصص بود و در علم فلسفه چیرگی تمام داشت و علوم اسلامی مثل فقه و کلام را نیز مانند تمام دانشمندان اسلامی به خوبی میدانست. چه ابن هیثم مانند تمام دانشمندان عرصه تمدن اسلامی، بین علم و دین هیچ جدایی و شکافی نمی دید و دین را قیافه رو به ماوراء علم میدانست و علم را قیافه رو به طبیعت دین.
به جرأت میتوان ابن هیثم را یک حکیم نامید؛ یک حکیم کامل که عالمی عقلی بود. آیینهوار در برابر عالم خلقت الهی که عظمت و تعالی این خلقت را نشان میداد و عالمی بود که در گوشهای حاوی تمامی جهان دانش بود.
بحر علمی در نمی پنهان شده در دو گز تن عالمی پنهان شده
طلوع خورشید نور شناخت
ابو علی حسن بن حسن بصری که غربیان او را به لاتینی الهازن مینامند،(الهازن صورت لاتینی الحسن است) در 22 محرم الحرام سال 354 هجری قمری مطابق با سال 965 میلادی در شهر بصره به دنیا آمد.
با مقایسه سال تولد قمری و میلادی ابن هیثم، به روشنی میتوان دید که ابن هیثم در اوج دوران زرین دانش و تمدن اسلامی به دنیا آمده است؛ در حالی که در همان زمان غرب در تاریکترین ادوار قرون وسطی در حال دست و پا زدن در بیدانشی و جهل بود.
بر کشیده شدن علمی ابن هیثم در همان شهر بصره و در مکتب دانشمندان آن دیار صورت بست و دانش مرد بصری، چندین بار برای زانو زدن در مقابل دانشمندان عاصمه جهان اسلام، به بغداد سفر کرد و توشه و توان علمی خود را تا میتوانست پر بار میساخت؛ چه او عاشق علم بود و عاشقان را صبر بر معشوق را زیبنده نیست.
ابن هیثم پس از گذراندن دوران تحصیل رهسپار مصر شد. آن دوران سرزمین مصر پایگاه خلافت سلاطین اسماعیلی مذهب فاطمی بود و ورود ابن هیثم به این شهر مصادف با حکومت "الحاکم" بود. داستانی در زندگی ابن هیثم با حضورش در دربار الحاکم روی داد که خود نشان دهنده جایگاه دانشمندان مسلمان در پایهگذاری روش تجربی در علم است.
ابن هیثم و روش تجربی در علم
غربیان سالهاست که به پیشرفت علوم خود در همه زمینهها میبالند و یکی از پایههای این پیشرفت همه جانبه را روش تجربی در علوم میدانند و کشف و تنقیح آن را کار "فرانسیس بیکن" انگلیسی در قرن هیجدهم میلادی و در کتاب "ارغنون" نو او میدانند. این ادعا در حالی است که مورخین علم غربی خود معترفند که پایه گذاران روش تجربی در علم، مسلمین هستند.
برای نمونه "جرج سارتن" که یکی از بزرگترین و منصفترین مورخین علم غربی است، در کتاب مهم خود، «مقدمهای بر تاریخ علم» در این باب اذعان مینماید که بزرگترین هدیه دانشمندان اسلامی و تمدن اسلام به جهان علم، کشف و به کارگیری روش تجربی در دانش است.(ن.ک: مقدمه بر تاریخ علم)
روش تجربی عبارتست از اینکه در علوم دست به کاوش آزمایشگاهی زده و استقراء را به عنوان راهکار شناختی به کار بست و روش آزمون و خطا را در تحقیقات علوم تجربی به کار آورد و برای دست یابی به کشف علمی، از جمع آوری جزئیات برای به دست آوردن قانون تجربی استفاده نمود. خانم "زیگرید هونکه" نیز روش تجربی را یکی از دستاوردهای مهم تمدنی اسلام در قرون میانه به شمار میآورد.(ن.ک: فرهنگ اسلام در اروپا)
این در حالی است که ویل دورانت، مورخ بزرگ علم در کتاب بزرگ خود "تاریخ تمدن" اذعان میکند که حکمای یونانی تجربه در کار علم را کاری پست میدانستند و حکیم را کسی میدانستند که در گوشهای بنشیند و با تفکر، چارچوبه عالم را بشناسد.(ن.ک:تاریخ تمدن)
نا گفته پیداست که این راه، اولا فقط در علومی مثل فلسفه کاراست و ثانیا علوم را به ورطه انتزاعی شدن صرف میکشاند و ثالثا علم را گسترده نمیکند و افقهای جدید را بر روی علم نمیگشاید. تفکر صرف، بدون آزمایش و تجربه راه گسترش علوم مختلف را سد مینماید.
حضرت امیر بیان علی بن ابیطالب(ع) در باب تجربه میفرمایند: «و فی التجارب علم مستأنف؛ در تجربه علم پیش رونده منطوی است». این کلام علوی را میتوان پایه و مایه تجربی اندیشی در علم اسلامی دانست و نگاه به تجربه را در علوم، بیش از پیش در دیده مسلمین مورد شناخت قرار داد.
پس از این مقدمه لازم در باب میراث غیر قابل چشم پوشی مسلمین در روش تجربی، به داستان ابن هیثم و خلیفه فاطمی میپردازیم که خود به خوبی نگاه دانشمندان اسلامی به روش تجربی را روشن میسازد.
سرزمین مصر از دیر باز حیات خود را مدیون رود بزرگ نیل بوده است. این رود که طولانیترین رود جهان است، چون مادری مهربان سرزمین مصر را سیراب نموده است؛ اما طغیان گاه و بیگاه این رود بزرگ، باعث خرابیهای بسیاری در مصر بوده است.
ورود ابن میثم به مصر، مصادف شد با تفکر و تدقیق این دانشمند تجربی اندیش برای رفع این مشکل. خبر این عزم ابن هیثم به دربار "الحاکم" رسید و الحاکم، ابن هیثم را به دربار دعوت نمود و پس از اطمینان و اطلاع بر مراتب فضل و توان علمی ابن هیثم، او را مأمور به تحقیق در راههای جلوگیری از طغیان رود نیل نمود.
ابن هیثم برای این کار دست به کاوش و مطالعه تجربی و میدانی زد و تصمیم گرفت با استفاده از سازههایی در سرچشمه رود نیل، جلو سیل و طغیان را در سرچشمه بگیرد. او برای این کار دست به سفر در طول رود نیل زد و به مشاهداتی دست زد و به زودی با مشاهده سرچشمهها و انشعابات مختلف و بیشمار نیل و دیدن عظمت ساختمانهای شهر اسوان، به این نتیجه رسید که اولا نیل دارای سرچشمهای مختلف است که نمیتوان همه آنها را مهار کرد،(جالب اینجاست که هنوز هم در عصر علم و تکنولوژی دانشمندان نتوانستند به سرچشمه رود نیل دست یابند؛ این در حالی است که بهترین ابزار مثل عکس برداریهای هوایی و ماهوارهای را در دست دارند)، ثانیا اگر این کار شدنی بود، کسانی که در شهر "اسوان" این سازههای محکم را ساختهاند، به ساخت سد همت میگماشتند.
ابن هیثم با این استقرائات و استنتاج تجربی، به دربار الحاکم باز گشت و عدم امکان این پروژه را عنوان نمود؛ اما به دلیل عدم امنیتش از خشم ناگهانی الحاکم، از دربار گریخت و در گمنامی به تلاشهای علمی متنوع خود دست زد.(ن.ک: تاریخ الحکمای قفطی)
این داستان به خوبی نشان میدهد که دانشمندان اسلامی در علوم مختلف چگونه روش تجربی را پایه استنتاجات قرار میدادند و به نتایج مهم دست مییافتند. هر چند ابن هیثم در این تجربه به نتیجه ملموس نرسید، اما برای این عدم نتیجه، راه تجربی قابل اطمینانی را پیموده بود که بعدا این روش او را به دستاوردهای عظیمی در عرصههای مختلف علوم تجربی و در صدر آنها علم مهم نور شناخت رساند و او را به یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک در تمام تاریخ تبدیل کرد.
"هاوارد هیوز" در کتاب خود، «در آمدی بر تاریخ ریاضیات» در این باره میگوید: «ابن هیثم که در خلال سالهای 965تا 1039 میلادی زیست، به واسطه نظریات معروفش در نزد ریاضیدانها به عنوان رسائل ابن میثم مشهور شد. بدون شک او بزرگترین ریاضیدان در آن عصر و نیز بزرگترین فیزیکدان در همه دورانهاست. امتیاز علمی او که آثارش در حوزه مباحث اپتیک و بینایی، حاکی از آن است، هرگز فراموش نمیشود».
"ژزف هیل" دانشمند غربی در کتاب تمدن اسلام خود در این باره میگوید: «روش ابن هیثم در تحقیقات و اکتشافات خویش همان روش علمی است. او در پیروی از این روش بربیکن که این روش را به او نسبت میدهند، پیشی جسته است».(ن.ک: مشاهیر فیزیک در تمدن اسلامی)
دستاوردهای ابن هیثم
آنچنان که گذشت، ابن هیثم مانند بسیاری دیگر از دانشمندان عرصه تمدن اسلامی، فردی جامع الاطراف بود. ریاضیدان آمریکایی "دیوید یورگن اسمیت" در جلد دوم کتاب تاریخ ریاضی خود در این باب میگوید: «ابن هیثم هیچ علمی را رها نکرد، مگر آنکه در آن مطلب نگاشت. مشهورترین این علوم عبارتند از هندسه، نجوم، جبر و ساعات خورشیدی. او در علم نور و بینایی به شهرتی بزرگ دست یافت».(ن.ک: همان)
مورخ علم مسلمان، "ابن ابی اصیبعه" در کتاب تاریخ علم خود، عیون الانباء در باب گستره علم ابن هیثم میگوید: «ابن هیثم در رشتههای مختلف علمی مهارت داشت. او از هوشی فوق العاده و بینظیر برخوردار بود و کتابهای ارسطو و جالینوس را مورد تلخیص و شرح قرار داد. او به اصول فن طب و قوانین آن کاملا آشنایی داشت؛ اما هیچ گاه طبابت نکرد».(ن.ک: همان)
اما به جرأت میتوان گفت عمده خدمت ابن هیثم به تاریخ علم بشری، کارهای او در حوزه علم نور شناخت(اپتیک) و کاوشهای او در ساختمان چشم و چگونگی دیدن و بینایی است.
"رز بول" در کتاب خود، تاریخ مختصر ریاضیات، در این باره میگوید: «ابن هیثم بر نظریات فراوانی در علم فیزیک نوین همچون شکست نورها استدلال کرده است تا حدی که نشان میدهد علم فیزیک نوین قبلا به ذهن و اندیشه او رسیده است. فعالیتهای ابن هیثم در مباحث نور، فراتر از کارهایی است که اقلیدس و بطلمیوس انجام دادند».(ن.ک: همان)
میراث ابن هیثم در علم نورشناسی به طوری است که به علوم دیگر نیز کمک کرده است. "کیلی" دانشمند غربی در کتاب خود تاریخ نجوم در این باره میگوید: «تألیفات ابن هیثم به خصوص در زمینه هندسه، از صبغه ریاضی برخودار است. او بدون شک اولین کسی است که پدیده رنگین کمان و کسوف و خسوف را شرح داد و در زمینه دانش سایهها و عدسیهای محدب و مقعر مطلب نگاشت. او روش میانگین را هم در علم ریاضی برای به دست آوردن جذر تقریبی به کار برد».(ن.ک: همان)
"محمد فائز قصری" در کتاب مظاهر الثقافة الاسلامیة و اثرها فی الحضارة میگوید: «ابن هیثم در نظریه ارسطو و بطلمیوس مبنی بر مرکزیت کره زمین و افلاک به دور آن تردید کرد و این نظریه را مورد نقد قرار داد و آن را قانع کننده نمییافت؛ به همین دلیل میگفت انسان میتواند فضا و اجرام را به شکلی غیر از آنچه ارسطو و بطلمیوس مطرح کردهاند فرض کند و به منظومه شمسی در حال گردش قائل باشد. درست هزار سال بعد از ابن هیثم، نیوتن و کپرنیک به نظریه منظومه شمسی که زمین یکی از اجزای آن است دست یافتند».
میراث ابن هیثم
بیشک مهم ترین کتاب ابن هیثم کتاب دوران ساز "المناظر" است که میراث کلاسیک علم نور شناخت است. این کتاب مشتمل است بر هفت مقاله پیرامون رفتار نور، چشم و بینایی و پدیدههای مربوط به آن.
ابن هیثم آثار بیشمار دیگری درباره علم نور شناخت دارد و میراث عظیمی هم در علوم دیگر تجربی، فلسفی، ریاضی و علوم دینی به جای گذاشته است که هر کدام به مثابه درختی سترگ در جنگل علم بشری سایه گسترند.
این دانشمند بزرگ اسلامی و جهانی سر انجام در سال 430 قمری مطابق با 1040 میلادی در شهر قاهره چشم از جهان فرو بست.
منابع
1. مقدمه ای بر تاریخ علم- جورج سارتن- غلامحسین صدری افشار
2. تاریخ تمدن- ویل درانت- گروه مترجمان
3. فرهنگ اسلام در اروپا- زیگرید هونکه- مرتضی رهبانی
4. مشاهیر فیزیک در تمدن اسلامی- علی عبد الله دفاع- رضا محمد زاده
5. تاریخ الحکمای قفطی
6. زندگی نامه علمی دانشمندان اسلامی- گلیپسی- گروه مترجمان
7. علم و تمدن در اسلام- سید حسین نصر- احمد آرام
هادی شاملو
/979/702/ر
ارسال نظرات