چگونگی حجاب در صدر اسلام
چه بسا، یکی از شبهاتی که عدهای در مورد حجاب و پوشش، به آن گرفتار شدهاند، این است که تصور میکنند که در عصر و زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهالسلام هیچ موقع در مورد حجاب، برخورد شدیدى که امروزه شاهد آن هستیم نمىشد و تنها در حد ارشاد و امر به معروف و نهى از منکر بوده و هیچ گونه بر خوردى نبوده است و حتى اصرارى هم به ارشاد نداشتند؛ زیرا خدای متعال وحى فرمود: «بر تو تکلیفى نیست، فقط دعوت زبانى کافى است و این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت و گمراه مىکند.» آیا واقعا در عصر پیامبر و امام معصوم علیهمالسلام چنین بوده است؟
در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که پوشش اسلامی و دینی، یکی از احکام ضروری و جزو مسلمات دین اسلام است و در آن هیچ مسلمانی تردیدی ندارد؛ چون علاوه بر آن قرآن، روایات متعددی که دال بر وجوب حجاب کند، موجود است. از این رو، هم فقهای شیعه و هم فقهای سنی در این مسأله اتفاق نظر دارند.
هر چند در عصر پیامبر و امامام معصوم علیهمالسلام، بانوان بدحجاب وجود داشتهاند، ولی قرآن کریم با این پدیده برخورد کرده و در پی آن، دیگر آن زنان قادر نبودند که هر طور میخواستند در جامعه ظاهر شوند. این مسأله، به خوبی از آیاتی که تاکید بر حجاب و پوشش و پرهیز از هرگونه تبرج، خودنمایی، تحرک و بیحجابی عصر جاهلیت دارد، قابل استفاده است؛ «وَ قَرْنَ فى بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ اْلأُولى؛ و(ای زنان پیامبر) با وقار در خانه خود قرار گیرید و(در میان مردم) همانند ظهور(زنان) در دوران جاهلیت نخستین، (با آرایش و زینت بدون رعایت حجاب) ظاهر نشوید.»[1]
منظور از جاهلیت نخستین، همان جاهلیتی است که هم عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بوده است؛ به گونهای که در تاریخ آمده است که آن زمان، زنان حجاب و پوشش درستی نداشتند و دنباله روسری خود را به پشت سر میانداختند؛ به طوری که گلو و بخشی از سینه و گردنبند و گوشواره آنها مشخص بود. از این رو قرآن کریم همسران پیامبر را از این گونه اعمال باز میدارد. ناگفته نماند که، بدون شک این حکم و تکیه این آیه بیشتر بر همسران پیامبر بوده است.
امّا در آیهای دیگر علاوه بر تاکید بر پوشش همسران و دختران پیامبر بر پوشش زنان مؤمن نیز تاکید دارد؛ «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ؛ ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنهای مؤمنان بگو؛ روسریها و چادرهای خود را بر خویش بیفکنند(که گردن و سینه و بازوان و ساقها پوشیده شود) این(کار) نزدیکتر است به آنکه(به حجاب و عفت) شناخته شوند، تا مورد تعرض و آزار(فاجران) قرار نگیرند.»[2]
همچنین در آیهای دیگر به طور عام، از همه زنان مؤمن خواسته شده است تا حجاب و پوشش خود را داشته باشند؛ «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِى الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را(از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند؛ مگر آنچه که طبعیتا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش(فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان و... آشکار نکنند.»[3]
کلمه «خُمُر» که در این آیه بکار برده شده است، جمع خِمار و معنای آن؛ روسرى و سرپوش است.[4] واژه «جیوب» نیز از جَیب گرفته شده و به معنى قلب، سینه و گریبان میباشد.[5]
علامه طبرسی، در تفسیر این آیه، چنین میگوید: «بانوان شهر مدینه اطراف روسرىهای خود را به پشت سر مىانداختند و در نتیجه بخشی از سینه و گردن و گوشهاى آنها مشخص مىشد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گردن بیندازند تا این مواضع نیز مستور(و پنهان) باشد.»[6] فخر رازى، این نکته را یاد آور شد که «خدای متعال با به کار بردن واژههاى «ضَرب» و «عَلَى» که مبالغه در القاء را مىرسانند، به دنبال بیان لزوم پوشش کامل این نواحى است.»[7] ابن عبّاس در تفسیر این جمله نیز مىگوید: «یعنى زن باید، مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند.»[8]
بخشی از روایات دال بر وجوب حجاب
در این زمینه، روایات و احادیث متعدد و متواتری وجود دارد که در کتب شیعی از جمله وسائل الشیعه ذکر شده است که برخی از آنها در ارتباط با تفسیر آیات مربوط به حجاب و پوشش ذکر شده است و برخی هم حکم بانوان سالخورده را در خصوص حجاب بیان داشته است و برخی نیز در مورد إماء و کنیز وارد شده است و بعضی هم زمان وجوب و لزوم حجاب و پوشش را بیان دارد.
به طور کلی، روایات وارده، اصل وجوب حجاب و پوشش را مسألهای مسلّم و ضروری دانسته و به شرایط، خصوصیات، زمان و استثناءات آن پرداخته است. به عنوان نمونه به مواردی از آنها اشاره میکنیم.
1. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «کُلُّ آیتِهِ فِی القُرآنِ فِیهَا ذِکرُ الفُرُوجِ فَهِی مِنَ الزِّنَا إِلّا هَذه الآیته(وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) فَإنَّهَا مِنَ النَّظرِ؛ هر آیه که در قرآن، سخن از حفظ فروج به میان مىآید، مراد حفظ کردن از زنا است، جز این آیه که مراد از آن، حفظ کردن از نگاه دیگران مىباشد.»[4]
2. فضیل بن یسار در سوالی از امام صادق علیهالسلام میگوید: «سَألتُ أبَا عَبدِالله علیهالسلام، عَن الذراعَینِ مِنَ المَرأتِهِ، همُا مِنَ الزِّینتِهِ ألتى قَال الله: «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إلّا إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ»؟ قَالَ: نَعَم وَ مَا دُونَ الخِمارِ مِنَ الزینتهِ وَ مَا دُونَ السَّوارِین؛ از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم؛ آیا دو تا ذراع زن از جمله زینت است که خدا مىفرماید: «براى غیر شوهر نشان داده نشود؟» حضرت فرمود: بلى و نیز سر و موهاى سر و گردن و بخشى از سینه که با روسرى پوشانده مىشود، هم از زینت است و نیز آن چه زیر دستبند و بالاتر است هم از زینت(مراد محل زینت است) است و براى غیر محارم نمىتوان نشان داد.»[5]
3. احادیثی که اصل حجاب و پوشش را مسلم دانسته و زمان وجوب آن را بیان میکند؛
الف) محمد بن مسلم از امام محمد باقر علیهالسلام روایت میکند؛ «لَا یَصلحُ لِلجَاریتِهِ إِذَا حَاضَت إِلّا أَن تَختَمرَ؛ دختر هنگامى که به حد بلوغ(شرعى) رسید، باید روسرى داشته باشد.»[6]
ب) امام رضا علیهالسلام در این باره فرموده: «لَا تَفطِی المَرأتُهُ رَأسَهَا مِنَ الغُلامِ حَتّی یَبلُغَ الغُلامُ؛ پسر هنگامی که به حد بلوغ رسید، زن باید حجاب را رعایت کند و سر خود را از او بپوشاند.»[7]
بنابراین، مضاف بر ضرورت و کارکردهای فردی و اجتماعی حجاب و پوشش، آیات و احادیث متعددی بر لزوم و وجوب حجاب دلالت دارند. از طرفی پوشش یک امر غریزی و فطری برای انسانها نیز میباشد و در طول تاریخ و از دیر زمان، بشر در حد امکان نسبت به مسأله پوشش و حجاب اهتمام داشته است و همه صاحبان ادیان نیز آن را سرلوحه عمل خود قرار دادهاند.
ولی با این وجود، موارد برخورد پیغمبر اکرم(ص) با بد حجابی بدست نیامده است و به طور کلی هم جزئیات دقیقتری از زندگی عصر پیغمبر موجود نیست.
هر چند در عصر پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امام علی علیهالسلام، بانوان بد و بیحجابی وجود داشتهاند، ولی این بدین معنی نیست که این گونه زنان، قادر بودند که هر طور که دلشان میخواسته است، در جامعه ظاهر شوند. همچنین اثبات این ادعا نیز مشکل است؛ زیرا افرادی که در قلمرو حکومت اسلامی میزیستهاند، قوانین اسلامی را به ظاهر رعایت میکردند. حتی اقلیتهای دینی هم موظف به رعایت مقررات اسلامی در جامعه اسلامی بودهاند؛ همچنانکه این مسأله در کتب فقهی نیز آمده است.
امّا آنچه که در عصر پیغمبر اکرم معمول بوده، حجاب نداشتن کنیزان بوده است؛ آن هم در محدوده سر و گردن بوده و نه بیشتر. از این رو به بانوان آزاد مسلمان، دستور داده شده که حجاب اسلامی را کاملا رعایت کنند، تا نسبت به کنیزان شناخته شوند.
پس بر این اساس، ادعای اینکه حجاب و پوشش در عصر پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نبوده، حرفی بدون دلیل و منطق است که دلایل قرآنی و روایی، خلاف آن را ثابت میکند.
نظام جمهوری اسلامی ایران، با هدف حاکمیت احکام و ارزشهای دینی و اسلامی در جامعه شکل گرفته است و انتخاب این نظام از سوی مردم، بیانگر خواست آنها در پذیرش ارزشها و اصول اسلامی و اجرای آن در کشور است و مردم هم با آگاهی و اطلاع کامل، نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کردهاند و از آنجایی که حجاب و پوشش به عنوان یکی از احکام و دستورات اجتماعی دین اسلام، نقش مهمی در حفظ سلامت اجتماع و حریم خانواده و جلوگیری از فساد جامعه داشته است و همچنین کوتاهی و بیتوجهی به آن، اثرات نامطلوب و زیان باری برای جامعه میتواند داشته باشد.
حکومت دینی و اسلامی، موظف است که زمینهها و شرایط لازم را برای رعایت این احکام الهی فراهم کند و با متخلفان آن برخورد کند. پس مقابله با بیحجابی و دستور به رعایت آن، هر چند نوعی محدودیت آزادی تلقی میشود، ولی این در حقیقت محدود کردن آزادیهای مخربی است که بنیان اجتماع و خانواده را سُست کرده و سلامت جامعه را به خطر میاندازد و نتیجه آن به دست آوردن آزادیهای مطلوبتر و امنیت و آسایش افراد جامعه خواهد بود؛ مانند ایجاد محدودیت در استفاده از بعضی از غذاها، برای حفظ سلامتی بدن، آیا هیچ منطقی قبول میکند که تحت عنوان آزادی، استفاده از هر نوع غذا که برخی از آنها سلامتی جسم را به خطر میاندازد، جایز بداند؟
به علاوه، برخی از احکام شرعی به گونهای میباشند که اگر فردی آن را انجام ندهد، ضررش بیشتر متوجه خودش میشود؛ مانند به جا نیاوردن نماز که در اینجا اجبار مطلوب نیست، ولی برخی دیگر، همانند رعایت نکردن حجاب و پوشش، نه تنها فرد متضرر میشود؛ بلکه موجب ضرر برای دیگر افراد جامعه نیز میشود. در اینجا چون مصلحت جامعه بالاتر از مصلحت فردی است، لذا لازم است که با افراد متخلف برخورد شود و آنها را ملزم به رعایت مقررات کرد؛ از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، جامعهای که در آن زندگی میکند، از یک سو جامعه همچون حریم خانه او محسوب میشود، پاکی جامعه به پاکی او کمک میکند و آلودگی آن به آلودگی او منجر میشود.
لذا در دین اسلام، هر کاری که فضا و جو اجتماع را آلوده میکند، باید با آن مقابله کرد؛ زیرا که گناه همچون حریق است و هنگامی که در جایی از جامعه این حریق روشن شود، لازم است که سعی و تلاش کرد تا آن حریق خاموش شود و یا حداقل محاصره شود؛ ولی اگر به حریق دامن زده شود و آن حریق از جایی به جای دیگری برده شود، حریق و آتش همه جا را فرا خواهد گرفت و آن موقع، کسی قادر به کنترل آن نخواهد بود و از آن گذشته بزرگی گناه در نگاه عامه مردم کوچک و حفظ ظاهر جامعه از آلودگیها که خود سد بزرگی در برابر فساد است، از بین خواهد رفت.
از این رو، حکومت اسلامی، وظیفه مقابله دارد و باید جلوی نشر منکرات و زمینههای ایجاد فساد را بگیرد. البته این به معنی اجبار و استفاده از زور برای حجاب نیست؛ بلکه نوعی واکسینه کردن و جلوگیری جامعه از بیماریهای روانی است.
بنابراین، حاکمان دینی و اسلامى موظف به از میان بردن زمینهها و عوامل مزاحم رشد فضائل و ارزشهای انسانى هستند و این در حقیقت همان بسترسازى براى سلامتی روان جامعه است.
منابع:
[1]. احزاب، 33
[2]. همان، 59
[3]. نور، 31
[4]. المفردات فى غرائب القرآن، ص 159
[5]. مجمع البیان، ص217
[6]. همان
[7]. التفسیر الکبیر، ج23، ص179
[8]. مجمع البیان، ص217
[4]. بحارالانوار، ج97، ص33
[5]. وسائل الشیعه، ج 14، ح 1، ص 145
[6]. همان، ج 14، باب 126، ح 1، ص 168
[7]. همان، ح 4
عقیل مصطفوی مجد
975/702/ر