کارشناس سینما و منتقد فیلم مطرح کرد:
وظیفه اصلی سینماگر ساختن فیلم برای آرمانهاست نه اهدای نمادین خون!
خبرگزاری رسا ـ هنرمند و فیلم سازی که در سی و پنج سال گذشته حتی یک فریم فیلم برای آرمانهای بزرگی همچون مقاومت، فلسطین و حتی انقلاب اسلامی نساخته با اهدای خون چه چیزی را میخواهد بفهماند؟
خبرگزاری رسا - محمد رضا محقق دانشآموخته حوزه علمیه، منتقد و مدرس سینما است، از وی علاوه بر چند کتاب در حوزه مبانی و مباحث مختلف سینمایی، صدها مقاله و یادداشت نیز در نقد و تحلیل آثار و جریانهای سینمایی ایران و جهان در رسانهها منتشر شده است، در این گفتوگو به مناسبت رخدادهای فاجعه آمیز غزه به بحث و گفتوگو پرداختهایم.
گفتگویی تفصیلی که در اثنایش نکات مهم و قابل تأملی درباب فضای سینمای امروز ایران و جهان و ناگفتههای این مسیر مطرح شد.
بخشی از این گفتگو را که ارتباط بیشتری با موضوع اصلی داشت به صورت فشرده و خلاصه با هم میخوانیم.
*جایگاه موضوع فلسطین و اسرائیل و اساسا صهیونیسم در سینمای جهان و ایران چه بوده است؟
باید اینها را از هم تفکیک کرد. جایگاه فلسطین و رژیم اشغالگر قدس آنهم در سینمای جهان و ایران، به کلی از هم متفاوت است.
علاوه بر این که در این حوزه هم باید نگاه آماری و کمی داشت و هم نگاه تحلیلی و کیفی.
اما اجازه دهید پیش از پاسخ به این سوال شما نکتهای را بگویم. متأسفانه ما در فضای سیاست زده و سوءتفاهم برانگیزی به سر میبریم. اما باید حواسمان باشد که نباید اصول انسانی و اسلامی مان را دستمایه مباحث جناحی و گروهی و داد و ستدهای سیاسی کنیم.
موضوع مظلومیت مردم غزه و مسئله آرمان حمایت از مظلومان عالم، یک آرمان انسانی است و البته اسلامی که نباید آغشته به مباحث نازل و پوچ و حقیر سیاسی شود.
اما سوال شما؛ به عنوان کسی که تقریبا 20 سال است سینمای ایران و جهان را به طور جدی رصد میکنم و فیلمی تولید نمیشود که حداقلهای ارزشهای سینمایی و فراسینمایی را داشته باشد و نبینم و از طرفی تاریخ سینما را چه در جهان و چه در ایران به طور جدی مطالعه کردهام به شما اطمینان میدهم که موضوعی که به آن اشاره کردید جزء اصلیترین و مهمترین و مستمرترین موضوعات سینمای غرب است آنهم با بالاترین سرمایه گذاری و بیشترین و بهترین امکانات.
اساسا سینمای جهان و یا به عبارت دیگر، گفتمان مسلط هنر هفتم که مشخصا در هالیوود و تابعان و مقلدانش در دیگر نقاط جهان تعریف میشود، نسبت به موضوع اسراییل یک حساسیت و احساس دین و مسؤولیت همیشگی و غیر قابل اجتناب دارد.
به طور مرتب و حساب شده و بدون هیچ ردخوری، در سبد فیملهای هر سال غربی، آثاری وجود دارند تا موضوع یهودستیزی و حقانیت صهیونیسم را تازه نگه دارند و یادآوری کنند!
سینما به ویژه طی دهههای اخیر و با رویکردی کاملا جدی و یکپارچه در خدمت این مائده جعلی و خود ساخته اسرائیل بوده و در یک جمله مظلوم نمایی یهودیت مهاجر به فلسطین اشغالی و حقانیت این رژیم را در برنامه و سیاستهایش داشته است.
در طی شش دهه اخیر سرمایهگذاری دقیقی در تولید فیلمها به ویژه در هالیوود را شاهد بودهایم که تمام توجه و حساسیت اش را برای باور پذیرتر کردن موضوع حقانیت و مظلومیت رژیم صهیونیستی در برنامههایش به پیش برده است.
سینما در این رابطه رسالت و اصالت هنری خود را از دست داده و با یک رویکرد کاملا سیاستمدارانه و سیاست زده منطبق با اهداف دولتمردان صهیونیسم پیش رفته و ابزاری برای پیش برد اهداف این رژیم شده است.
دستاندرکاران سینمای جهان بر خلاف همه شعارهای خود، مبنی بر هنری بودن و فارغ از شعار و پیام بودن آن، دقیقا یک سینمای کاملا سیاست زده در گستره موضوع حقانیت و مظلومیت توأمان رژیم صهیونیستی ایجاد کردهاند. حالا در این میان نکته جالب و تأثربرانگیز و رقت آور، تسلیم و غش کردن سینماگر وطنی ما در برابر این افه هاست.
دوستان ما در اینجا دستها را بالا بردهاند و شدیدترین هجمه ها را به سمت «پیام» داشتن فیلم و سینمای ایدئولوژیک و شعارها و شعائر از خود نشان میدهند در حالی که در همین اوضاع، «آرگو» اسکار میگیرد! خجالت آور نیست؟
بله؛ در طول تاریخ سینما تا به امروز شاهد فیلمهایی بودهایم که این اهداف را دنبال کردهاند از فیلم «فهرست شینلر» گرفته که همیشه در بین ده فیلم برگزیده منتقدین در همه نظرخواهیهای جهانی بوده تا فیلمهای سالهای اخیر و انیمیشنهایی که مخاطبین آنها کودکان است همین رویکرد را دنبال کردهاند.
واقعیت تلخ آن است که دفاع از رژیم صهیونیستی از محورها و ارکان اصلی سینمای هالیوود بوده و هست البته ممکن است فراز و فرودی داشته باشد ولی این رویکرد به یکی از اهداف و عناصر همیشگی هالیوود تبدیل شده است.
*به نظر جناب عالی نقش هنرمندان و فیلم سازان مسلمان جهان و ایران در این حوزه چه بوده است؟
متأسفانه نقش هنرمندان ما در این حوزه یک نقش عقب افتاده، منفعلانه، بیبرنامه و بدون سیاستگذاری و سیاستزده بوده و آنها هم در مقابل، با حالتی هتاکانه در جشنها و جشنوارههای مهم سینمایی جهان، با انتخاب فیلمهایی از جمله «آرگو» که یک فیلم جعلی و کاریکاتوری و عاری از حقیقت است و توسط همسر رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید به طور کاملا سیاسی جایزه میگیرد، برای پیشبرد اهداف خود از سینمای هنری یک سینمای کاملا سیاسی را میسازند و متأسفانه در مقابل، هنرمند و فیلمساز ما با بی اطلاعی و غفلت خود با شعارهایی همچون هنر برای هنر و امثال این در خواب به سر میبرد.
حقیقت این است که آرمانها و منویات و عملکرد یک هنرمند را باید در آثار او جستجو کرد. وقتی سری به آثار سینمایی بخش قابل توجهی از سینماگران مسلمانان میزنیم اثری از دفاع از آرمان، مقاومت و مظلومیت ملت فلسطین حتی در یک فیلم آنها هم دیده نمیشود. البته باید فیلم «بازمانده» را استثنا کنیم. فیلمی که در ساختاری استاندارد و کاملا سینمایی و جذاب در راستای مقاومت و آرمان فلسطین ساخته شد که البته همین فیلم هم هیچگاه حتی بعد از گذشت سالها، هنوز در جهان که هیچ، حتی در جهان اسلام و فلسطین هم اکران قابل توجهی نشده است.
* به نظر شما تصویری که از فلسطین در فیلمهای ما نشان داده شده چگونه بوده و چه قدر به واقعیت نزدیک است؟
تصویری که از فلسطین در ذهن فیلمساز غربی و هالیوودی است یک تصویر کاملا حاشیهای است و حقانیت و مظلومیت اسرائیل غاصب در این سینما یک رکن اساسی است که توسط کمپانیهای بزرگ فیلم سازی که عمدتا در اختیار یهودیان است با سیاستگذاری هوشمندانه و رندانه و دقیق و به صورت یکپارچه و البته با هدایت جشنوارههای مهم سینمایی از جمله مراسم اسکار به وجود آمده است.
اما در سینمای ایران فیلم شاخصی در این زمینه نداریم، فیلمهای موجود هم متأسفانه توانایی به تصویر کشیدن آن حقانیت واقعی و اصیل، حتی برای مخاطبین داخلی را هم نداشتهاند.
*شما اعتراض بعضی هنرمندان و بازیگران هالیوودی از جنایات اسرائیل در فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
مطالعه تاریخ سینما گویای این است که بسیاری از بازیگران و فیلمسازان برجسته از آنجایی که وابستگی تام و تمامی به سیاستهای هالیوود ندارند از خود رفتارهای مستقل نشان میدهند مثلا رویکردی که چارلی چاپلین در موضوع انسانیت و حقانیت و در مواجهه با مسائل روز سیاسی خود داشته از این جنس است.
در هالیوود، پول، جذابیت و سیطره شهرت ممکن است بتواند شخصی را مسخ کند ولی این چیزها با همه فربندگی هایش، یک استمرار مادامالعمر به همه اهالی هنر جهان نمیدهد و این را بدانیم که هنرمند واقعی غالبا برای خود یک وظیفه انسانی هم تعریف میکند و حتی یک هنرمند هالیوودی در آن فضا و روحیه در آمریکا هم در مواجهه با یک مظلومیت کشنده و حقانیت جانگدازی مثل مسأله فلسطین از خود عکسالعمل نشان میدهد چرا که این دیگر یک مسأله سیاسی نیست بلکه یک مسأله انسانی است و از این جهت است که بعضی از هنرمندان در مقابل اسرائیل و فجایع انسانی موضع میگیرند و عکسالعمل نشان میدهند.
*با توجه به اینکه بزرگترین استودیوهای هالیوود توسط یهودیان در قرن بیستم ساخته شده است ارزیابی شما از سیطره صهیونیسم و یهودیت بر سینمای آمریکا و جهان چیست؟
با بررسی تولیدات و سرمایهگذاریهایی که در این زمینه هست و حتی اذعان خود رسانهها و مالکین کمپانیها، واضح است که بسیاری از تولیدات سینمایی جهان و هالیوود در اختیار یهودیان است ولی مطلب مهمتر این است که بیش و پیش از این سیطره مالی یهودیان بر سینما، سیطره معنوی آنها بر تولیدات سینمایی است که باید به آن توجه کرد و حساسیت را درک نمود و اینکه آنها به مافیای انحصاری معنوی سینما در هالیوود و جهان تبدیل شدهاند که بسیار قابل توجه است.
آنها با هزار و یک شیوه که یکی از آنها نوع جریان سازیها و هدایتها و حمایتهایی است که از طریق جشنوارههای به ظاهر هنری و به باطن سیاسی کارشان بر سینماگران اقصی نقاط جهان اعمال میکنند، یک سیطره معنوی بر سینمای جهان ایجاد کردهاند که از آن سیطره مادی و هالیوودی، حساس تر و خطرناک تر است و باید به آن توجه نمود.
*طبق گفتههای آقای هنری فورد در کتاب نازپرورده صد در صد صنعت فیلمسازی در هالیوود تحت تسلط صهیونیسم است شما این مسأله را چگونه ارزیابی میکنید؟
از تولیدات، جریانها، اهمیت جشنوارهها و اهداف آنها میشود فهمید وقتی اتفاقی بزرگ مثل غزه و مقاومت فلسطین، تجاوز عراق به ایران، مسأله بوسنی و دیگر مسائل مهم در سینمای هالیوود و جهان مسکوت میماند و در مقابل، همه توان جریان غالب سینمای جهان یعنی هالیوود برای نشان دادن حقانیت و مظلومیت رژیم صهیونیستی به کار گرفته میشود میتوان فهمید که یک مافیای قدرتمند پشت صحنه سینما است. درک این موضوع نیاز به بهره هوشی فوق العاده ای ندارد مگر اینکه کسی بی آنکه خواب باشد خودش را به خواب زده باشد.
ولی متأسفانه در سینمای ایران هیچگونه انعکاس و بازتابی در این حوزهها وجود ندارند و مسألهای مانند آرمان یاری مظلوم و صدای حقانیت مسلمانان مظلوم شدن، که مسأله روز ما و بسیار هم مهم است هیچگونه ظهور و بروزی در سینمایمان ندارد.
* از محورهای تولید فیلم در هالیوود قهرمانی رژیم صهیونیستی و ضد قهرمانی مسلمانان در فیلمها و تولیدات است. برداشت شما از این مسأله چیست؟
موضوع عجیبی نیست. کاملا قابل درک است و اگر غیر از این بود باید تعجب میکردیم. فیلمهایی شاخصی مثل فهرست شینلر و پیانیست و فیلمهای دیگر در سینمای هالیوود در این راستا وجود دارد و این اصل همان مطلبی است که عرض کردم که محوریت به تصویر کشیدن حقانیت اسرائیل و مظلوم نمایی اوست، و در این مسیر، در فیلمها قهرمان یک یهودی است که توسط یک ضد قهرمان که معمولا یک تروریست فلسطینی است مورد آزار قرار میگیرد!
درامشان را این گونه شکل میدهند و شخصیت پردازیشان را هم بر همین مبنا گسترش میدهند. توقع دیگری هم نمیتوان از هالیوود داشت.
*تهدید کردن بعضی از ستارگان در عرصه سینما و ورزشکاران مشهور مثل مدونا، میا فارو و ماریو بالوتلی بعد از حمایت از فلسطین از سوی دولتمردان رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی میکنید؟
صهیونیسم همیشه اهل تهدید، زور، جنایت و بلوکه کردن انسانیت بوده و هست، بدون اینکه از کسی ترس و واهمهای داشته باشد و آنها همیشه و با هر ابزاری سعی در کنترل هنر، ستارگان و ابزارهای دیگر برای پیش برد اهداف خود داشتهاند ولی قطعا موفق نخواهند بود زیرا فطرت و انسانیت هیچگاه نابود شدنی نیست.
* به نظر شما تیم بارسلونا و مسی و کمک مالی او به اسرائیل یک حرکت صرفا مذهبی است یا حرکتی سیاسی و سفارش شده؟
تخصص من سینما است و علاقهای به فوتبال و مسی و بارسلونا ندارم ولی خیلی خیلی بعید به نظر میرسد که این مسأله در این شرایط زمانی یک مسأله شخصی باشد.
* بعضی هنرمندان و مسؤولان سینما در حرکتی بشر دوستانه با اهدای خون خود حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کردند. نظر شما در این رابطه چیست؟
البته اهدای خون و ابراز همدردی و اعلام یاری با مظلومان عالم به هر نحو و شکلی ستایش برانگیز و خوب است ولی از طرف دیگر من بسیار تعجب میکنم از برخی کسانی که این کار را کردهاند. زیرا هنرمند و فیلم سازی که در طی سی و پنج سال گذشته حتی یک فریم فیلم برای آرمانهای بزرگی همچون مقاومت، فلسطین و حتی انقلاب اسلامی نساخته با اهدای خون چه چیزی را میخواهد بفهماند؟
من برای آقای اصغر فرهادی احترام قائلم ولی فیملساز وظیفه دارد فیلم بسازد نه این که خون بدهد! چه طور میتوان پذیرفت 35 سال در مورد آرمان فلسطین، مقاومت، انسانیت و فطرت و هزار و یک مسأله مهم و حیاتی که در سرزمین ما و اطرافمان وجود داشته هیچ عکس العملی نداشته باشیم و هیچ کاری نکنیم و با وجود شرایط و ابزار کافی هیچ فیلمی نسازیم و به وظیفه هنری، انسانی و اسلامی خود عمل نکرده باشیم و حالا برای همان امر خون اهدا کنیم. به نظر شما سؤال برانگیز نیست؟
دوست دارم آقای فرهادی و امثال ایشان صادقانه به این سوال مهم و بزرگ پاسخ دهند.
فیلم ایشان که موفق به دریافت جایزه اسکار شد فیلمی است که همه ایرانیان را دروغگو معرفی میکند وقتی این فیلم در همفکری با غرب و در راستای اهداف آنهاست، خون دادن به ملتی مظلوم که در زیر پای همین نظام سلطه مورد حمایت غربی، له شده تناقض نیست؟
وظیفه اصلی هنرمند مسلمان حضور او در عرصه فیلم سازی و رساندن صدای اسلام، مقاومت و حقیقت به جهانیان است نه خون دادن نمادین!
اما اجازه دهید یک نکته درباره فیلم شریف و برجسته و نجیب و مظلوم «بازمانده» بگویم؛ اگر «بازمانده» ماندگار شد و جاویدان ماند به خاطر این است که قبل از این که تکنیک، ساختار، بازی، موسیقی و لوکیشن و چیزهایی از این دست به کمک سیفالله داد بیاید، ایمان به آرمان فلسطین به کمک او آمد. اگر در هنرمند مسلمان غیرت اسلامی وجود نداشته باشد با سفارشهای حکومتی و دولتی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و از دل هنرمند، فیلمساز و نویسندهای که غرب قبله آمال و اسکار کعبه و گلدن کلوپ مقصدش باشد فیلمی که صدای مظلومیت فلسطین و نوای انقلاب باشد بیرون نخواهد آمد./1329/402/ع
ارسال نظرات