۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۵
کد خبر: ۲۲۰۱۹۵
بایسته‌های فرهنگ اسلامی از زبان استاد حوزه و دانشگاه؛

نقش حوزه علمیه در ارائه فرهنگ اسلامی

خبرگزاری رسا ـ نقش حکومت در فرهنگ نقش درجه اول است. حضرت امام(ره) یک انقلاب بایدی و همه جانبه و مقدسی را انجام دادند که هدف و اندیشه‌اش کوتاه کردن دست اجانب از این کشور بود تا کشور روی پای خودش بایستد و فرزندان این کشور خودشان را باورکنند.
فصلنامه فرهنگ  پويا 18

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، فرهنگ، به معنای خاص، به سرمایه معنوی یک قوم گفته می‌شود و همه آثار ادبی، هنری و فکری را در بر می‌گیرد؛ همه آنچه از درون او سرچشمه گرفته و در برون تجلی خود را در «سازندگی» یافته است. این سازندگی، اگر بیشتر متوجه برآوردن حوایج مادی و جسمانی اجتماعی باشد، نام تمدن به خود می‌گیرد و اگر بیشتر ناظر به اقناع نیازهای معنوی و غیرانتفاعی و تقدیم‌نشدنی او باشد، به نام فرهنگ خوانده می‌شود؛ ولی اغلب، این دو با هم پیوستگی دارند.

فرهنگ نشانه کار و انتخاب است. انتخاب یعنی به آنچه هست قانع نبودن و بهتر جستن. از این‌رو فرهنگ جنبه کیفی دارد، نه کمّی. نابجا نخواهد بود اگر انسان را در یکی از تعریف‌هایش «موجود فرهنگی» بخوانیم. موجود فرهنگی کسی است که در زندگی به سطح و به آنچه برآورنده حوایج اولیه است، اکتفا نمی‌کند و طالب عمق و زیبایی نیز می‌شود. این عمق در چیست؟ جستن چیزی در ورای آنچه به وسیله حواس درک می‌شود؛ مثلاً انسان از منظره یک کوه یا یک درخت به وجد می‌آید، ولی به همین اکتفا نمی‌کند و درصدد برمی‌آید که از چوب این درخت کشتی بسازد و باز قدمی دیگر از این دورتر می‌رود؛ یعنی می‌کوشد تا این کشتی را به طرز زیبایی بسازد.

از سوی دیگر به کمک فرهنگ است که زمان گذشته به حال پیوند می‌خورد و دنیای حال که حالت سطح دارد، عمق پیدا می‌کند. پس حاصل فرهنگ این می‌شود که انسان برگزیده‌تر، بارورتر و بیشتر زندگی کند. انسان بیشتر با کمک تاریخ، ادبیات و هنر به گذشته‌های دور می‌رود و نیز با ایجاد آثاری که گمان می‌کند بعد از او بر جای خواهد ماند، حیات خود را در آینده می‌گستراند و بدین طریق با مشکل «گذرندگی» حیات مقابله می‌کند و خود را در گذشته و آینده حاضر می‌بیند. به طور کلی، بهترین تجلی آرزوی «خلود»، «یادگار» و «پادزهر گذرندگی» در فرهنگ است.

به همین بهانه و در راستای تمایز فرهنگ‌های غربی، فرهنگ جاهلیت، فرهنگ جاهلیت مدرن و فرهنگ اسلامی پای صحبت حجت الاسلام علی اکبر نوایی، نویسنده کتاب «نظریه حکومت دینی»، مدرس دانشگاه رضوی و شاگرد رهبری می‌نشینیم تا از دریچه نگاه وی نیز به تببین فرهنگ اسلامی بپردازیم.

 

رسا - فرهنگ چیست؟ تعریف از فرهنگی دینی و اجتماعی اسلامی.

ساختار فرهنگی در حال حاضر بهتر است وارد حوزه عملی بشود؛ چرا که اگر جامعه به فرهنگ دینی عمل نکند و فقط یک سلسله اطلاعات ذخیره شود، مشکل و درد فرهنگی ما حل نخواهد شد.

فرهنگ مجموعه افکار و باورها و ایده ها و ارزش ها و عمل هایی است که بر اساس  آن، ارزش های فکری در جامعه خودشان را نشان می دهند؛ بدین معنا که تظاهرات رفتاری جامعه، نوع رفتار جامعه و باورهای جامعه و نوع تعاملات اجتماعی، نشان دهنده فرهنگ است و وقتی که می گوییم فرهنگ غرب، آزادی  بی حد و حصر و افسار گسیخته است و یا عدم توجه به مفاهیم قدسی است که در عمل جامعه هم نشان داده می شود و از آن تعبیر به فرهنگ می شود. فرهنگ جاهلی هم رفتارها و ارزش ها و افکاری که از آن دوران بر می آمد، مثل دختر کشی، فسق، جنگ، زیر پا گذاشتن حقوق و... . این جامعه جاهلی دارای فرهنگ جاهلی قبل از اسلام  است و فرهنگ جاهلیت مدرن هم همان فرهنگ غرب است.  

 

رسا - با توجه به تعاریف فرهنگ های مختلف، فرهنگ اسلامی چیست؟

ما باید ببینیم اسلام چه مصداق ها و عناوینی را در موضوع فرهنگ مورد توجه قرار داده است. مثلا در اسلام، ارزش گرایی خیلی مهم است؛ مثل راستگویی، خوش اخلاقی، تواضع، ایثار و عدالت که مهمل های ارزشی تفکر اسلامی است و یا مانند عقیده به توحید، معنویت، عقلانیت یا علم قدسی. چرا که علم در غرب هم وجود دارد و گاه پیشرفته تر است؛ اما علم قدسی، جهت الهی دارد.

در حوزه ارزش گرایی در فرهنگ اسلامی جامعه، به ایثار و دیگران را بر خود مقدم داشتن، انفاق، دستگیری از مستندان، تربیت فرزندان و رعایت حق یکدیگر و رعایت حق همسایه بها می دهد. موضوعاتی که متاسفانه به تدریج از جامعه ما رخت بر می بندد، از دیگر مصادیق فرهنگ اسلامی حرمت والدین در اسلام است که به آن بها داده شده است. با این توضیحات می توان فرهنگ اسلامی و معنای آن را ترسیم کرد. در واقع فرهنگ اسلامی مجموعه باورها، ارزش ها، هنجارها، عمل ها و عکس العمل هایی است که جامعه دارد و جنبه قدسی دارد و اینها تصویر فرهنگ در جامعه اسلامی است.

ارزش ها و رفتارها در جامعه اگر منطبق با آمیزه های دینی باشد، در این صورت فرهنگ اسلامی است. داشتن یک سلسله ارزش ها و باورها منطبق بر تفکر لیبرالیسم، فرهنگ لیبرالیستی است. چنانچه اگر در خیابان مردم به هم احترام بگذارند، راننده ها حقوق یکدیگر را رعایت کنند، سلام کنند، کرامت یکدیگر راحفظ کنند، به یکدیگر ناسزا نگویند و حرمت یکدیگر را حفظ کنند و به یکدیگر اهانت نکنند و در سلام پیشی بگیرند، دورغ نگویند، در تجارت غش و در معامله کلاهبرداری نداشته باشند و عدالت به خرج بدهند و خدا را در نظر داشته باشند، اینها اگر باشد، بهشت می شود و فرهنگ اسلامی است؛ چرا که ساختمان فرهنگ اسلامی با زیربنای ارزش ها و باورها منطبق بر آمیزه های دینی است.

 

رسا - بایسته های فرهنگ اسلامی چه عواملی هستند؟

فرهنگ اسلامی امری عاری و جدا از تفکرات اسلامی نیست و اینها منطبق بر نقشه و راهبرد تفکر ساختمان اسلامی است. پس ما با این مقیاس و موازنه، باید جامعه را محک بزنیم و ببینیم با این مقیاس آیا فرهنگ اسلامی در جامعه در شرایط کنونی موجود است یانه؟

ما در واقع اگر بخواهیم این شاقول و تراز را در نظر بگیریم، خیلی از رفتارهای جامعه ما با فرهنگ اسلامی همسویی ندارد؛ چرا که مردم در خیابان ها به یکدیگر احترام نمی گذارند و حرمت یکدیگر را رعایت نمی کنند و فرزندان به پدر و مادر احترام نمی گذارند و والدین فرزندان شایسته تربیت نمی کنند، همسایه ها از هم دور می شوند و در بعضی از خانواده ها سگ وارد خانه می کنند و با آن همزیستی می کنند؛ در حالی که سگ نجس است و کسانی هم هستند که به مبانی ارزشی توجهی ندارند و نسبت به حریم یکدیگر هم توجهی ندارند و اگر بخواهیم اینها را مقیاس قرار بدهیم، درد بی درمان است و باید بگوییم که در جامعه ما فقط یک اسم به نام اسلام وجود دارد؛ ولی آنچه که وجود ندارد، فرهنگ اسلامی است.

 

رسا - نقش حکومت در ایجاد فرهنگ اسلامی چیست؟

نقش حکومت در فرهنگ نقش درجه اول است. حضرت امام(ره) یک انقلاب بایدی و همه جانبه و مقدسی را انجام دادند. هدف و اندیشه امام(ره) این بود که دست اجانب از این کشور کوتاه شود و کشور روی پای خودش بایستد و فرزندان این کشور خودشان را باور کنند، علم باروری پیدا کند، اقتصاد و حیثییت کشور حفظ شود و اسلام از دستبرد بیگانگان حفظ گردد و اینها همه عمل شده است و امام(ره) با انقلاب این هنر را به خرج داد. ما در ناحیه کلان نگری، اسلام را داریم، اما در جزیی نگری اسلام را نداریم.

در کلان نگری که حکومت اسلامی را به وجود آوردیم و در مقابل غرب ایستادیم و با صهیونیسم مخالفت کرده ایم و نظام های سلطه را نمی پذیریم و علم و خودباوری را به جوانان آموختیم و پیشرفت هایی را نیز در حوزه علم آوردیم. در کلان نگری فرهنگ اسلامی قوی است؛ اما در جزیی نگری و نگرش نسبت به وجود فرهنگ اسلامی خیلی فاصله داریم.

 

رسا - در این جزیی نگری نسبت به فرهنگ، سهم حکومت چیست؟

در این جزیی نگری هم سهم حکومت خیلی زیاد است و رسانه ها باید قوی کار کنند. کار امروز رسانه با فرهنگ اسلامی فاصله دارد؛ پس نقش حکومت، نخبگان فکری، حوزه های علمیه، دانشگاه ها و وزارتخانه ها مثل وزارت ارشاد، آموزش و پرورش و وزارت علوم را در این امر نباید کم گرفت و اینها سهمی دارند که تا به امروز عمل نکرده اند. پس در کلان نگری، سهم حکومت و انقلاب سهم فراوانی است و حکومت جمهوری اسلامی در برابر غرب تبدیل به یک قدرت می شود و ما در این زمینه موفق بوده ایم؛ اما در جزیی نگری، اگر قرار باشد جزیره ای نگاه کنیم، هیچ کس به سهم خودش عمل نکرده است. مشارکت دیگران در ایفای ایجاد فرهنگ اسلامی از جمله همه حوزه های دست اندرکار، ضعیف عمل کرده اند.

 

رسا - با تشکر از این که وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید.

/934/402/ر

ارسال نظرات