۲۵ مهر ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۸
کد خبر: ۲۲۶۱۴۹

تناسب و سازگاری وجودی به منزله ارزش بنیادین است

خبرگزاری رسا ـ مفهوم تناسب و هماهنگی پیوند وثیقی با مفهوم خوبی دارد و در بسیاری از موارد این مفهوم در معنای خوبی لحاظ می‌شود. خوب بودن یک وسیله برای یک هدف به معنای مناسب بودن آن وسیله برای رسیدن به آن هدف است و خوب بودن یک چیز برای انسان به معنای مناسب بودن آن برای انسان است.
ارزش بنيادين

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مفهوم تناسب و هماهنگی پیوند وثیقی با مفهوم خوبی دارد و در بسیاری از موارد این مفهوم در معنای خوبی لحاظ می‌شود. خوب بودن یک وسیله برای یک هدف به معنای مناسب بودن آن وسیله برای رسیدن به آن هدف است و خوب بودن یک چیز برای انسان به معنای مناسب بودن آن برای انسان است. به نظر می‏رسد برای تبیین خوبی ارزشی و به طور خاص خوبی اخلاقی نیز می‏توان از مفهوم تناسب بهره برد.

 

البته نظریه‌هایی وجود دارند که ارزش اخلاقی را بر اساس مفهومی از تناسب تبیین کرده‌اند، ولی از آن‌جا که معنایی فراگیر از آن را در ذهن نداشته‌اند، از تبیین ارزش در پایه‌ای‌ترین مرحله ناکام مانده‌اند. تناسبی که در اینجا مد نظر است تناسبی فراگیر و مطلق است که میان همۀ موجودات و در رأس آن میان خدا و مخلوقات برقرار می‌شود و در این گونه تناسب، هر موجودی هم جایگاه وجودی خود را در عالم به رسمیت می‌شناسد و به آن پایبند می‌ماند و هم نقش وجودی موجودات دیگر را نسبت به خود پذیرا خواهد بود.

 

مقالۀ «تناسب و سازگاری وجودی به منزلۀ ارزش بنیادین» به منظور تبیین این دیدگاه نوشته شده است و مدعای اصلی نگارنده این است که همۀ ارزش‌ها به ویژه ارزش‌های اخلاقی از تناسب و هماهنگی وجودی برمی‌خیزند و اساسی‌ترین تناسب و هماهنگی که خاستگاه ارزش است تناسب و هماهنگی وجودی میان خدا و مخلوقات او است. چنین تبیینی از ارزش هم با ارتکازات ما همخوانی دارد و هم پاسخی قانع‌کننده به بسیاری از سؤالات ما می‌دهد.

 

باید توجه داشت که هر نوع سازواری و هماهنگی نمی‌تواند مصداق تناسب مورد نظر و دارای ارزش باشد و حتی برخی از سازواری‌ها ضد ارزش‌اند. برای مثال، می‌توان میان افراد ضعیف و افراد مستبد و زورگو نوعی سازواری و هماهنگی را تصور کرد، به این صورت که افراد ضعیف در برابر زورگویی افراد مستبد کاملاً تسلیم شوند و به این صورت خود را با آن‌ها هم‌ساز کنند. مطابق با فهم متعارف، این گونه هماهنگی ضد ارزش و قابل مذمت است و هر دو طرف این هماهنگی نیز یعنی هم فرد مستبد و هم فردی که استبداد را پذیرفته است قابل تقبیح و مذمت هستند.

 

تناسبی که در این‌جا مورد نظر است و می‌توان آن را خاستگاه بنیادین ارزش دانست گونه‌ای تناسب وجودی است؛ به این معنا که هر موجودی در جهان در جایگاه خاص خودش قرار گیرد، به‌گونه‌ای که وجود او با دیگر موجودات در تزاحم نباشد. به بیان دیگر، رابطۀ موجودات با یک‌دیگر به گونه‌ای باشد که هر کدام از آن‌ها بتوانند هم نقش وجودی خود را نسبت به دیگران به خوبی ایفا کنند و هم پذیرای نقش دیگران نسبت به خود باشند.

 

هنگامی که ما دیدگاه توحیدی دربارۀ جهان را پذیرفته باشیم و خدای متعال را خالق همۀ موجودات بدانیم، تناسب و هماهنگی با خدا اهمیت بنیادین و اساسی در تحقق ارزش‌ها پیدا می‌کند. خدا کسی است که علت حقیقی برای به وجودآمدن جهان هماهنگ است و او است که به هر موجودی نقش خاصی را در وجود اعطا کرده است.

 

از این رو، هماهنگی هر موجودی از جمله هماهنگی هر انسانی با خدا نقش اساسی در تحقق ارزش دارد. هماهنگی با خدا به این معنا است که نقش او را در عالم وجود پذیرا باشیم و نقش خود را هم در برابر او ایفا کنیم.

 

نقش خدا در جهان نقش خالقیت، رازقیت، ربوبیت و تدبیر عالم است و نقش ما در برابر او نقش بندگی و تبعیت است. این دو نقش را ما می‌توانیم از آیات قرآن کریم نیز برداشت کنیم. خداوند متعال در یکی از آیات، هدف خود را از خلقت انسان این می‌داند که او را مورد رحمت خود قرار دهد و در آیه‌ای دیگر، هدف از آفریدن انسان را بندگی و پرستش او می‌داند.

 

از جمع میان هر دو آیه می‌توانیم نتیجه بگیریم که هدف خداوند متعال از آفریدن جهان، هماهنگی و تناسب به معنای مورد نظر است، چرا که چنین هماهنگی دارای ارزش ذاتی است و خداوند خواهان تحقق ارزش‌ها است. هماهنگی دارای دو طرف است و میان دو موجود محقق می‌شود. هماهنگی خدا با موجودات به این است که نقش ربوبی خود را نسبت به آن‌ها ایفا کند و آن‌ها را مورد رحمت و لطف خود قرار دهد و هماهنگی بندگان با خدا نیز به آن است که او را بپرستند و تنها از طریق او نیازهای خود را برطرف کنند.

 

در آیات بعد از آیه‌ای که هدف خلقت را عبودیت و بندگی شمرده است، به این مسئله به خوبی توجه داده شده است که خداوند از بندگان خود چیزی جز پرستش و بندگی نمی‌خواهد و از آن‌ها انتظار ندارد که به او روزی دهند، چرا که روزی دادن نه نقش آن‌ها بلکه نقش خدا است و بنابر این، تنها چیزی که از بندگان انتظار می‌رود پرستش خدا است نه چیزی دیگر./907/د101/ی

 

منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

ارسال نظرات