نقش استعمار روس در گسترش فرقههای انحرافی تشیع
«انکار وجود مهدی موعود و تحریف محتوایی و مصداقی مهدی موعود، دو شگرد موازی بود که با هدف مخدوش ساختن این باور حیاتی در ذهن مسلمین جهان خصوصا شیعیان، در قرون اخیر از سوی قدرت های استعماری اجرایی شده است. که در شگرد اول روایات مربوط به مهدی موعود سست و مجعول تلقی شده و وجود ایشان امری ساخته ذهن شیعیان به حساب آورده می شود.
ولی اقدامات صورت گرفته در تحریف محتوایی و مصداقی مهدی موعود، خطرناک تر است. در این بخش ادعا می شود که مهدی در قالب میرزا علی محمد باب یا حسینعلی بهاء، سال هاست که آمده و رفته و اسلام نیز منسوخ شده و به موزه تاریخ پیوسته است! بابیت و بهائیت فرقه هایی هستند که این رسالت را(ایجاد انحراف در مهدویت) برای خوش آمد و به فرمان استعمار به دوش می کشند.
اقدامات جدید استعمارگران در ارائه مدعیان دروغین جدید در کشورهای اسلامی، در طیّ سال های اخیر، نگارنده را واداشت تا با آشکار ساختن نقش پلید اسلام ستیزان در فرقه سازی و مدعی سازی، برادران و خواهران شیعه و سنّی را بیش از پیش متوجه چنین فریب های خطرناکی بنماید.»
فرقه های انحرافی، همیشه در طول تاریخ از کنار ادیان و مذاهب حقه سر بر آورده اند. دست آویز قرار دادن باورهای صحیح و ارائه معنا و تفسیری غلط و انحرافی از این باورها، اساس تشکیل و گسترش فرقه های انحرافی است.
مهدویت یکی از باورهای عمیق و راهبردی مذهب حقه شیعه است که در طول تاریخ، دستمایه فتنه انگیزیِ منحرفان و مدعیان زیادی قرار گرفته است. قدرت های اسلام ستیز، همیشه به این فرقه ها به چشم فرصت هایی ناب برای ضربه زدن به باورهای تعالی بخش نگاه کرده اند. راهبری و حمایت های مالی و معنوی از این فرقه ها، در دستور کار استعمارگران بوده و هست.
بابیت و بهائیت در طول هم ایجاد شدند و از همان ابتدای کار، در دامان استعمارگران افتاده و مجری اهداف شوم و پلید آنان بوده و هستند. این نگاشته، به بررسی اسناد ارتباط این فرقه ها با قدرت های استعماری اسلام ستیز می پردازد؛ در این نوشتار، به روایت پیدایش و گسترش این فرقه های گمراه و نقش استعمارهای آن زمان در حمایت و هدایت این فرقه ها خواهیم پرداخت.
استعمار چیست؟
در زبان لاتین دو معنای لغوی برای استعمار[1] در نظر گرفته شده اند؛ در معنای اول، استعمار را به معنای "مهاجرت" و در معنای دیگر به معنای "سیاست های حکومتی" به کار برده شده است. و برای معنای اصطلاحی آن چند معنا وجود دارد که واضح ترین آنها "تسلط یک حکومت بیگانه بر یک قلمرو ملتی غیر ملت خودش بدون اسکان مردم خود و صرفا اداره آن قلمرو" است.
البته بیشتر، استعمار را مطابق امپریالیسم دانسته و به معنای تسلط سیاسی و اقتصادی بر کشورها به کار می برند؛ ولی آن چیزی که امروزه از استعمار وجود دارد و مورد بحث ما در این مقاله هست، صرفا تسلط سیاسی و نظامی و اقتصادی نیست؛ بلکه فراتر از آن، تسلط فرهنگی و فکری نیز هست. به اعتقاد برخی از تحلیل گران، تسلط نظامی در عصر کنونی بدون زمینه سازی های فرهنگی امکان پذیر نیست؛ زیرا آگاهی مردم دنیا بالا رفته و تسلط ظاهری و زور گویانه را نمی پذیرند.
نمونه های زیادی را نیز در رابطه با این نوع استعمار در جهان مشاهده می کنیم. زیرا اگر فرهنگ یک کشور تغییر کند و همان گونه که سلطه طلبان می خواهند باشد، این نوع استعمار محسوس نخواهد بود و در نتیجه مردم توان و احساس نیاز به مقابله با آن را نمی بینند؛ این همان استعماری است که تحت عناوین تهاجم فرهنگی و یا فرار مغزها نمود پیدا می کند.
استفاده از دین و مخدوش کردن باورهای حیاتی و راهبردی ادیان ابراهیمی چون اسلام و خصوصا مذهبی پویا و تمدن ساز به مانند "شیعه" در این عرصه به عنوان شیوه هایی جدید و بسیار کاربردی برای استعمار نو تبدیل شده است. ایجاد فتنه بهائیت از مصادیق این جریان استعماری برای ضربه زدن به اسلام است.
آشنایی اجمالی با اعتقادات و انحرافات بهائیت
بهائیت بنایی است متزلزل که بر ویرانه های بابیت و شیخیه بنا شده است. برای درک صحیح باورهای این فرقه ضاله لازم است که مروری بسیار کوتاه بر تاریخچه بابیت و شیخیه داشته باشیم.
شیخیّه
"شیخ احمد ابن زین الدین الاحسایی" یکی از علمای شیعه و بنیان گذار اندیشه ای جدید در منظومه معرفتیِ شیعه است. وی در روستایی به نام احساء در عربستان فعلی به دنیا آمد. وی از اساتیدی هم چون وحید بهبهانی، صاحب ریاض و... کسب علم کرده و پس از ارائه شرحی بر کتاب تبصره المتعلمین علامه حلی، از این بزرگواران اجازه اجتهاد گرفت.
به گفته شرح حال نگاران، او دروس دقیق فلسفه و عرفان نظری را بدون استفاده از استادان صاحب نظر در این رشته ها به تنهایی مطالعه کرد و همین امر باعث شد که کم کم زمینه های انحراف در زندگی فکری و علمی او مشاهده شود. طی نکردن مسیر صحیح برای رسیدن به فهم درست معارف فلسفی و عقلی که کلید رسیدن به شناخت صحیح از معارف ناب اسلامی و شیعی است، منجر به بروز اقدامات و تفکرات انحرافی از وی در طول زندگی علمی اش شد که بارها از سوی هم عصرانش مورد نقد و اعتراض و حتی تکفیر قرار گرفت.
قائل نبودن به معاد جسمانی و اعتقاد به رکن رابع و تعطیل کردن صفات وجوبیه الهی و غلو در حق معصومین(ع) و... از عقاید و باورهای غلط او بود.
وی بنیان گذار مکتب شیخیه شد که یکی از جریانات فکری جامعه شیعی به حساب می آید. البته این جریان با نام شیخیه در زمان وی بروز پیدا نکرد؛ ولی پس از فوت او، شاگردان و تابعان وی، نام جریان فکری خود را شیخیه گذاشتند؛ تفکرات انحرافی شیخ احمد احسایی، زمینه های بروز ادعاهای گستاخانه سید علی محمد شیرازی را فراهم کرد.
بابیّت
پس از شیخ احمد احسائی، جانشین او در مکتب شیخیه، سید کاظم رشتی مدعی ادامه امر شد. سید علی محمد شیرازی نیز از شاگردان او بود. علی محمد شیرازی پس از مرگ سید کاظم رشتی، که شاگردان او به دنبال رکن رابع بوده اند، با ادعای رکن رابع بودن، پایه های فرقه انحرافی بابیت را پی ریزی کرد.
بعدها علی محمد شیرازی ادعا کرد بابِ امام زمانِ موعود شیعیان است و چندی بعد گفت من خود مهدی موعود هستم. این روند انحطاطی تا ادعای نبوت و حتی خدایی نیز کشید!
محمد علی باب در زمان ناصرالدین شاه، توسط امیرکبیر در تبریز دستگیر شد و جلسه ای با حضور علمای مطرح شیعه و محمد علی باب برگزار شد و در نهایت علماء حکم به ارتداد و انحراف محمد علی باب کردند. او نیز توبه نامه ای غلیظ نوشت، ولی به حکم ارتداد، به دار آویخته شد.
بهائیت
فرقه بهائی نیز منشعب از فرقه بابیه است و بنیان گذار آن میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء الله است. او از خانواده اشراف ایرانی بود و نسب او به پادشاهان ساسانی می رسد. وی در ابتدا از پیروان و مبلغان باب بود و برادر کوچکی هم به نام میرزا یحیی داشت که ادعا می کرد آن برادر طبق وصیت نامه علی محمد باب، جانشین باب است و به دلیل سن کم او، خود میرزا حسینعلی زمام امور را به دست گرفت.
بعدها به دلیل اختلافات زیاد بین این دو برادر، مسیرشان از یکدیگر جدا شد. پیروان صبح ازل(میرزا یحیی) که به آیین او ثابت قدم ماندند، "ازلی" نام گرفتند و آنان که از میرزا حسینعلی تبعیت کردند را "بهائی" نامیدند.
حسینعلی بهاء با سوء استفاده از ادعاهای نادرست سید محمد علی باب، خود را همان "من یظهره الله"ی که باب وعده اش را داده بود نامید. او در ادعاهای گستاخانه تری خود را پیامبر آخرالزمان نامید و سپس ادعای الوهیت کرد.
نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاء الله و عبدالبهاء، تا حدی نیز شوقی افندی ربانی، از نظر بهائیان مقدس است؛ اما کتب باب، عموماً در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد و دو کتاب "اقدس" و "ایقان" میرزا حسینعلی نوری در نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته به نوزده ماه، در هر ماه به نوزده روز تقسیم میشود و چهار روز(در سال های کبیسه پنج روز) باقیمانده ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است. بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی نوری در بغدادند.
بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد. در آیین بهایی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده است. ازدواج با محارم بغیر از مادر(زن پدر) حلال است.[2] رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است. تمسک به دروغ و ریا و حیله و هر منکری که بتوان با آن افراد غافل را جذب این فرقه انحرافی کرد، در این مذهب جایز و گاهاً واجب است!
این فقط مختصری از تاریخ و عقاید فرقه های بابیت و بهائیت بود. علاقمندان برای کسب اطلاعات تفصیلی تر می توانند به منابع معرفی شده در انتهای مقاله مراجعه فرمایند.
ارتباط با دولت های استعمارگر
روسیه
اولین دولت استعماری که سران بابیت و بهائیت با آن در پیوند بودند، امپراطوری روسیه تزاری است. امپراطوریِ دراز دستی که در نیمه اول قرن نوزدهم با زور و نیرنگ 17 شهر از آبادترین شهرهای کشورمان را اشغال و از پیکر ایران جدا کرد. پس از آن نیز تا زمان فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی، همیشه سد راه آزادی و پیشرفت ایران اسلامی بود.
شواهد تاریخی زیر نشان از توجه خاص روسی های تزاری به موضوع باب و حرکت او و ایجاد پیوند با سرکرده ها و اعضای فرقه بابیه و بهائیه دارد. منابع غیر بهائی، حسینعلی بهاء را به خبر چینی برای سفارت روس متهم می کند. جدا از صحت و سقم این اتهام، شواهد متعددی وجود دارد که پیوند آشکار میان حسینعلی بهاء و روس ها را مستند می سازد و حتی برخی منابع معتبر بهائیت به آن تصریح دارند.
حمایت از بهاء در ایران
یکی از مهم ترین و آشکارترین این شواهد، اقدام جدی پرنس دالگوروکی(سفیر روس در ایران) برای نجات میرزا حسینعلی بهاء(از زندان و اعدام) پس از ترور نافرجام ناصرالدین شاه و بدرقه بهاء توسط غلامان سفارت تا مرز عراق است.
منابع بهائی تصریح می کنند که پس از ترور نافرجام شاه قاجار به دست بابیان در 28 شوال 1268 ق، بهاءالله که شدیدا در مظان اتهام بود به خانه شوهر خواهرش که منشی سفارت روس در زرگنده(محل ییلاقی سفارت) بود، رفت و سفیر روس(دالگوروکی) به حمایت علنی از وی پرداخت. حتی به حسینعلی بهاء پیشنهاد کرد که به روسیه رفته و از پذیرایی امپراطوری تزاری بهره مند شود.[3] پس از آزادسازی بهاء از زندان و تبعید وی از سوی دولت ایران به عراق نیز سفارت روس، حسینعلی بهاء را تا مرز همراهی کرد!
شوقی افندی نوه و جانشین عباس افندی(نفر دوم بهائیت) با اشاره به ماجرای ترور شاه می نویسد: «روز بعد با نهایت متانت و خونسردی به جانب نیاوران مقر اردوی سلطنتی رهسپار شدند. در زرگنده میرزا مجید شوهر همشیره مبارک که در خدمت سفیر روس سمت منشی گری داشت، آن حضرت را ملاقات و ایشان را به منزل خویش که متصل به منزل سفیر بود رهبری و دعوت نمود. آدم های حاج علی خان حاجب الدوله چون از ورود آن حضرت با خبرشدند، موضوع را به مشار الیه اطلاع دادند و مراتب را شخصا به عرض شاه رسانیدند. شاه از استماع این خبر غرق دریای تعجب و حیرت شد و معتمدین مخصوص به سفارت فرستاد تا آن وجود مقدس را که به دخالت در این حادثه متهم بود تحویل گرفته، نزد شاه بیاورند. سفیر روس از تسلیم حضرت امتناع ورزید و از هیکل مبارک تقاضا نمود که به خانه صدر اعظم تشریف ببرند.»[4] که در آخر دولت ایران بهاء را به زندان افکند که در این زمان هم سفیر روس دست بردار نبود و تلاش را ادامه، بلکه تشدید کرد.
"مطالع الأنوار" از منابع اصلی بهائیت در این رابطه می نویسد: « قنسول روس که از دور و نزدیک مراقب احوال بود و از گرفتاری حضرت بهاءالله خبر داشت، پیغامی شدید به صدر اعظم فرستاد و از او خواست که با حضور نماینده قنسول روس و حکومت ایران تحقیقات کامل درباره حضرت بهاءالله به عمل آید و شرح اقدامات و سؤال و جواب ها که به وسیله نمایندگان به عمل می آید در ورقه ای نگاشته شود و حکم نهایی درباره محبوس بزرگوار اظهار کرد. اما صدر اعظم به نماینده قنسول وعده داد و گفت در آتیه نزدیک به این کار اقدام خواهد کرد و آن گاه وقتی معین نمود که نماینده قنسول روس با حاجب الدوله و نماینده دولت ایران به سیاه چال بروند و ابتدا محرک اصلی را ملقب به عظیم طلب داشتند و از او اقرار گرفتند و چون این اقرار را از عظیم شنیدند قنسول و نماینده حکومت اقرار او را نوشته به میرزا آقا خان خبر دادند و در نتیجه حضرت بهاءالله آزاد شد»[5]
شوقی نیز در ادامه مطلب می نویسد: « از یک طرف وساطت سفیر روس در ایران که به جمیع وسائل در آزادی حضرت بهاءالله بکوشید و در اثبات بی گناهی آن مظلوم سعی مشکور مبذول داشت و از طرف دیگر اعتراف عظیم، برائت حضرت بهاءالله را تأیید کرد»[6]
حمایت ها و پشتیبانی های روس قبل از تشکیل بهائیت طبق اسناد خودشان تأیید می شود و جای تأمل دارد که در ترور نافرجام شاه تمامی بابیان ایران دستگیر و اعدام شدند، ولی بهاء و برادرش در تبرئه ای مشکوک با وساطت سفیر روس در ایران آزاد شده و بعد از آن به دنبال تشکیل بهائیت مستقل از بابیه اقدام کردند.
حمایت های روس پس از این واقعه نیز ادامه پیدا کرد که از جمله آن، پیشنهاد سفیر روس به حسینعلی بهاء مبنی بر سفر به روسیه و نیز بدرقه رسمی بهاء هنگام خروج وی از ایران توسط غلامان سفارت است که همراهی نمایندگان سفارت با بهاء مورد اعتراف مکرر خود او قرار گرفت که از جمله در "اشراقات" صفحه 103 تصریح می کند: «این مظلوم از ارض طا(تهران) به امر حضرت سلطان به عراق عرب توجه نمود و از سفارت ایران و روس هر دو ملتزم رکاب بودند.»
حضور در دربار روس تزار
از دیگر مواردی که ارتباط بهاء با روس ها را ثابت می کند، حضور اطرافیان و خانواده بهاء در سفارت و امور امپراطوری روسیه هستند که به چند نمونه آن به اختصار اشاره می کنیم: میرزا حسین نوری برادر بزرگ بهاء، میرزا مجید خان و میرزا ابوالقاسم خان آهی به ترتیب شوهر خواهر و خواهر زاده بهاء به عنوان منشی در سفارت روسیه کار می کردند.[7]
همچنین پدر بهاء که بزرگ خاندان خویش بوده را هم بی ارتباط با روس نمی دانند؛ زیرا تمام منصوبین نزدیک او، یعنی پسر بزرگ، داماد و نوه های دختری اش در سفارت روس خدمت می کردند که در آن زمان امری غیر عادی بود و یقیناً این بدون آگاهی و موافقت او صورت نگرفته است.
اقدامات حمایتی روس از بهاء
از دیگر اقدامات مهم روس در جهت حمایت بهائیت که بسیار در گسترش این فرقه نقش ایفا کرد، تشکیل اولین مرکز تبلیغ مهم بهائی ها در خاورمیانه با عنوان "مشرق الاذکار" بود. به نوشته مجله آهنگ بدیع مربوط به ارگان بهائیان: «اولین مشرق الاذکاری که در عالم تأسیس شد، "مشرق الاذکار عشق آباد" روسیه بود که در سال 1902 میلادی اقدام به بنای آن گردید و به همت جناب حاج میرزا محمد تقی افندی ساخته شد و مورد عنایت حضرت عبدالبهاء قرار گرفت.»[8]
لُرد کرزن نویسنده و سیاستمدار مشهور انگلیسی در کتاب خود از عشق آباد به عنوان پایتخت نظامی اداری روس در شمال ایران یاد کرده و از اهمیت سیاسی و اقتصادی مهم آن برای روس ها پرده برداشته است.[9]
در زمان ناصر الدین شاه روس ها فشار شدیدی به دولت ایران وارد می کردند که ایران از قوچان و مشهد به سمت عشق آباد روسیه جاده بکشند! همچنین در سال 1306 هـ.ق در آستانه آخرین سفر ناصرالدین شاه به اروپا، سفیر وقت روسیه با خشونت تمام حکومت ایران را جهت انجام برخی تقاضاهای استعماری روسیه زیر فشار شدید قرار داد و شاه ایران با وجود نارضایتی شدید از این امر، سرانجام ناگریز از اجابت درخواست های روس شد که یکی از این تقاضاها اتمام راه میان مشهد و عشق آباد روسیه بود.[10] این حمایت ها باعث شد که تعداد قابل توجهی از بهائیان ایران در عشق آباد گرد آیند و بعضاً از آن جا به سایر قسمت های روسیه بروند.
فضل الله صبحی مهتدی منشی و کاتب عباس افندی(نفر دوم بهائیت) است که بعدها به اسلام بازگشت و دو کتاب در افشای ماهیت آنان نوشت. وی که در ایام بهائی گری عشق آباد را از نزدیک دیده، می نویسد: «در این شهر(عشق آباد) همه بهائی ها آزاد بودند و فرمانروائی روس تزاری دست آن ها را در هر کاری باز گذاشته بود. همچنین پادشاهان و فرمانروایان روس به بهائیان کمک شایانی می کردند.»[11]
این اسناد تنها بخش بسیار کوچکی از عناوین متعدد حمایت های مادی و معنوی روس های تزاری به سرکردگان و پیروان بهائیت است که در این مختصر ذکر شد. طبق عقیده خیلی از سیاست مداران، حمایت بیش از این برای روس ها امکان پذیر نبود؛ زیرا روس ها با افکار عمومی مردم و علمای ایران مواجه بودند.
/928/701/ر
امین رفعتی
منابع:
1) مکاتیب عبدالبهاء
2) خطابات عبدالبهاء / چاپ مصر
3) اسناد و مدارک بهائیگری / فضل الله صبحی مهتدی
4) قرن بدیع / شوقی ربانی / ترجمه نصرالله مودت
5) الکواکب الدریه / عبدالحسین آواره
6) کشف الحیل / عبدالحسین آیتی
7) ارمغان استعمار / محمد مهدی اشتهاردی
8) ایران و قضیه ی ایران / لرد کرزن
9) بررسی مناسبات ایران و آمریکا / مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ایران
10) بهائیگری / یوسف فضایی
11) بهائیت به روایت تاریخ / بهرام افراسیابی
12) چگونه بهائیت پدید آمد؟ / نورالدین چهاردهی
13) حقوق بگیران انگلیس در ایران / اسماعیل رائین
14) گزارش های سیاسی علاءالملک / گردآوری ابراهیم صفایی
15) مجله آهنگ بدیع / ارگان رسمی بهائیان
16) اخبار امری / نشریه ی بهائیان
[2] . در پیام 15 ژانویه 1981 بیت العدل که پاسخ رسمی به این سؤال میباشد، آمده است: «از ما راجع به محدودیتهای حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع میسازد، سوال کردهاید؛ بیتالعدل همچنین خواستهاند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمیداند. بنابر این در حال حاضر تصمیمگیری در این مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده است
(نقل از کتاب انوار هدایت صفحه 487 حکم 1289 در موضوع ازدواج بین فامیلی)
نگارنده: دقت شود وقتی بیان میشود که تصمیمگیری بر عهدهی خودتان است، یعنی حتی مکروه هم نیست، بلکه دست کم مباح است، هر کس دلش خواست میتواند چنین تصمیمی بگیرد!!
[3] . قرن بدیع، شوقی افندی/ ج2/ص23.
[4] . فرهنگ بدیع، شوقی افندی/ ج2/ص33 .
[5] . مطالع الانوار(تاریخ نبیل)، محمد نبیل زرندی / صص611و612 .
[6] . فرهنگ بدیع، شوقی افندی/ ج2/ص34 .
[7] . الکواکب الدریة / عبد الحسین آواره / ص 254 .
[8] . آهنگ بدیع / سال 21 / شماره 11 و 12 .
[9] . لرد کرزن / ایران و قضیه ایران / ص1391 .
[10] . گزارش های سیاسی علاء الملک / گرد آوری ابراهیم صفایی / ص169 .
[11] . اسناد و مدارک بهائی گری، ص47