۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۵
کد خبر: ۲۳۹۳۴۸
هجمه به رسانه ملی به جرم روشنگری؛

تجدیدنظرطلبان همچنان پروژه تخریب نهادهای حاکمیتی را دنبال می‌کنند

خبرگزاری رسا ـ مقام معظم رهبری در سال 1383 و در جمع دانشجویان چند عرصه را به عنوان محل‌‌های فشار دشمن برشمردند که از «کار انداختن بازوهای توانمند نظام» از جمله این موارد است. سپاه، شورای نگهبان، صدا و سیما، قوه قضائیه از این جمله‌اند. تجدیدنظرطلبان با دوگانه نهادهای حاکمیتی - مدنی تلاش نمودند نهادهای مؤثر نظام را در افکار عمومی بی‌اعتبار نمایند و این پروسه همچنان ادامه دارد.
روزنامه‌هاي زنجيره‌اي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مقام معظم رهبری در سال 1383 و در جمع دانشجویان چند عرصه را به عنوان محل‌‌های فشار دشمن برشمردند که از «کار انداختن بازوهای توانمند نظام» از جمله این موارد است. سپاه، شورای نگهبان، صدا و سیما، قوه قضائیه  از این جمله‌اند. تجدیدنظرطلبان با دوگانه نهادهای حاکمیتی - مدنی تلاش نمودند نهادهای مؤثر نظام را در افکار عمومی بی‌اعتبار نمایند و این پروسه همچنان ادامه دارد.


روزنامه‌های زنجیره‌ای در ادامه « تخریب نهادهای» مورد توجه خود این بار تلاش کردند رسانه ملی را مورد هدف قرار داده و اقدامات این نهاد را زیر سؤال بردند.


روزنامه‌های طیف تجدیدنظرطلب تلاش می‌کنند هر از چند گاهی و به یک بهانه خاص یکی از نهادهای مخالف خود را در تیررس قرار دهند؛ نهادهایی که به پیشبرد اهداف کلان نظام کمک می‌کنند و اجازه نمی‌دهند تا اپوزیسیون داخلی کشور موفق شوند برنامه‌های براندازی خود را به نتیجه برسانند.


درحالی این بار نوبت به رسانه ملی رسیده که جریان هواخواه لیبرالیسم طی سال‌های اخیر نهادهای ویژه‌ای مانند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، «بسیج»، «شورای نگهبان» و«قوه قضائیه» را به شدت مورد تخطئه و هجمه قرار داده‌اند.


به عبارت بهتر با بررسی مجمل تحرکات رسانه‌ای- روانی امروز طیف تجدیدنظرطلب می‌توان گفت که بسیاری از اهداف کوتاه و میان‌مدت این جریان همانی است که در زمان حاکمیت هشت ساله‌شان دنبال می‌شد، اهدافی که ذیل راهبرد اصلی «استحاله نظام‌» تعریف شده و در مفاهیمی مانند« حمله به نهادهای منتسب به حاکمیت»، «‌تخریب مبانی اعتقادی و ارزشی جامعه»، «‌بزک کردن چهره کارگزاران نظام سلطه»، «‌بدبین کردن مردم نسبت به آینده انقلاب و نظام»، «‌تغییر نگرش مردم نسبت به دنیای غرب»، «‌ایجاد و القای چنددستگی در جریان رقیب برای بهره‌برداری سیاسی»، «‌تخطئه چهره‌های مذهبی و متدین جامعه» و «ترویج وگسترش اباحه‌گری و هرج و مرج فرهنگی» معنا پیدا کرده است.


قبل از تشریح تحرکات کنونی جریان هواخواه غرب در داخل، باید به سابقه تاریخی این جماعت برای حمله به نهادهای خاص اشاره‌ای کرد.

 

حمله به نهادهای حاکمیتی یکی از سناریوهاست
در ایام هشت ساله حاکمیتی‌شان، بدبین کردن مردم نسبت به رأس و بدنه نظام اسلامی در قالب «‌مشروعیت‌زدایی از شورای نگهبان»، «تخریب سپاه و بسیج»، «حمله به صداوسیما» و «‌هجمه به عملکرد قوه قضائیه» عملیاتی می‌شد که با آغاز به کار دولت یازدهم تمام اهداف یاد شده در دستور کار مطبوعات این طیف قرار گرفته است. اما هدف از تخریب نهادهای منتسب به رهبری را سعید حجاریان، مشاور عالی سیاسی رئیس‌جمهور اصلاحات، چنین بیان می‌کند: «در کشور ما نمایشنامه‌ای در حال اجرا است که سه پرده دارد و الان دو پرده از آن اجرا شده است. پرده اول، قضیه قتل‌های محفلی بود، پرده دوم آن، حادثه کوی دانشگاه بود و پرده سوم در راه است. پرده سوم چیزی شبیه کودتاست، در قضیه اول بستر و میزبان وزارت اطلاعات بود. در دومی تحت پوشش نیروی انتظامی یک محفل شکل گرفت. پرده سوم در سپاه انجام می‌شود... در پرده اول تمام دگراندیشان، روشنفکران با نظام پدرکشتگی پیدا کردند و مشروعیت نظام در پیش آنها به صفر رسید. در پرده دوم [کوی دانشگاه 18 تیر] تمام دانشجویان یا حداقل قسمت اعظم آنها از نظام جدا شدند. در پرده سوم تمام مردم از نظام جدا خواهند شد و مردم اعتمادشان از بین خواهد رفت... در پرده سوم هدف اسقاط و براندازی کل نظام است.» (روزنامه صبح امروز، 17 فروردین ماه 1387 ص11)


حجاریان بعد از غائله قتل‌های زنجیره‌ای نهادهای مورد توجه برای تخریب را اینگونه اعلام می‌کند: «‌بعد از وزارت اطلاعات سراغ سپاه و نیروی انتظامی و صداو‌سیما برویم. ساختار فعلی این دو نیرو، آنها را مانعی بر سر راه توسعه سیاسی تبدیل کرده است.» (روزنامه صبح امروز، 20 بهمن 1377)


هر چند که برای فعالیت‌های مدعیان اصلاح‌طلبی جهت «مشروعیت زدایی» از نهادهای منتسب به رهبری و «اعتمادسوزی» جامعه نسبت به این مجموعه‌ها می‌توان مصادیق بسیاری را ذکر کرد اما به عنوان نمونه می‌توان اشاره کرد که در همان مقطع تاریخی وابستگان به این گفتمان، پس از تحریف یکی از سخنرانی‌های سردار رحیم صفوی، در حملاتی بی‌سابقه او را با پل پوت (خوناشام کامبوج) و صدام مقایسه کرد! و زمانی که خبر قتل‌های زنجیره‌ای رسانه‌ای شد، غوغاسالاران این جریان با بهره‌گیری از توطئه ذکر شده تلاش داشتند‌ آن سخنان را به این قتل‌ها پیوند زنند. آنها همچنین با به کار‌گیری واژه‌هایی نظیر «لباس شخصی‌های تندرو» در غائله 18 تیر سال78 بسیج مردمی را تخریب کرده و با زیرسؤال بردن حکم الهی قصاص در فواصل زمانی مشخص مشروعیت تصمیمات قوه قضائیه را مورد چالش قرار دادند.

 

یک سال اقدام علیه رسانه ملی
طی یک سال گذشته هم شخصیت‌ها و رسانه‌های وابسته به این طیف تلاش بسیاری کرده تا بتوانند اقدامات رسانه ملی را نزد جامعه نامناسب و غیر‌قابل توجیه جلوه دهند. آن هم به همان سبک و سیاق دوران هشت ساله حاکمیت که تلاش داشتند در مقاطعی رسانه ملی را سیبل تهاجمات خود قرار دادند. بخشی از این اقدامات یک ساله را می‌توان اینگونه عنوان کرد:

1 - حمله به رسانه ملی را روزنامه آسمان پنج‌شنبه 24 بهمن در گزارشی تحت عنوان«حاشیه‌های پررنگ‌تر از متن در قاب تلویزیون» شروع کرد. این روزنامه ضمن بررسی جهت‌دار کارنامه شرایط صدا و سیما عزت‌الله ضرغامی رئیس این سازمان را مورد هجمه سیاسی قرار داد و نوشت: آخرین ماه‌های حضور عزت‌الله ضرغامی در جام‌جم گویا بیش از تمامی سال‌های حضور وی در صدا و سیما حرف و حدیث به همراه دارد. مردی که جایگزین علی لاریجانی شد و نه تنها سبک و سیاق مدیر پیشین را پی گرفت بلکه بر وجوه سیاسی خاص و حمایت از طیف و جناحی که خاستگاه سیاسی مشترکی با آنان داشت، شیب فزاینده‌تری داد... این سازمان نیازی به حسابرسی ندارد را نمی‌پذیریم. حال باید دید در دور تازه انتقادات چقدر برای شفاف‌سازی عملکردهای این سازمان اقدام خواهد شد.


2‌- روزنامه‌های زنجیره‌ای همچنین اردیبهشت‌ماه امسال حملات تند حسام‌الدین آشنا مشاور حسن روحانی را تیتر زدند و از قول وی نوشته‌اند: این سازمان به جز بودجه رسمی خود، مبلغ سنگینی معادل همان بودجه را از دولت درخواست کرده است.
وی پیکان حملات را به سمت شخص ضرغامی گرفته و گفته است که «‌از نگاه رئیس سازمان صدا و سیما شورای نظارت بر این سازمان جلسه‌ای تشریفاتی است که هر دو هفته یک بار برای گپ زدن و گعده کردن تشکیل می‌شود. انگار این شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما نیست، شورای نظارت صدا و سیما بر رئیس‌جمهور است.»


3 - محمد هاشمی، برادر هاشمی و رئیس سابق این سازمان هم از قافله جا نمانده و اظهار می‌کند: «‌در شرایط فعلی صدا و سیما از چارچوب‌های محوری که امام تعریف کردند در بخشی از برنامه‌ها خارج شده است.»


4 - در ادامه این حملات محمدجواد ظریف نیز خردادماه امسال، مطلب سایت باشگاه خبرنگاران وابسته به سازمان صداوسیما را بهانه‌ای برای حمله به این سازمان در صفحه فیس بوک خود با ادبیات خاصی قرار داده است.

بهانه حمله را این بار هاشمی ایجاد می‌کند
اما آنچه باعث شده تا رسانه‌های وابسته به طیف تجدیدنظرطلب روز شنبه 12دی، رو به سوی تخریب صداوسیما بیاورند، سخنان اکبر هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در همایش پیامبر رحمت و مدارا که در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. وی در این همایش سخنان قابل تأملی درباره عملکرد این نهاد به زبان می‌آورد که مهم‌ترین آن از این قرار است: این روزها مشاهده می‌کنید که چقدر از صدا و سیما علائم تفرقه پخش می‌‌شود و چیزهایی را به خورد مردم می‌دهند که نبوده است. این کارها خدمت به نظام و خدمت به انقلاب و کشور نیست. وی در ادامه تلویحاً ارزیابی خود را از اقدامات رسانه ملی اینطور ادامه می‌دهد: دروغ، ظلم و زندان بی‌جهت از عوامل تفرقه است... اختلاف نظر اگر در حد بحث بماند مفید است، اما وقتی به عمل و کار فیزیکی برسد و از حدی تجاوز کند به تهمت و دروغ و درگیری تبدیل می‌شود.


هاشمی در حالی به عملکرد رسانه ملی تاخته که مدیران این مجموعه تلاش کرده‌اند در آستانه سالگرد حماسه 9 دی برنامه‌هایی جهت تنویر بیشتر افکار مردمی نسبت به اقدامات براندازانه جریان تجدیدنظرطلب در فتنه 88 داشته باشند و اجازه ندهند که اذهان عموم نسبت به تحرکات هنجارشکنانه رهبران این جریان دچار فراموشی یا غفلت شوند.


همچنین رسانه ملی در حالی به بازخوانی رفتار هزینه‌زا و ملال‌آور سران فتنه – آن هم به صورت مجمل - روی آورده بود که هاشمی در آن مقطع زمانی با رفتار و مواضع جهت‌دار خود از جمله نامه بی‌سلام و والسلام خود سه روز مانده به برگزاری انتخابات 22 خرداد آن سال یا سخنرانی چالش‌برانگیز وی علیه نظام در نماز جمعه 3 تیر ماه، یکی از افرادی بود که توانسته بود جماعت دوم خرداد را علیه حاکمیت تیزتر کند.


حال در شرایطی که مردم با نجابت و صبوری اقدامات هاشمی و دوستان وی در غائله 88 را به صورت مقطعی نادیده گرفتند، وی و جماعتی نشانه‌دار تلاش دارند اقدامات روشنگرایانه صداوسیما را تخریب کرده و اجازه ندهند که این رسانه بر اساس وظایف مصرح خود به هدایت درست و منطقی افکار عمومی روی بیاورد.


در حالی که آتش تخریب صداوسیما را هاشمی رفسنجانی می‌گستراند، روزنامه‌های تحت مدیریت تجدیدنظرطلب شعله آن را فروزان‌تر کرده و در تیترهای اصلی صفحه نخست خود به تخطئه اقدامات روشنگرایانه این نهاد روی می‌آورند.

 

به عنوان نمونه آرمان روزنامه نزدیک به خانواده هاشمی در تیتری درشت با عنوان «زنگ خطر بزرگان برای جام جم» حرکت در این مسیر را برگزیده و با عبارت‌های تند نوشته: امید بود با تغییر رئیس صداوسیما شاهد کنار رفتن نگاه‌های جناحی و یکسویه در برخی بخش‌های رسانه ملی باشیم و از آن به بعد تنها پیام‌های تبریک و تشکر از عملکرد صداوسیما باشد که به جام جم ارسال شود. در ابتدا هم سرافراز این وعده را داد و در روز معارفه خود با این جملات که « رسانه ملی برای انجام مأموریت خود نیاز به راه‌حل‌هایی دارد. باید نیروی انسانی آن کارآمد شود و اصلاح روش و گردش کار در دستورالعمل‌ها صورت بگیرد. تولیدات به شیوه برون‌سپاری انجام گیرد. رسانه باید تعاملی شود و توسعه کمی و کیفی لازم است.


این روزنامه در ادامه با اشاره به سخنان جهت‌دار هاشمی در همایش دانشگاه تهران و گلایه‌های رئیس‌جمهور از صداوسیما، چرایی عصبانیت این افراد و همچنین رسانه‌های طیف دگراندیش را تشریح می‌کند: در حالی که تصور می‌شد به اصلاح‌طلبان فضایی برای حضور در صداوسیما داده شود، حتی آن برنامه‌های قبلی هم که افرادی مانند جواد اطاعت به آن دعوت می‌شدند حذف شد و تنها به مناسبت 9دی بود که از کواکبیان دعوت کردند تا رودرروی سلیمی‌نمین بنشیند. فارغ از این موضوعات که گلایه‌های فعالان سیاسی را تشدید کرد، موضوعی گسترده‌تر این روزها بزرگان کشور را وادار به انتقاد کرده است. رئیس‌جمهور دولت یازدهم بارها از هجمه به پاستور در رسانه ملی که باید حامی دولت باشد گلایه کرد. بزرگانی مانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم که سال‌ها در مسئولیت‌های مختلف حضور داشته و دارد، نمی‌خواهد خدای ناکرده صداوسیما عامل تفرقه شود و تلاش دارد برخی اقدامات تندروانه تعدیل و به سمت تعادل برود و کسانی که وحدت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند کنترل و مورد مواخذه قرار گیرند. از همین رو برخی اقدامات در صداوسیما را باید مورد بررسی قرار داد و نگذاشت رسانه ملی، میلی شود. البته روزنامه‌های اعتماد، آفتاب یزد، ابتکار، شرق و دیگر رسانه‌های مکتوب این جریان هم به همین نحو از خجالت رسانه ملی درآمده و با درج مطالب و گزارش‌هایی فعالیت‌های این مجموعه را به باد تخریب گرفته‌اند.

 

آغاز ناخوش صداوسیما به روایت اصلاح‌طلبان!
روزنامه اعتماد هم در صفحه سیاسی خود به «پروژه تخریب صداوسیما» عینیت بهتری می‌بخشد. این روزنامه در بخشی از مطلب خود با تیتر «آغاز ناخوش صداوسیما به روایت اصلاح‌طلبان!» تأکید می‌کند: مدیر جدید سازمان صداوسیما نیامده با موجی از انتقاد روبه‌رو شده است. حجم بالای انتقادها لذت خیره شدن‌های عصرگاهی به منظره روبه‌رویش از طبقه چهارم ساختمان شیشه‌ای جام جم را گرفته است. می‌تواند این‌گونه به خود دلداری بدهد که همیشه تعداد ناراضیان از صداوسیما بیشتر از راضیانش بوده است اما سرافراز است و منتقدان بی‌شمار در اول راه. دولت منتقد است. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گلایه‌های جدی دارد. یک گزارش کافی است تا صدای 290 نماینده مجلس بلند شود. کمی آن‌طرف‌تر هم بدهی‌های کلان این سازمان است که به‌عنوان میراثی از ضرغامی روی دستش مانده است. منتقدان دولت هم از او منتقدند و وزنه منتقدان عملکرد سازمان صداوسیما هر روز سنگین‌تر می‌شود. حالا طبقه چهارم ساختمان شیشه‌ای جذابیت آنچنانی برای مدیر جدید ندارد و آنچه فکر او را مشغول کرده، حجم بالای انتقادهاست.


این روزنامه در ادامه به حمایت نرم از هاشمی می‌پردازد و فعالیت رسانه ملی را عامل اصلی ناراحتی هاشمی می‌داند و می‌نویسد: روزهای اخیر روزهای سختی برای سرافراز بود. دردسر از نامه منتقدان ژنو برای حضور در صداوسیما آغاز شد. دولت موضع گرفت و از صداوسیما انتقاد کرد. صداوسیما پاسخ داد و انتقاد تند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی حسن‌ختام این پروژه شد که ابتدا تا انتهای این هفته برای صداوسیما دردسرساز شود. صداوسیما اما انتقادها را قبول ندارد. با آمار و ارقام در تلاش است تا ثابت کند که حتی بیش ‌ازاندازه کافی به این دولت بها داده است؛ اما هفته اخیر، هفته سرافراز نبود.» وی سپس نسبت به آنچه «گلایه» حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی می‌خواند، نوشت: «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه ما در انقلاب اسلامی متحد آمدیم و حال چرا باید تفرقه داشته باشیم، گفت: این روزها چقدر از صداوسیما علائم تفرقه پخش می‌شود و چیزهایی را به خورد مردم می‌دهیم که نبوده و این تفرقه‌ها خدمت به کشور و انقلاب نیست.»/998/د101/ب6


منبع : روزنامه جوان

ارسال نظرات