۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۷
کد خبر: ۲۶۴۸۴۵
حجت الاسلام نوایی مدرس حوزه و دانشگاه در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا؛

فقه مرامنامه و تئوری حکومت برای اداره نظام اجتماعی است/در حکومت مهدوی آزادی حقیقی محقق می‌شود

خبرگزاری رسا ـ نویسنده کتاب«فقه حکومتی و اجتهاد حکومتی» گفت:ما نیاز به تحول فقه داریم و این حوزه باید از سطح موجود فراتر برود و در عین این که لازم است سنت‌های فقهی موجود را پاس بداریم باید فقه ما به سمت لایه‌هایی از مباحث تمدنی،حکومتی، اجتماعی و سیاسی حرکت کند.
حياط مدرسه فيضيه صاحب الزمان

 

به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا یکی از مسائل مطرح در فقه حکومتی، که شایسته توجه و عنایت ویژه است، مسئله نسبت فقه حکومتی و سایر شاخه‌ها یا رویکردهای فقهی است. تبیین این مسئله می‌تواند در روشن شدن مراد ما از فقه حکومتی مفید واقع شود و راهگشایی در تضارب آراء فقها در این عرصه باشد که به همین دلیل و در راستای روشن شدن این موضوع پای صحبت حجت الاسلام علی اکبر نوایی از شاگردان رهبری، مدرس حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب های «نظریه دولت دینی»، «بحران معرفت دینی»، «استراتژی سیاسی امامان شیعه»، «فقه حکومتی و اجتهاد حکومتی» و صاحب 300 عنوان مقاله می نشینیم تا از بیانات ایشان در این باره بهره‌مند شویم.

 

 

رسا ـ ویژگی ها و الزامات حکومت دینی چیست؟

زبان قوانین اسلام زبان حکومت است؛ چند موضوع وجود دارد که جامعه اسلامی را ملزم می‌کند و مسلمانان را به این که حکومت تشکیل بدهند و حکومت هم بعد از این که تشکیل شد، خودش الزامات دیگری دارد بنابراین الزامات در دو سطح  باید مورد توجه قرار بگیرند، الزاماتی در سطح پیدایش و پدیداری حکومت دینی و الزامات نوع دوم در حوزه عملیاتی حکومت دینی است. الزامات نوع اول رامی توان در چند موضوع خلاصه کرد که چه عواملی جامعه اسلامی را ملزم به تشکیل حکومت دینی می کند؟ و الزام اول اینست که اساسا اسلام ساختار حکومتی دارد بدین معنا که قوانین اسلامی اگرماهیت شناسی و ساختار شناسی بشوند، قوانین ساختار حکومتی دارند به گونه ای که گویا این قوانین برای یک حکومت مقتدر، جامع با گستره وسیع وضع شده اند و زبان قوانین اسلام زبان حکومت است و لذا برای پیاده شدن و عملی شدن اسلام باید حکومت تشکیل بشود و بدون تشکیل حکومت، اسلام قابل اجرا و پیاده شدن نیست.

الزام دوم در حوزه تأسیس، سیره پیامبر اکرم (ص) است که در مکه می خواستند حکومت تشکیل بدهند که نشد و به مدینه هجرت کردند و در آنجا حکومتی با همه جوانب و ساختارها و نیازهایی که داشت، تأسیس کردند که در آن دوران لازم بود. بنابراین اگر مسلمانان می خواهند به پیامبر اکرم (ص) اقتدا بکنند، اقتدای مسلمانان به پیامبر(ص) آنها راملزم به تشکیل حکومت می کند و الزام دوم همین اقتدای به وجود پیامبر اکرم(ص)است.

 

 

الزام سوم در واقع اینست که دین دارای یک سلسله اهداف بلند است مانند عدالت، آزادی بشر،رفع ظلم و ستم از دست ستمکاران نسبت به مسلمین و بسیاری از نکات دیگر که این اهداف با موعظه تنها، بدین شکل که مسلمانان وارد موعظه های اخلاقی بشوند این اهداف حاصل نمی شود و در دنیا بگوییم که ای مردم دروغ نگویید و یا فریبکاری نکنید و حق دیگران را نخورید و یا آدم کشی نکنید که این حرف ها به جایی نمی رسد مگر این که مسلمانان حکومت تشکیل بدهند و این حکومت، حکومت مقتدری باشد که این حکوکت مقتدر با اقتدار خودش بتواند جلوی ستم ستمگران، مفاسداجتماعی و تاریخی را در حوزه اقتصاد و سیاست و اخلاق عمومی بگیرد و اهداف دین را به باروری برساند.  

الزام چهارم اینست که همواره دشمنان اسلام درصدد حمله  و تهاجم به اسلام هستند و شما در حال حاضر می بینید که بیشترین هجمه ها به اسلام صورت می گیرد و در حوزه اسلامی هم بیشترین هجمه ها علیه همین حکومت نوپایی که در ایران تشکیل شده است،  می باشد و در حال حاضر یکی از رازهای موفقیت نظام جمهوری اسلامی اینست که با قدرتی که به وجود آورده استکبار را به وحشت انداخته است و این تبلیغات دروغ شیاطین و استعمارگران و دولت های استعماری و غرب علیه اسلام و حکومت اسلامی و راه انداختن این بساطی که امروز در دنیا به راه افتاده است در واقع ایجاد مقاومت در برابر قدرت اسلامی است.

 

 

تسری اندیشه اسلامی در جامعه اولین گام پس از تشکیل حکومت اسلامی

پس از آن که حکومت تشکیل شد این حکومت خودش یک سری الزامات دیگر دارد که الزامات آن تسری اندیشه اسلامی در جامعه است یعنی  آنقدر کار بشود که مردم در جامعه اسلامی با روح اسلام آشنا بشوند و اعمالشان با اسلام شکل بگیرد و الزام دوم  ایجاد عدالت است که حکومت اسلامی ملزم به تأسیس نظام عادلانه و نظامات عادلانه است که نظام اقتصادی عادلانه، نظام حقوقی عادلانه و سایر نظامات اجتماعی که مرتبط با مقوله عدالت باشند را شامل می شود و الزام سوم ایجاد امنیت در جامعه است که حکومت اسلامی ملزم به ایجاد امنیت است و الزام چهارم در حقیقت آزادی بشر است و اینها الزامات اسلام در حوزه حکومتی است.

رسا ـ حکومت دینی از چه تفاوت‌های ممتازی در مقایسه با دیگر حکومت‌های جهانی معاصر برخوردار است؟

حکومت اسلامی همان حکومت الهی است و اولین ویژگی ممتاز آن الهی بودن است که قوانین آن هم الهی است و قوانینی است که از آسمان آمده است و به صورت وحی نازل شده است و از شریعه حقیقت عالم آمده است. ویژگی برجسته آن ماهیت الهی حکومت اسلامی است و ویژگی دوم انسانی و عام بودن آن است که حکومت اسلامی متعلق به سفید پوستان به تنهایی نیست و همه نژادهای بشری در آن هستند و فقط متعلق به غربی ها نیست و شرق و غرب عالم در آن داخل هستند و حکومت اسلامی نجات دهنده بشریت است  و حتی همان انسان های فاسدی که در غرب وجود دارند و نظام های سکولار را تبعیت می کنند، اسلام به دنبال رهایی و نجات آنها هم رسالت دارد.

 

دموکراسی اوج جهالت و نفسانیت شیطانی بشر است

ویژگی ممتاز دیگر آن ارزش گرا بودن آن است و وقتی که شما نظام های سکولار را مشاهده می کنید برای آنها ارزش مطرح نیست و حال آن که حکومت اسلامی ارزش مدار است و ویژگی چهارم مردمی بودن آن است به معنای واقعی مردمی است و اینجا از کلمه دموکراسی استفاده نمی کنیم چرا که معتقدم دموکراسی اوج جهالت و نفسانیت شیطانی بشر است و دموکراسی ضعیف تر از آن است که این کلمه وارد حوزه حکومت اسلامی بشود چرا که دموکراسی به معنای حکومت نفسانی و اندیشه بشر است بدین معنا که در این اندیشه حتی همجنس بازی هم مقبولیت دارد و مفاسداجتماعی به صورت افسار گسیخته موجود است.

حکومت دینی ساختار وحیانی دارد

خصوصیت ممتاز دیگر آن بستر ساز رشد عمومی انسان ها درهمه حوزه ها است و حکومت اسلامی می خواهد  که بشر رشد کند و هدایت به این سمت دارد و رشد مربوط به طبقه خاصی نیست و حال آن که اگر حکومت های معاصر را بخواهیم در یک طیف تقسیم بندی کنیم عبارتند ازحکومت های دموکراسی غربی که ماهیت لیبرال دارند، حکومت های شاهنشاهی و پادشاهی مانند حکومت غاصب آل سعودی و بعضی حکومت های پارلمانی مانند حکومت آلمان که ماهیت پارلمانی دارد و حکومت های حزبی مانند حکومت حزب کمونیست شوروی سابق و در حال حاضر هم به نوعی در مسکو و در چین حاکم است و اینها حکومت هایی هستند که امروز در دنیا وجود دارند و این حکومت ساختار طبقاتی و اشراف گرایی دارند و طرفداران زور و قدرت هستند ولی حکومت الهی که همان حکومت اسلامی است این نوع وابستگی ها نیست و س اختاروحیانی دارد و حکومت های معاصر جنبه نفسانی دارند چه دموکراسی باشد چه شاهنشاهی و پارلمانی که اینها طرفداران طبقات خاصی هستند و در حال حاضر در یمن شما مشاهده می کنید که اینها از یک حکومت فاسد پشتیبانی می کنند و از جریان های تکفیری حمایت می کنند و به آنها اسلحه و مهمات می دهند چرا که نفسانی هستند و براساس خصلت های شیطانی شکل گرفتند و حکومت  دینی این خصوصیت را ندارد و این امر از جمله تفاوت های بارز آن با دیگر حکومت ها است.

 

 

دوم این که حکومت الهی حقیقتا مبتنی برخواست مردم است و خواست جامعه ایمانی است که نمونه آن همین نظام جمهوری اسلامی است که از هنگام تأسیس و قبل از آن و امروز درادامه آن، مردم پشتیبان و حامی آن هستند وعلی رغم انبوه مشکلاتی که به لحاظ اقتصادی و غیره در جامعه وجود دارد، باز این حکومت را مردم می خواهند.

از دیگر شاخص های تمایز حکومت الهی با دیگر حکومت های معاصر جهان،اینست که بستر ساز رشد عمومی است و این درحالی است که در حال حاضر غربی ها در مقابل علم ایران با علوم دانش ها مقابله می کنند و سعی می کنند که جلوی رشد دانشی ایرانی ها را بگیرند و در اسلام این امر وجود ندارد.

رسا ـ شاخص های برجسته حکومت مهدوی چیست و چرا باید زمینه های ایجاد حکومت مهدوی را فراهم کرد؟

حکومت های سکولار دنیا در حال حاضر هدفشان فقط سود و لذت است. حکومت مهدوی متعلق به شیعه به تنهایی نیست وامام زمان (عج) را نباید برای خودمان مصادره کنیم چرا که این امر جنبه فراگیری برای همه بشریت دارد،در آفریقا،اروپا، آمریکا در آسیا و منطقه اسلامی و در همه جا این حکومت فراگیری دارد و دست همه را می خواهد بگیرد و به ارزش ها سوق بدهد و حکومت متعلق به نژاد و طبقه و گروه و شرق و غرب و تنها یک طیف خاص نیست و شاخص دیگر حکومت مهدوی اینست که کلیت هدفی دارد بدین معنا که اهدافش اعم از اقتصادی و معنوی و الهی و ارزشی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقیاست در صورتی که حکومت های سکولار دنیا در حال حاضر هدفشان فقط سود و لذت است.

شاخص سوم حکومت مهدوی بسط و گسترش مقوله عدالت است و عدالت در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) در جایگاه خودش مستقر می شودو شاخص چهارم حکومت مهدوی امنیت بخشی سراسری است و جهان ناامن امروز در آن زمان امن می شود و این موضوع در روایات ما آمده است و در حکومت الهی مطرح است و درپایان تاریخ  این امر محقق می شود و شاخص پنجم آزادی حقیقی است چرا که امروز آزادی در دنیا بار منفی دارد و آزادی در اسلام و حکومت مهدوی بارارزشی دارد.

 

 

رسا ـ جایگاه فقه حکومتی و ضرورت های نیاز به آن چیست؟

فقه حکومتی موضوعی نیست که امروز شروع شده باشد چرا که پنج یا شش سال است که فقه حکومتی سر زبان ها افتاده است و حال این که فقه حکومتی از همان شکل گیری در زمان ائمه اطهار(ع) حکومتی بود و سپس در طول تاریخ نام آورانی در حوزه فقه و اجتهاد آمدند و مسئله فقه حکومتی را مطرح کردند و فقه ساختار و مرامنامه حکومت و تئوری حکومت برای اداره زندگی و نظام اجتماعی است و در فقه حکومتی موضوع دیگری که قابل تأمل است اینست که اگر براساس فقه حکومت ایجاد کردیم دین عملی خواهد شد و گرنه اگر فقه منحصر به موضوعات حلال و حرام بشود و طهارت بشود  گرچه که اینها هم جزو فقه است اما در این موضوعات انحصار ندارد و اینها هم در خدمت هدف کلی حکومت می توانند قرار بگیرند و حتی می توان گفت که طهارت هم جنبه سیاسی دارد علی رغم گفته بعضی ها که اینها موضوعیت سیاسی ندارد چرا که طهارت می خواهد یک جامعه طاهر و پاک را بسازدو اینها همه سمت و سوی حکومتی و فقهی دارد و خود فقه اقتضا می کند و گویا فریاد می زند که ای مسلمان ها، ای مجتهدین،ای اجتهادگران،اگر می خواهید فقه پیاده بشود بیایید و حکومت تشکیل بدهید.

 رسا ـ در حوزه استنباط دینی و تفقه دینی کنونی چه خلائی وجود دارد که برای پر کردن آن خلاء‌ باید وارد یک عرصه جدیدی از تفقه و فقاهت به نام فقه حکومت شویم؟

ما نیاز به تحول فقه داریم و فقه باید متحول بشود و از مسایل موجود فراتر برود و در عین این که مسایل موجود را پاس بداریم باید فقه به سمت لایه هایی از مباحث تمدنی،حکومتی، اجتماعی، سیاسی حرکت کند و یک نشاطی را در جامعه اسلامی به وسیله فقه می توان ایجاد کرد چرا که فقه بستر ساز تمدن و جامعه کلان مذهبی و دینی است و لذا در حوزه استنباطات در حال حاضر دچار خلأهایی هستیم و حتی در اجتهاد هم خلأهای اندکی داریم در عین حال که اجتهاد خیلی کارهای بزرگی کرده است اما در عین عظمتی که تا به امروز کارهای فقیهان داشته است دارای خلأهایی نیز هست وآن خلأ فقدان سمت گیری حکومتی است و اجتهاد هم باید اجتهاد حکومتی باشد ومعطوف به حکومت و سیاست بشود تا بتواند کارهای بنیادی و اساسی را در ساختمان فقه ایجاد بکند.

 

ادامه دارد...

 

 /403/934/م

 

 

ارسال نظرات