۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۲
کد خبر: ۲۷۸۷۰۰
در قم؛

مراسم وداع با پیکر شهید حجت الاسلام شیخ شعاعی برگزار شد

خبرگزاری رسا ـ مراسم وداع با پیکر شهید غواص حجت الاسلام شیخ شعاعی در دانشگاه علوم پزشکی قم برگزار شد.
مراسم وداع با پيکر شهيد غواص حجت الاسلام محمد شيخ شعاعي در قم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مراسم وداع با پیکر شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعی، یکی از غواصان شهید عملیات کربلای 4، صبح امروز با حضور کارکنان و مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی و خانواده شهدا در دانشگاه علوم پزشکی قم برگزار شد.

 

 زینب شیخ شعاعی، دختر شهید حجت الاسلام شیخ شعاعی در این مراسم معنوی به بیان خاطراتی از سیره زندگی این شهید پرداخت و گفت: در سن سه سالگی پدرم به جبهه رفت و خبری از او نشد و در طی این سی سال تنها خلاء عاطفی و نبود تکیه گاه مطمئن را حس کردم.

 

 وی عنوان کرد: چند ماهی به این فکر بودم که چرا از هیچ یک رزمندگان از عملیات کربلای چهار خاطره و سخنی بیان نمی‌کنند و چرا این عملیات لو رفت و سبب شهادت بسیاری از رزمندگان شد.

 

دختر شهید حجت الاسلام شیخ شعاعی به جریان شناسایی این شهید اشاره و خاطر نشان کرد: به خانواده ما خبر دادند مراسم تشیع جنازه 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 در تهران برگزار می‌شود، اما قبل از آن هیچ خبری مبنی بر این که پدرمان میان این شهیدان است، به ما نداده بودند.

 

وی ابراز داشت: پیگری‌هایی برای شناسایی این شهید از سوی ستاد معراج شهدا انجام دادیم و دهم رمضان امسال از خانواده ما آزمایش DNA گرفتند تا این که هفته پیش جواب آزمایش آمد و مطابقت ژنتیکی خانواده ما با این شهید شعاعی معلوم شد.

 

دختر شهید حجت الاسلام شیخ شعاعی گفت: بعد از سی سال پدرم را ملاقات کردم و به این عقیده رسیدم که شهدا زنده اند چرا که حس می کنم پدرم چند ماهی بود که ما را تحت نظر داشت و سرانجام خودش را به ما نشان داد.

 

 وی در ادامه به بخشی از وصیت نامه عمومی شهید حجت الاسلام شیخ شجاعی اشاره کرد و گفت: این شهید در این وصیت نامه به تقوا و ایستادگی در برابر ظالمان توصیه کرده و این گونه آورده است که «اگر توانسته‌اید در خود انقلاب ایجاد کنید می­توانید جامعه را بسازید و می‌توانید و در خانواده اثر بگذارید، بر دوست اثر بگذارید و آن وقت دل‌ نورانی، جامعه را نوارنی می‌کند و میل‌ها به آن جذب می‌کند؛ آن وقت است که این ابهت انسان­ها را تکان می‌دهد و چشم‌ها به طرف تو می‌آیند؛ این انسان با عظمت به آنجا می‌رسد که اگر به او بگویند این کشور ممکن است شما را نپذیرد و به شما به جای ندهد؛ می‌گوید: اشکالی ندارد من از این شهر به آن شهر می‌روم و از این کشور به آن کشور می‌روم اما حرفم را می‌زنم، این شجاعت است. اگر تقوا بود شجاعت هست، اگر تقوا نبود، هیچ نداریم.»/998/202/ع

ارسال نظرات