۰۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸
کد خبر: ۲۸۲۶۶۳
گفت‌وگوی رسا با دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت؛

نداشتن الگوی اسلامی موجب توسعه نامتوازن می‌شود/ باید برای توسعه پیوست‌های متناسب فرهنگی داشته باشیم

خبرگزاری رسا ـ امروز کشور ما دچار عدم توازن در بخش‌های مختلف است و این عدم توازن ریشه‌اش به برنامه‌ریزی توسعه برمی‌گردد. برای خروج از این عدم توازن‌ها، کشور نیاز دارد به تغییر رفتار مدیران برنامه‌ریزی مبتنی بر الگوی اسلامی پیشرفت.
الگوي پيشرفت اسلامي ايراني

به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، گفت و گو با جناب حجت الاسلام علی کشوری دبیر محترم شورای راهبردی الگوی پیشرفت بر محور بحث الگوسازی برای توسعه متوازن و منطبق بر فرهنگ و ارزش‌های دینی شکل گرفت و در مسیر همین بحث، نکات قابل تأمل و درخور توجهی در حوزه‌های مختلف فرهنگی،اقتصادی، اجتماعی و... مطرح شد.

آسیب شناسی برنامه‌ها و مدل‌های توسعه‌ای در همه این ساحت‌ها، نکته اصلی و بزنگاه مباحثی بود که در گفت‌وگوی چندین ساعته ما با ایشان مطرح شد. بخش اول گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

 

 

رسا ـ لطفا در ابتدا شورای راهبردی الگوی پیشرفت را معرفی بفرمایید.


دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت یک شورای مردمی است کار اصلی آن یک جمله است تبیین تفصیلی مسئله الگوی پیشرفت اسلامی.

 

 


رسا ـ این NJO (نهاد مردمی) است؟

 

در طی گفت و گویی با یک از رسانه ها گفتم که این نهاد، پیمان حلف الفضول است. ما یک جمع بندی پیدا کردیم با دوستان خودمان مبنی بر اینکه باید یک کار ویژه‌ای جهت حفظ جهت گیری انقلاب از طرف حوزه انجام شود. ما نقشه‌ای آماده کردیم که اگر پیاده شود از نظر ما جهت گیری اسلامی انقلاب در مقام برنامه ریزی تقویت می شود. ما خیلی جاها نقشه را ارائه دادیم از سال نود که جمع بندی‌هایی هم راجع به آن انجام شده است؛ شاید حدود هزارتا جلسه هم در حوزه هم در دانشگاه هم نهادهای اجرایی هم رسانه ها و شخصیت ها داشتیم. با جمعیت هایی که این خطر و آسیب را که برای انقلاب است می فهمند ما راجع به آن بحث می کنیم و آنها می پذیرند به یک نوعی با ما همکاری می کنند.


لذا شورای ما در تعاریف سازمان‌های مردم نهاد هم نمی گنجد مثلا یک پژوهشکده ای در یک برنامه‌ای، همکاری با ما را می پذیرند و یا افراد مختلف حقیقی و حقوقی با ما رایزنی و همکاری می کنند؛ ما از این دست دوستان در جاهای مختلف زیاد داریم شاید الان که با شما صحبت می کنم حدود چهل تا مرکز هستیم که کاملا به صورت غیر رسمی داریم کمک می کنیم تا این پروژه را پیش ببریم.


 

رسا ـ پس در واقع یک شورای مردمی است؟


بله یک شورای مردمی محسوب می شود.

 


 

رسا ـ «تشکیل هسته‌های توازن در نظام توسعه کشور» این در واقع سرفصل اصلی کار شماست و طرحی است که ارائه شده؟

 

یک پیشنهادی ما برای برنامه ششم دادیم. برنامه ششم کشور در مجلس تصویب می شود و از مدتها پیش هم این برنامه ریزی برای تهیه و تدوین این برنامه شروع شده است خوب این برنامه اگر تصویب شود با پنج برنامه ای که در دوره های قبل نوشته شده است سر هم می شود سی سال برنامه ریزی بر اساس مفاهیم توسعه غرب. ما بیست و پنج سال است که داریم برنامه ریزی می کنیم بر اساس مفاهیم توسعه غربی و یک سوالی مطرح کردیم که آیا برنامه ششم را توسعه گرا ببندیم یا اگر توانی هست آن را بر مبنای الگوی اسلامی ارائه بدهیم تا انشالله فضای برنامه ششم حداقل یک گام نزدیک شود به نگاه الگوی پیشرفت اسلامی که از دوستان نخبه خودمان در جاهای مختلف از چند وقت قبل مطرح کردیم و پرسیدیم.


با توجه به اینکه یک کار پژوهشی تقریبا پانزده ساله‌ای در جمع بندی الگوی پیشرفت در ذهن دوستان ما است ما تلاش کردیم در مورد نظریه ای که بعدا باید شرح بدهیم یک مسیر مشخص و روشنی را برای تأثیر پذیری برنامه ششم از الگوی پیشرفته اسلامی تبیین کنیم. در واقع عنوانی که فرمودید تشکیل هسته های توازن در نظام کشور، ادامه الگوی پیشرفت اسلامی از برنامه ششم است که یک تلاشی در این راستا است.


 

رسا ـ الان خروجی های این برنامه از لحاظ کمی و کیفی چیست؟


ما پیشفرض بحث را این می دانیم که از نظر مجموعه و نقشه راه، مسئله الگوی پیشرفت اسلامی و ابعادش یک تصویر روشنی دارد؛ یعنی ما خودمان را در مرحله پژوهش در الگوی پیشرفت اسلامی نمی‌دانیم. وقتی پیشنهاد مطرح شد یک عکس العمل‌هایی در جامعه ایجاد کرد که وقتی می خواندم و بررسی می کردم منشأ بسیاری از این انتقادها این بود که مسئله الگو را در موقعیت پژوهش می دانند که البته الان سال هشتم است که رهبری آن را مطرح کردند.


اگر در موضوع الگوی پیشرفت ما ظرف هشت سال جمع بندی مشخصی داشته باشیم ممکن است دور از انتظار باشد که به هر حال ما این ادعا را کردیم که مسئله الگوی پیشرفته اسلامی و ابعادش از نظر ما واضح است که البته جای تکمیل دارد و جای نقد نخبگان را هم دارد.

 

 

رسا ـ البته ابهاماتی هم در این خصوص چه در حوزه کار علمی و تئوریک و چه بحث برنامه ریزی مبتنی بر آن وجود دارد.

 

بله درست می‌فرمایید اما در این خصوص البته ما دچار ابهام نیستیم. ما مبتنی بر کار پژوهشی که موفق شدیم انجام دهیم یک برنامه ای را برای برنامه ششم پیشنهاد دادیم که سه رکن مشخص دارد. همین الان که داریم با هم حرف می زنیم کشور جمهوری اسلامی به دلیل سال ها اجرای برنامه های توسعه دچار یک عدم تعادل‌ها و عدم توازن‌هایی شده است. برای مثال شما اگر برگردید به سال های ابتدایی انقلاب ما آنقدر مشکل مهاجرت به کلان شهرها را نداشتیم الان ما در سال نود و سه معضلی داریم به اسم انفجار جمعیتی در شهر تهران. این جمعیت شهر تهران برای زندگی و تحصیل و ... محصول یک نوع برنامه ریزی است که در کشور در طول سال های گذشته اتفاق افتاده است یعنی مسئولین ما نوعی برنامه ریزی کردند که از لحاظ جمعیتی دچار عدم توازن شده اند که پیامدهای اقتصادی و امنیتی دارد.

 

 

برای مثال بودجه ای که برای نظافت شهر تهران هست چند ده برابر بودجه دیگر کلان شهرهای ما است. یا مثلا این مشکل پیامدهای اقتصادی منفی دارد، مشکلات امنیتی و فرهنگی و اجتماعی هم دارد. مثلا وقتی این پدیده شهر نشینی و پایتخت نشینی در اثر برنامه‌های توسعه در کشور ما ایجاد شد و مردم آنجا به دلیل رفاه بیشتر به تهران رفتند یکی از مسائلی که مطرح شد مسئله کم ظرفیت بودن خیابان‌های تهران بود برای حمل ونقل این جمعیت؛ تا می خواستیم مردم را جابه جا کنیم متوجه می‌شدیم جمعیت زیاد شده و خیابان ها پاسخ نمی دهد و مدام عم با همه تلاش‌هایمان از انفجار جمعیتی عقب می افتادیم. بالاخره مدل مدیریت شهری رفته به سمت طراحی بزرگ راه ها و آزاد راه ها در تهران.

 

 

رسا ـ چه مثال خوب و درخوری زدید. بحث بزرگراه و محله و اصالت‌های سنتی حاکم بر روح شهرنشینی اسلامی و تفاوتهایش با شهرهای مدرن و بی روح و بی ارتباط امروزری بر اساس مدل غربی.

 

بله دقیقا؛ یکی از این بزرگ راههایی که از شمال به جنوب تهران کشیده شده است که گشایشی ایجاد کند راه را باز کند، در عین حال باعث شده تا هویت پنج محله تهران را از بین ببرد یعنی از بین پنج محله عبور کرده است. خوب ما در فرهنگ اسلامی و دینی و انقلابی خودمان جایگاه محله را برای سبک زندگی اسلامی می دانیم.


هویت محلی در حکم حفاظ است برای نهاد خانواده. خب عدم تعادل و توازن در جمعیت، پیامد اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و ... داشته است. حالا این یک مثال بود برای عدم توازن در کشور ما. شما وقتی جمعیت کشور را یک جا متمرکز می کنید بعدها مدل‌های امنیتی و اجتماعی و فرهنگی هم تغییر می‌کند. ما یک آمار بالایی در این خصوص در تهران داریم من این را به عنوان یک عامل قابل دفاع درباره طرح الگوی اسلامی پیشرفت عرض می کنم چون ما هویت محله ای مان دچار چالش شده است.


خوب این یک عدم توازن است که البته در صنعت و مدل های محیط زیست‌مان هم داریم که بخش های مختلفی را می تواند پوشش دهد که نمی خواهم الان احصاء کنم.


امروز کشور ما دچار عدم توازن در بخش‌های مختلف است و این عدم توازن به نظر ما ریشه‌اش برمی‌گردد به برنامه ریزی توسعه ما؛ یعنی ما یک طوری در سالهای قبل برنامه ریزی کردیم که این مشکل جمعیتی به وجود آمد. حرف دوم این است که اگر بخواهیم خروج پیدا کنیم از این عدم توازن‌ها، کشور نیاز دارد به تغییر رفتار مدیران برنامه ریزی. یعنی ما باید مدل‌های برنامه ریزی را در کشور تغییر دهیم. یعنی اگر ما بخواهیم نقطه شروع را برای شیفت معکوسی که برای این فرآیند تعریف شده است بگوییم این است که ذهنیت مدیران برنامه ریزی ما از وضعیت فعلی خارج شود.

خب پیداست که وقتی داریم می گوییم ذهنیت را باید تغییر دهیم، این یک امر دستوری نیست که با ابلاغیه صورت بگیرد بلکه باید یک مدلی را پیشنهاد دهیم که این مدل بتواند به برنامه ریزان کشور تفهیم کند که این نحو برنامه ریزی حتی دنیای مردم را هم خراب می کند چه برسد به آخرت‌شان.

 


 

الان که من و شما در خبرگذاری رسا در قم داریم صحبت می کنیم یک جمعیت هایی از کسانی که معتقد به توسعه هستند صحبت از توسعه خوب و توسعه بد می‌کنند ولی اگر ده بیست سال به عقب برگردیم آنجا بین کارشناسان بحث توسعه خوب و بد مطرح نبود. چرا؟ چون هنوز عوارض توسعه در ایران مطرح نشده بود الان یک بحثی را مطرح کردند تحت عنوان توسعه خوب و توسعه بد. علت را زمانی که واکاوی می کنیم می بینیم که منظور ایشان از توسعه بد توسعه ناسازگار با محیط زیست است و توسعه خوب توسعه‌ای است که محیط زیست را محفوظ بدارد.


یک گفتمان اعتراضی به وجود آمده است در بین دوستان توسعه گرا نسبت به این که یک نحوه برنامه ریزی توسعه چون ضرر دارد برای محیط زیست، پس توسعه بد است و ما باید دنبال توسعه خوب باشیم که توسعه همگرا با محیط زیست است و ما دقیقا بزنگاه حرفمان همین جا است که ما اگر به این چند موضوع که عرض می کنم توجه نکنیم ممکن است ده سال بعد همین بحث توسعه خوب و بد را به بهانه موضوعات جدید مجددا تکرار کنیم.

وقتی یک برنامه‌ای را برای برنامه ششم پیشنهاد دادیم قطعا اگر ما در ده سال بعد ببینم برنامه ریزی کشور و تربیت اسلامی بی توجه یا کم توجه است در فرهنگ ما این مطلب جا می افتد که توسعه‌ای که بی توجه است به مسئله تربیت اسلامی این توسعه توسعه بدی است که باید اصلاح شود. اگر ما ده سال بعد برنامه ریزی انجام دهیم ولی برنامه ریزی منجر شود به اندراج اقتصاد ایران در نظام بین الملل؛ وقتی در نظام بین الملل اندراج پیدا کند، ابزارهای بین المللی که اختیارشان به دست ما نیستند و در دست نظام سلطه هستند خیلی بهتر علیه اقتصاد ما کار می کند که ما وقتی می رویم به سمت مقاوم سازی اقتصاد که سعی می کنیم وابستگی پولی و غیر پولی‌مان را کمتر کنیم آنها در برابر ما مانع تراشی می‌کنند و اینجاست که بحث توسعه خوب و بد و میزان و کیفیت انطباق آن با آرمان‌های دینی و اموزه‌های اسلامی مشخص می‌شود.

 


مثالی میزنم؛ ما به طرز عجیبی از دلار استفاده می کنیم. اختیار دلار هم که در دست ما نیست اما مثلا اگر بیاییم سبد ارز واسطه‌مان را تجمیعی از دلار و باقی ارزها قرار دهیم و کم کم از این مدل کهنه و استعماری فاصله بگیریم اوضاع فرق می کند و توازن به نفع ما برهم می خورد. این در حالی است که حتی با پول خودمان اگر ما ده سال آینده رفتیم به سمت اندارج در اقتصاد بین الملل و در حالی که می دانیم دشمنی نظام سلطه با ما کاملا طبیعی است چون ما آرمان‌های اسلامی داریم و دنبال نظم جدید هستیم آنوقت است که صف آرایی حقیقی و واقعی در جبهه اقتصاد بین المللی شکل می گیرد که البته اکنون هم گرفته است.


یا در مسائل فرهنگی و اجتماعی هم همین‌طور؛ مثلا اگر ما نتوانیم جرم را کنترل کنیم در حالی که مسئله پیشگیری از جرم امروز یک مسئله اجتماعی بسیار مهم است که ریشه اقتصادی و فرهنگی و آموزشی و ... دارد که ما باید بتوانیم مدل توسعه مان را در این ساحت‌ها هم کنترل کنیم، به مشکل برمی‌خوریم.


یا مثلا فرض کنید ما باید حتما در برنامه ریزی علمی کشور درسال های آینده در پدیده ترجمه کردن تأمل و آسیب شناسی و بازخوانی کنیم یعنی حداقل این است که معادلات علمی ایران را هم در برنامه توسعه‌ای در نظر بگیریم و در این عرصه‌ها حضور جهانی خویش را به تعدل و توازن برسانیم.

 

 


و نیز سایر شرایط فرهنگی ایران را هم در نظر داشته باشیم. ما وقتی دائما داریم به نام پایان نامه‌ها به اسم علم، ترجمه می‌کنیم و فرهنگ آن را هم گسترش می‌دهیم به این معناست که معادلات علمی تولید شده در ایران ناظر به مسائل حقیقی و واقعی ایران نیست. پس ما مسائل‌مان حل نمی شود. یک فاصله‌ای ایجاد می شود بین نظام علمی کشور و نظام مسائل کشور که باید حل شود. خوب این وابستگی کشور و ناکارآمدی کشور را زیاد می کند پس بنابر این ما یک حرفی زدیم برای برنامه ششم که حداقل در برنامه ششم یک پیوست‌هایی حول مسئله احیای تربیت اسلامی، حول مسئله مقاوم سازی اقتصاد، حول مسئله پیشگیری از جرم، حول مسئله خروج از ترجمه گرایی، حول این اولویت‌ها دیده باشیم.

/1327/403/ر

ارسال نظرات