نفوذ آمریکا با تقویت شبکه حامیان غرب
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، سخنان رهبر معظم انقلاب در خصوص تلاش امریکا برای نفوذ در کشور و ممنوع کردن آن برای دولت گرچه کاملاً قابل پیش بینی بود، اما سؤالاتی در سطح کشور مطرح شده است که چه دلایلی برای مخالفت ایشان وجود دارد.
این در حالی است که اخبار پنهان و آشکار فراوانی وجود دارد که نشان میدهد برخی مسئولان کشور در این باره اصرار فراوانی دارند. با این حال سؤال اصلی اینجاست که چرا رهبر معظم انقلاب اینگونه برای مذاکره با امریکاییها حساسیت دارند.
نیت امریکا نفوذ در ایران است
با اندک تأملی در رفتار و گفتار مقامات امریکایی بعد از جمعبندی وین، بهوضوح میتوان این موضوع را مشاهده کرد که نگاه آنان به گفتوگو با ایران، صرفاً چیزی فراتر از مذاکرات هستهای است. در حقیقت همان طور که از پیش گفته شد، مذاکرات هستهای، ماهیت ژئوپلتیک و جهانی دارد.
آنچنانکه رهبر انقلاب نیز در بیانات خود در دیدار اعضای مجمع جهانی اسلام، با اشاره به بستن راه نفوذ امریکاییها فرمودند: «آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای - این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در امریکا... - نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست، نه نفوذ اقتصادی امریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را، با همه توان - که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد، اجازه نخواهیم داد. در منطقه هم همینجور، در منطقه هم آنها میخواهند نفوذ ایجاد کنند، حضور برای خودشان دستوپا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند.»
اندیشکده «مرکز امنیت امریکای جدید» در گزارش اخیر خود صراحتاً به این موضوع اشاره میکند که ایالات متحده باید از فضای بهوجودآمده از مذاکرات هستهای با ایران استفاده کرده و شبکه حامیان غرب در ایران را فعال کند تا از این طریق، تغییرات سیاسی- فرهنگی در ایران بهوجود آورد. این همان موضوعی است که میتوان در گفتار دولتمردان امریکایی از جمله باراک اوباما و جان کری نیز مشاهده کرد.
تقویت شبکه حامیان غرب
اندیشکده «مرکز امنیت امریکای جدید» در گزارش اخیر خود صراحتاً به این موضوع اشاره میکند که ایالات متحده باید از فضای بهوجودآمده از مذاکرات هستهای با ایران استفاده کرده و شبکه حامیان غرب در ایران را فعال کند تا از این طریق، تغییرات سیاسی- فرهنگی در ایران بهوجود آورد.
این همان موضوعی است که میتوان در گفتار دولتمردان امریکایی از جمله باراک اوباما و جان کری نیز مشاهده کرد، بنابراین امریکاییها به دنبال ایجاد فضایی برای نفوذ در عرصه سیاسی کشور یا تغییر در روندهای سیاسی و تصمیمگیری کشور هستند. برای دستیابی به این هدف نیز از سیاستهایی چون ایجاد دودستگی یا دوگانهسازی استفاده میکنند. خطاب قرار دادن عدهای به عنوان «مستعد»، «تجدیدنظرطلب»، «نسل جوان» در اظهارات اوباما یا «جوانانی که آینده میخواهند» و همچنین قلمداد کردن مخالفان رابطه با امریکا با عنوان «تندروها» در اظهارات جان کری، از همین دست دوگانهسازیها و ایجاد شکاف در جامعه ایران است.
نمود بارز و ترجمان این سیاست را نیز میتوان در اظهارات رئیسجمهور امریکا چند روز بعد از مذاکرات وین، در 19 مردادماه (11 آگوست 2015) در مصاحبه با وبسایت مایک «Mic» مشاهده کرد. وی بیان داشت: «در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد؛ گذاری که طی آن درک شود که شعار مرگ بر امریکا و انکار هولوکاست توسط رهبران ایران و تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزبالله، گروهی که در فهرست تروریستی قرار دارد و کارهایی از این دست، از ایران، در چشم بخش اعظم جهانیان، کشوری طردشده میسازد.»
باراک اوباما ادامه داد: «به شما قول میدهم در لحظهای که رژیم ایران از این نوع گفتار و رفتار دست بردارد، بلافاصله در چشم جهانیان نفوذ و قدرت بیشتری پیدا خواهد کرد. امید من این است که چنین اتفاقی بیفتد. چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است؛ تغییر طرز فکر در زمینه رویکرد ایران به بقیه جهان و رویکردشان به کشورهایی مثل ایالات متحده.»
جان کری در شورای روابطخارجی امریکا در پاسخ به سؤال «ریچارد هاس» مبنی بر اینکه آیا شما معتقدید در این 15 سال تغییر فاحشی در رفتار ایران صورت میگیرد، با اظهار اینکه امریکا نسبت به آینده ایران حساب باز کرده بیان داشت: «من نمیدانم تا 15 سال دیگر چه اتفاقی میافتد جز اینکه میدانم اتفاقات زیادی در کشورها رخ خواهد داد.»
همچنین اظهارات جان کری در کمیته روابطخارجی سنا، اظهاراتی بهطور خاص در جهت نیل به این نیات است. جان کری در دوم مردادماه در شورای روابطخارجی امریکا در پاسخ به سؤال «ریچارد هاس» مبنی بر اینکه آیا شما معتقدید در این 15 سال تغییر فاحشی در رفتار ایران صورت میگیرد، با اظهار اینکه امریکا نسبت به آینده ایران حساب باز کرده بیان داشت «من نمیدانم تا 15 سال دیگر چه اتفاقی میافتد، جز اینکه میدانم اتفاقات زیادی در کشورها رخ خواهد داد.»
امریکاییها در فضای بعد از جمعبندی وین، همچنین دو موضوع مهم دیگر را نیز مورد پیگیری قرار دادهاند؛ نخست تلاش برای گرهزدن مسائل منطقهای به جمعبندی وین و دوم نفوذ در منطقه و تلاش برای تغییر رفتار ایران در منطقه. بر همین اساس باید گفت:غربیها و امریکاییها به شدت علاقهمندند تا ناامنیهای منطقه غرب آسیا (که اتفاقاً خود عامل به وجودآورنده آنها محسوب میشوند) را بهعنوان یکی از پیوستهای این مذاکرات قلمداد کرده و توافق احتمالی را به خیال خود، به مثابه «اخذ مجوزها و تضمینهای امنیتی ایران به امریکا در قبال منطقه» نشان دهند. این همان گزارهای است که طی روزهای اخیر به کرات توسط مقامات غربی، بهخصوص مسئولان امریکایی و انگلیسی بر آن اصرار شده است، بهگونهای که وزیرخارجه انگلیس، وزیرخارجه امریکا و حتی رییسجمهور این کشور نیز در روزهای اخیر بر آن پافشاری کردهاند.
ایران باید در منطقه کوتاه بیاید
برای مثال، فیلیپ هاموند، وزیرخارجه انگلیس در مصاحبه با شبکه سعودی الحدث طی اظهاراتی بیان کرد: «روشن است که صداهایی در داخل ایران وجود دارد، اما ما امیدواریم با بازگشت ایران به تعامل با جامعه بینالملل، با تبدیل شدن به بازیگری با نقش بیشتر در جامعه بینالملل، در این مسیر شاید رفتارش در منطقه را اصلاح کند.»
وزیرخارجه امریکا نیز در کنفرانس خبری مشترک خود در تاریخ 11 مرداد ماه با وزیرخارجه مصر (قبل از سفر به منطقه خلیج فارس) در بخشی از سخنان ضدایرانی خود اظهار داشت: «ایران در فعالیتهای بیثباتکننده منطقه دست دارد.»همچنین وی بعد از اتمام جلسات با همتایان خود در حاشیه جنوبی خلیج فارس اظهار داشت: «وزرای شرکتکننده در این نشست بر این نکته اتحاد نظر دارند، زمانی که توافق هستهای ایران اجرا شود به امنیت دراز مدت منطقه کمک میکند.»
دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس نیز در اظهاراتی بعد از مذاکرات وین بیان داشت: «ما خواستار تغییر در نگرش ایران در موضوعاتی مانند سوریه و یمن و تروریسم در منطقه و تغییر در رفتار (ایران) هستیم.»
جلوگیری از الگو شدن ایران در سطح منطقه
از سویی دیگر، یکی دیگر از سیاستهای غرب که در روزهای اخیر بیشتر رخ نمایانده، تلاش برای جلوگیری از «نفوذ منطقهای ایران و تبدیل شدن این کشور به یک الگو در سطح منطقهای و بینالمللی» است. امریکاییها به شدت از نفوذ منطقهای گفتمان انقلاب اسلامی هراسناکند.
برای جلوگیری از گسترش گفتمان انقلاب اسلامی، سناریوی «اختلافافکنی» و «دوگانهسازی» را از دیر باز مد نظر قرار دادهاند؛ از یکسو با ترویج دوگانههای برساختهای چون «شیعه و سنی» یا «عرب و عجم»، یک جنگ مذهبی و قومیتی در منطقه به راه انداختهاند و از دیگر سو غرب آسیا را بازار مصرف تسلیحات خود کرده و چرخ صنعت تسلیحاتی خود را بدینگونه میچرخانند.
ترس از نفوذ منطقهای ایران در منطقه
در یک نگاه کلان، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت، امریکاییها بهزعم خود به برخی از اهدافشان در منطقه رسیده باشند، اما نفوذ منطقهای ایران در میانمدت و بلندمدت برای مقامات واشنگتن تبدیل به یک کابوس شده است. این همان موضوعی است که چندی پیش، نشریه آتلانتیک هم به آن اشاره کرده و چنین نوشته بود: « نفوذ ایران در منطقه به سطح بیسابقهای رسیده است. درسی که در زمینه سیاست خارجی باید از این موضوع گرفت، این نیست که جنگطلبها اشتباه میکردند، هرچند میکردند. این هم نیست که قدرت گرفتن ایران، امریکا را در معرض خطر قرار داده است... درسی که باید گرفت، این است که امریکاییها توان خود برای تدوین راهبردی کلان و پیشبینی نتایج مداخلات خارجی در گذر زمان را به میزان بسیار زیادی دست بالا گرفتهاند./998/د102/س
منبع : روزنامه جوان