بزرگترین خطر تهدیدکننده جامعه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیتالله مصباح یزدی در دیداربا جمعی از اعضای شورای مرکزی و فعالین اتحادیه جامعه اسلامی به تبیین بزرگترین خطر تهدیدکننده جامعه پرداخت. متن این سخنرانی بدین شرح است:
خداوند نعمتی را به ما عطا کرده است که نظیرش را نمیتوانیم پیدا کنیم و آن وجود مقدس رهبر معظم انقلاب است که به بهترین شکل این کشتی را هدایت میکنند تا به ساحل امن برسانند، درباره نفوذ دشمن توجه داشته باشید که از دشمن جز دشمنی کردن نمیتوان توقعی داشت. اگر کسانی فکر کنند که دشمن از دشمنی کردن دست برمیدارد خیلی اشتباه میکنند. دشمن برای اینکه از هر راهی نفوذ کند و به انقلاب ضرری برساند از هیچ چیز مضایقه نمیکند.
در رأس همه دشمنان ابلیس قرار دارد، ابلیس هزاران سال تجربه دارد و دستپروردههای ماهری از انسان وجن را نیز تربیت کرده است و وجود آنها نیز حذف نخواهد شد. حکمت وجود آنها نیز این است که زمینه انتخاب را فراهم میکنند.
پیچیدگی و گوناگونی امتحاناتی که امروز جامعه اسلامی با آن روبهرو است، در تاریخ نمونه نداشته است و این همان حکمت الهی است که باید شرایط سختی پیش بیاید که ارزش افرادی که راه صحیح را انتخاب میکنند، روشن شود. بنابر این اگر انتظار داریم که محیطی آرام و بیدغدغه داشته باشیم، بدانیم این امر در این عالم محقق نمیشود: لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ما انسان را در رنج آفریدیم (بلد/4) در این عالم زندگی انسان با رنج و زحمت و فشار است، در غیر این صورت انتخاب درست اتفاق نمیافتد و رشد نخواهیم کرد.
برجستگی فوقالعاده انقلاب اسلامی
اینکه حرکتی به نام دین انجام بگیرد و مردم اینگونه همت کنند، شهید بدهند، زندان بروند تا به پیروزی برسند، حادثه عظیمی است. دشمنان در مقابل این حرکت رو به رشد احساس خطر کردند. اوایل تصور میکردند که آن، جریان سادهای است که بعد از شش ماه میتوان آن را برچید، اما بعد از چندی دیدند افزون بر اینکه این نظام در داخل مرزهای خود مستحکم شده، به کشورهای دیگر نیز انقلاب خود را صادر میکند. این بود که هم قدرتهای شرقی وهم قدرتهای غربی که دو قطب مقابل یکدیگر بودند، در جهت دشمنی با انقلاب اسلامی، با هم به اتفاق رسیدند.
منافقین ابتدا تحت تأثیر مارکسیستها بودند و بعد آمریکاییها آنها راربودند. بالاخره جهان غرب بخصوص بعد از فروپاشی اردوگاه مارکسیسم، یکپارچه مصمم شدند که ریشه این انقلاب را بزنند، اما متوجه شدند که به راحتی نمیشود این کار را کرد. آنها مدتها درباره راز پیروزی و پویایی این انقلاب تحقیق و بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که مایه اصلی، ایمان مردم است و به دنبال این ایمان و طرز فکر ریشهای و بنیادی، یک سری ارزشهایی میروید که مانند درختی با ریشهای مستحکم هر روز شاخ و برگ میدهد. آنها تصمیم گرفتند که به این ریشه حمله کنند ضمن آنکه کوشیدند شاخ و برگ آن را بزنند و ترورهایی را انجام دادند، اما هدف اصلی آن است که ریشه که همان فرهنگ است، بزنند.
متأسفانه آنها در میان انقلابیان، عوامل خوبی را برای پیاده کردن نقشههایشان پیدا کردهاند. این عوامل یا به انقلاب به عنوان یک حرکت اجتماعی مستمر اعتقاد ندارند یا اسلام را به عنوان مبنای این حرکت نمیپذیرند و یا دلبستگی به مال و مقام آنها را غافل میکند. مشکل نفاق و ازدواج شخصیتی و نمونههای تاریخی آن مثل عمر سعد، در بسیاری از شخصیتها روی داده است. آنها نماز میخوانند، روزه میگیرند، اما زمانی که پای منافع شخصی یا حزبی به میان میآید به مشکل برمیخورند. این گروه همیشه در جامعه هستند و این نفاق به این زودیها ریشهکن نمی شود. اینها عواملی هستند که دشمنان مقاصد خودشان را به وسیله آنها پیاده میکنند.
ضرورت باور داشتن به مردم وانجام کارهای فرهنگی
ما چیزی داریم که به وسیله آن پابرهنگان، شاه را بیرون کردند و آن ایمان و توکل به خداوند است. سرمایه اصلی ما در مقابل همه این توطئههای شیطانی ایمان و توکل است و خوشبختانه خداوند به ما رهبری داده است که این راههای درست را به ما نشان میدهد. میدانیم که ما در مقابل هر یک از این توطئهها، ابزار مادی کوبنده و مناسب برای نابودی آنها نداریم. در هر صحنه نیز اگر با این تصور وارد شویم شکست میخوریم، اما ما نیروی ایمان داریم که فوق همه نیروهای مادی است. تمام همّ دشمنان این است که ایمان مردم را ضعیف کنند و ما برای تقویت ایمان مردم باید کار مثبت انجام دهیم. این بهترین ابزاری است که هیچ دشمنی نمیتواند آن را از دست ما بگیرد یا مشابه آن را ایجاد کند وآن در اختیار ماست. باید آن را بشناسیم، قدرش را بدانیم و روی آن کار کنیم.
وظیفه ما کار مثبت است. ما باید نگاه کنیم به حرکت امام که به مردم ایمان و خودباوری داد. امام در مقابل ارتش شاه ارتش دیگری برای کشتن آنها درست نکرد. ایشان هر پیشنهادی را برای کارهای نظامی رد میکرد و میفرمود باید با مردم کار کرد. مردم را باید بیدار کرد، باید به مردم ایمان و خودباوری داد. اما کاری کرد که سربازان و افسران متدین ارتش کمکم متوجه شدند که دشمن بهوسیله آنها چه خطرهایی به کشور میزند. بنابراین مهمترین کار برای شما کار فرهنگی است. باید ابتدا مبانی فکری و فرهنگی خودتان را تقویت کنید، بعد سعی کنید این را سرایت بدهید به مردم. اگر یک نفر را هدایت و راهنمایی کنید، فتح بزرگی کردهاید و قدرتی ایجاد کردهاید که از هر سلاح هستهای و توپ و تانک مقاومتر و مؤثرتر است.
خدای متعال به برکت خونهای شهدا و برکت رهبری، رهبر عظیمی که قطعا مورد تأیید خدا و وجود مقدس ولیعصر (عج) است جلوی پیروزی دشمنان را گرفته است، اما ما باید خطر را بشناسیم و بدانیم خطر از کجاست و از چه راهی باید جلوی آنرا بگیریم. این تصور اشتباهی است که ما خیال کنیم میتوانیم تنها با ابزار هنر، اقتصاد و امثال آن این مسائل را حل کنیم؛ البته این بدان معنا نیست که هیچکار نکنیم، بلکه در همه جا باید کار کنیم، اما اعتماد اصلی باید بر ایمان و توکل بر خدا باشد.
الان محور وحدت ولیفقیه است، هرچه این محور تقویت شود امکان وحدت برای ما بیشتر خواهد بود، اما اگر این محور تضعیف شود دیگر هیچ ملاکی برای وحدت وجود نخواهد داشت و هرکس سلیقه خودش را محور وحدت معرفی میکنند.
با عامل تفرقه نمیتوان وحدت ایجاد کرد،اگر افراد یا گروههایی وحدت میخواهند اولا باید محور را ولی فقیه قرار بدهند، ثانیا باید با همفکری، صداقت و مشورت در کارها، کارهایشان را هماهنگ کنند و نیروهایشان را هدر ندهند و اصل فعالیتهارا باید بیشتر روی فعالیتهای فرهنگی، دینی و ایمانی قرار بدهند. ملاک برتری باید علاقهمندی به دین و شبیه بودن به امام (ره) باشد. این محور را باید حفظ کنیم و بکوشیم تقویت شود و لطمه نخورد. اگر دیدیم جایی رهبری را تضعیف میکنند، بدانیم آنجا دست دشمن در کار است و نقشهای برای تضعیف مقام ولایت است.
خطری که جامعه را تهدید میکند
بزرگترین خطری که جامعه ما را تهدید میکند خطرهای فرهنگی، فکری و اخلاقی است. ما باید این بعد را ابتدا در خودمان و سپس هر اندازه میتوانیم در جامعه تقویت کنیم. اول باید معرفت خودمان را نسبت به انقلاب و اسلام تقویت کنیم و بعد سعی کنیم این رشد را در امثال خودمان توسعه بدهیم. همه جا توکلمان به خدا باشد و چشممان به انگشتاشارهای باشد که رهبری نشان میدهند. سخنرانی اخیر رهبری(درباره خطر نفوذ بیگانگان) برای یک عمر کافی است. اگر به واژهها و رمزها و تعبیرات به کار رفته دقت کنیم، خواهیم فهمید که اشکالات جامعه کجاست. ایشان میفرماید آن خطرها هست، اما هیچ خطری مانند خطر فرهنگی نیست. ایشان به چه زبانی بگوید که بروید کار فرهنگی کنید؟!
ما کامل نیستیم و باید معرفت ما به انقلاب و اسلام روز به روز بیشتر شود. بعد از شناخت باید تعهد به عمل داشت. آنچه از اسلام یاد گرفتهایم باید مو به مو اجرا شود. اگر کمک خداوند را میخواهیم باید صبر و مقاومت و تقوا داشته باشیم. برای اینکه بتوانیم به خوبی کار کنیم باید از لغزشهای کوچک یکدیگر گذشت کنیم و فکر، بحث و رفتار را بر سر مسائلی که دارای اهمیت است متمرکز کنیم. تلاش باید برای کار مثبت باشد زیرا اصطکاک و درگیری باعث میشود که آدم متوقف شود. خداوند قول قطعی داده است که چنین کسانی را کمک کند./998/د102/ف2
منبع: روزنامه کیهان