فقه تربیتی (آداب مشترک تعلیم و تعلم) جلد ششم

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، چاپ اول از جلد ششم کتاب «فقه تربیتی (آداب مشترک تعلیم و تعلم)» نوشته علیرضا اعرافی توسط مؤسسه اشرق و عرفان در سال 1395 در قم به چاپ رسید. این کتاب از 116 منبع مرتبط بهره برده است.
این کتاب شامل دو بخش می باشد. بخش اول آن «کلیات» نام دارد. بخش دوم به «آداب مشترک تعلیم و تعلم» می پردازد.
بخش اول: کلیات
کلیات در بخش کلیات نویسنده ابتدا به تعاریف مفاهیم این کتاب مثل ادب، تعلیم، تعلّم و تعلم پرداخته است. منظور از ادب فعل ها و صفت های نیکو است. تعلیم به معنی فعالیت انسان آگاه به موضوعی در راستای انتقال مفاهیم و تسهیل یادگیری برای فرد دیگر است. و تعلم نیز به معنی یادگیری و خروج از قوّه به فعل و راه یافتن از مجهول به معلوم است.
نویسنده در فصل دوم از بخش اول به بررسی پیشینه و منابع روایی فقه تربیتی پرداخته و معلوم کرده که فقیهانی همچون زرنوجی(593ق)، سمعانی(562ق)، خواجه نصیر الدین طوسی(597ق)، شافعی(984ق)، شهید ثانی(965ق) به این امر توجه داشته اند. نویسنده در ادامه بحث خود به پیش فرض هایی درباره تعلیم و تعلم پرداخته است. نویسنده سؤال هایی که بایستی قبل از ورود به بررسی جزئی آداب و تعلیم و تعلم پاسخ داده شوند، مورد کنکاش قرار داده است، که عبارتند از:
1ـ آداب تعلیم و تعلم در کلیه علوم جاری است یا مختص به علوم دینی است؟ چنین نتیجه گیری شد که این امر در آداب مختلف فرق می کند، ولی با توجه به در معرض الگو بودن کلیه معلمان، اصل رجحان رعایت آداب ثابت می گردد و در آدابی که واجب هستند، قابل بررسی می باشند.
2ـ آداب تعلیم و تعلم واجب می باشند یا مستحب؟ این امر نیز در آداب مختلف، با توجه به مفاد ادله آنها فرق می کند.
3ـ آداب تعلیم و تعلم چگونه مورد بررسی قرار می گیرند و به چه صورت طبقه بندی می شوند؟ به چند نوع طبقه بندی اشاره گردید، که مهم ترین آنها طبقه بندی شهید ثانی و تقسیم بندی بر اساس آداب روحی، روانی و شخصیتی و آداب مهارتی و رفتاری می باشد. اما کلیه طبقه بندی های ذکر شده در تک تک آداب مورد توجه قرار می گیرد.
4ـ چه روش هایی برای استنباط آداب تعلیم و تعلم مورد استفاده قرار می گیرد؟ مهم ترین دلایل در طبقه بندی آداب تعلیم و تعلم به قرار زیر می باشد: الف. ذکر ادب خاص در آیات و روایات در مورد معلم یا متعلم ب. قاعده فقهی «اتقان عمل» ج. از باب سرعت بخشیدن به فرآیند تعلیم و تعلم د. سیره عملی ائمه اطهار(ع) ه. مؤکّد بودن آیات و روایات عامی که در مورد معلم و متعلم دینی وارد شده و تسهیل گر فرآیند تعلیم و تعلم هستند. و. تعیین مصداق عمل به علم وارد شده در آیات و روایات در مورد معلم و متعلم دینی با قید تسهیل گری در فرآیند تعلیم و تعلم.
5ـ تمایز بحث آداب تعلیم و تعلم با بحث های فقه اخلاق در چیست؟ مسائل اخلاقی ای که در آداب تعلیم و تعلم از منظر فقهی در این کتاب مورد بحث قرار گرفته در فرآیند تعلیم و تعلم نیز مؤثر می باشند؛ این حیث بحث مجوّز گنجایش برخی آداب اخلاقی در فقه تربیتی خواهد بود.
بخش دوم: آداب مشترک تعلیم و تعلم
نویسنده در بخش دوم به «آداب مشترک تعلیم و تعلم» پرداخته است. آداب مشترک تعلیم و تعلم به آدابی گفته می شود که رعایت آنها از سوی معلم و شاگرد، هر دو، مطلوب می باشند. در واقع، رعایت این آداب باعث بهینه سازی فرآیند تعلیم و تعلم خواهد بود.
فصل اول
در فصل اول از بخش دوم نویسنده به بررسی «آداب و ویژگی های روحی، روانی و شخصیتی معلم و متعلم» می پردازد.
اخلاص
اولین مورد از آداب و ویژگی های روحی، روانی و شخصیتی معلم و متعلم «اخلاص» است که برای اثبات آن از ادله قرآنی، روایی و عقلی استفاده کرده است و حکم فقهی ادب «اخلاص» از سوی معلم و متعلم را در چند گزاره خلاصه کرده است:
1ـ رعایت اخلاص از سوی معلم و متعلم علوم دینی مستحب مؤکّد و ریا در آن حرام است.
2ـ این حکم مولوی است نه ارشادی؛ آن هم از نوع مولوی نفسی
3ـ نفسی است نه طریقی یا غیری
4ـ عینی است، نه کفایی
5ـ تعیینی است، نه تخییری
6ـ توصّلی نوع دوم در علوم دینی است، نه تعبدّی و نه توصّلی نوع اول.
تواضع
تواضع به معنی خضوع و خشوع می باشد. نویسنده حکم فقهی ادب «تواضع» از سوی معلم و متعلم را در چند گزاره خلاصه کرده است که عبارت است از:
1ـ رعایت تواضع از سوی کلیه معلمین و متعلمین استحباب مؤکد دارد و تکبر از سوی آنان در صورتی که مبرز قابل اعتنایی باشد، حرام است و در غیر این صورت کراهت شدیده دارد.
2ـ این حکم مولوی است، نه ارشادی، آن هم از نوع مولوی نفسی.
3ـ نفسی است، نه طریقی یا غیری.
4ـ عینی است؛ نه کفایی.
5ـ توصّلی است.
6ـ تعیینی است، نه تخییری.
صبر و حلم
صبر و حلم به معنی استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است. در یک جمع بندی از روایات و ادله در این کتاب، باید گفت:
1ـ استحباب این امر «صبر و حلم» در کلیه علوم؛ (اعم دینی و غیر دینی) است، هرچند صبر در تعلیم و تعلم علوم دینی از استحباب و وسعت بیشتری برخوردار است.
2ـ مرتبه بالای صبر (حلم) از استحباب بیشتری از سوی عالم و معلم و متعلم دینی برخوردار است.
3ـ مرتبه صبر از سوی متعلم، بستگی به شرایط او و معلم او دارد و معلم و متعلم بایستی باتوجه به مراحل رشد متعلم و موقعیت و مرتبه او، از متعلم انتظار صبر داشته باشند.
4ـ صبر مصادیق دیگری نیز در فرایند تعلیم و تعلم دارد. به عبارت دیگر، برخی امور هستند که از روحیه صبر ناشی می شوند و یا تمرین صبر در فرآیند تعلیم و تعلم محسوب می شوند. ((پایداری در تحصیل علم))؛ بارزترین مصداق صبر در فرآیند تعلیم و تعلم است، که در ادلّه بدان اشاره شده است. از مصادیق دیگر صبر می توان به این موارد اشاره کرد: خوب شنیدن، تفرّغ برای علم، کظم غیض، به زحمت انداختن جسم در راه کسب علم، مدارا، تغافل و.... .
5ـ استحباب صبر در فرآیند تعلیم و تعلم، ((غیری))؛ یعنی برای اموری؛ چون علم و استمرار علم آموزی و یاددهی می باشد. از این رو، هر صبری در فرآیند تعلیم و تعلم ممدوح نیست؛ و تنها صبری ممدوح است که برای رسیدن به اهداف عالی باشد.
6ـ این استحباب مولوی است.
7ـ این استحباب عینی است و کفایی بودن در آن معنا ندارد.
8ـ همچنین، این استحباب تعیینی است. البته معلم و متعلم در تخییر بین مرتبه بالای صبر (حلم) و مراتب عادی آن، مخییر هستند و این معنا با تعیینی بودن آن منافات ندارد؛ زیرا عام و خاص هستند.
9ـ حکم «صبر» و «حلم» از سوی عالم و متعلم و معلم دینی تعبدی است.
حرص به علم
حرص به علم به علاقه شدید اطلاق می شود؛ گویی فرد حریص با سرعت به سوی چیزی که شوق دارد حرکت می کند. نویسنده از جمع بندی ادلّه و حکم فقهی حرص به علم به این نتایج رسیده است:
1ـ از ادلّه ذکر شده می توان به استحباب «حرص به علم» از سوی معلم و متعلم پی برد.
2ـ چنین امری درونی است؛ اما با ایجاد انگیزه های بیرونی نیز حاصل می شود؛ از این رو می توان به مطالعه آثار دنیوی و اخروی علم اشاره داشت، که در ایجاد و استمرار بیشتر حرص به علم مؤثر است.
3ـ حرص در فرآیند تعلیم و تعلم می تواند مصادیق متعددی داشته باشد؛ حریص بودن در تفهیم و تعلیم شاگردان از سوی معلم و نیز حرص دائمی بر زیاد نمودن علم و اشتغالات علمی از سوی معلم و شاگرد.
4ـ استحباب حرص به علم «غیری» است؛ زیرا هدف اصلی، همان ((علم)) است که مطلوب است و حرص برای رسیدن بدان می باشد.
5ـ از ادلّه ذکر شده، استحباب حرص به علم دینی برمی آید.
6ـ حرص به فقه از استحباب بیشتری برخوردار است.
7ـ این استحباب مولوی است.
8ـ این استحباب عینی است و کفایی بودن در آن معنا ندارد.
9ـ این استحباب تعیینی است.
10ـ این حکم، توصّلی است.
دوری از حسد
نویسنده در این بخش پس از بررسی ادلّه و روایات به این نتایج رسیده است:
1ـ داشتن روحیه حسد از سوی معلم و متعلم کراهت دارد و این امر اگر به مرحله عملی برسد حرام است.
2ـ این حکم مولوی است، نه ارشادی.
3ـ این حکم مولوی نفسی است، نه طریقی یا غیری.
4ـ عینی است و کفایی در آن معنا ندارد.
5ـ تعیینی و توصّلی است.
فصل دوم
نویسنده در ادامه بحث خود در فصل دوم از بخش دوم به بررسی آداب رفتاری و مهارتی معلم و متعلم می پردازد. این آداب، به رفتارهای راجحی که از سوی آموزگار و شاگرد، به منظور بهینه سازی فرآیند تعلیم و تعلم انجام می شود، دلالت دارد. در این جلد فقط به یکی از آداب رفتاری و مهارتی یعنی «عمل به علم» پرداخته شده است و بقیه آداب به جلدهای بعد واگذار شده است. نویسنده حکم فقهی ادب «عمل به علم» از سوی معلم و متعلم را در چند گزاره خلاصه کرده است که عبارت است از:
1ـ حکم شرعی عمل به علم از سوی معلم و متعلم، تابع معلومی است که بدان علم دارند، اگر معلوم واجب باشد، عمل بدان واجب خواهد بود؛ و اگر معلوم مستحب باشد، عمل بدان نیز مستحب خواهد بود. در جهت ترک نیز چنین است و تابع معلوم حرام و مکروه است.
2ـ در این که مولوی است یا ارشادی؛ مولوی است؛ آن هم از نوع مولوی نفسی.
3ـ در این که عینی است یا کفایی؛ تابع معلوم است.
4ـ در این که تعبدی است یا توصّلی؛ تابع معلوم است.
5ـ در اینکه تعیینی است تخییری؛ تابع معلوم است.
اطلاعات کتاب شناختی این اثر:
این اثر دارای 324 صفحه به قیمت 18000 تومان در سال 1395 روانه بازار شده است.
مراکز پخش: قم خیابان معلم، کوچه 8، کوچه شهید محقق، پلاک 59.
/836/د102/ل