جریانشناسی را وارد حوزه کنید

آیت الله قرهی جریان های سیاسی کشور را به دو گروه کلی تقسیم کرده و گفت: این دو گروه با نامهای گوناگونی شناخته میشوند. یک گروه معتقدند این نظام مقدس متعلق به امام زمان(عج) است و گروه دیگر اصلاً به دنبال منافع شخصی و ریاست خودشان هستند و قائل به ولایتفقیه نیستند.
متأسفانه امروز حتی در حوزهها هم نفوذ پیدا کردهاند. شمهای از آن را در جریان فتنه 88 دیدیم. بعضی از این طلبهها را به خیابان میبردند. خدا رحمت کند حاج شیخ حسین غفاری را -اعلیاللهمقامه الشریف- پسرش آقای هادی غفاری را علم کردند، درحالیکه سوادی ندارد. اینقدر حماقت داشتند که نمیدانستند اگر این نظام برچیده شود همان روحانیون را هم از صحنه بیرون میکنند. بدانید و برای بنده یقینی است آنها را قلعوقمع میکنند. البته این اتفاق نمیافتد و انشاءالله این پرچم به دست خود آقا به دست صاحبالامر داده میشود.
متأسفانه امروز حتی در حوزهها هم نفوذ پیدا کردهاند
آنها در حوزه نفوذ پیدا کردهاند. باید بتوانید شورای عالی حوزه را قانع کنید و این جریانشناسی را در حوزه وارد کنید. الحمدالله آیتالله یزدی بااینکه سنی از ایشان گذشته است خیلی بهروز است و این مسئله را میپذیرند. فقه و اصول باید باشد ولی نباید فقط درگیر اینها بشویم. متأسفانه ادبیات و منطق را نیز آمدهایم ذبح کردیم. ولی حداقل قضیه این است که طلبهها را نیز درگیر کنیم. خلاصه اینکه ورود در مباحث جریانشناسی و ترویج این مطالب و درگیر کردن طلاب به این مباحث لازم است.
باید دنیای مردم را فراهم کرد
بعضی از طلبهها غافل هستند از اینکه فقه حکومتی چه چیزی را میخواهد بیان کند. در کتاب شذرات، بحثی پیش آمد که چرا آیتالله شاهآبادی میفرمایند بحث اول در اقتصاد، کشاورزی است و سپس صنعت. صنعت باید در خدمت کشاورزی قرار بگیرد، بعد تجارت است. ایشان در تجارت قائل است که اول باید صادرات داشته باشیم، بعد واردات. تاجر حقیقی کسی است که صادرات داشته باشد نه واردات. آن زمان یک استدلالی داشتم که دلار باید 500 تومان شود. اینها میخواهند فشار و فقر اقتصادی بر مردم باشد تا دیگر مردم حرف امامالمسلمین را گوش ندهند؛ زیرا برخی از مردم عبید الدنیا هستند. باید دنیای مردم را فراهم کرد. اسلام نیز برای همین آمده است؛ «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار». خیلی جالب است برای شما که بگویم آیتالله مولوی قندهاری میفرمودند استادشان آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی فرمود این آیه، آیه اقتصادی است. دلایل و استدلالهایشان را بیان کردند. اتفاقاً روایات نیز همین مطلب را میرساند. در روایت داریم که اگر کسی تنگنای رزق دارد این آیه را در قنوتش بخواند.
در جلسهای اقتصادی دربارۀ مبانی فقه اقتصاد به سخنان کاربردی رسیدیم
برخی گفتند همینجوری که نمیشود حرفی زد و کتاب شذرات برای سالها قبل است و نمیتوان آن روزگار را با زمان حال قیاس کرد. آقایان گروه اقتصاد جلسهای تشکیل دادند، گفتم بنده خدمت شما میرسم، نمیخواهد شما بیایید. گفتم اتفاقاً میخواهم این مباحث را به چالش بکشید. بحثی را آغاز کردیم که تقریباً 3 ساعت طول کشید. 10 الی 15 نفر از اقتصاددانان از دانشگاههای امام صادق ع، دانشگاه تهران و دانشگاه امام حسین آمده بودند. این جلسه در دانشگاه امام حسین(ع) تشکیل شد. آقایان گفتند اقتصاد امروز بر مبانی تبلیغ و توسعه است. همانجا طی بحثی خودشان قبول کردند که این مطلب، غلط است. در آن جلسه میگفتند که همهجا نمیشود کشاورزی کرد. بعضی جاها باید به صنعت رو آورد. خودشان در جلسه مطرح کردند که در عربستان گندمکاری با آبیاری قطرهای شروع شده است.
حرف رهبری این است که علوم انسانی در اسلام وجود دارد
در ادامه آقایان گفتند که میخواهیم این مباحث ادامه داشته باشد و مبانی فقهی اقتصاد را تبیین کنید و درس خارج فقه اقتصاد داشته باشید. حتی آقای دکتر علیاکبری که گروه اقتصاد و توسعه را دارد گفت اگر این کلاس تشکیل شد آیا میتوانیم گروهمان را نیز بیاوریم؟ گفتیم منعی ندارد. قرار شد چهارشنبهها بعد از درس شذرات ساعت 8 تا 10 این بحث را داشته باشیم. میخواستم بگویم که اینها از مبانی دینی اقتصاد خبر نداشتند. جلسه میگرفتند علاقه مند هم بودند؛ این افراد کسانی هستند که معتقد بودند که میشود؛ اما نمیدانستند که چگونه میشود. میخواهم بگویم به این مباحث وارد شوید و آن را ترویج کنید. صاحبنظران را معرفی کنید تا همه بدانند که اسلام این نظرات را دارد. چون هدف شما همین است. میخواهید بگویید که اسلام و حوزه غنی است.
علوم انسانی با ترجمه مطالب غربی و چسباندن آیه و روایت به آن متحول نمیشود
آقایان دعوت کرده بودند راجع به تحول در علوم انسانی. اساتید و چند نفر از نمایندگان مجلس هم بودند. دیدم برخی مطالب اشتباهی میگویند. گفتم شما دارید اشتباه میروید. منظور آقا این نیست که ما مطالب را از غرب بیاوریم و ترجمه کنیم و بعد چند آیه و روایت کنارش بگذاریم. اصلاً میدانید علوم انسانی در اسلام نیز هست؟ وقتی در اسلام، علوم انسانی وجود دارد دیگر نیازی به این نداریم که علوم انسانی غربی را ترجمه کنیم. منظور آقا این است که برویم پایه را ببینیم. حرف ایشان این است که علوم انسانی در اسلام وجود دارد. باید اینها را استخراج کنیم و در متد دانشگاهی قرار دهیم. نکتهای که نباید فراموش شود این است که آقایان فلسفه علوم را فراموش کردند که در بحث جریانشناسی برای شما عرض خواهم کرد. من در مورد جریان فکری فقه مطالبی را در جلسات اول تا سوم درس خارجمان بیان کردهام.
جریانشناسی سیاسی کشور
جریانهای سیاسی بهطورکلی دو گروه بیشتر نیستند. این دو گروه با نامهای گوناگونی شناخته میشوند. یک گروه معتقدند این نظام مقدس متعلق به امام زمان(عج) است و ولایتفقیه همان ولایت رسولالله (ص) است و چون به این معتقدند مطیع ولایتاند. این گروه امکان دارد در نوع روشها اختلاف داشته باشند که به نظر بنده آنهم از این نشئت گرفته است که «مطیع رهبر بودن» را دقیق متوجه نشدهاند. دوم اینکه بصیر حقیقی نیستند. اگر کسی بصیر حقیقی بود سکوت نمیکند تا آقا خود مطالب را بیان کند. مثالی بزنم.
الشیخ فی الکُنج
جریانهای سیاسی بهطورکلی دو گروه بیشتر نیستند
من سالها بود که بحث تولیدمثل را بیان میکردم. در سایتمان هم هست و میتوانید مراجعه کنید. آقای هادیان نیز وبلاگی دارند که آن مطالب را در آنجا آوردهاند. من میگفتم که این توطئه یهود است که میخواهند نسل ما را کاهش دهند. حتی کسانی که ارادت ما را نسبت به آقا، ولی امر مسلمین میدانستند میگفتند که این خلاف منویات آقاست. من میگفتم که آقا در خفا به آقایان میگوید ولی آنها گوش نمیدهند. آقا نمیخواهند این را در ظاهر بیان کنند. گفتم که من میدانم فرمایش خود آقا همین است. ولی من تعبیری دارم: الشیخ فی الکنج. من در کنجی بودم و صدایم بهجایی نمیرسید. یک دست هم صدا ندارد. چون علما وارد این بحث نشدند، آقا خودشان مجبور شدند که وارد این بحث شوند. بعضیها بصیر نیستند اینکه میگوییم جلوتر از امام نروید به این معنا نیست که بگذاریم امامالمسلمین بگوید بعداً ما وارد عمل و بحث شویم. پس دو گروه هستند. یک گروه که میدانند ولایتفقیه باید باشد ولی در خط فکری با هم تفاوت دارند و عدهای بصیرت کمتری دارند. گروه دیگر اصلاً به دنبال منافع شخصی و ریاست خودشان هستند و قائل به ولایتفقیه نیستند. همانطورکه موسویخوئینیها بیان کرد. او گفت من از اول به این ولایتفقیه به این سبک اعتقاد نداشتم ولی در زمان امام (ره) جرئت گفتنش را نداشتم.
خاتمی معتقد بود ولایتفقیه باید در چهارچوب قانون عمل کند
آقا فرمودند آقای خاتمی موقعی که رئیسجمهور شد آمد و گفت رهبری باید در همان چارچوب قانونیاش عمل کند. آقا فرمودند منعی ندارد. ولی میدانم شما تنها کسی هستی که از من تقاضا میکنی فراتر از قانون عمل بکنم. همین هم شد. بعد آقا برای اینکه در تاریخ بماند فرمودند هر موردی که میخواهید مکتوب بنویسید. مکتوب میدادند خدمت آقا و آقا نیز جوابشان را میدادند. اینها اعتقادی به ولایتفقیه که ولایت رسولالله و نظریه امام راحل است نداشته و نخواهند داشت. ولایت را تنها در چارچوب قانون میخواهند و برای ریاست وارد شدند.
گذشت زمان برای مردم فراموشی میآورد
خاتمی اعتقادی به ولایتفقیه که ولایت رسولالله و نظریه امام راحل است نداشته
اعتقاد قلبی اصلاح طلبان این است که دین در یکجاهایی به بنبست میرسد. پس باید یک تحولی ایجاد کنیم که باعث هنجارشکنی بشود؛ و به جریانی منجربشود که درنهایت با اسلام مقابله بکند. همانطورکه همین را در میان برخی دوم خردادیها دیدیم. باید اینها را گفت. تمام کارهایی که آنها در آن زمان انجام دادند با اسناد -که در روزنامهها و خبرگزاریها و مصاحبههای خودشان هست- روی سایتتان قرار دهید. جریانشناسی یعنی همین؛ زیرا گذشت زمان برای مردم فراموشی میآورد و الآن میخواهند خودشان را تطهیر کنند. باید مردم بدانند که اینها چه کسانی هستند و چگونه مباحث فحشا را مطرح کردند. اصلاً با دین چگونه مقابله میکردند. تکنوکراتها و افکار لیبرالیستی را باید شرح دهیم. اگر اینها بیان نشود اجحاف بزرگی است و درواقع اینها را تطهیر کردهایم./836/د102/ل