اثبات کفر بهائیان در مناظره با یک مبلغ بهائیت
حجتالاسلام عبدالقادر همایون، کارشناس نقد بهائیت، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در شیراز، به بیان خاطرهای از مناظرات خود با بهائیان پرداخت و گفت: معمولاً آخرین حربه تبلیغی بهائیان در گفتگوها و مناظرات پدیدهای است به نام مظلومنمایی.
وی ادامه داد: سال 1386 خبر دادند خانم روانشناسی به روستایی در نزدیکی تخت جمشید رفت و آمد دارد و تحت عنوان کلاسهای تربیتی و روانشناسی به القای تعالیم بهائیت برای زنان روستا میپردازد.
بعد از پیگیری و شنیدن فایل صوتی جلسات مشخص شد که ایشان خانم فریبا . خ همسر آقای بابک . ص هستند که روزی در دانشگاه شیراز با وی یک بحث علمی کاملی را داشتیم ضمناً آقا بابک فوقلیسانس عمران دارند و در لجنه دانشافزایی بهائیان شیراز فعالیت داشتند.
مسؤولان شورای روستا تمایل داشتند برای رفع ابهام جلسهای با حضور این خانم در روستا و در همان کلاس ایشان برگزار شود.
چون ایشان موضوع بحث را تعالیم بهائیت قرار داده بودند طبق معمول جلسه در ساعت خود شروع و هر یک از شبهات بهائیت پاسخ داده شد. بعد از اتمام سؤالات ایشان من از وی خواستم که یکی از جملات عبدالبهاء را در مورد فرق سیاهان آفریقا و آمریکا برای جمع توضیح دهند تا بیشتر با تعالیم بهائیان آشنا شویم.
در این هنگام ایشان جوابی دادند که حیرت جمع را از اینهمه آگاهی و دقت در پاسخگویی برانگیخت.
ما گفتیم معنای این عبارت که عباس افندی میگوید سیاهان آفریقا گاوهایی هستند در صورت بشر و سیاهان آمریکا متمدن و باهوش و بافرهنگ، چیست؟
فریبا در جواب گفتند پاسخ واضح است.
چرا شما ما را کافر میدانید درحالیکه ما همرنگ و همنژاد و هم شهری شما هستیم؟
چه باید در جواب وی میگفتم؟
یاد موقعی افتادم که در خلوت خودم میگفتم، خدای من، این مبلغان بهائی نمیفهمند و یا خود را به نفهمیدن زدهاند.
یاد این جمله افتادم که کسی که خود را به خوابزده باشد نمیشود بیدار کرد.
اما بالأخره باید جوابی میدادم.
یا باید دلایل دینی خودم را میگفتم که شاید برای یک بهائی کافی نباشد و یا باید مثل همیشه گذری بر کلام سران خودشان یعنی باب و بهاء داشته باشم.
اما این بار نمیدانم چرا از خودش پرسیدم.
خانم گرامی، جواب حلی میخواهید و یا نقضی؟
سکوت لحظهی عمیقی جلسه را فراگرفت.
شاید فریبا داشت با خودش فکر میکرد جواب حلی؟ جواب نقضی؟ چرا توی جلسات تبلیغی این چیزها را به ما نگفته بودند؟
اصلاً معنا و فرق این دو چیست؟
شاید دلم برایش سوخت. نمیدانم اما سکوت را شکسته و ادامه دادم، دوست دارید که جواب را از منابع دینی خودمان دهم و یا از منابع اصلی و نوشتههای رهبران خود؟
علیمحمد شیرازی را قبول دارید؟
میرزا اسدالله مازندرانی یکی از سه نویسنده برتر بهائی را چطور؟
کتاب اسرار الآثار را خواندهاید؟
و اما یخ ایشان هم باز شد و گفت ایشان موعود اسلام و مبشر حضرت بهاءالله پیامبر دیانت بهائی است.
مگر میشود ما بهائیان ایشان را قبول نداشته باشیم.
کتاب اسرار الآثار نیز نوشته مبلغ بزرگ جناب فاضل مازندرانی و محل رجوع بهائیان است.
و همین اقرارها کافی بود تا بنده جلد اول این کتاب را از درون کیف خود بیرون آورده و صفحه 182 آن را در پیش روی آن قرار دهم. فقط خدا کند مبلغ بهائی دارای مدرک لیسانس روانشناسی بتواند از عهده یک ترجمه ساده عربی سربلند بیرون آید.
جناب فاضل مازندرانی در این سند به نقل از علیمحمد شیرازی مینویسد: و أشهد أن بعد الأبواب الأربعه لیس له باب ...... و من انکر أحدا منهم فقد کفروا کان من الخاسرین.
سؤال چی بود؟ چرا شما، ما بهائیان را کافر و نجس میدانید؟
علیمحمد شیرازی رهبر شماره یک شما و مبشر جناب پیامبرتان میگوید موعود شیعیان محمد بن الحسن هست چهار نائب دارد بعد از ابواب اربعه امام عصر دارای بابی نیست و کسی که یکی از نواب اربعه را انکار نماید کافر شده و از خاسران خواهد بود.
حال این سؤال مطرح است که نواب اربعه پیشکش. شما آیا خود حضرت را قبول دارید؟
ازاینرو شما کافر هستید چون علیمحمد باب شما را کافر دانسته. چون کسی که قبر او را بهعنوان مقام حضرت أعلی پذیرفتهاید هر منکر حضرت را کافر دانستهاند.
کافر و زیانکار.
/302/919/ب1