سیر تکون و تکامل فلسفه مضاف در غرب
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی «چیستی، ضرورت و اهداف فلسفه مضاف» پیش از ظهر امروز با حضور جمع کثیری از پژوهشگران، اساتید فلسفه و حکمت و طلاب حوزه علمیه در سالن نشست های مجمع عالی حکمت اسلامی قم برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا در این نشست با اشاره به سیر تاریخی فلسفه مضاف، اظهار داشت: از کسانی که در فلسفه فعالیت های زیادی کرده است «اگوست کنت» بوده که در دیدگاه او فلسفه زمانی مطرح می شود که علمی وجود داشته باشد، بنابراین در عالم خارج ما یا علم داریم یا فلسفه، در حالی که به عقیده «ایمانوئل کانت» علم و فلسفه با یکدیگر قابل جمع هستند.
در دیدگاه کنت فلسفه مضاف نداریم
دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: در دیدگاه کنت ما اصلا فلسفه علم نداریم اما اگر جلوتر بیاییم به حلقه وین و «پوپر» می رسیم که در دیدگاه این افراد حتی فلسفه ناظر به غیر علم هم نداریم؛ در حلقه وین معانی محدود به موارد حسی می شود به همین دلیل نمی توان در حلقه وین فلسفه مضاف به علم و یا غیر علم را تصور کرد.
وی با بیان این که در حلقه وین فلسفه صرفا مهمل گویی و خطای زبانی می شود، عنوان کرد: در این دیدگاه فلسفه نقش پادویی نسبت به علم دارد، بنابراین تا نیمه نخست قرن بیستم اصلا فلسفه مضاف شکل نمی گیرد، اما بعد از حلقه وین که کانت به میدان می آید ذهنیت را مطرح می کند و از آن جا است که معانی محدود در موارد حسی نمی شود و می توان به فلسفه مضاف نیز دست پیدا کرد.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا ادامه داد: در دیدگاه کانت می توانیم از معرفت های ذهنی ناظر به علم حرف بزنیم در حالی که طبق بیان کنت این گونه نبود و گفتیم به عقیده او نمی توان علم را با فلسفه دید؛ بنابراین بعد از حلقه وین و رشد پوپر و کانت بحث هایی از فلسفه مضاف نیز به میدان آمده و محل بحث فلاسفه شد.
نقش ذهن و عقل در فلسفه
وی با بیان این که در زمان پوپر ذهن محل بحث فلاسفه شد، خاطرنشان کرد: در این دوره بود که مشخص شد فلسفه امری نه تجربی بلکه عقلی است و می تواند با خود علم جمع شود؛ بعد از پوپر دانش مندان و فلاسفه به این نتیجه رسیدند که ذهنیت با علم ارتباط تعریف شده بیرونی نیست بلکه ارتباطی هویت بخش دارد و از این جا است که نقش ذهنیت در علم بیشتر مشخص می شود.
رییس کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان با اشاره دوباره به سیر تکون فلسفه مضاف ابراز کرد: می توان در کل نتیجه گرفت که مبانی فکری و معرفت شناختی در غرب تأثیر زیادی در پیدایش این اصطلاح داشته است و اگر در برخی مبانی تفاوت های اساسی داریم نمی توانیم فلسفه های مضاف را با آن تلقی بپذیریم بلکه باید تعریف متفاوتی از فلسفه مضاف را بپذریم که با مبانی ما سازگار باشد./1330/پ202/ی