نشست اساتید مؤسسه امام خمینی در دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست اساتید مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) جمعه شب به مناسبت سی و ششمین سالگرد ارتحال علامه طباطبایی و با حضور اساتید و جمع کثیری از پژوهشگران این مؤسسه در دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد.
بر اساس این گزارش، در این برنامه آیات عباس کعبی، غلامرضا فیاضی، محمود رجبی، کاظم صدیقی حضور داشتند که آیت الله محمد تقی مصباح یزدی رییس مؤسسه امام خمینی(ره) به عنوان سخنران اصلی به سخنرانی و تبیین خدمات بی بدیل علامه طباطبایی به حوزه علمیه، عالم تشیع و جهان تشیع پرداخت.
در ابتدا آیت الله محمود رجبی با بیان این که بزرگداشت مردان الهی ریشه در آیات الهی دارد گفت: اگر می خواهیم برزگداشت و نکوداشت داشته باشیم شاخص باید ارتباط اشخاص با خداوند باشد.
وی ادامه داد: جنبه های الگویی مردان خدا باید یادآوری شود، قرآن می فرماید اگر تأکید می شود که یاد مردان خدا زنده نگه داشته شوند برای این است که این ها می توانند الگو باشند، وقتی قرآن از پیامبر الهی یاد می کند می فرماید جنبه الگویی دارد و انسان ها باید در این مسیر حرکت کنند.
آیت الله رجبی با بیان این که بزرگداشت شخصیت هایی همانند علامه طباطبایی برای الگو و درس گرفتن از ویژگی ها و زندگی ایشان است، ابراز داشت: ویژگی شاخص و محوری که علامه طباطبایی و آثار ایشان را ماندگار کرده عبودیت ایشان است.
استاد حوزه علمیه ویژگی دیگر علامه را استفاده بهینه و حداکثری از وقت دانست و گفت: آن تلاش و استفاده از وقت و اخلاص جامعیت را برای ایشان به وجود می آورد، علامه در انواع علوم دینی و غیر دینی جامعیت داشتند و در مسیر علمی، تربیت شاگردان برجسته، تولید فکر، نوآوری و ترویج اندیشه بسیر تلاش کردند و مؤثر بودند.
وی ادامه داد: آیت الله مصباح می فرمودند «قبل از این که حضرت امام نهضت را شروع کنند مرحوم علامه طباطبایی بحث ولایت و حکومت را مطرح کردند و مقاله نوشتند، کاری که حضرت امام در بعد سیاسی و اجتماعی برای اسلام و جامعه انجام دادند مرحوم علامه در بعد فرهنگی و علمی انجام دادند؛ تصور کنید که اگر علامه طباطبایی در حوزه نبود و این مباحث را مطرح نکرده بودند الان حوزه در چه وضعیتی قرار داشت».
در ادامه آیت الله کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران عنوان کرد: قرآن تجلی اعظم حق تعالی و آیینه قدرت خداوند است، معرفت حق زدودن حجاب ها و عبور از موانع لازم دارد که بزرگترین مانع خود انسان است، گذشته از خود دارویی جز محبت ندارد؛ این که علامه طباطبایی در ماه رمضان و در حرم کریمه اهل بیت(ع) می ماند تا وقت افطار که شبکه های ضریح را به عنوان افطاری بمکد و ببوسد باید عینیت قرآن باشد و بوی قرآن بدهد.
آیت الله صدیقی خاطرنشان کرد: بزرگانی همانند حضرت علامه آیت الله مصباح، علامه آیت الله جوادی آملی و آیت الله انصاری شیرازی از اساتید ما بودند و همه وجه مشترکی داشتند که در برابر علامه طباطبایی خضوع و تواضع با همه وجود داشتند، وقتی اسم علامه را می بردند و مطلبی از ایشان نقل می کردند یک احترام خاصی در وجود آن ها لمس می شد.
وی اضافه کرد: مفسر، حکیم، متکلم، محدث و ریاضی دان در طول تاریخ بسیار داریم که مرحوم علامه در همه آن ها شاخص بود، جامع غیب و شهود بود؛ اما این که المیزان علامه طباطبایی میزان شد، رفتارش شاخص و الگو شد و شاگردانش احیاگر انقلاب و تشیع شدند و هر یک سفره ای پهن کردند و سازنده و نور افشان شدند به دلیل عشقی بود که علامه داشت.
آیت الله صدیقی با بیان این که علامه واقعا ذوب در خداوند و معارف الهی بود، گفت: علامه طباطبایی عبد بود و چون عبد بود مالک نشد، ایشان از طریق اهل بیت(ع) به مرحله عشق رسیده بودند، عملکرد ایشان هم عملکرد یک مرجع تقلید نبود.
وی افزود: بنده از مرحوم آیت الله بهجت شنیدم که آقای طباطبایی از نظر فقهی کم از آقای خوئی نداشت، ایشان خود را وقف قرآن کریم کرد و هیچ گاه به دنبال این نبود که خودی نشان دهد، بلکه خدا نما بوده و اراده اش در این مسیر قرار داشت.
در خاتمه نیز آیت الله مصباح یزدی با اشاره به نقش علامه طباطبایی در حوزه، تشیع و اسلام افزود: آنچه که مهم به شمار می رود باید بیینیم که خداوند به وسیله ایشان چه نعمت هایی به ما داد تا قدر نعمت ها را بدانیم و شکر آن را به جا بیاوریم، این یک وظیفه اخلاقی و اسلامی است که قدر این افراد را بدانیم و شکرش را به جا بیاوریم، یکی از مصادیق شکر این است که یاد بزرگان را گرامی بداریم و برای روح آن ها طلب مغرفت و مقامات عالی کنیم.
آیت الله مصباح یزدی با بیان این که بدانیم که ایشان چه برکتی برای جامعه، حوزه و اسلام داشتند، اظهار داشت: باید بدانیم تا راه را ادامه بدهیم و از رهنمودهای ایشان استفاده کنیم تا بتوانیم از نقشی همانند آنان ایفا کنیم،
وی اضافه کرد: گاهی بزرگی در فقه، اصول، حدیث و کلام قوی است که غالبا اینگونه نبوده که از ابتدای تحصیل برنامه ریزی کنند که اینگونه شوند یعنی شرایطی پیش آمد و اتفاق افتاد که با استاد یا مرجعی بزرگ برخورد کرده و همان مسیر را ادامه دهد، غالبا این گونه نبوده که فکر کنند در بین علومی که هست کدام را انتخاب کنند و کدام لزوم بیشتری دارد و چگونه برای دیگران برنامه ریزی کند، بنده این ویژگی را در مرحوم علامه طباطبایی سراغ دارم از خود ایشان هم چیزهایی شنیدم.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به قصه ای از زندگانی علامه طباطبایی گفت: سال ها قبل از پیروزی انقلاب در زمان آیت الله العظمی بروجردی موضوعی در حوزه مطرح شد که کسانی نسبت به فلسفه خوشبین نبودند البته این بیشتر از خارج از حوزه قم و از مشهد و نجف سرچشمه می گرفت، نامه هایی برای مرحوم آیت الله بروجردی نوشتند که در حوزه قم برخی مطالب خلاف اسلام و خلاف ضروریات دین مطرح می شود و شما باید جلوی آن ها را بگیرید.
وی افزود: بزرگان و افراد موجهی مرتب تماس می گرفتند و درخواست داشتند، بعد بهانه ای پیدا کردند روی شخص علامه طباطبایی تکیه کردند، بهانه از اینجا شروع شد که وقتی بحار چاب می شد در یکی از جلدهایی که چاپ شد حاشیه بر فرمایشات علامه مجلسی داشتند، این بهانه ای شد که می گفتند آقای طباطبایی نه تنها اسفار و فلسفه های کفری را تدریس می کند بلکه به علامه مجلسی توهین می کند و به او اشکال می گیرد، به اندازه ای این مسائل را بزرگ کردند و به مرحوم آقای بروجردی فشاور آوردند که شما باید جلوی این را بگیرد و درس ایشان باید گرفته شود.
آیت الله مصباح یزدی با بیان این که از این جای داستان را از خود علامه طباطبایی نقل می کنم، اظهار داشت: آیت الله بروجردی مرحوم حاج احمد خادمی را خدمت علامه فرستادند که بگوید من خودم در اصفهان فلسفه خواندم و شاگرد جهانگیرخان بودم و با فلسفه مخالف نیستم اما آن زمان که ما در اصفهان فلسفه می خواندیم استاد شاگردان را انتخاب می کرد و در حای محدود و معینی درس می گفت.
وی ادامه داد: مرحوم آیت الله بروجردی خطاب به علامه می فرماید شنیدم که در درس شما خیلی عمومی است و کسانی شرکت می کنند که صلاحیت ندارند و شبهه هایی از مطالب به ذهنشان می ماند که جواب را یاد نمی گیرند، اگر صلاح می دانید درس را محدود کنید و به کسانی اجازه شرکت دهید که نسبت به استعداد آن ها مطمئن هستید و مبتلا به شبهات نمی شوند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به نامه علامه طباطبایی به آیت الله ابراز داشت: علامه می فرماید برای آقای بروجردی نامه ای نوشتم و گفتم از موقعی که از تبریز به قم آمدم مطالعه درباره حوزه و دروس حوزه و مطالعه ای درباره نیازهای جامعه کردم، نتیجه مطالعه ای که در وضع جامعه کردم و دیدم جامعه خیلی نیاز به معرفت همه جانبه نسبت به اسلام دارد و وظیفه روحانیت است که اسلام را در همه ابعاد شناخته و به مردم معرفی کند، شناخت صحیح اسلام از منابع اسلام است که قرآن، سنت و عقل هستند.
وی ادامه داد: در برخی چیزها فقط عقل کارایی دارد و در اصل وجود خدا نمی توان به مسائل دیگر استناد کرد، برای عالم دینی غیر از این که از ان سه منبع باید استفاده کند چیز دیگری لازم است تا بتواند نقش خود را درست در جامعه ایفا کند از این رو باید تهذیب نفش داشته باشد، اگر عالم دینی احکام اسلام را خوب بلد اما دنیا پرست و تابع هوای نفس باشد نمی تواند نقش خود را درست ایفا کند بلکه گاهی ضررهایی دارد.
رییس مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان این که چهار رکن در حوزه لازم است، ابراز داشت: باید کاری کنیم که حوزویان و مردم از عقل درست استفاده کنند، همچنین از قرآن و حدیث استفاده کنند، کسانی هم که در حوزه درس می خوانند باید مهذب باشند تا مفید بوده و ضربه ای از ناحیه آن ها به اسلام وارد نشود، علامه می فرماید این مطالعه ای بود که من داشتم و اگر حوزه می خواهد وظیفه خود را به درستی انجام دهد باید این چهار رکن را احیا کند.
وی عنوان کرد: قبل از آمدن آقای طباطبایی در حوزه خبری از درس رسمی قرآن و تفسیر نبود، گاهی در مساجد و محلات کسانی برای اهالی مسجد تفسیر می گفتند که درس نبود و حوزه چیزی به نام درس قرآن و تفسیر نبود، دروسی که پایه آن استدلال و برهان عقلی باشد هم نبود، برای تربیت اخلاقی هم هیچ برنامه ای وجود نداشت، گوشه و کنار کسانی بودند که جلسات موعظه ای داشتند اما برنامه ای برایتربیت اخلاقی وجود نداشت.
استاد برجسته حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: از حدیث هم آنچه مربوط به فقه بود استفاده می شد و سایر روایات ها مطرح نبود، از مجموع چهارکن یکی آن هم به صورت ناقص وجود داشت، علامه در نامه فرمود من وظیفه خود دانستم ه در توانم آن سه رکن را احیا کنم، از این رو درس فلسفه برای ورزش عقلی، درس تفسیر و یک درس اخلاق گذاشتند.
وی اضافه کرد: درس اخلاق ایشان به دلایلی پس از مدتی تعطیل شد و بزرگانی بودند همانند مرحوم آقای مهدوی کنی و آقای امامی کاشانی از شاگردان درس اخلاق مرحوم آقای طباطبایی بودند، بعد از تعطیلی ایشان به درس تفسیر و فلسفه چسبید، علامه می گوید من این دو درس را به عنوان واجب شرعی متعین تدریس می کنم در عین حال بنده جایز نمی دانم که در حوزه رفتاری داشته باشم که مخالف با رفتار شما باشد، شما رییس حوزه هستید و باید احترام شما حفظ و امر شما امر ولایتی است که باید اطاعت شود من مخالفت با شما را جایز نمی دانم و سبب شق عصای مسلمین می شود.
آیت الله مصباح یزدی در ادامه گفت: علامه در ادامه نامه می نویسد اگر تشخیص خود من باشد این دو درس واجب شرعی است که باید بگویم اما اگر شما نهی بفرمایید تعطیل می کنم و حجت من نهی شما است، منتظرم تا شما پاسخ دهیم، با توجه به این علامه چند روز درس خود به ویژه اسفار را تعطیل کردند.
وی افزود: مرحوم آقای بروجردی شخصی را خدمت مرحوم آقای طباطبایی فرستادند و گفتند که هرچه شما وظیفه می دانید عمل کنید که ایشان مجددا درس را آغاز کرد، این روش که یک نفر وارد حوزه شود و فکر کند که چه وظیفه ای دارد و مبادا تکلیف واجبی داشته باشد و ترک شود حال کسی خوشش بیاید یا نیاید این طرز فکر را بنده در کمتر کسی مشاهده کردم و غالبا تحت شرایط اتفاقی در مسیری افتادند و آن را دنبال کردند.
وی عنوان کرد: از روش مرحوم علامه باید درس بگیریم و نیازهای جامعه را بررسی کنیم، آن روز آنچه چشمگیر به شمار می رود انتشار افکار مارکسیستی بود که مرحوم آقای مطهری اصول فلسفه و روش رئالیسم را نوشتند و بعد بحث ها را ادامه دادند، این گونه افراد باید در حوزه تربیت شوند تا پاسخگوی شبهات الحادی و کفر آمیز باشند.
رییس مؤسسه امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: این شبهات مخصوص کشور ما نیست و ما نسبت به مسلمانان دیگر کشورها وظیفه داریم به ویژه وقتی که دست به طرف حوزه قم دراز و التماس می کنند که کتاب هایی تألیف و برای پاسخ به شبهات در کشورها استفاده شود؛ کسانی که ذوق برنامه ریزی دارند و دور اندیش هستند باید اتاق فکری تشکیل دهند و بررسی کنند و برای آینده حوزه برنامه ای سنجیده در نظر بگیرند ولو این که امروز قابل عمل نباشد، ضعف هایی در برخی درس ها هست که باید جبران شود، اگر برخی چیزها در حوزه نیست اما ضرورت دارد باید بگردیم راهش را پیدا کنیم تا درسش شروع شود و راهی برای پاسخگویی به شبهات شوند.
وی اضافه کرد: کسانی باید از حوزه فارغ التحصیل و به جامعه تحویل داده شوند که نیازهای اسلام را در این عصر هم در جهت اثباتی مانند اثبات عقاید و هم در جهت سلبی مانند ابطال شبهات باید بیان شود.1323/پ202/ب1