تشیع ثروتمندترین مذهب از نظر منابع دین است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام محمدتقی اکبرنژاد رییس مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی پیش از ظهر امروز در پنجمین نشست بررسی زوائد علم اصول که در حسینیه ارک قم برگزار شد، با اشاره به مقدمه ای در زائد بودن برخی از اصول عملیه، اظهار داشت: جایگاه اصول عملیه در جریان کار فقهی چیست؟ اصل عملی این است که یک فقیه در کار فقهی خودش به بن بست خورده و حکم الله را از قرآن و روایات و عقل نفهمیده و در این مقام رجوع به اصول عملیه می کند.
افزایش کاربرد اصول عملیه در فقه به معنای ضعف فقه است
وی ادامه داد: اصول عملیه کارکردی شبیه قرعه دارد؛ فقیه وقتی اذعان کرد دست من از دلیل خالی است در مقام عمل به اصول عملیه رجوع می کند و از طرفی کسب علم در حکم شرعی به این معنا است که ما می خواهیم به حکم الله و همانی که بر قلب پیامبر را بفهمیم و با این حساب به این نتیجه می رسیم افزایش کاربرد اصول عملیه در فقه به معنای ضعف فقه ما است.
حجت الاسلام اکبر نژاد با بیان اینکه دو نوع فقیه داریم ابراز کرد: فقیه عمده مباحث خود را به آیات و روایات و عقل مستند می کند، ولی فقیهی دیگر به اصول عملیه بیشتر مراجعه می کند دلیل بر این است که یا قدرت تفسیرش از آیات و روایات ضعیف است و بلد نیست از دلیل عقل استفاده کند ولی فقیه دیگری بر اساس همان ادله مستند در اصول استفاده می کند و در صورت ضرورت به اصول عملیه رجوع می کند، همچون آیت الله بروجردی که تأکید می کند اصلا در مباحث اموال نمی توان رجوع به اصول عملیه کرد.
وی با اشاره به توسعه اصول علمیه در فقه در زمان شیخ اعظم انصاری ابراز داشت: در گذشته فقها و علمای شیعه کم و به ندرت از اصول علمیه استفاده می کردند به این شاهد که محقق حلی در کتاب خود اصلا عنوان استصحاب ندارد و در تنبیهاتی به صورت خلاصه یک صفحه مطرح می کند، علامه حلی دو صفحه بحث می کند و استصحاب در قوانین مرحوم قمی باریک ترین بحث بوده و همین گونه در فقه هم استدلال کمتری به اصول عملیه داشتند، بر خلاف شیخ انصاری که تمام مباحث قطع و ظن او به اندازه فقط استصحاب نیست و در مطارح بالای 600 صفحه و بسیار با حوصله و مفصل و با دقت نظر بحث می کند و امروز بخشی به نام شک داریم که وسیع تر از قطع و ظن است.
رییس مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی تأکید کرد: برخی این را جزو عظمت و مزایای اصولی مکتب شیخ می دانند که از اصول علمیه هم زیاد بحث کرده و هم در فقه زیاد آورده است و حتی باید بگوییم در معاملات بیشتر از عبادات از اصول عملیه استفاده کرده است، حتی تعارض اصول علمیه بعد از دوران شیخ مطرح می شود ولی بر اساس معیاری که گفتیم ملاک قوت فقیه این است که سؤالات اصیل فقه را از منابع اصیل فقهی استنباط کند درحالی ما حق نداریم سرنوشت یک جامعه را با برائت و استصحاب و این موارد رقم بزنیم؛ اما بازهم می گوییم ما ابدا جسارت به شخصیت شیخ نمی کنیم و بحث ما صرفا علمی است، چراکه خود او آراء گذشته را نقد می کند و این را گناه کبیره می دانیم که به بزرگان توهین کنیم.
وی با بیان اینکه ما در اصول دو گونه زائد داریم خاطرنشان کرد: نوع نخست بد پرداختن به مسأله درست است و یک نوع دیگر این است که مسأله از اساس بی فایده است؛ نوع نخست فی نفسه لازم است ولی با بد وارد شدن به مسأله پیچ و تاب زیادی به آن وارد شده است که یکی از عمده ترین دلایل در اصول همین اختلاف روش ها است که به عنوان نمونه وقتی مسأله فلسفی را در اصول وارد کرده ایم یا مسأله عقلایی را تعبدی کرده ایم خراب می شود و عمده ترین دلیل تورم اصول شیخ همین است ولی اصل برائت، تخییر و استصحاب مباحثی لازم است.
بیشتر زواید استصحاب در تنبیهات است
حجت الاسلام اکبرنژاد افزود: نوع دوم یعنی زائد بودن از اساس بیشتر در استصحاب است و عمده ترین آنها در تنبیهات استصحاب اتفاق افتاده است، نخستین بحث، استصحاب شرایع سابق است، به این معنا که اگر در فقه برای ما سؤالی در وجوب و حرمت یا حلیت و حرمت چیزی پیش بیاید چه کنیم؟ به عنوان نمونه آیه قرآن می گوید بنی اسرائیل به دلیل ارتداد اعدام می کردند، ما بگوییم در اسلام هم چون حکمی قطعی آیه ای یا روایتی نداریم آیا شرایع سابق به قوت خود باقی است که می گویند چون شک می کنی همان حکم دین قبل از اسلام استصحاب می شود و می توان آن را جاری و ساری دانست.
وی با تأکید بر اینکه این مسأله از اساس زائد است و هیچ ثمره واقعی فقهی ندارد، خاطرنشان کرد: هیچ فقیهی در مقام استنباط به این مسأله رجوع نمی کند؛ اما جواب مهمتر آن است که این مسأله مشکوک از مسائل مهم دین است یا خیلی فرعی؟ چون قابل تصور نیست که مسأله ای مهم باشد و نه در قرآن بیان شده باشد که رسالت آن بیان کردن است و نه در تاریخ 250 ساله حدیثی هیچ روایتی نیامده باشد، درحالی که در مورد اینکه عندالزوال روز جمعه کراهت دارد دو رکعت نماز بخوانیم یا نه 30 روایت داریم و فقط برای غسل جمعه مستحب روایات ورود گسترده داشته اند؛ حال چطور می شود در اسلام مهمترین مسائل بیان نشده باشد و به عنوان نمونه روایات در باب ارتداد متواتر است بلکه نص است و هیچ فقیهی هم شک نکرده که بخواهد به شریعت موسی(ع) استناد کند.
تشیع ثروتمندترین مذهب از نظر منابع دین است
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: امور فرعی و جزئی تر هم همین طور است؛ شما می دانید اهل بیت(ع) در ریزترین جزئیات چطور ورود کرده اند؛ اینکه هر حیوانی در چاه افتاد چند دلو کشیده شود و امثال این موارد؛ من سؤال می کنم کدام فرع فقهی است که با وجود قرآن و روایات مفصل نیاز بشود به شرایع سابق رجوع کنیم؛ عجیب است ما به عنوان ثروتمندترین مذاهب در مستندات فرعی هستیم مطلبی را نداشته باشیم که در یهود وارد شده باشد که مستنداتی کم و مخدوش دارند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه جناب شیخ قبل از ورود به بحث چند مورد از فواید استصحاب را برمی شمرند و هیچ یک از آنها را قبول نمی کنند، ابراز داشت: ایشان همه دلایل را رد می کنند و اشکال ما همین است چرا خودش شما بحث کرده اید.
آیا مجرد ماندن در اسلام بهتر از ازدواج است؟
حجت الاسلام اکبرنژاد به یکی از ثمرات فرضی این مسأله اشاره کرد و عنوان داشت: برخی از فقها برای حسن مجرد ماندن به شرایع سابق استناد کرده است که خداوند در مورد حضرت یحیی می فرماید که او حصور به معنای اجتناب کننده از زنان بود؛ حال ما شک می کنیم تجرد ترجیح دارد یا ازدواج که در اینجا به شریعت سابق استناد می کنیم و می گوییم مجرد ماندن خوب است؛ من سؤال می کنم آیا این توهین به اسلامی نیست که این قدر پیامبر و اهل بیتش بر ازدواج تأکید می کند و خودش 9 زن دارد و اصلا حصور به معنای مجرد بودن نیست بلکه حصور به معنای عفیف است که البته خود مرحوم شیخ با بیان دیگر این ثمره را رد می کند و می گوید حتی اگر حصور به معنای مجرد بودن باشد شاید به دلیلی خاص بوده و خدا هم او را به دلیل فرمانبرداری ستایش می کند و همچنین مثال های دیگری هم وارد شده که هیچ یک دلیلی ندارد.
وی با اشاره به استصحاب عدم نسخ به عنوان یکی دیگر از ثمره های فرضی مسأله استصحاب ابراز داشت: نسخ در اصطلاح فقهی این است که حکمی قرار بود تا ابد بماند ولی عوض می شود، به عنوان نمونه عده فوت شوهر قبل از اسلام یک سال بود که ابتدا تقریر شد ولی بعدا نسخ شد و چهار ماه و 10 روز شد؛ حال امروز اگر شک در نسخ حکمی کردیم عده ای می گویند باید به استصحاب عدم نسخ استناد کرده اند.
رییس مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی ادامه داد: برای این مسأله دو جواب هست، نخست اینکه اصول عملیه در جایی است که علم و اماره نباشد و اگر این دو بیاید موضوع اصول عملیه را بر می دارد و اصلا رویه عقلایی در قانون گذاری این است که قانونگذار وقتی قانونی را گذاشت عقلا انتظار دارند که اگر این قاعده و قانون عوض شد باید به ما ابلاغ شود و عقلا شک نمی کنند که اگر ابلاغ نکند قبیح است، حال شارع که حکمت بیشتری دارد، اگر مطلبی تغییر پیدا کند باید فریاد بزند و مطلبی را به ما بگوید.
اقتضای قانون گذاری دوام است
وی تأکید کرد: اقتضای قانون گذاری دوام است و ثانیا روایات متواتر داریم که احکام تا روز قیامت ثابت هستند و احدی از علمای شیعه در این مسأله تردید نکرده است و تنها آیت الله خویی روایات عدم نسخ را قبول نمی کند ولی اصل عدم نسخ را قبول داشته و به آن استناد می کند.
حجت الاسلام اکبرنژاد با تأکید براینکه به لطف روایات اهل بیت هیچ گاه در نسخ حکمی شک نداریم، یادآور شد: یکی از بزرگواران سر درس مثالی می زد که در زمان پیامبر اجرای حکومت اسلامی، اجرای حدود و نماز جمعه واجب بوده است؛ حال شک می کنیم این موارد در عصر غیبت نسخ شده اند یا نه که اصل عدم نسخ این موارد ثابت می کند، درحالی که اینها اصلا مصداق نسخ نیستند چون نسخ به معنای از بین رفتن کلی است نه اینکه حکمی در دروان رسول خدا بوده، حال در زمان غیبت برود و دوباره در زمان حضور برگردد و همینطور فقها در این مورد و به ویژه در مورد نماز جمعه گفته اند آیا برای اجرا، حضور امام شرط است یا شرط نیست، نه اینکه از نسخ بحث کنند./1330/پ201/س