۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۲
کد خبر: ۴۹۷۸۴۷
گفت و گو؛

اغواگری در سینمای فمنیستی

فمینیسم تنها یک بازی برای کشاندن زن به متن جامعه است و برای اینکه در نگرش پست مدرنیسم و مدرنیسم این تفکرات بتوانند از این عنصر به نفع خودشان استفاده کنند، فکر نمی‌کنم یک رویکرد خیرخواهانه برای زنان باشد.
سلمان رضوانی سلمان رضوانی

اشاره:‌ با پرداختن به مسئله چرایی پدید آمدن فمینیسم می‌توان پاسخ به وضع موجود این پدیده را یافت.

حجت الاسلام سلمان رضوانی نویسنده کتاب فمینیسم و رسانه‌های تصویری به بسط مطالب می پردازد. متن زیر بخش اول گفت و گوی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام رضوانی است که در چهار قسمت تقدیم خوانندگان محترم می شود.

رساـ جریان فمینیستی چرا به وجود آمد و زمینه‌های تاریخی تحقیر بانوان چه بود که این جریان به وجود آمد؟

فمینیسم واکنشی بود به نگاه مردسالارانه‌ای که به خصوص در غرب وجود داشت. همچنین، خاستگاه جنبش فمینیسم نیز غرب است و زمانی که زن با مسائل شخصی خودش دست و پنجه نرم می‌کند. توان فعالیت در جامعه مردسالار را ندارد.

به رسمیت نشناختن حق مالکیت زن، حق رای و حتی در خیلی از مباحث، در جهان غرب وجود انسانی زن زیر سوال می‌رفت و در سنت دانشمندان غربی چون منتسکیو، زن موجودی تبعی نسبت به مرد محسوب می‌شد؛ این مسائل باعث شد که دردهه‌های اخیر و از قرن نوزدهم به بعد زمزمه‌های اعتراضی از سمت زنان ایجاد شود.

هر چه قدر به زمان حال نزدیک می‌شویم، این جنبش‌ها جدیت بیشتری پیدا می‌کنند. ریشه آن هم در نوع نگاه‌ و رویکردهای مذهبی و اجتماعی به زن است، نوع نگاه و رویکرد فرهنگی به زن در جوامع مختلف بررسی می‌شود.

همه این مباحث باعث می‌شود که زنان دست به اعتراض بزنند و نسبت به وضعیت موجودشان اعتراض کنند، پس جنبشی به وجود آمد با نام فمینیسم و تا الان هم ادامه دارد.

رساـ شما گفتید که نوع نگاه مذهبی به زن! چه نوع مذهبی بود که در واکنش به آن فمینیسم به وجود آمد؟

عمدتا اگر بخواهیم یک سیر قهقرایی به ادیان و مذاهب داشته باشیم، خاستگاه نگاه کج و معوج به زن به کتب عهد عتیق و نوع نگاه صهیونیسم و یهودیت به زن برمی‌گردد که در حوزه مسیحیت هم گسترش پیدا می‌کند، این که زن را جنس دوم تلقی می‌کنند و یک شری که دامن مرد را گرفته است.

این موضوع برمی‌گردد به داستان حضرت آدم و حوا که آنها معتقدند زن، حضرت آدم را از مسیر هدایت خارج کرد و از بهشت برین به سمت زمین هبوط داد. این نگاه رسوخ پیدا کرد و از نهاد دین به سطح جامعه سرازیر شد که آن هم ناشی از نگرش یهودیت به زن است و در مسیحیت گسترش یافت.

همین گسترش باعث شد که کم کم در حوزه‌ هنر، ادبیات و در عرصه‌های مختلف زندگی بشری خودش را نشان بدهد کما اینکه ما در سینما و در فیلم‌های کلاسیک زن را به عنوان یک موجود اغواگر می‌بینیم و هیچ نگاه مثبتی از زن نمی‌توانیم داشته باشیم.

رساـ گفتید که یکی از مولفه‌های سینمای فمنیستی زن به عنوان موجود اغواگر است. اگر ممکن است بعضی دیگر از سینمای فمینیستی غرب را که قطعاً در تغییر هویت زن آمریکایی تاثیر جدی داشت را بفرمایید؟ البته زن اغواگر بیشتر محصول نگرش سینمای مردسالار است و زنان با اعتراض به این نوع نگاه مردسالارانه به زن در سینما حاضر متوجه سینما شدند.

البته زن قدرتمند هم در سینمای فمینیستی هست که بعضاً یکی از قدرت‌هایش اغوا است. این یک حالت فعال زن است که در اینجا به عنوان یک موجود اغواگر فرض نمی‌شود و در حوزه‌ موجود به قول فمینیسم، اغواگری یک نگرش منفی برای زن است که این نوع نگرش محصول نگاه مردسالارانه است.

اما اگر زن به عنوان یک موجود هوشمند بخواهد مکر یا طرح نقشه‌ای را در فیلم ارائه دهد، این دیگر نگاه فعالانه به زن است کما اینکه شما در انیمیشن مولان به عنوان یک انیمیشن فمینیستی و به عنوان یکی از آثاری که نه تنها در حوزه‌ کودک بلکه در حوزه‌ بزرگسالان نیز کار شده است، شاهد هستید.

در این انیمیشن، مولان یک شخصیت زن است، برای اینکه بتواند جایگاه پدر خودش را در ارتش حفظ کند و بخواهد نماینده پدرش در آن ارتش باشد، می‌آید و خودش را به عنوان چهره‌ پسری نوجوان در می‌آورد و در جنگ شرکت می‌کند اما در پارت دوم این انیمیشن، وقتی دستش رو می‌شود و می‌فهمند که یک زن در جنگ حاضر شده است، مانع حضور مولان می‌شوند ولی او روی می‌آورد به اغواگری زنانه خودش و آن را به عنوان یک سلاح استفاده می‌کند.

در واقع فمینیسم یکی از رویکردهایی است که به سینما داشت و این بود که زن را در سینما یک موجود فعال فرض می‌کرد. یعنی اگر ما در سینمای مردسالار، زن را به عنوان یک موجود منفعل در نگرش جنسی به زن در سینما می‌دیدیم و الان هم همان نگرش جنسی به زن هست اما این دفعه فرق می‌کند.

در سینمای فمینیستی زن در حوزه جنسیت فعال است و مرد در حوزه‌ انفعال قرار می‌گیرد یا زن دیگر از حوزه‌ انتخاب شدن درآمده و به حوزه انتخاب‌گر وارد شده است، یعنی به عنوان موجودی که دیگر خودش انتخاب می‌کند، حتی رویکرد جنسی به زن در سینما تبدیل شده و تبدّل پیدا کرده است. شاید خیلی از تشابهات بین سینمای مردسالار و سینمای زن سالار به خصوص در حوزه جنسی وجود داشته باشد.

اما وقتی که وارد تحلیل آثار سینمایی می‌شویم، می‌بینیم که رویکرد فمنیسم در ارائه این بازنمایی مجرد از زن، زن را از حوزه‌ انفعال خارج کرده و یک شخصیت فعال و هویتی کارآمد به زن داده است، یعنی در رویت فیلم و در بطن فیلم تبدیل به موجودی فعال شده است .

رساـ اما در بحث گفتمان فمنیستی مولفه‌های متعدد مثل سکولاریسم، اومانیسم و مولفه‌هایی گفتمان شناختی فمینیسم چیست تا بعد هم مولفه‌های نشانه شناحتی فمینیسم را بحث کنیم.

اگر بخواهیم یک تحلیل واقع نگر از فمینیسم داشته باشیم، چه در حوزه‌ مکتبی، فلسفی و علمی خودش و چه در حوزه‌ سینمایی، فمینیسم اگر چه به ظاهر یک جنبش رادیکال و به ظاهر مخالف مردسالاری است اما حقیقت این است که در ضمیر باز؛ همین تفکرات مردسالارانه فلسفی است که بازی می‌کند.

یعنی این طور نیست که ما بگوییم فمینیسم یک جنبش کاملا رودررو و فلسفی در مقابل دیدگاه مردانه است، بلکه با نتایجی که فمینیسم در طول چند دهه گذشته داشت، ردپای نگاه مردسالارانه را باز در این مکتب می‌بینیم.

 فمینیسم تنها یک بازی برای کشاندن زن به متن جامعه و برای تنوع بخشی به آثار رسانه‌ای و حتی مکاتب فلسفی است و برای اینکه در نگرش پست مدرنیسم و مدرنیسم این تفکرات بتوانند از این عنصر به نفع خودشان استفاده کنند، فکر نمی‌کنم یک رویکرد خیرخواهانه برای زنان باشد.

به نظر می‌رسد در این حوزه زنان بازی خوردند و وارد این بازی شدند، به ظاهر فکر می‌کردند برای زنان دستاوردهایی داشته ولی اگر بخواهیم نگاه‌مان را عمیق کنیم، در حوزه‌ دستاوردهای فمینیسم، نه تنها دستاوردی برای زن نداشته بلکه جایگاه زن را در طول تاریخ که یک مدیر سایه نشین بوده و سعی می‌کرد جامعه مرد را مدیریت کند و این جایگاه را از زن گرفتند.

رساـ نقش مولفه‌های گفتمانی سینمای فمینیستی را در مورد تغییر هویت توضیح دهید؟

ما باید ببینیم مولفه‌های گفتمان فمینیسم چیست. نقطه محوری جریان فمینیسم ابتدا برمی‌گردد به جریان مردسالاری که در واقع اولین مشکل آنها با جنس مرد است و این نگرش بین مرد و زن تساوی در حوزه حقوق، مسائل اخلاقی و حتی در نگاه مذهبی وجود ندارد. آنها عمدتا مذهب و حقوق را یک نگرش مردسالارانه می‌دانند.

به همین خاطر سعی می‌کنند تمام این موضوعات و مسائل را بازنمایی کنند، حال اینکه یکسری از گفتمان‌های بیرونی به کمک آنها می‌آید تا این جریان رشد بیشتری پیدا کند. مثلا اومانیسم، به عنوان یک مکتب فلسفی کمک می‌کند به جنس زن که از مولفه‌ها و شاخصه‌های اومانیسم استفاده کند و زن را به عنوان یک فرد، وجهه خاصی بدهد و حوزه انفرادی برای زن قائل شود.

آنها هم سعی می‌کنند از این مولفه‌ها به نفع خودشان استفاده کنند یا سکولاریسم سعی می‌کند تا نگرش منتقدانه فمینیستی به مذهب داشته باشد؛ قطعا از مولفه‌های سکولاریسم هم اینجا عاریت می‌گیرد و بر روی این اتفاق بیشتر تاکید می‌کند.

در مولفه‌های فمینیسم عنصر مرد یک عنصر نامطلوب شناخته شده است و البته همانطورکه می‌دانیم فمینیسم امواج مختلفی دارد و در یکسری از نگرش‌ها و قرائت‌ها قطعاً نگاه لطیف‌تر و تلطیف نگرش رادیکالیسم به مرد بیشتر می‌شود.

جاهایی که رادیکالیسم بیشتر می‌شود و تلطیف کمتر اتفاق می‌افتد، اما در همه‌ این قرائت‌ها اتفاق نظر دارند که اولین مشکل را ما در نگرش مردسالارانه و جنس مرد داریم که در طول سال‌ها حوزه‌ استثمار زن را برعهده داشته است.

برای اثبات این گفته سعی می‌کند بازتحلیلی نسبت مسائلی که مربوط به زنان است داشته باشند، به طور مثال نهاد مادری که در جنبش فیمینیسم دومین مسئله‌ای است که آنها در شروع جنبش‌شان به آن پرداختند و در این گفتمان فمینیستی مادری باید نگاه جدیدی به آن بدهد.

رساـ‌ شعاری که فمینیسم در ابتدا داد، با چه محوریتی بود؟

یکی از نظریه پردازان فمینستی به نام سیمون دوبوار است که می‌گوید آزادی زن از شکم شروع می‌شود، یعنی زن اگر بخواهد رها شود از همین استثمارهایی که به عقیده فمینیسم دامن گیر زن هست.

اول از همه باید یک بازتعریفی از نهاد مادری داشته باشد و دست از مادر بودن بکشد و این را به عنوان یک مسئله احساسی کنار بگذارد، چرا که اگر زن بخواهد مادر بشود باید از پل مرد رد بشود و این باعث می‌شود زنان مورد استثمار واقع شوند.

البته آن‌هایی که نگاه مثبت‌تری در فمینیسم به مادری داشته‌اند، سعی کردند با یک رویکرد لطیف‌تری از قواعد پزشکی استفاده کنند و اینکه راهی پیدا کنند تا ضمن حفظ نهاد مادری، زن را به زعم خودشان از استثمار مرد خارج کنند و برای همین رفتند سراغ یک سری روش‌های پزشکی که در آنها زن بدون احتیاج به مرد بتواند مادری خودش را تجربه کند و از این احساس مادرانه خودش استفاده کند که به نفع زن است.

واژه مادر مجرد، مادری که می‌تواند به نهاد مادری فکر کند ولی مجرد است و به دور از هر مردی و بدون اینکه در استثمار قرار گیرد، می‌تواند این حس مادری را تجربه کند و همین باعث شد که حتی ما در حوزه‌ پزشکی هم شاهد تحولاتی باشیم.

همین موضوعات در سینما به فراخور خودش پرداخته می‌شد تا این نوع نگاه فمینیست‌ها تثبیت شود. شما هم در عرصه فیلم‌های هالیوود، مادرانی را می‌بینید که دارای فرزند هستند و هیچ شوهری در زندگی‌شان شاهد نیستیم.

داستان‌های فیلم‌های هالیوودی که عمدتا بر محوریت زن ساخته می‌شود، مادرانی را شاهدیم که بدون حضور شوهر فرزندانی را تجربه می‌کنند ولی نام و تصویری از شوهر در زندگی آنان نمی‌بینیم.

اگر هم از مسیر مرد به مادری رسیدند، سعی کردند این حوزه، حوزه‌ انتخابی خودشان باشد و در این حوزه فعال باشند. اخیراً سریالی در تلویزیون مشاهده کردم که آنجا هم سعی می‌کرد مسیری را القا کند که ما شاهد مادرانی بودیم با فرزندان و بدون حضور شوهر و حتی اسمی از پدر هم در فیلم‌ها دیده نمی‌شد.

رساـ سینمای فمینیستی را نشانه شناسی کنید و نقش آن را در تغییر هویت زن آمریکایی در حوزه‌های مختلف را بفرمایید، چه تیپولوژی زن محور داستان یا زنی که شخصیت مکمل دارد و در بحث صحنه آرایی مردهایی در این پوشش نمایش داده می‌شوند و این ۱۸_۱۷مولفه نشانه شناسی که بحث می شود در این حوزه چه نکات مهمی را می‌توانیم در اختیار داشته باشیم؟

این یکی از ویژگی‌های فمینیسم در ارائه‌ سینمای فمینیستی است که سعی کرد تا نگاه مشکوکی به تمام قواعد سینمایی داشته باشد. یعنی فمینیسم برای اینکه به سینما ورود پیدا کند، ابتدا آمد و یک نگاه کاملا منتقدانه به قواعد سینما و روایت داستانی پیدا کرد و منتقد اوضاعی بود که اکثر فیلم‌های سینمایی و روال‌ فیلم‌های سینمایی و شخصیت پردازی در سینما بر اساس یک نگرش مردسالارانه است.

حتی  از قواعد نشانه شناسی در کارگردانی، در فیلم‌نامه نویسی، در قواعد روایت داستان، شخصیت پردازی‌ها و همه‌ مولفه‌های سینمای به خصوص هالیوود را زیر سوال برد. لذا آثار اولیه سینمای فمینیستی فیلم‌هایی کاملا آوانگارد هستند و از هیچ قواعد سینمایی هالیوود پیروی نمی‌کردند. حتی در قواعد ابتدایی تصویربرداری سعی می‌کردند که یک نگرش مخصوص به خودش را داشته باشند.

در آکسسوار صحنه سعی می‌کردند از نشانه‌های زنانه استفاده کنند و حتی در نوع حرکات نمایشی، حرکات تصویربرداری و دوربین‌های فیلم برداری سینما سعی کردند حرکاتشان بیشتر زنانه و با لطافت زنانگی و به دور از خشونت نگاه مردسالارانه باشد .

رساـ یعنی سینمای فمینیستی به سمت سینمای مدرنیته و پست مدرن حرکت می‌کند؟

بله تقریباً نکاتی را که عرض کردم، در سبک ساخت دقیقاً همینطور است که در سینمای فمینیسم سعی کردند از قواعد، شاخصه‌های پست مدرنیسم استفاده کنند و اینجا سینمای خودش را تثبیت کند و در واقع قواعد سینمایی خودش را با مولفه‌های پست مدرنیسم در خود ضرب می‌کرد و تثبیت می‌نمود.

امتیاز آوردن بخشی از فیلم‌های فمینیستی در جشنواره‌های مختلف هم کمک کرد که یک رویکرد جدیدی در فیلم در سینمای هالیوودی شکل بگیرد که از آن می‌توانیم به عنوان فیلم های فمینیستی یاد کنیم و در واقع یک دسته بندی جدیدی در سینما به وجود آمد، به نام فیلم‌های فمنیستی.

حتی در نقد فیلم هم سعی کردند رویکرد جدید و انتقادی به فیلم داشته باشند و در نظریات فمینیستی ما از آن به عنوان نقد فمینیستی فیلم یاد می‌کنیم. مولفه‌های اصلی فیلم‌های فمینیستی و آن چیزی که محوریت دارد اولا زن به عنوان شخصیت اول داستان است، و ثانیا به عنوان جلو برنده داستان فعالیت می‌کند.

اگر هم شخصیت اول داستان را به ظاهر مرد قرار می‌دهند، اما فعالیت زن در نقش‌های مکمل و فرعی به چشم می‌خورد، ثانیا تم داستان تم زنانه و روایت داستان روایت زنانه‌ای است. در نهایت آنچه که این بار از نگاه یک زن می‌توانیم تعریف کنیم و ازعینک و دید زن می‌توانیم این روایت را تعریف کنیم.

رساـ‌ یک فیلم چگونه می‌تواند نگاه فمینیستی را در اثر خود تزریق نماید؟

این بار از یک روایت زنانه برخوردار است، کما اینکه (لورا ماروی) به عنوان یک نظریه پرداز حوزه سینما را می‌خواهد سینمای مرد سالارانه تحلیل کند و معتقد است که ما در فیلم سینمایی چند نوع نگاه مردانه داریم و بعد می‌آید این نگاه‌ها را تجزیه می‌کند.

سعی می‌نماید که فیلم‌های فمینیستی این نگاه‌ها را به نگاه‌های زنانه تبدیل کند، به طور مثال ایشان می‌گوید وقتی یک فیلم‌نامه نویس، فیلم‌نامه‌ای می‌نویسد و یک نگاه به پرسناژ زن دارد و این نگاه می‌تواند مردسالار باشد.

وقتی این فیلم‌نامه دست کارگردانی قرار می‌گیرد و نگاه کارگردان به بازیگر این گونه است که در فیلم تاکید می‌کند بر روی جنبه‌های نشانه شناسی و زیبایی شناسی زنانه که یک نگاه کاملا مرد سالار است. می‌گوید مخاطبی که از دریچه نگاه مردسالارانه کارگردان و فیلم‌نامه نویس به سراغ شخصیت داخل فیلم می‌رود، این نگاه‌ها را وقتی تجزیه می‌کنند، سعی دارند تا خودشان درون فیلم این نگاه‌ها را تبدیل به نگاه‌های زنانه کنند.

به طور مثال در فیلم پیانو به این دلیل می‌گوییم که این فیلم کاملا فمینیستی است که شخصیت اول زن فیلم به عنوان یک برده و اسیر به یکی از اهالی مرد ساکن آمریکای جنوبی به عنوان همسر فروخته می‌شود. آدا، یک دختر جوان و یک پیانو فروخته به مردی به عنوان همسر فروخته می‌شود ولی در مقابل نگاه مردسالاری که این همسر فرمایشی آدا دارد، به مردی پناه می برد که او را درک کند.

آنجا وقتی نگاه دوربین و ویزور دوربین روی قسمتی است که لباس آدا پاره شده و این نگاه باعث می‌شود که عنصر زن به عنوان یک موضوع فعال تجربه جنسی‌اش را با غیر از شوهر خودش تجربه کند و از پیانو به عنوان یک خواسته و آرزو که دوست دارد نوازندگی پیانو را همچنان ادامه دهد، در واقع انتخاب او هم پیانو است و هم مردی غیر از شوهر خودش.

رساـ این چه نوع روابتی است در هالیوود؟ آیا اثر را نسبت به خط تولید این کمپانی‌ها تفاوتی به وجود آورده است؟

وقتی که شما این نوع روایت را مشاهده می‌کنید، قطعاً این نوع روایت خارج از عرف سینمای هالیوود است. آنجایی که زن موضوع نگاه قرار می‌گرفت، الان خودش به عنوان فعال نقش متفاوتی را دارد. در فیلم تلما و لوئیز، به عنوان یکی از فیلم‌های کلاسیک سینمای فمینیستی در انتهای سکانس پایانی فیلم سینمایی تلما و لوئیز که دو زن در مسافرت تفریحی هستند و مردی قصد تجاوز به آن ها را دارد و آنها در دفاع از خودشان مجبور می شوند یکی از این زنان و آن مرد را بکشد.

در مقابل از قانون مردسالار آنها خروج می‌کنند، در نهایت در سکانس پایانی وقتی که می‌خواهند تسلیم این جامعه مردسالار بشوند یا اینکه به رهایی ابدی برسند، آن رهایی ابدی را انتخاب می‌کنند و با پرت شدن از یک پرتگاه با اتومبیل‌شان این رهایی را انتخاب می‌کنند. در واقع یک خودکشی مقدس و یک ماندگاری ابدی.

شما می‌بینید این نوع نگاه به زنان را ما در سینمای قبل از سینمای فمینیستی نداشتیم. زنان عمدتا در شخصیت‌پردازی منفعل بودند و موضوع دست آویز مردان. این ساختارشکنی فیلم‌های فمینسیتی در روایت، تصویر برداری، تدوین و شخصیت‌پردازی و در جزئیات فیلم‌ها. در یکی از این فیلم ها، یکی از نقاطی که کارگردان زن این اثر سعی می‌کرد روی آن تاکید کند، لباس‌های زنانه و حتی لباس‌های زیر زنانه بود که معمولا به بهانه‌های مختلف سعی می‌کرد روی آنها تاکید کند که به قول خودشان قواعد اخلاقی نگاه مردسالارانه را بخواهند بشکنند./۸۸۱/ت۳۰۳/س

ادامه دارد...

ارسال نظرات