چگونگی ورود اسلام به چين/ از التقاط با کنفوسیانیسم تا رنسانس اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا، مهرداد رخشنده رییس مركز توسعه همكاریهای علمی، دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در مطلبی با عنوان «چگونگی ورود اسلام به چین» آورده است: از ورود اسلام به چین بیش از هزار سال میگذرد، ورود مسلمانان به این کشور از قرن هشتم میلادی آغاز شد. در این زمان دودمان تانگ (907- 618 میلادی) بر چین حکومت میکردند، این خاندان یکی از مهمترین و پرعظمتترین دورانهای تاریخ چین را به وجود آوردند.
دولت مرکزی در این زمان قدرت نسبتاً بالایی داشت و مردم غالباً در راحتی و رفاه میزیستند، توسعه اسلام که روح فعالیت را در میان پیروان آن رشد داده بود، مراوده آسیای غربی و شرقی را نیز افزایش داد.
چگونگی ورود اسلام به چین
مسلمانان از چند راه وارد چین شدند:
اول: از طریق راه ادویه که در واقع مسیر کشتیرانی مابین سواحل جنوبی چین و سواحل جنوبی هند و ایران و نیز سواحل کشورهای عربی بود.
دوم: از طریق راه ابریشم که پایتخت چین در آن زمان (شهر سی ان) را از طریق ایران به اروپا متصل میکرد.
سوم: از طریق مهاجرت مسلمانان مرکز آسیا به غرب و مرکز چین
چهارم: از طریق ارتش شهرهای غربی
راه ادویه و راه ابریشم همانگونه که از اسامی آنان برمیآید به مسیرهای جداگانه بازرگانی و تجارت مابین آسیای غربی و آسیای شرقی و اروپا اشاره دارد، این دو راه قبل از ظهور اسلام نیز پابرجا بوده است و پس از ظهور اسلام بود که تجار مسلمان نیز از طریق آن به چین وارد شدند. راه سوم و چهارم که مربوط به بعد از ظهور اسلام است، ناشی از یک سری مسایل دیگر بوده و دارای علل متفاوت اقتصادی و جغرافیایی و حتی نظامی است.
تجارت ایرانیها و عربها با چینیان از قرن هشتم به بعد رونق یافت؛ اما از قرن پانزدهم به بعد از رونق اولیهاش کاسته شد تا جایی که تنها یادگاری از راه ادویه و راه ابریشم در تاریخ باقی ماند، عدهای از تجار ایرانی و عرب که به چین میآمدند در چین ساکن شده و بعدها به تدریج شمار آنان رو به فزونی نهاد، این افراد در ابتدا در شهرهای گوانگ جو و چوانگ جو (در جنوب) و خانگ جو در غرب چین ساکن شدند.
به این ترتیب بود که در چین ملیتی جدید ظهور کرد، این ملیت که «خویی» نام دارد ترکیبی است از مسلمانان ایرانی، عرب و آسیای مرکزی که پس از ورود به چین در آنجا ساکن شدند و با مردم نژاد خان که چینیها غالباً از این نژادند ازدواج کرده و در واقع نژاد جدیدی را به وجود آوردند. این افراد در حال حاضر نیز از بزرگترین جمعیتهای مسلمان چین هستند.
در اواخر سلسله سونگ (1279-960) مغولها که به تدریج در حال قدرتگرفتن بودند به خاک اصلی چین حملهور می شوند و سرانجام سرتاسر چین را فتح میکنند و دودمان سونگ را برمیاندازند.
بعدها مغولها با فتح ایران و تسخیر بغداد و برانداختن سلسله خلفا کشور بزرگی را تشکیل میدهند که سرتاسر آسیا را در برمی گرفت، مغولها سپس بسیاری از عالمان و صنعتگران و هنرمندان آسیای غربی را با خود به آسیای شرقی میبرند، همچنین دستهجات بزرگی از افراد کشورهای فتحشده از جمله ایران و کشورهای عربی را به عنوان اسیر در ارتش بزرگ خود به خدمت میگیرند و این ارتش را روانه آسیای غربی میسازند.
این افراد که مورخان رقم آنان را بالای ده هزار عنوان میکنند بعد از آن دیگر موفق نمیشوند که به موطن خود بازگردند و برای همیشه در چین ساکن میشوند. این ارتش تشکیل شده از اسرا از آنجا که از شهرهای آسیای غربی گردآوری شده بود به ارتش شهرهای غربی معروف میشود و مردم آن بعدها به مردم شهرهای غربی مشهور میشوند.
مردم شهرهای غربی به تدریج در سراسر چین پراکنده میشوند، این مردم نقش بسیار مهمی را در گسترش اسلام در چین ایفا کردند.
در دوران سلسله تانگ در اندک مدتی پس از ورود اسلام به چین این مذهب ساده و بی تکلف و سازگار با فطرت، به آسانی پیروان زیادی پیدا کرد. گسترش اسلام منجر به برخوردهای خونین متعدد مابین حکومت و مسلمانان شد. در سال 764 میلادی دولت تانگ در یانگ جو چندین هزار مسلمان و بازرگان ایرانی را قتل عام میکند، در 878 میلادی در گوانگ جو قتل عام بزرگتری از مسلمانان صورت میگیرد که تعداد قتل عام شدگان را تا رقم 120 هزار نفر ذکر کردهاند.
این نوع فشارها تا حد زیادی بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی مسلمانان مؤثر بود و از پیشرفت سریع اسلام در چین جلوگیری کرد. اسلام پس از ورود به چین به ناچار در برابر خود آیینهای عمده چین را داشت که عبارت بودند از دائوئیسم، بودائیسم و کنفوسیانیسم(Confucianism).
التقاط اسلام و کنفوسیانیسم
اسلام از همان ابتدا در برابر مذهب بودائیسم جبههگیری میکند و آنرا شدیداً شرکآمیز میخواند. آئین دائوئیسم نیز که تحت تأثیر بودائیسم بوده و به سوی شرک و چند خدایی گرایش پیدا کرده بود نیز با مخالفت اسلام مواجه میشود. اما در مورد کنفوسیانیسم وضع متفاوت بوده است و در واقع اسلام در چین آئین کنفوسیانیسم را از سایر مذاهب بزرگ چین قابل تحملتر تشخیص میدهد، علت این امر آن بود که کنفوسیانیسم تا حد بسیار زیادی از سیستم چند خدایی بودائیسم و دائوئیسم به دور بوده است و اصلاً در مجموع کنفوسیانیسم آیینی است که با وجود آنکه آخرت را قبول دارند، اما کمتر به بحث پیرامون آن میپردازند و اخلاق و ارزشهای انسانی را بیش از هر چیز دیگری ارج مینهد. از این جنبه بود که با دیدگاه اسلام مبنی براساس قراردادن اخلاق و فطرت انسانی و تلاش برای سازندگی تقارب مییابد، لذا مسلمانان نه تنها به نفی این آیین نپرداختند بلکه در ابتدا تلاش کردند با برشمردن خصوصیات مشترک این دو آیین جای پای اسلام را محکمتر سازند و پس از آن به برتریها و ارجحیتهای اسلام بپردازند.
اما ادامه این مسیر مضراتی نیز در برداشت تا آنجا که اسلام در چین یکسره تحت تأثیر فرهنگ کنفوسیانیسم قرار گرفت و این بیشتر از این جنبه بود که کنفوسیانیسم همواره فرهنگ غالب جامعه و دربار بوده است و غالب اندوختهها و کتب فرهنگی چین در قالب الفاظ و تعبیرات این فرهنگ نقش گرفته بود. از سوی دیگر همانطور که ذکر شد اسلام به دلایلی طریق مسالمتآمیز را با آن در پیش گرفته بود، لذا در حالیکه چند سال از ورود اسلام به چین میگذشت اسلام به دلایل ذکر شده و نیز به جهت دور بودن از مرکزیت فکری سرزمینهای اسلامی و عدم تغذیه کافی از آن سوی مرزهای چین به تدریج به صورت التقاطی از اسلام و کنفوسیانیسم درآمده بود.
پایهگذاری رنسانس اسلامی در دوران سلسله مینگ
به کارگیری زبان فارسی و عربی به عنوان زبان دینی و به کارگرفته نشدن زبان چینی برای شرح و توضیح مفاهیم اسلام نیز مشکل اساسی دیگری بوده است. به این ترتیب بود که دین را تنها کسانی درک میکردند که فارسی و عربی میدانستند و درک مفاهیم و معانی دینی برای اکثریت مردم که این دو زبان را درک نمیکردند غیرممکن بود، متأسفانه این روند تا زمان سلسله مینگ (1368-1644) میلادی همچنان ادامه داشت. لذا در دوران سلسله مینگ بود که به همت گروهی از عالمان و آگاهان مسلمان چینی نهضت رنسانس اسلامی در چین پایهگذاری شد، این نهضت از شهر نانجینگ که در آن زمان از مراکز مهم اسلام بود شروع شد و در جریان این نهضت تلاش شد اسلام از تحرکات، ایدهها و افکار غیر اصیل پیراسته شود. قرآن و کتب مرجع مذهبی برای اولین بار به زبان چینی ترجمه شد تا آنکه مفاهیم اصیل مذهبی به راحتی در دسترس همه قرار گیرد.
آغاز نهضت ترجمه به وسیله جانگ جویی بود، او حدود سه سال در محضر استادی به نام عاشق که هندی بود تحصیل علوم دینی کرده بود و به نیت روشنسازی افکار مسلمانان پیرامون حقیقت اسلام و برای بازگرداندن مسلمانان به پرستش الله و هدایت آنان در مسیر شریعت صحیح کتاب «کلیات» پیرامون خدا را نوشت. این کتاب اولین کار بزرگ در زمینه انتقال مفاهیم اسلامی به زبان چینی بوده است. پس از او افراد زیادی این راه را ادامه دادند که موجب احیای مجدد اسلام در چین شد.
مناطق مسلماننشین چین
در حال حاضر مسلمانان چین عمدتاً در نواحی نینگ سیاو، گان سو، خه نان، خه بی، چینگ خای، شان دونگ، یون نان، آن خویی و سین جیانگ پراکندهاند. البته تعداد قابل توجهی نیز در پکن، شانگهای و تیان جینگ ساکن هستند.
در سرشماری سال 1909 میلادی تعداد مسلمانان قریب به هشتاد میلیون نفر ذکر شده است، که یک چهارم کل جمعیت چین در آن زمان بوده است، چینیها در حال حاضر رقم مسلمانان را حدود سی تا سی و پنج میلیون نفر ذکر میکنند که به نظر می رسد از رقم حقیقی آن کمتر باشد.
در حال حاضر در اکثر نقاط چین آثار و ابنیه متعددی دیده میشود که بیانگر اقامت و فعالیت مسلمانان در آن نواحی است، خصوصاً در شهرهای گوانگ جو، نان جینگ، چوانگ جو آثار تاریخی بسیاری وجود دارد که یادآور ورود مسلمانان به چین است.
تأثیر ایرانیان در گسترش اسلام در چین
از آنجاییکه ایران از جنبه جغرافیایی نسبت به کشورهای عربی فاصله کمتری با چین دارد و نیز به خاطر سابقه بسیار طولانی تجارت ایرانیان و چینیان، تأثیر ایرانیان در گسترش اسلام در چین از دیگران بیشتر بوده است.
در شهر گوانگ جو چندین قبر و مقبره مربوط به ایرانیانی که اسلام را با خود به چین آوردند هنوز هم باقی است. در شهر چوانگ جو مسجدی وجود دارد که بیش از هزار سال قدمت داشته و به مسجد اصحاب معروف است. در سال 1310 میلادی احمد بن محمد قدسیه ایرانی این مسجد را مرمت کرد.
مقبره فیلسوف ایرانی در «خانگجو»
بختیار، مسلمان ایرانی که از عالمان و فیلسوفان مسلمان بود در 1127 میلادی به شهر خانگ جو در نزدیکی شانگهای رسید و سالها در همان محل اقامت داشته و به تعلیم و امور مذهبی پرداخته است، در حال حاضر قبر بختیار در شهر خانگجو قابل رؤیت است.
در شهر سونگ جیانگ در نزدیکی شانگهای مسجد معروف سونگ جیانگ قرار دارد که بانی آن نصرالدین است، وی براساس شواهد موجود به احتمال بسیار زیادی ایرانی بوده است.
کثرت الفاظ فارسی در فرهنگ مذهبی
از سوی دیگر بسیاری از الفاظ و اصطلاحات مذهبی مردم چین فارسی است با توجه به اینکه زبان مذهبی و رسمی اسلام عربی بوده است، کثرت فعلی الفاظ فارسی در فرهنگ مذهبی چین حاکی از آن است که مردمان سرزمین پارس نقش اصلی را در زمینه توسعه اسلام و گسترش آن در چین داشتهاند و این عقیدهای است که دستاندرکاران امور مذهبی چین صراحتاً بدان اعتراف دارند.
اسلام در چین در چند دهه اخیر خصوصاً در جریان انقلاب فرهنگی (1966-1976) میلادی تحت فشارهای زیادی قرار گرفت و ضربات متعددی را تحمل کرد خوشبختانه بعد از پایان انقلاب فرهنگی و از هم پاشیدهشدن باند چهار نفره رهبری جدید شیوه حمایت از اقلیتها را در پیش گرفت و به این ترتیب مسلمانان چین فرصت یافتند تا صدمات ناشی از انقلاب فرهنگی را جبران کنند.
مهرداد رخشنده تاکنون در نهادهای ایرانی خارج از کشور فعالیت داشته و وابسته فرهنگی ایران در «راولپندی» پاکستان، سرپرست رایزنی فرهنگی ایران در اسلامآباد، وابسته فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ ایران در شانگهای، معاون اداره کل آسیا اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاون اداره کل همکاریهای فرهنگی و هنری این سازمان و معاون اداره کل امور فرهنگی ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ از آن جمله بوده است./994/ب904/ف
منبع: ایکنا