آیا رضاخان از منزلت اجتماعی حجاب میترسید؟
اشاره: حجتالاسلام مهدی بیاتی، دانشآموخته حوزه علمیه قم و مدیر مؤسسه فرهنگی پژوهشی طهورا است. وی از سال ۱۳۸۶ پژوهش در زمینه سبک زندگی اسلامی را آغاز نموده و در سال 1390 نیز اقدام به تأسیس مؤسسه فرهنگی پژوهشی طهورا کرده است. طی دو سال گذشته درس خارج عفاف با حضور حجتالاسلام والمسلمین حسین بستان از سوی این مؤسسه دایر شده است.
همچنین در این مؤسسه، سیر مطالعاتی دو ساله با محوریت «عفاف و حجاب» برای طلاب برگزار میشود که طی آن 30 عنوان کتاب با موضوعات روانشناسی، جامعهشناسی، آیات و روایات، فمینیسم، خانواده و ... مورد مطالعه قرار میگیرد.
وی همچنین به فعالیت در حوزه حجاب و عفاف در مدارس، دانشگاهها، صدا و سیما، ادارات و سازمانها اهتمام ورزیده است.
خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا در گفتوگویی با این فعال فرهنگی و پژوهشگر عرصه حجاب به بررسی رابطه بین عفاف و حجاب و مسائل پیرامون آنها پرداخته است.
این پژوهشگر حوزوی در مصاحبه خود می گوید: رضاخان گفت که حجاب برای همه ممنوع است الا زنان فاحشه. قانونش بوده است که زنان فاحشه تنها کسانی بودند که میتوانستند چادر داشته باشند. قصد او از بین بردن شأن اجتماعی چادر بود. یعنی هر کس چادر دارد، فاسد است! رضا خان این اصل را فهمیده بود، اما ما انسانهای دوستدار دین، این را نمیفهمیم که اگر میخواهیم مردم حجاب را رعایت کنند، باید فرهیختگان اجتماعی حجاب را رعایت کنند.
متن این گفتوگو در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود.
رساـ با توجه به اهمیت مسأله آموزش و پروش و نقش اساسی آن در ترویج عقاید و فرهنگ، آیا آموزش حجاب در ترویج این واجب الهی نقشی دارد؟
ابتدا لازم است ماهیت حجاب را دریابیم. گاهی حجاب را به معنای پوشش؛ آن هم نه پوشش مطلق بلکه پوشش خانمها در نظر میگیریم و طبیعتا در رابطه با یک نوع رفتار صحبت میکنیم که خانمها اندازهای از پوشش را رعایت کنند. در اینجا سوال این است که آیا رفتارها را میتوان آموزش داد؟
این استاندارد در اجتماع قابل تحقق است یعنی شما از مردم رفتاری را توقع دارید، برای آن یک ساز و کار طراحی میکنید تا مردم آن را انجام دهند؛ در کشوری مانند مالزی این اتفاق افتاده است، حجاب را تبدیل به موقعیت اجتماعی کردهاند؛ یعنی اگر یک خانم دکتر میخواهد دکترایش را بگیرد ابتدا به حج رفته و بعد از آن مقنعه و روسری سر میکند و بعد از این به عنوان یک فارغالتحصیل مقطع دکتری به رسمیت شناخته میشود، یعنی حجاب داشتن نشاندهنده یک منزلت اجتماعی است. در یک دوره پانزده ساله این سیستم را طراحی کرده است، ولی همین خانم محجبه ممکن است مرتکب فحشا بشود و اصلاً مشکلی وجود ندارد؛ چون این حجاب هدفش عفاف نیست. در واقع نظام حاکم، این شکل لباس پوشیدن را به عنوان نوعی پوشش در جامعه رواج داده است، اما همهگیر شدن حجاب با این شرایط نه به معنای پایبندی به احکام الهی، بلکه به خاطر رسیدن به یک موقعیت اجتماعی است.
اما گاهی حجاب را به عنوان ابزار عفاف در نظر میگیریم که در این صورت هدف اصلی حجاب نیست، بلکه عفاف است و اکنون پرسش این است که آیا عفاف هم آموزشپذیر است؟ حجاب یک رفتار است ولی عفاف یک ارزش است، یک نوع هدفگذاری است؛ عفاف یک امر درونی است؛ عفاف یعنی خودکنترلی جنسی؛ این تعریف عفاف است.
عفاف هم از جنس رفتار است، شما آن قوه را باید یاد بگیرید و آن را اجرا کنید، در مرحله پوشش و در مرحله نگاه و مرحله ازدواج اگر این کار را انجام دادید، میتوانید بگویید که من نظر اسلام را رعایت میکنم. ما حرفمان این است که خداوند تبارک و تعالی دستوراتی به ما داده است که این دستورات دو نوع هستند، گاهی موضوع را خود آن پوشش گرفتهایم و میگوییم یکی از احکام الهی حفظ پوشش است. گاهی به جای اینکه حجاب را مانند نماز مستقلاً در نظر بگیریم، مانند رکوع، قیام و الله اکبر که جزء نماز است، در نظر میگیریم. در این صورت اصل عفاف است نه حجاب؛ حجاب یکی از اجزای عفاف است نه خود عفاف که اصل است. اگر حجاب به تنهایی وجود داشته باشد، مانند فرد مؤدبی است که در مقابل شما ادب نشان میدهد ولی در واقع قصدش فریب شماست. آیا این ادب ارزشی دارد؟ خیر اما آیا نمیتوان آن هدف اصلی ادب را به او آموزش داد؟
بله حجاب قابل آموزش دادن است، آموزشی متشکل از بخشهای علمی و نظری و بخشهای عملی یا مهارتی؛ شما اگر بخواهید حلم پیدا کنید باید ابتدا از نظر علمی به آن برسید و سپس تمرین کنید تا این قوه در شما ایجاد شود، عفاف هم چون توان خودکنترلی است، همین حالت را دارد.
رساـ آموزش عفاف و حجاب از چه زمانی آغاز میشود و مؤلفه های آن چیست؟ آیا سن خاصی دارد؟
آموزش حجاب از کودکی شروع میشود. جالب است که در کودکی میتوانید به حجاب بپردازید اما شیوه خاص خودش را دارد. اتفاقی که باید برای کودک بیافتد انس است؛ انس با این مقدار از پوشش باید پیدا کند. اگر کودک با حجاب انس بگیرد در آینده برایش آسان میشود؛ چون هنگامی که تمایلات انسان در هنگام بلوغ شدید میشود و زمان رعایت حجاب است شما اگر بچه را از قبل با این پوشش انس نداده باشید، آنجا دیگر نمیتواند این مسأله را قبول کند. زمانی که دوست دارد تبرج کند و جنس مخالف را به سمت خودش بکشاند اگر قبلا با این پوشش انس نگرفته باشد، در حالی که زمینه برای کشش به سمت گناه برای او بسیار فراهم است، مورد پذیرش او واقع نمیشود.
مثلاً خانمهایی هستند که میخواهند چادری شوند میگویند «احساس خفگی میکنم»، این خانم از بچگی روسری میپوشیده است ولی باز بوده الان میخواهد روسروی را محکم کند، میگوید در حال خفگی هستم، ولی خانمی که از چهارسالگی با روسری خو گرفته، الان این گرما برایش آزاردهنده نیست.
یکی از اهداف ما در کودکی انس با این پوشش است، البته نکته ظریفی وجود دارد که اگر رعایت شود بسیار مؤثر است، شما باید کاری کنید که کودک برای پوشیدن لباس محجبهاش از شما درخواست کند و آن را از شما بخواهد. فرض کنید یک لباس مجلسی آستیندار برای کودک خودتان خریدهاید ولی توری گلدار، دختر شما برای اینکه این لباس را بپوشد یعنی بتواند بپوشد باید هزینه کند، خدمات بدهد، در حالی که ما التماس میکنیم که بچهمان این لباس را بپوشد، کودک که ذهن انتزاعی ندارد، ذهن مادی دارد، شما باید گاهی چادر را از سر دختر چهارسالهات برداری، شما باید اصرار کنید که در بیاورد و او باید بگوید که میخواهم بپوشم، سیستم برعکس است، اگر شما به دخترتان اصرار کردید که این لباس را بپوش فعلاً میپوشد چون شما اصرار میکنید، اما زمانی که به استقلال رسید اصرار شما را دلیل مناسبی برای پوشیدن این لباس نمیداند.
آیت الله حائری شیرازی (حفظهالله) میفرمودند که مادرمان به گونهای ما را تربیت میکرد که وقتی وظایفمان را انجام میدادیم، به ما اجازه میداد که حالا کار کنیم نه اینکه وقتی کاری انجام دهیم به ما جایزه بدهد. به عنوان مثال میگفت «امروز نمیخواهد تو سفره را جمع کنی» این تنبیه بود یعنی تو صلاحیت نداری که به تو کار بدهم، رهایت کردم، کاری که خدا میکند که اگر بندهای را دوست نداشته باشد به حال خود وامیگذارد.
پس حجاب قابل آموزش است و آموزش آن، چون از جنس ملکه است باید به صورت عملی و با تمرین باشد که از زمان کودکی آغاز میشود.
رساـ متولیان این آموزش چه افراد یا سازمانهایی هستند؟
تمام دستگاههای فرهنگی متولی آموزش عفاف در جامعهاند: صدا و سیما، آموزش و پرورش، وزارت علوم، ارشاد، حوزه علمیه، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، در ارگانها این وظیفه را دارند ولی قطعاً خانواده محوریت دارد. فرزندان ما در حال حاضر صرفا توسط خانواده تربیت نمیشوند؛ امروزه فرزندان ما را حتی آموزش و پرورش هم تربیت نمیکند، چرا که سیستم تربیتی وجود ندارد، بلکه فضای مجازی است که فرزندان ما را تربیت میکند و چون فضای مجازی تحت تسلط دشمنان دین است، عملا آنها تربیت فرزندان ما را برعهده گرفته اند.
رساـ اگر بخواهیم یک بسته آموزشی برای حجاب تهیه کنیم، این بسته از چه محتوایی برخوردار خواهد بود؟
برای هر رده سنی محتوای متناسب با آن لازم است. باید مطالعه شود که برای هر کدام از این سنین محتوای در خور که روحیه عفاف و خود کنترلی را در کودک تقویت کند، چیست که در نهایت وقتی فرزند ما مستقل و بزرگ میشود بتواند کارهای خود را انجام دهد، زندگی خود را تدبیر کند و زندگی مؤمنانه داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) میگویند در 21 سالگی بچهها باید بتوانند خودشان به صورت مستقل زندگی مؤمنانه داشته باشند و دیگر نباید وابسته باشند. سیستم تربیتی باید به این سمت حرکت کند، اما الان بچههای سی ساله و سی و پنج سالهمان را باید تربیت کنیم چرا که از جهات مختلف مشکل دارند.
رساـ به نظر شما آیا حجاب و عفاف از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود؟ و اگر میشود چرا در دوره فعلی ما این مساله بسیار کمرنگ دیده میشود؟
بحث پوشش یکی از درونیترین مسایلی است که افراد آن را برای خودشان میدانند. یک سئوال مطرح میشود که این از سابق بوده است یا جدیداً مطرح شده است؟ در سابق حیطه خصوصی آدمها خیلی محدود بوده است، یعنی به راحتی اطرافیان یا اجتماع درباره امور افراد پیرامونی خودشان نظر میدادند و از طرف افراد هم پذیرش داشته است؛ افراد جامعه دور خودشان حباب نداشتند.
ولی در زمان حاضر با گسترش اومانیسم که تفکر انسانمحور است، فردگرایی بسیار جدی شده است و افراد خودشان تعیین میکنند که چه رفتاری را انجام دهند. در این حالت انسانها به مرور زمان حصاری دور خودشان میکشند که حتی نزدیکترین افراد که همسر و شریک انسان است هم اجازه ورود به آن حریم را نمیدهند.
پوشش نیز یک بخش از آن حریم خصوصی تلقی میشود، در حالی که در گذشته پوشش افراد حریم خصوصیشان نبوده است. اینکه شما پدرت چکاره بود، چه شغلی داشتید، در کدام قبیله میکردید یا اهل کجا بودید، این فاکتورها چند و چون لباس شما را تعیین میکردند که هنوز هم در بعضی از فرهنگها مثل هند و مالزی و کشورهای عربی این مسائل وجود دارد.
الان در پاریس قانون علیه حجاب وضع میکنند. چرا نمیگذارند شهروندانشان حجاب داشته باشند؟ پس لابد مسأله حجاب فردی نیست. خود فرانسه هم قبول ندارد که این مسأله فردی است، چرا که اجازه نمیدهند که خانمهای محجبه آنجا رفت و آمد کنند و به ادارات بروند؟ میگویند ببینید این بقیه را هم به هوس میاندازد که بروند و حجاب داشته باشند.
ما باید اول جامعهمان را بشناسیم، یعنی فضای پیرامونی خودمان را بشناسیم که دقیقاً ما در کجا هستیم؟ در چه جامعهای صحبت میکنیم و درباره آن فکر میکنیم. در شرایط فعلی فعالیت در این زمینه سخت و دشوار است.
این طرز فکر فقط در قشر غیرمذهبی نیست، بلکه در بین افراد مذهبی جامعه نیز دیده میشود؛ وقتی یک خانم یا آقای متدین از کنار یک خانم بدحجاب یا آقایی که بعضی از اصول را رعایت نکرده، رد میشود و میگوید که این انتخاب اوست، نه به خودش اجازه میدهد که درباره پوشش آن فرد تذکر بدهد و نه به آن فرد اجازه ورود به حریم خصوصی خود را میدهد. در حالی که یکی از قالب های آموزش حجاب امر به معروف و نهی از منکر است که البته در شرایط فعلی بسیار سخت شده است. چون فضای تعبد پیدا کردن و اطاعت کردن از یک مدل عمومی در قبیله، شهر، منطقه و قومیت برای مخاطب موضوع نیست؛ التزام و تقید نیست، تقیدی که در گذشته وجود داشته است و در حال حاضر نیست. الان با چیزی مواجه هستیم به عنوان فرهنگ جهانی، این فرهنگ جهانی به شما اجازه نمیدهد که فرهنگ محلی شما کار خود را انجام دهد و فرهنگ خود را که ساخته تفکرشان است در جوامع رواج میدهد.
چرا در گذشته افراد ملتزم به رفتارهای قومیتی خودشان بودند؟ برای اینکه میل زیادی برای اتحاد با جامعه وجود داشت. اگر این کار را نمیکردند توسط قوم و قبیلهشان طرد میشدند و چون زندگیشان به شدت وابسته به گروه بود نمیتوانستد مستقل از آنها زندگی کنند. اما الان این فضای اجتماعی وجود ندارد. دهکده جهانی به شما استقلالی میدهد که میتوانید بدون عقبه گذشته و بدون فرهنگ خودتان زندگی کنید. اما انسان باید به چیزی تعلق داشته باشد، حتی آن آدمی که میگوید که من به هیچ چیزی تعلق ندارم، آدم آزادی هستم چیزی را انتخاب میکند و خود را به آن ملتزم میداند. اگر انتخاب نکنید نمیتوانید زندگی کنید، پس انسانها دائماً انتخاب میکنند و دائماً به چیزی تعلق دارند و مهم است که این تعلق نسبت به چه چیزی باشد. انسان که از عقبه خودش جدا شد میرود و به فرهنگ جهانی تعلق پیدا میکند. انسان به میزانی که از ابزار او استفاده میکند به فرهنگ جهانی تعلق بیشتری پیدا میکند.
پس انسان درست است که از آن تعلق فرهنگی خارج شده است ولی به یک تعلق فرهنگی دیگر وابسته شده، این دوران گذار در خیلی از فرهنگها به وجود آمده است و در کشور ما نیز هست.
رساـ با توجه به اینکه این مساله در بین جوانان امروز جامعه به امری خصوصی تبدیل شده است چگونه میتوان این امر را رواج داد؟
وقتی ما میخواهیم مخاطب خود را به مسأله حجاب ملزم کنیم باید استدلالهایی بیاوریم و شیوهای را انتخاب کنیم که شخص خودش به این جمعبندی برسد و خودش حجاب را انتخاب کند، اما نکته اینجاست که پس از آن که شخص آگاهی کامل به مسأله حجاب پیدا کرد، مشکل دیگری ظاهر میشود. تصور ما اول این بود که مردم فواید این پوشش را نمیدانند، اگر بدانند مشکل حل میشود. در حالی که مشکل فقط علمی نیست، بلکه مشکل اجتماعی هم هست. این فرد میخواهد در اجتماع زندگی کند، دوست و همکلاسی دارد، قوم و فامیل دارد، محلهای دارد که آنها یک فرهنگ و سبک زندگی را در پیرامون او تعریف میکنند، آن فرد فهمیده و به این رسیده است که پوشش اسلامی خوب است، از نظر علمی قانع شده است، ولی از نظر احساسی این اقناع صورت نمیگیرد بلکه برعکس آن اتفاق میافتد.
انسان در رفتار هایش دو بعد دارد، هر کدام از ما هر رفتاری که انجام میدهیم ناشی از یکی از این دو چیز یا از هر دو است؛ آگاهی و احساس. جالب این است که حسمان معمولا بیشترین سهم را در انتخاب دارد؛ و این مسأله خیلی جدی میشود، اگر شما حس خوبی برای حجاب پیدا نکنید. در این صورت برای شما خیلی رنج و تعب خواهد داشت، خیلی سخت خواهد بود که بخواهید به مسألهای که علم دارید درست است و حس خوبی به آن ندارید عمل کنید.
شما میخواهید در هوای نامعتدل خودتان را کاملاً بپوشانید، این خلاف طبیعت شماست. طبیعت به شما میگوید که الان یک مقدار بازتر بگذار، الان هوا یک مقدار گرم است، نمیخواهد خودت را بپوشانی. پس شما باید به انگیزهای این کار را انجام بدهید که خلاف طبیعت و میل اولی شماست؟ بله تعامل اجتماعی برای شما مهمتر است، به عبارت دیگر میل دومی میآید و میل اول شما را کنترل میکند. اگر علم شما به بایستگی حجاب، در شما میل دوم را ایجاد کند، میل اول را کنترل میکند. ولی اگر این علم و آگاهی نتواند میل دوم را ایجاد کند، شما آن کاری را که راحتتر است، انجام میدهید. انسان همیشه توسط امیال کنترل میشود. این یک قاعده کلی است.
اگر قرار باشد که من مخاطب خود را آموزش بدهم، یکی از اشتباهات این است که من موضوع و هدفم را محجبه کردن قرار بدهم، این اشتباه است. راهبردی است که دین دنبال آن نیست، دین دنبال محجبه کردن آدمها نیست، دین دنبال عفیف شدن انسانهاست و اگر کسی بخواهد عفاف داشته باشد، چارهای جز پایبندی به حجاب ندارد. پس حجاب ابزار و یکی از پیوستهای عفاف است، یکی از ابزارهای نمایش عفاف است، یک نکته عجیب این است که اصلاً عفاف توسط حجاب ایجاد نمیشود. عفاف توسط عوامل دیگری به وجود میآید. عفاف که تحقق پیدا کرد آدمهای عفیف حجاب را انتخاب میکنند، البته درست است که حجاب بعداً به عفاف خدمت میکند، اما شروع با حجاب نیست.
این اشتباه بزرگ و کلانی است که ما در جمهوری اسلامی داریم انجام میدهیم. ما تصورمان این است که باید روی حجاب کار کنیم تا عفاف همهگیر بشود، لذا اسم بحثهایتان را حجاب میگذارید نه عفاف. ما باید به بحث خود کنترلی جنسی آدمها توجه کنیم که یکی از ساحتهایش پوشش است.
وقتی دختر مذهبی ما در فیسبوک و شبکههای مجازی با پسر نامحرم رابطه عاطفی برقرار میکند این بی عفتی است، ولی چون فعلاً حجاب دارد میگوییم درست است که اشتباه کرده ولی حجاب دارد. این کار از بدحجابی بدتر است. متوجه نیستیم که چیزی به نام خلوت در فضای مجازی برای بچههای ما به وجود آمده است. در شرایطی که زمینه ازدواج فرزندانمان فراهم نمیشود تا به راحتی نیاز جنسی و عاطفیشان را تأمین بکنند و جوانان در بن بست هستند، در شرایطی که عفاف در حال کمرنگ شدن است، ما به او میگوییم حجابت را رعایت کن!
ما الان با افرادی مواجه هستیم که فقط حجاب دارند ولی عفاف ندارند، یعنی اصلاً بین خودشان و نامحرم حریم قائل نیستند. یادمان رفته است که هدف از حجاب چه بود.
رساـ درست است که به لحاظ فردی حجاب بدون عفاف فایده ای ندارد ولی از نظر دین حجاب در جامعه باید رعایت شود و نبود آن، تأثیرات مخربی خواهد داشت. اگر نتوانیم عفاف را نهادینه کنیم چطور؟ آیا حفظ حجاب به تنهایی اهمیت نخواهد داشت؟
این مورد از استثنائات است، ما یک قاعده و یک استثنائات داریم. قاعده حجاب این است که پشتش عفاف باشد، ولی یک جایی شما صرف حجاب را میآورید، این موارد بسیار قلیل است، از باب دفع مفسده است، جلب منفعت نیست. ما دنبال این نیستیم که او را اصلاح کنیم، اگر میخواست اصلاح شود مسلمان میشد، حال که مسلمان نیست چه کند؟ در خانهاش هر کاری میخواهد بکند، شراب هم در خانه بخورد اشکالی ندارد، اما در خیابان شراب نخورد، روزهخوری نکند و حجاب را رعایت کند. ماجرا این است که حجاب یک مسأله اجتماعی است.
رساـ در مورد مساله حجاب چه راهکار عملیاتی میتوان ارائه کرد؟
خداوند در قرآن کریم 7 استثناء برای حجاب معین کرده است. مثلا «القواعد من النساء» یعنی زنان مسنی که دیگر کسی تمایل به ازدواج با آنان را ندارد. خداوند متعال نترسیده است که انسانها سوءاستفاده کنند ولی آیا ما باید از این مسئله بترسیم و نگرانی داشته باشیم؟ مسئولین ما توجه به این نمیکنند که اصلاً حجاب هدف نیست.
خدا میگوید کنیزها نمیخواهد حجاب داشته باشند، زمانی که کنیزان لازم نبود که حجابشان را رعایت کنند زشت و بدریخت نبودند! مجانین و کفار هم مستثنا هستند. اینها لازم نبود که حجاب داشته باشند. چرا؟ اگر هدف حجاب آن چیزی بود که در ذهن ما است، چرا خداوند در این موارد مجاز کرده است؟ معلوم است که ما تعریف حجاب را نفهمیدهایم. خدا سیستمی طراحی کرده است که ما آن را نفهمیدهایم. چرا آن چیزی را که خدا دستور داده، عمل نمیکنیم. فهمی که بنده از مسأله عفاف دارم این است که ماجرای حجاب متعلقاتی دارد که اگر به آن توجه نکنیم دستور خدا را اجرا نکردهایم.
اگر حجاب شأن و منزلت اجتماعی به همراه نداشته باشد و آدمهای فرهیخته نباشند که حجاب را رعایت میکنند تمایل به سمت حجاب صورت نمیگیرد، لذا اولین آیه حجاب، امر به حجاب همسران پیامبر (ص) است. جهتگیری قرآن در مورد حجاب به گونهای است که به اصطلاح، حجاب دارد، یعنی یک شأن و منزلتی را با خود دارد که زنان و دختران با میل و علاقه به آن گرایش پیدا میکنند و نبود آن نوعی کاستی و در واقع کسر شأن است.
میخواهیم بگوییم که اتفاقاً خداوند درابتدا یک کلاس اجتماعی برای حجاب درست میکند، چرا که حجاب کار سختی است. چه زمانی آدمها کارهای سخت را انجام میدهند؟ زمانی که یک جهت اجتماعی قابل توجه برای فرد داشته باشد. همه که صرفا برای رضای خدا کار نمیکنند. ما ضعیف الایمان هم داریم، خدا برای ضعیف الایمانها هم برنامه دارد.
رساـ چه اتفاقی افتاده است که به نظر میرسد امروز حجاب این شأن اجتماعی را ندارد؟
از زمانی که حجاب را سر زنان زندانی کردیم. در بیرون از زندان این زن بزهکار یا قاتل بوده و یا اختلال روانی دارد، وقتی کسی به ملاقات او میآید یا میخواهند فیلمبرداری کنند چادر سرش میکنند. چرا اجازه میدهید که یک زن با چادر گدایی کند؟ میخواهد گدایی کند حق ندارد که با لباس حضرت زهرا(س) گدایی کند؟ شأن لباس این طور خراب شده است. در فیلمهای خودمان خانم خانه با کلاس مانتویی، کلفت خانه با چادر کار انجام میدهد، این فاجعه است، چرا خانمی که میخواهد دزدی کند چادر دارد؟
رضاخان گفت که حجاب برای همه ممنوع است الا زنان فاحشه. قانونش بوده است که زنان فاحشه تنها کسانی بودند که میتوانستند چادر داشته باشند. قصد او از بین بردن شأن اجتماعی چادر بود. یعنی هر کس چادر دارد، فاسد است! رضا خان این اصل را فهمیده بود، اما ما انسانهای دوستدار دین، این را نمیفهمیم که اگر میخواهیم مردم حجاب را رعایت کنند، باید فرهیختگان اجتماعی حجاب را رعایت کنند.
دو گروه عفاف را از حجاب جدا میکنند: یک گروه روشنفکران هستند که برای حذف حجاب، به عفاف روی میآورند و میگویند: «آن چیزی که مهم است دل است، دلت باید پاک باشد». حرف درستی است اما این کلام مصداق «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» است، اینها میآیند برای اینکه حجاب را حذف کنند میگویند که موضوع ما عفاف است و حجاب موضوع ما نیست اگر حجاب هم نداشتید خیلی اهمیتی ندارد، رابطه با خدا کافی است، ولی گروه دوم که ما هستیم حجاب را از عفاف جدا میکنیم تا عفاف تمام شئونش دیده شود، تمام عوامل ایجادکنندهاش معلوم شود، تمام عوامل تخریب کنندهاش معلوم شود و نمایشگرانش معلوم شوند.
زمانی که شما محور را عفاف قرار دادید «سی مسأله» که با عفاف مرتبطتند، پیدا میشوند که برای تحقق عفاف به همه این موارد نیازمندیم. معلوم میشود که حجاب پشتیبانیهایی میخواهد که وقتی آنها را درست کردید حجاب خودش درست میشود. فقط لازم است که به مردم اعلام کنید، یک مسأله خیلی جالب این است که حجاب زمان پیامبر (ص) اجباری بوده است، ولی نه به شیوه اجبار حکومتی. آنجا پیامبر حجاب را اجباری میکند ولی با ابزار فشار اجتماعی، یعنی پیامبر (ص) کاری میکند که هیچ کس نمیتواند حجاب را رعایت نکند، اگر رعایت نکند یا میگویند که این قواعد است یا کافر است، یا برده و دیوانه است، و زنان از اینکه به یکی از این عناوین خوانده شوند، ابا دارند.
رساـ با سپاس از حضرت عالی که وقت ارزشمندتان را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید./882/ت۳۰۳/س