۰۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۷
کد خبر: ۵۱۴۴۵۸
یادداشت؛

سیر تطور «نگاه دولت‌ها به جایگاه دختران»

زخم سیاست های غلط در موضوع نقش پذیری دختران در جامعه امروز در موضوعاتی همچون طلاق، دعواهای زناشویی، بالا رفتن توقعات دختران، کاهش میزان ازدواج و از بین رفتن هویت فرهنگی و کرامت دختران در جامعه اسلامی، سرباز کرده است.
دختران در جامعه

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دختران و زنان در جامعه کنونی ما بخش عمده ای از جمعیت را تشکیل می دهند و نقش مهم آنها در ساخت جامعه و تربیت فرزندان و نسل آینده نقشی حیاتی و محوری است.

موضوعات مربوط به حقوق زنان و دختران در سال های اخیر به یکی از مناقشه برانگیز ترین مباحث اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است.

دختران در جامعه اسلامی به دلیل نقشی که در آینده به عنوان مادر در تربیت فرزندان و همچنین همسر به جهت فراهم ساختن محیطی مناسب برای زندگی در درون خانه برعهده می گیرند، باید در مناسبات تربیتی و فرهنگی بسیار مورد توجه قرار گیرند.

یکی از موضوعات مهمی که در این مسیر می تواند بسیار تعیین کننده باشد، نوع نگاه دولتمردان نسبت به جایگاه دختران در جامعه و به تبع آن برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت تأمین خواست ها و نیازهای جامعه در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، علمی، آموزشی و تربیتی مورد نظر است به گونه ای که جهت گیری و هدایت دختران جامعه به سمت هدف طراحی شده به میزان بسیار زیادی به نوع برنامه ریزی و انتظارات مسؤولان و فرهنگ سازی در جهت ایفای این نقش های از پیش تعیین شده، وابسته است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به جهان بینی موجود و تفسیر نو از تعالیم اسلام نسبت به جایگاه و نقش دختران و زنان در جامعه اسلامی، یک بازنگری جدی در نقش آفرینی این قشر مهم و تأثیرگذار در فرآیندهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، علمی، آموزشی و تربیتی به وجود آمد.

نگاه متعالی اسلام نسبت به جایگاه دختران در جامعه

جایگاه و موقعیت دختران و به عبارتی زنان آینده جامعه از ابتدای خلقت بشر و شکل گیری جوامع ابتدایی تا به وجود آمدن جوامع مدرن دستخوش تغییرو تحولات گوناگون بودی و با فراز و نشیب های متعددی مواجه شده است.

این نقش پذیری از تقسیم وظایف درون و بیرون خانواده میان زن و مرد در جوامع ابتدایی آغاز شده و تا آزادی بی حد و حصر در جوامع مدرن کنونی ادامه داشته و افراط و تفریط ها در نقش پذیری این بخش از جمعیت بشر در مسائل مختلف اجتماع سبب به وجود آمدن مشکلات فراوانی از ابتدا تا کنون شده است.

در این میان نگاه متعالی و دقیق اسلام به زنان و دختران و تعیین حقوق و حدود فعالیت های آنان در زیست اجتماعی و در درون خانواده و اجتماع  با اوجه به ویژگی ها و اقتضائات جنسیتی آنان، سبب شد تا تحولی جدی در بحث حقوق و انتظارات از دختران ایجاد شود.

انقلاب اسلامی نیز که با تأسی از آموزه ها و مبانی فکری  و بنیان های اعتقادی اسلام شکل گرفت، حقوق و نقش دختران در جامعه را بر اساس الگوهای اسلامی پایه ریزی کرد و تعامل میان این بخش تأثیرگذار از جامعه با دیگر اعضای خانواده و شبکه نسلی و دیگر اعضای جامعه بر اساس آموزه های قرآن شکل گرفت.

دولت ها و نگاه به جایگاه دختران در جامعه

دولت های برخاسته از نظام اسلامی بر مبنای الگوهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دولتمردان، نگاه های متفاوتی نسبت به دختران و نقش آنان در جامعه داشته اند و انتظاراتی که در جامعه نسبت به نقش پذیری و مشارکت در فعالیت های مختلف در جامعه از دختران وجود داشته است، متأثر از سیاست های کلان فرهنگی توسط دولتمردان و مسؤولان مرتبط با حوزه دختران  بوده است.

نگاه های غیر کارشناسانه و غیر دلسوزانه نسبت به دختران در جامعه اسلامی از دهه دوم انقلاب آغاز و تا امروز ادامه یافته است و اگرچه در برخی مواقع دچار فراز و فرودهایی شده است اما امروزه به جایی رسیده است که کرامت دختران در جامعه دچار آسیب جدی شده و نقش فعالانه و متعهدانه ای که آنها می توانستند در ساخت نسل آینده و تربیت دینی جامعه برعهده داشته باشند دستخوش بحث های سیاسی و سیاست های فرهنگی غلط و فرهنگ های سیاست زده شده است.

دولت کارگزارن و نظرات جدید در حوزه نقش پذیری اجتماعی دختران

دوره 8 ساله ریاست جمهوری حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی از نقاط عطف و برهه های مهم تاریخی در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست گذاری در کشور ما است.

ورود دختران رییس جمهور به مسائل سیاسی و نقش غیر قابل انکار آنان در سیاست گذاری های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در دولت کارگزاران را می توان سرآغاز ورود جدی دختران به عرصه سیاست و اجتماع و بروز و ظهور نقش های جدید دختران و زنان در سپهر سیاسی فرهنگی ایران اسلامی دانست.

تشکیل دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهوری به منظور پیگیری حقوق زنان توسط یکی از دختران حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی و انتصاب یکی دیگر از دختران وی به عنوان رییس کمیته ملی المپیک و حضور زنانی دیگر مانند فاطمه رمضانزاده و معصومه ابتکار در مناصب بالای دولتی سرآغاز تغییر نگاه به دختران و زنان در جامعه بود و همین موضوع نیز توانست تابوی حضور زنان در ساختارهای مدیریتی را بشکند و زنان پس از آن با شتاب بیشتری به دنبال حضور در مناصب و مشاغل بالای مدیریتی باشند.

دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری به مکانی برای شکل گیری مجموعه ای از دختران و زنان تبدیل شد که به دنبال ارائه الگوهای فرهنگی جدید و تغییر نگاه به دختران و نقش آنان در جامعه بود و همین مکان نیز به مجمعی برای دیگر تشکل های به ظاهر مدنی مدافع حقوق زنان در سالهای آینده شد.

آنچه در آن زمان بیش از همه چیز مورد سؤال جامعه قرار گرفت؛ تضاد میان هنجارهای پذیرفته شده در میان بافت سنتی جامعه با نگاه تیم زنان مسؤول و مدیر در دولت کارگزاران بود که همین موضوع نیز زمینه را برای راه افتادن جریانات شبه فمنیستی در ادامه دولت و شکل گیری تشکل های فمنیستی در دولت اصلاحات شد.

در واقع دخترانی که قرار بود نقش اصلی خود را در تربیت فرزندان و نسل آینده جامعه ایفا کنند، با جریان سازی های فرهنگی و رسانه ای که از دولت کارگزاران آغاز شد و شکل فزاینده تر و رادیکال تری در دوران اصلاحات پیدا کرد، با نگاه سیاسی و فرهنگی مبتنی بر آزادگی و احقاق حقوق زنان و دختران وارد فعالیت های اجتماعی شدند.

دولت اصلاحات و افسارگسیختگی رسانه های ضد فرهنگی در حوزه زنان

تشکیل دولت اصلاحات برپایه شعار آزادی، عرصه را از منظر اجتماعی برای حضور فعالانه تر دختران در عرصه هایی که قبلاً برای آنها شأنیتی محسوب نمی شد آزادتر کرد و راه اندازی نشریات و رسانه های گوناگون و پرتیراژ با هزینه دولتی برای ترویج شعارهای فمنیستی و با رنگ و لعاب فریبنده حقوق دختران و زنان، کمک شایانی به مدافعان حضور حداکثری دختران در عرصه های اجتماعی کرد.

راه اندازی دانشگاه های آزاد در دورترین نقاط کشور و ترویج موضوعاتی مانند عدالت علمی و آموزشی میان دختران و پسران و تشویق دختران به حضور در دانشگاه ها و سطوح بالای تحصیلی، عملاً جامعه را به سمتی پیش برد که حرص و ولع بسیار زیادی در میان دختران جامعه برای نشستن بر روی صندلی های آموزشی دانشگاه ها ایجاد شد و نتیجه آن پیشی گرفتن حضور دختران در فضای علمی و دانشگاهی کشور بود و آمارهای سازمان های مربوطه نیز حاکی از رشد فزایینده حضور دختران در عرصه های دانشگاهی داشت.

به هر روی بهره گیری از ظرفیت رسانه ها و نشریات در جهت ترویج و تبلیغ ضرورت حضور همه جانبه دختران در فعالیت های مختلف اجتماعی، ساختار فرهنگی جامعه را دچار تغییرات جدی کرد به گونه ای که دختران به جای اینکه آموزش تربیت فرزند و همسرداری را در دستور کار قرار دهند و نحوه تعاملات اجتماعی را در درون خانواده ها بیاموزند، تلاش کردند تا از قافله آموزشی عقب نمانند و حاصل این سیاست های غلط به وجود آمدن نسلی از دختران مجرد تحصیل کرده در مجامع دانشگاهی بود که هیچ گونه آموزشی در روش های تربیت فرزند و همسرداری ندیده بودند و همین موضوع نیز سبب به وجود آمدن مشکلات بعدی و پایین آمدن میزان ازدواج  در اثر بالا رفتن سطح توقعات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی دختران جامعه شد.

دولت نهم و دهم؛ ادامه سیاست های سابق

یکی از نقاط ضعف دولت های نهم و دهم عدم توجه به فرهنگ سازی صحیح در حوزه دختران و نقش اجتماعی آنان بود و در واقع سیاست های این دولت ها نیز در امتداد سیاست های قبلی بود.

هرچند که در ابتدای دولت نهم در برخی جلسات هیأت دولت طرحی مبنی بر عدم نیاز به حضور زنان در مشاغل دولتی و ضرورت دورکاری زنان کارمند در خانه به منظور حضور بیشتر در کانون خانواده بحث شد اما هیچ گاه این مسائل شکل جدی به خود نگرفت و کار به جایی رسید که رییس دولت دهم از تلاش در جهت فراهم کردن زمینه حضور دختران و زنان در ورزشگاه ها سخن به میان آورد.

افزایش حضور زنان در مشاغل دولتی و انتخاب اولین وزیر زن در دولتهای پس از انقلاب از فعالیت های جدی دولت دهم در حوزه فعالیت زنان و دختران محسوب می شود.

هرچند که در این دوره از بحث های جنجالی و پرحاشیه در حوزه زنان خبری نبود اما رییس دولت و معاونان وی در سال های آخر دولت دهم به سمت ارائه نظرات جدیدی در حوزه نگاه به دختران پیش رفتند و بر لزوم توجه به نقش زنان در جامعه تأکید کردند.

دولت یازدهم و حاشیه های موجود

دولت یازدهم را از منظر فکری و فرهنگی و حتی چینش نیروهای ستادی می توان تلفیقی از دولت های کارگزاران و اصلاحات دانست و برنامه ها و نظرات فرهنگی در حوزه زنان در این دولت را می توان برگرفته از نگاه بینابینی این دو دولت نامید.

آنچه که در این دولت نیز مشاهده شد، انتخاب دیپلمات های زن و همچنین چندین فرماندار از میان زنان جامعه برای تحکیم نقش زنان در فرآیندهای اجتماعی است.

شاید از بحث برانگیزترین موضوعات در دولت یازدهم موضوعی بود که از آن به عنوان دادن اطلاعات دختران و زنان مطلقه ایرانی ۱۸ تا ۲۵ ساله به نهادهای بین المللی یاد شد؛ موضوعی که جنجال های رسانه ای فراوانی را برانگیخت.

به هر روی بررسی سیر تطور نقش دختران در دولت های پس از انقلاب پر از مشکلات ریز و درشتی است که پرداختن به هرکدام نیازمند بررسی مفصلی است اما به صورت کلی می توان گفت که در دولت های پس از انقلاب به ویژه از دولت کارگزاران تا به امروز، با مشکلی به نام سیاست های غلط و روش های غیر کارشناسی در موضوع حقوق دختران مواجه هستیم؛ موضوعی که اثرات آن از دریچه فرهنگی، اجتماعی و تربیتی قابل مشاهده و تحلیل است.

در واقع دولت های پس از انقلاب به جای آنکه بتوانند نقش دختران در تربیت نسل آینده و ساخت تمدن اسلامی برمبنای تربیت صحیح فرزندان خود و همچنین استحکام بنیان خانواده با استفاده از روش های صحیح و اسلامی و دینی همسرداری و حفظ نظام خانواده، مستحکم تر کنند، به سمت اعمال سیاست های غلط به منظور حضور فعالانه تر و غیر متعهدانه دختران در جامعه پیش رفتند و در واقع روش های سیاسی که بعضاً وام گرفته از جوامع غربی و انگاره های فمنیستی بود، نقش دختران در ساختار خانواده و جامعه را دستخوش تغییر و دگرگونی ناصوابی کرد که نتیجه آن زخم های کهنه ای است که امروز در موضوعاتی نظیر طلاق، دعواهای زناشویی، بالا رفتن توقعات دختران جامعه، کاهش میزان ازدواج و سخت شدن شرایط ازدواج و از بین رفتن هویت فرهنگی و کرامت حقیقی دختران در جامعه اسلامی، سرباز کرده است./872/پی۷۰۲/س

وحید کوچک زاده، پژوهشگر و نویسنده فرهنگی

ارسال نظرات