۱۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۰
کد خبر: ۵۳۰۱۱۷
یادداشت؛

ابعاد نظارت تحصیلی و تربیتی بر فرزندان

مدرسه نخستین مکانی است که مجبوریم با دیگران زندگی کنیم و جدا و متفاوت از جامعه نیست. مدرسه محلی است برای آموزش «اجتماعی شدن» انسان‌ها!
تربیت معنوی دانش آموزان

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه تعامل بین اولیا، مربیان و جامعه آنقدر مورد اهمیت است که در صورتی که ارتباط منطقی، مشارکت جویانه و دو طرفه بین آنها ایجاد نشود کارکرد این سه سطح به صورت سه پاره خط جدا افتاده از همدیگر خواهد بود و این مشکلی است که امروزه دامنگیر بسیاری از خانواده ها شده است. نفوذ والدین در کودکان تنها محدود به جنبه های ارثی نیست، بلکه در آشنایی کودک با زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز خانواده نقش مهمی را ایفا می کند. موقعیت اجتماعی خانواده، وضع اقتصادی آن، افکار و عقاید، آداب و رسوم، ایده آل ها، آرزوهای والدین و سطح تربیت آنان در رفتار کودکان نفوذ فراوان دارد.

 وضعیت موجود هر جامعه‌ای نتیجه یادگیری دیروز افراد در خانه و مدرسه است و وضعیت فردای هر جامعه در نتیجه سرمایه‌گذاری‌هایی است که امروز روی دانایی افراد در خانه، مدرسه و جامعه انجام می‌گیرد. یک اصل مهم دانایی می‌گوید: آینده یافتنی نیست، بلکه ساختنی است اگر به دنبال ساختن آینده جامعه هستی بین خانه و مدرسه پل ارتباطی و دانش‌افزایی بزن و اجازه بده این پل از جامعه بگذرد. سه ضلع خانه، مدرسه و جامعه وقتی اهداف مشترک تربیتی را دنبال می‌کنند و دارای آرمان‌های مشترک، تعریف شده و شفافی بوده و بتوانند توافق عمومی را برای رسیدن به این اهداف جلب کنند، آینده‌ای درخشان خواهند داشت.

والدین امروزی حساسیت زیادی درباره درس خواندن و پیشرفت تحصیلی فرزندانشان نشان می دهند. بسیاری از خانواده هایی که فرزندان با هوش و درسخوانی دارند سعی می کنند از تهیه هیچ نوع امکاناتی دریغ نکنند. اما همین والدین با مسائلی چون لجبازی، خودخواهی، پرخاشگری، عدم توانایی در ایجاد تعامل بین خانه و مدرسه، عدم توانایی در تصمیم گیری درست و همچنین ناتوانی در تشخیص خوب و بد از مسائلی است که والدین با آن مواجهه هستند و این گونه موارد با استفاده از معلمان خصوصی حل نمی شود.

آگاهی والدین از خشنونت فرزندشان در مدرسه

مدرسه نخستین مکانی است که مجبوریم با دیگران زندگی کنیم. مدرسه، جدا و متفاوت از جامعه نیست. وقتی در جامعه خشونت هست، در مدرسه هم هست، ولی مدرسه محلی است که برای زندگی آینده آماده می شویم و آموزش «انسان اجتماعی شدن» را از طریق احترام به دیگران و پذیرفتن آنان می آموزیم. از همین رو والدین با اراتباط با معلمان و مشاورین مدرسه می توانند آگاهی لازم را درمورد فرزندشان نسبت به این مشکل به دست آورند. از آنجا که خشونت یکی از مهم ترین آسیب هایی است می تواند سلامت روان فرد و در نهایت جامعه ای را به خطر می اندازد. به همین دلیل است که آموزش خشونت در مدرسه در مقایسه با اماکن دیگر از حساسیت‌های ویژه ای برخوردار است زیرا اگر به خشونت در مدرسه فرصت و امکان بدهیم موجب شده ایم جامعه فردا، خشن تر از امروز شود؛ اما خشونت در مدرسه به چه شکل هایی دیده می شود؟ این خشونت ها در کلاس، در بین هم شاگردی‌ها، بین معلم و دانش آموز و خشونت در حیاط و محیط مدرسه بین دانش آموزان مشاهده می شود...

همچنین خشونت در راه مدرسه، چه در بین دانش آموزان و چه بین دانش آموزان و جوانانی که از جاهای دیگر می آیند بروز می نماید. رفتار خشونت آمیز می تواند شامل زورگویی، باج گیری، دزدی، تخریب اموال و آسیب رساندن به محل، وسایل و تجهیزات مدرسه باشد. این خشونت‌ها علل متفاوتی دارند که شکست تحصیلی یکی از مهم ترین دلایل خشونت‌ورزی است. دانش آموزی که در مدرسه موفق نباشد، احساس بد و ناخوشایندی دارد و به نسبت شکست‌ها، گرایش به خشونت پیدا خواهد کرد.

دشواری های اجتماعی، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی از دیگر علل زمینه ساز بروز خشونت در مدرسه است. فقر، بیکاری، بی‌سوادی پدر و مادر، طلاق و اعتیاد مواردی از نابسامانی های اجتماعی به شمار می روند که بیشتر از همه، مدارس مناطق محروم و شهرک های دور از مرکز را گرفتار می سازد. بنابراین مبارزه با خشونت و حفظ تعادل روانی دانش آموزان به همه مسئولان، مدیران، کارکنان و معلمان مدرسه به همه پدران و مادران و به همه دانش آموزان مربوط می شود و نیاز به آگاهی و تعهد همه دارد.

آگاهی والدین از مهارت فرزندشان در گفت‌وگو با دیگران

به ‌دلیل اهمیت و تأثیر‌گذاری مهارت گفت‌و‌گو در همه‌ جنبه‌های زندگی، بیراه نیست که آن را در صدر فهرست ضروری‌ترین مهارت های زندگی قرار داده شده است.  گفت‌وگو با معلمان، همسالان، دوستان، والدین و آشنایان و … هریک قاعده و آداب خاص خود را می‌طلبد. امروزه به‌دلیل گستردگی استفاده از شبکه ها‌ی اجتماعی به‌ویژه میان جوانان و نیز شیوه‌های خاص برقراری ارتباط در آنها مثل پیامک زدن، ارسال ایمیل و پست در رسانه‌های اجتماعی، افراد کمتر با هم صحبت می‌کنند. به همین دلیل نسل امروزی را می‌توان «نسل بی‌صدا» نامید. اما نتیجه‌ این پیشرفت تکنولوژی، در حقیقت نداشتن مهارت کافی برای برقراری ارتباط با دیگران، منزوی شدن و کاهش رشد اجتماعی است. به این ترتیب عملا فرصت بهره‌گیری از تجربیات بزرگ‌ترها، لذت عاطفی گفت‌وشنود با دیگران و درس گرفتن از اشتباهات آنها از دست می‌رود. به ‌موقع سخن گفتن و به‌موقع گوش دادن در محیط درس یا در ارتباط با سایر افراد، مهارت ارزشمندی است که نیازمند یادگرفتن هنر گفت‌وگوست و یادگیری این هنر، جز با گفت‌وگو با معلمان و تعامل والدین با مدرسه انجام نمی‌پذیرد.

آگاهی والدین از مهارت تفکر فرزندشان در مدرسه

در اجرای مسئولیت‌هایی که معلمین از فرزندتان مطالبه می کنند، با شرط و قیدهای زیادی مواجه می‌شویم که فرزند شما باید آنها را در تصمیمات خود لحاظ کند. تصمیمات آنها در دنیای واقعی، عواقبی جدی دارد که بعضی از دانش آموزان بلافاصله و بعضی هم با تأخیر بر زندگی در خانه و زندگی با دیگران  اثر می‌گذارد. اتخاذ تصمیمات درست در واقع فرق بین شکست و پیروزی یا شادکامی و پشیمانی است. تصمیم گیری درست، نیازمند توانایی تفکر و اندیشیدن به سناریوها و گزینه‌های مختلفی است که ناگزیر، پیش روی ما قرار می‌گیرد. معلمان در دوره‌ تحصیل، دانش‌آموزان خود را در زمینه‌ی اطلاعات خاصی مورد سنجش قرار می‌دهند، اطلاعاتی که دانش‌آموزان فقط برای امتحان و در حافظه کوتاه مدت خود ذخیره می‌کنند. حتی در دروس مفهومی نظیر ریاضی، تنها به حفظ فرمول‌ها و اعداد اکتفا می‌شود بدون اینکه دلیل ایجاد فرمول بررسی شود. وقتی دانش‌آموزان می‌پذیرند برای مسأله‌ خاصی، راه‌‌ حل خاصی وجود دارد و برای یافتن راه‌‌ حل‌های جدید، فکر نمی‌کنند، تفکر سازگار و غیرپویا به‌ جای تفکر خلاق در آنها تقویت می‌شود و در ارتباط بین والدین با مدرسه است که به والدین به این آگاهی مهم دست می یابند.

فرزندان هر خانواده وقتی وارد محیط مدرسه می شود از همان سال های آغازین به درک مفاهیم، رنگ‌ها، اصطلاحات مختلفی را از معلم خود دریافت می کند و این فرزند شماست که تغییر و تبدیل‌ها و رشد و نمو را مشاهده کنند، مفاهیم بوم شناسی را درک کنند و به محیط زیست احترام بگذارند. در محیط مدرسه به نکته هایی اشاره می شود که کندوکاو دانش آموزان را در طبیعت تقویت می کنند. همچنین آنان را به سوی کاوش در طبیعت فرا می‌خواند. به این ترتیب، آنان فرآیند علم یعنی چگونه آموختن را تجربه می کنند و حواسشان دقیق و قوی می‌شود. باغبانی پروژه ای است که بچه ها می توانند از آغاز تا پایان مسئولیت آن را برعهده گیرند. کاشتن، آب دادن، چیدن علف های هرز و برداشت محصول چه در یک گلدان و چه در یک باغچه کوچک می تواند بچه ها را با چرخه زندگی گیاهان آشنا کند و امکان مراقبت از یک موجود زنده را به آنان بدهد. دانش آموزی که کار او فراگرفتن است می تواند به نقطه ای از تفکر دست یابد که دنیا را می تواند خود او معنا کند و دیگران فقط اطلاعاتی درباره موضوعات به او ارائه داده‌اند و با داشتن چنین تفکر خلاقی در یک مسأله به عنوان مشکل نخواهد ماند. او می تواند به مشکلات خود و به مسائل خود در ابعاد مختلف بنگرد، انتخاب کند و نهایتا آنچه که برای او خوب است در موردش تصمیم گیری کند.

والدینی که نگرانند که چرا فرزندشان متحجر بار آمده، دهان بین است و منتظر است ببیند دیگران چه می گوید او هم بگوید، فرزندانی که هر روز به یک طرف جهت می گیرند و هیچ وقت در یک راه ثابت نمی مانند و تاکنون در خانه محیطی فراهم  نشده است که چنین شناختی را توجه داشته باشند نتیجتا با انواع مشکلاتی در مدرسه از سوی فرزندانشان مواجه می شوند و در اینجاست که به فکر درمان چنین دانش آموزانی                می پردازند که تازه اول راه است و این موضوع فرصتی را فراهم آورده تا شناخت کافی نسبت به فرزندشان و مسائل او داشته باشند. ارتباط موثر والدین با مشاورین، معلمان و مدیران محترم مدرسه است که می توانند با کمک یکدیگر به مسائل فرزندان فائق آمده و آنها را حل نمایند.

آگاهی والدین از مهارت تصمیم گیری فرزندانشان در مدرسه

بدون تردید، تصمیم گیری یکی از مهم ترین مسئله ای است که یک دانش آموز در عرصه های مختلف زندگی به آن مواجه می شود. یکی از مسائلی که امیر مؤمنان(ع) تأکید بر نهی از این گونه شخصیت ها دارند شخصیتی است که همیشه در مسائل مختلف زندگی دچار تردید در تصمیم گیری می شده است. دانش آموزی که امروزه نمی داند چه کاری خوب است و چه کاری بد است که بتواند در خوب و بد آن را تشخیص دهد نمی تواند توانایی تصمیم گیری در زندگی داشته باشد، خدای بزرگ انسان را مختار آفرید تا بتواند با انتخاب خوبی بر بدی و قرارگیری آگاهانه در راه خودش، به سوی کمال حرکت کند، زیرا افراد همواره باید یک راه را از میان راه‌های گوناگون انتخاب کنند، ولی اگر دانش آموزی مهارت کافی را برای اخذ تصمیم نداشته باشد، قادر به تصمیم گیری یا به عبارتی تصمیم سازی (decision making) نخواهند بود و در نتیجه یا باید تعارض و تنش های ناشی از آن را تحمل کند، یا با تصمیم گیری غیرمنطقی و نادرست، بر مشکلات خود بیفزاید.

مثلا بعضی  دانش آموزان دختر در دوران دانش آموزی نمی توانند درمورد رشته مورد نظر خودشان تصمیم گیری داشته باشته باشند؛ از این رو همیشه منتظر این هستند که دیگرانی همچون همسالان، دوستان، والدین و یا معلمین چه می گویند این دخترانِ دانش آموز، مادران آینده ای هستند که نمی توانند تصمیم بگیرند که حتی برای شام چه چیزی درست کنند! همیشه درگیری مسائل متعددی هستند و دیگران هم در مورد آنان تصوراتی در تدبیری آنان نسبت به امورات زندگی خواهند داشت که دچار آسیب های اجتماعی در روابط او با دیگران خواهد شد. و یا برخی فرزندان پسر در انتخاب لباس برای پوشش خودشان دچار مشکلات جدی هستند، این دانش آموز در نحوه پوشش، گفتار، ارتباط گیری، مشخص کردن دوست خاص دچار عدم توانایی در تصمیم گیری هستند لذا در آینده ای نه چندان دور آنان را می بینید که دائما در نحوه لباس پوشیدنشان و یا هر روز به سمت یک همسال جدیدی برای انتخاب دوستی می رود و این موضوع صدمه جدی برای مدیریت در یک زندگی در آینده برای اوست. او تبدیل به مردی می شود که  حتی نمی توانند با انتخاب یک رستوران مناسب، شب زیبایی برای همسر خود رقم بزنند!

تصور خیلی ها این است که اهم موارد تصمیم گیری در جامعه، محدود به انتخاب شغل، رشته تحصیلی، انتخاب همسر و... است در حالی که کاربرد و قلمرو این مهارت بسیار وسیع بوده و جزیی ترین رفتارها را نیز شامل می شود. تصمیم گیری و گزینش ها در شکل دهی به زندگی ما چنان نقش مهم و زیربنایی دارند که گفته اند زندگی انسان هر چه هست حاصل مجموعه گزینش های اوست. این مهارت برای نوجوانان و جوانان و ... اهمیت مضاعفی دارد، زیرا آنها با راه‌ها و انتخاب‌های بی شماری مواجه اند و هر چه ارتباطات اجتماعی آنان گسترش یابد، تعداد گزینه ها نیز افزایش پیدا می کند و تصمیم گیری اهمیت بیشتری می یابد.

لازمه تصمیم گیری، داشتن اراده قوی است. اراده قوی در هر کاری از مراتب پایین آغاز می شود و به مراتب بالاتر ادامه پیدا می کند. معمولاً کسانی که به خود تلقین می کنند که اراده آن ها روز به روز قوی تر می شود، نتیجه خوبی در عمل می گیرند و از توانایی بهتری در انجام مسئولیت های شخصی و اجتماعی برخوردارند. اولین و مهمترین محیطی که شخصیت و شکل‌گیری رفتارهای فرزندان را پایه‌ریزی می‌نماید خانواده است، پس این مهارت ابتدا باید در خانواده شکوفا شود تا اگر خدای ناکرده، تصمیم خوب و عاقلانه ای نبود، ضرر و زیان چندانی متوجه فرزندان نشود. شناخت مواردی نیاز به ارتباط دائم و در حین تحصیل والدین با معلمان و مشاوران مدرسه دارد. والدینی که به این موضوعات اهمیت می دهند و در تربیت فرزندانشان اهمیت قائلند می توانند از این فرصتهای برای شناخت کافی فرزندشان استفاده نمایند و درصورتی که دچار اشکالاتی در عدم توانائی فرزندشان در تصمیم گیری پیدا کردند با همکاری معلمین و یا مشاورین و مدیران مدارس راه کارهای درستی برای حل این اشکالات پیدا کنند.

آگاهی از علت بی علاقگی و درس نخواندن دانش آموزان در مدرسه

مدرسه یک اجتماع کوچکتر از جامعه است که فرزندان هرروز با مسئله ای تازه مواجه می شوند و این فرصتی است که والدین می توانند فرزند خود را روبرو شدن به مسائل محک بزنند که چقدر توانایی مواجه شدن با مسائل و حل آن را دارند. یکی از آن مسائل نبود علاقه فرزندان به عنوان دانش آموز به درس خواندن است. در حالی که والدین تصور می کنند علت بی علاقگی فقط ترس از مدرسه است می بینیم توصیه های مشاوران مدرسه در این گونه مشکلات توصیه های مختلفی است. والدین به دلیل مشغله های متعددی که دارند فرصت آگاهی به همه مسائل برایشان امکان پذیر نیست و این خلل را از طریق مشاور مدرسه و یا معلمین محترم به دست می آید. آنها هستند که پس از مدتی ارتباط با فرزند شما به بررسی علل وعوامل این مشکلات می پردازند و درصورتی می توانند آنها را حل کنند که والدین ارتباط موثری با دانش آموزان خود با مسئولین مدرسه داشته باشند. مثلا با ارتباط والدین با مشاورین مدرسه مشکل علت بی علاقگی فرزندتان به شما اینگونه انتقال می یابد:

ممکن است فرزند شما در بینایی یا شنوایی ضعف داشته یا به بیماری مزمنی مبتلا باشد. مراجعه به متخصص، نگرانی شما را از این جهت از بین می ‏برد و یا فشارهای روحی ناشی از اختلاف پدر و مادر، حسادت به فرزند تازه متولد شده، تبعیض و مقایسه‏ی کودک با دیگران، سرزنش و توبیخ و… به طور قطع در رشد تحصیلی او اثر منفی دارد و او را از انجام امور درسی باز خواهد داشت ویا اختلال در یادگیری یا ناتوانایی‏ های یادگیری که 80 درصد به صورت اختلال در خواندن خود را نشان می‏دهد، یکی از عوامل مشکلات درسی و عدم انجام تکالیف است.  مشکلات این گونه دانش آموزان، مربوط به ادراک، تمیز، حافظه و توالی دیداری و شنیداری است و به طور معمول در تشخیص کلمات مشابه مشکل دارند. همچنین ممکن است مشکل فرزند شما خستگی زیاد ناشی از فعالیت های فیزیکی باشد که در نتیجه عدم انجام تکالیف خواهد شد. درمان این مسائل و مشکلات نمی تواند از طریق والدین در خانه صورت پذیرید بلکه هم تشخیص و هم درمان در ارتباط والدین با مدرسه و همکاری و همیاری موثر این دو نهاد خواهد بود./۹۰۱/ی۷۰۱/س

حجت الاسلام ولی معدنی پور، مشاور کودک و پژوهشگر حوزه

ارسال نظرات