۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۰
کد خبر: ۵۳۶۰۳۱
یادداشت؛

نسبت شناسی فرهنگ رسانه و دین

وسائل ارتباطی همچون کتاب و مسجد و منبر داری قداست است؛ قداست به معنای اینکه در الگوی تربیتی انسان اثرگذار است و شریعت الهی برای سنخیت فیزیکی آنان نیز احکامی وضع کرده است.
رسانه ها و مطبوعات

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در نوشتار قبل با موضوع خروج از وضعیت اوژانسی تهدیدات رسانه بر ضرورت شناخت شناسی رسانه و تاکید بر این نکته که تا ادراک  درستی از تهدید رسانه ها صورت نگیرد نمی توان اعلام بحران و وضعیت اورژانسی نمود و هرچه شدت تهدید رسانه ها بالاخص شبکه های اجتماعی بیشتر باشد وضعیت بحرانی تر خواهد بود در این شرائط بحرانی باید تمهیدات متناسب با نوع بحران فراهم کرد که در آن مقاله یگانه راه حل را آموزش سواد رسانه دانستیم حال این سوال مطرح می شود آیا از خود رسانه می توان در جهت تربیت درست استفاده کرد، اصولا به چه میزان رسانه ها می توانند در تربیت مبتنی بر شرعیت الهی نقش داشته باشند. برای پاسخ به این سوال باید به یک نکته بنیادین توجه کرد؛ حضرت حق جل و علا  هدف خلقت انسان را در آیات متفاوت مطرح نموده اند که غره این آیات ،آیه کریمه خلافت است که فرمودند : وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَه إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة؛ بقره آيه 30»؛ خداوند متعال به انسان کرامت بخشید و خواست تا انسان خلیفه الهی باشد ،حال كه انسان كه شانيت خليفه الهي را پيدا نمود لازمه حكمت الهي است تا اقتضائات و الزامات تحقق مقام خليفه الهي را نيز در انسان تعبيه بنمايد كه «رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏؛طه 50»؛ آنگاه براي او رسولاني باطني قرار داد «وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ... نحل/68» كه فطرت انسان آينه هدايت، به‌سوی اوست؛ و در هدايت تشريع رسولاني از جنس خود او فرستاد «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ؛ جمعه 2» رسولان حكيمي كه معلم حكمت بودند را براي هدايت انسان فرستاد . و برای انسان رسانه ای جاویدان به نام قرآن را ودیعت نهاد تا هدایت گر انسان باشند به سوی حق .

پس حضرت حق به حکمت خویش هم رسولان باطنی و هم رسولانی از جنس خود انسان فرستاد و آنگاه کتاب الهی را در میان امت به ودیعه نهاد . وقتی حجت را بر انسان تمام کرد فرمود : لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَا مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ انفال 42 از مختصات دین جامع این است که تمام اضلاع هدایت را ترسیم نماید تا در هر شرائطی و در جامعه با هر معیاری و تحت هر قانونی انسان راه راست را بشناسد و بتواند در مسیر خلیفه الهی گام بردارد .

پس هلاکت هر کسی که خلود در آتش و جهنم است یا حیات الهی که رضوان و جنت لقاء پروردگار است با بینه اقامه استوار می شود. با این توضیح آیا رسانه می تواند در شرعیت الهی  چون رسولان آیات حق را بر مردم تلاوت نماید و برای بهشت و جهنم آنان بینه و دلیل باشد. ساده تر اینکه آیا رسانه می تواند انسان الهی تربیت کند و آیا رسانه می تواند خلیفه الهی را تربیت نماید آیا این انتظار درستی است . ضرورت فهم نسبیت بین رسانه و تربیت انسان الهی موضع ما نسبت به نقش آفرینی رسانه ها در تربیت الهی انسان مشخص می کند. نگفته نماند فهم درست این موضوع بر سیاست گذاری های تربیتی در جامعه نیز مهم جلوه می کند و متولیان امر دین را به این نکته رهنمون می سازد که در عصر رسانه انگونه که بیان شد که رسانه ها تربیت انسان را برعهده گرفته اند به چه میزان و ظرفیت از این ابزار می توانیم در تربیت انسان الهی بهره جست.

درباره مواجهه دین با رسانه سه نظریه وجود دارد که به اختصار توضیح می دهیم.

یکی از دیدگاه های رایج  نگاه ابزاری به رسانه است این دسته از اندیشمندان می گویند : فناوري في‏نفسه خنثا و فاقد معناست. ارزش توليدات فني تابع ميزان خدمتي است كه به مقاصد و اهداف انسان مي‏كند. محصولات و مصنوعات فني با توجه به كاربردي كه در زندگي انسان دارند، مقبوليت و مشروعيت مي‏يابند. به بيان ديگر، از ديد نظريه ابزاري، تكنولوژي ظرفي است كه بدون هيچ‏گونه تعيّني، مظروف خويش را منعكس سازد. در مقابل این نظریه گروهی از اندیشمندان علوم رسانه به نکته ای دقیق اشاره دارند که مقتضای این رسانه ها این جهانی است یعنی شالوده رسانه را با سرگرمی رقم زده اند و این به مناسبات دینی که جنسش آن جهانی است نمی خورد چه اینکه  نيل پستمن Postman به عنوان برجسته‏ترين منتقد اين عرصه بر اين باور است كه رسانه‏ هاي نوين، به ويژه تلويزيون براي انعكاس پيام دين، ابزار و وسيله ارتباطي مناسبي شمرده نمي‏شود. به اعتقاد وي، مهم‏ترين عناصر اوليه يك برنامه ديني برخورداري از نوعي قداست معنوي و ماوراء مادي است. در حالي كه تلويزيون ذاتا روان‏شناسي «اين جهاني» دارد و ماهيت اين جهاني آن را نمي‏توان به صورت «آن جهاني» مطلوب دين تغيير داد. از اين‏رو، انعكاس دين در رسانه موجب مي‏شود تا يك پيام قدسي به آييني عادي و مادي تبديل شود.

پستمن در ادامه اضافه مي‏ كند:  قدرت اصلي تلويزيون در گشودن دريچه وهم و خیال ما بر روي شخصيت‏هاست، نه باز كردن دريچه مغز ما براي ورود و پردازش تصورات انتزاعي و مجرّد .[1] درمقابل این گروه عده ای از اندیشمندان به ذات گرایه بودن رسانه قائل هستند طبق نظریه هستي‏شناسانه يا ذات‏گرايانه تكنولوژي، انقلاب تكنولوژيك، ما را به پذيرش و عمل كردن بر اساس «تفكر حسابگرانه» به عنوان تنها نوع تفكر، مسحور و مقهور كرده و در نتيجه انسانيت اصيل و اصالت انساني ما زايل شده است. بر طبق اين نظريه، ماهيت فناوري و از جمله رسانه‏ها که با تسخير طبيعت و فرهنگ، به جهان‏بيني انسان شكل مي‏دهد. لذا رسانه شرعیت خودش را تبلیغ می کند . حتی می توان به این گفته مک لوهان که گفت رسانه پیام است به شکلی در اثبات این موضوع باشد وقتی که تکنولوژی وارد زندگی اجتماعی ما گردید بر کنش های ارتباطی ما نیز تاثیر گذاشت مثلا در جامعه سنت محور پدر نقش محوری در محیط خانه داشت لذا به لحاظ فیزیکی نیز در مرکز نگاه ها می نشست و فرزندان گرد شمع وجودش می نشستند. اما با آمدن تلویزیون این فن آوری یا جعبه جادو ، جای پدر را گرفت ودر مرکز نگاه ها قرار گرفت و دیگر پدر نیز چون عضو عادی در کنار فرزندان می نشست و حتی گاه به تقابل با پدردر انتخاب کانل و برنامه کشیده می شدند لذا در یک کلام مرجعیت پدر تضعیف گردید . این تنها یک مثال است که صرف حضور رسانه چه دگرگونی در محیط خانه فراهم نمود .

در حقیقت منتقدان دیدگاه ذات گرایانه می خواهند به نوعی اثبات نوعی ذات سکولار برای رسانه دارند لذا می گویند رسانه ها یکی از دستاوردهای نظام غرب است که مروج سکولاریزم دانسته می شود . که از نشانه های آن  عرفی شدن دین و تقدس زدایی از فرهنگی دینی است . [2]

 اما نظریه سوم اقتضاء گرایانه است. بر طبق اين نظريه، رسانه نيز همانند هر مصنوع تكنولوژيك ديگر، اقتضائات، ظرفيت‏ها، امكانات و محدوديت‏هاي خاصي دارد كه مي‏توان با بررسي و شناخت دقيق آنها و مديريت و مهندسي متناسب از حداكثر قابليت رسانه در انتقال پيام دين بهره‏گيري نمود.

پت رابرتسون (P. Robertson) : ديوانگي تمام عيار و بلاهت محض است اگر گفته شود كليسا نبايد به پذيرش تلويزيون تن دردهد. نيازها همان‏ها هستند و پيام‏ها همان‏ها، اما وسيله انتقال و ارتباط مي‏تواند عوض شود... ابلهي و ديوانگي است اگر كليسا نخواهد با اين قوي‏ترين وسيله و ابزار تعليم و آموزش و پرورش در آمريكا سروكاري داشته باشد.

بر طبق این نظریه که به نظر می رسد بتوان با این نظریه رابطه و نسبیت بین دین و رسانه را تعریف کرد. اولا دين به عنوان مجموعه‏ اي از معارف قدسي و آموزه ‏هاي وحياني اصالتا از سنخ پيام بوده و همواره به صورت كتبي، زباني، و رفتاري در اشكال گوناگون و در چرخه‏هاي ارتباطي به صورت‏هاي عمودي و افقي توزيع و مبادله شده است. در صورتی که رسانه ها صرفا پیام های انبوه را برای مخاطب انبوه می فرستند. نکته مهم تر این است که وسائل ارتباطی چون کتاب و مسجد و منبر داری قداست است؛ قداست به معنای اینکه در الگوی تربیتی انسان اثر گذار است و شریعت الهی برای سنخیت فیزیکی آنان نیز احکامی وضع کرده است  و آیات و روایات زیادی در این موضوع مطرح است که از عهده این مقاله خارج است لذا هیچ چیز دیگری نمی تواند جایگزین الگوی ارتباطی دینی شود  . پسمن در باره حضور مراسمات مذهبی در رسانه می گوید : هر مراسم مذهبی در رسانه ها  نیازمند محیط با تقدس معین  است برای انجام این مراسم قوانین و رفتار خاص لازم است که با شرائطی که در یک برنامه مذهبی تماشا می شود مغایر است .[3]

حالا باید چه نسبتی میان دین و رسانه مطرح نمود به نظر می رسد  نسبت دین و رسانه را باید در سطح ارشادی و توصیه ای قلمداد کرد برای تبیین این مطلب به این مثال استمداد می طلبیم که اگر شخصی در نیم شب درد دندان بگیرد ناگزیر است با مسکنی آن را التیام دهد و لی می داند که این راه حل نهایی نیست بلکه باید به دندان پزشک مراجعه کند؛ بنابراین نسبت رسانه و دین هم همان نقش مسکن است . رسانه نمی تواند انسان الهی تربیت کند چون اقتضائات رسانه این امکان را ندارد چه اینکه گفته شد در شرعیت برای پرورش انسان الهی الگوی ارتباطی و رسانه ای خاص خودش تعریف شده است.  رسانه ها در حقیقت می توانند با جریان سازی فرهنگی دینی مردم را به سمت قرآن و مسجد و منبر سوق دهند. گاهی برای مدل مطلوب رسانه اسلامی گفته می شود آن رسانه اسلامی موفق می تواند عمل کند که در ماه رمضان به مردم آموزش دهد که رسانه را خاموش کنند و به مساجد بروند.

در نتیجه در حوزه سیاست گذاری مباحث تبلیغ فرهنگ دینی باید به این نکته توجه داشت که اصلا و محور در تربیت انسان الهی مسجد و منبر است و رسانه می تواند مروج مسجد محوری شود./۹۰۱/ی۷۰۲/س

حسن رضایی، کارشناس رسانه

[1] نیل پستمن ، زندگی در عیش مردن در خوشی ،ترجمه صادق طباطبایی ،تهران ،انتشارات اطلاعات ،1392،صفحه262

[2] جمعی از نویسندگان ؛ مجموعه مقالات دین و رسانه ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما – قم ،1390؛ ص 746

[3] همان صفحه 649

ارسال نظرات