پاسخ به شبهات وهابیت علیه تشیع در جلد هشتم موسوعه رد شبهات
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، گروه کلام و معارف پژوهشکده حج و زیارت وابسته به حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مجموعه «موسوعه رد شبهات» را به قلم جمعی از نویسندگان آماده و مؤسسه فرهنگی هنری مشعر آن را منتشر کرده است.
این مجموعه با توجه به تغییر هجمهها و شبهات دشمنان اسلام علیه مذهب اهل بیت علیهم السلام در سال های اخیر و باهدف انجام این وظیفه خطیر و دفاع از مذهب اهل بیت علیهم السلام تنظیم شده است و تو در آن توجهی ویژه به مسأله «پاسخگویی به شبهات» شده است.
آثار مورد نظر شامل عنوان کتابهای توحید، قرآن، اهل بیت (1)، امام علی (1)، امام علی (2)، مهدویت، شیعه (1) و شیعه (2) است که سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا براساس وظیفه خود در معرفی آثار منتشر شده حوزوی، هر یک از این عنوان ها را بررسی کرده است.
شیعه و مجوس به قلم عبدالمؤمن حکیمی، پیدایش شیعه اثناعشریه اثر غلام رسول محسنی، تکفیر و سب و لعن صحابه اثر رحمتالله ضیائی و شیعه و لعن و تکفیر ائمه مسلمین از همین نویسنده عنوان موضوعهای هشتمین جلد موسوعه رد شبهات است.
در ادامه نتایج به دست آمده از مقالههای هشتمین جلد موسوعه رد شبهات نقل شده است.
شیعه و مجوس/ عبدالمؤمن حکیمی
منشأ پیدایش مذهب شیعه بسیار روشن و مبرهن و مستدل است؛ زیرا شیعه به عنوان پیروان علی بن ابیطالب علیهالسلام و معتقدان به امامت بلافصل او در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله پدید آمد. البته روایاتی نیز هست كه نشان میدهد لفظ شیعه در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله بر چهار تن از صحابه اطلاق میشد كه عبارت بودند از: سلمان، مقداد، ابوذر و عمار یاسر. این افراد از جمله كسانی هستند كه در مسئله خلافت و امامت، علی علیهالسلام را خلیفه بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله میدانستند. با این وصف و با توجه به اینكه نظریه شیعه در مسئله امامت به نصوص كتاب و سنّت مستند شده است، میتوان گفت: تشیع، در حقیقت، با اسلام همراه بوده است؛ هرچند به عنوان یك مذهب، پس از رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله موجودیت یافت.
جستوجوی چگونگی باورِ مجوسان در قرونِ نخستینِ اسلامی، آسان نیست. نخستین دشواری، ریشه در خودِ واژه «مجوس» دارد؛ از آن رو که در دلالتِ همواره این واژه بر زرتشتیان یا امت اشوزرتشت، جای تردید است. یک گواه بر این دعوا، این است که در برخی از آثار کلاسیک عربی، به ویژه کتابهای جغرافیدانانِ نخستینِ عرب، از مجوس، معنایی بسیار عامتر اراده شده است؛ یعنی گاه واژه مجوس را معرفِ همه مردمانی کردهاند که پیامبر و کتابِ آسمانی نداشتهاند. بنابراین چگونه میتوان ادعا کرد آئینی که دارای تاریخ و منشأ پیدایش مشخص نبوده و اختلافی است، مذهب شیعه از آن تأثیر پذیرفته است؟
باکمال تأسف نویسندگان وهابی نسبت به تاریخ اسلام و متون دینی و تاریخ ملل کماطلاع هستند و شاید متون علمای اهل سنت را هم مطالعه نمیکنند. لذا اینگونه ادبیات از آنِ کسانی است که علم چندانی ندارند و قصد دارند جهلشان را با این سخنان نادرست بپوشانند. بنابراین، اتهاماتی چون مجوسی بودن شیعه از سوی وهابیها از جهل و تعصبورزی آنها ناشی میشود؛ وگرنه در تبیین موضوع گفته شد که بر اساس یک نظریه، مجوسیت، دینی از ادیان توحیدی بوده که منحصر به ایران هم نبوده و بخشهایی از یمن و نجران هم مجوسی بودهاند.
از اینرو اگر قرار است اندیشهای نقد شود، باید وضعیت کنونی آن نقد شود، زیرا اگر قرار باشد شیعیان را به دلیل محبت اهل بیت علیهمالسلام با تهمت دین هزار سال پیش آنان نقد کنند، ما هم میتوانیم صفت بتپرست را به آنها نسبت دهیم. نویسندگان وهابی که صفت مجوسی را به شیعیان نسبت میدهند، آیا خوش دارند که اندیشوران شیعه، آنها را با واژه عرب جاهلی، بتپرستان و... توصیف کنند؟
لذا توصیه ما به نویسندگان وهابی این است که کتابهایی که خود قبول دارند، همچون کامل ابن اثیر و طبری را بخوانند و با به کارگیری قوای عاقله به داوری بنشینند.
پیدایش شیعه اثناعشریه/ غلام رسول محسنی
1. اساس مذهب اثناعشریه (شیعه دوازده امامی) در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گذاشته شده و آن حضرت در مواردی از مصداق آن نیز سخن گفتهاند.
۲. مذهب شیعة اثناعشریه، مذهب و فرقه رافضی نیست. بنابر آنچه از منابع تاریخی بیان شد، نسبت دادن رفض و رافضه به شیعیان اهل بیت علیهمالسلام یک نسبت بیمورد و بیدلیل است.
3. از سیر تاریخی آشکار گردید که تأسیس شیعه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است و زمان امام حسن عسکری علیهالسلام زمان پایهگذاری مذهب اثناعشریه نمیباشد؛ بلکه در زمان امام عسکری علیهالسلام این مذهب از نظر فکری و اعتقادی تکامل یافته است.
تکفیر و سب و لعن صحابه/ رحمتالله ضیائی
نتیجهای که میتوان گرفت، این است که شیعه در عین حال که مصاحبت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بالاترین شرف برای افراد میداند، ولی با الهام از آیات قرآن و روایات نبوی و اهل بیت عصمت و طهارت معتقد است که صحابه بر سه گروه بودند:
گروه اول: کسانی که تابع احکام الهی و اوامر رسول اکرم صلی الله علیه و آله بودند و شیعه تمامی افراد این دسته را متدین و اهل بهشت میداند.
گروه دوم: افرادی که مخالفت احکام الهی کردند و قرآن از آنان با صراحت، به فاسق تعبیر میکند: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأ فَتَبَینُوا)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر فاسقی برایتان خبری آورد، نیک وارسی کنید». یا قلب آنان را دچار بیماری میداند: (وَ إِذْ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا)؛ «و هنگامی که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری است، میگفتند: خدا و فرستادهاش جز فریب به ما وعدهای ندادند!».
گروه سوم: منافقان هستند که خداوند در قرآن یک سوره مستقل در باره آنان نازل فرموده و تصریح کرده است که تشکیلات منافقین به قدری پیچیده است که حتی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آنان را نمیشناسد: (وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ)؛ «و برخی از بادیهنشینان که پیرامون شما هستند، منافقند، و از ساکنان مدینه (نیز) عدهای بر نفاق خو گرفتهاند. تو آنان را نمیشناسی؛ ما آنان را میشناسیم».
بنابراین اگر برخی از روایات شیعه، در مورد ارتداد برخی از صحابه وارد شده، دلیل بر این نیست که شیعیان به مقتضای آنها عمل میکنند؛ زیرا اینگونه روایات خبر واحدند و از نگاه سند ضعیفند و هرگز نمیتوان به آنها اعتماد كرد. از سوی دیگر علمای شیعه معتقدند ارتدادی که در اینگونه روایات به برخی صحابه نسبت داده شده، به معنای کفر و بازگشت به بتپرستی نیست؛ بلکه به معنای شکستن پیمان ولایت و نافرمانی پیامبر صلی الله علیه و آله در امر خلافت است.
ولی در صحیح بخاری و مسلم حدود 10 روایت در ارتداد صحابه وارد شده که بر ارتداد برخی از صحابه تصریح دارد و از آنجا که از دیدگاه اهل سنت، تمام روایات بخاری و مسلم، صحیح و قابل مناقشه نیست، توجیه اینگونه روایات برای اهل سنت دشوار خواهد بود و اگر به مضامین و اسناد این ده روایت خوب دقت شود، مسئله برعکس خواهد شد و آن اینکه ما باید از برادران اهل سنت بپرسیم: چرا قائل به ارتداد صحابه شدهاند؟
همچنین از نظر شیعه، سبّ، فحش و دشنام، منافی با کرامت انسانی است و در آموزههای دین سزاوار نیست کسی به دیگری هرچند غیرمسلمان باشد، سبّ و فحش دهد. حتی همانگونه که گفته شد، به حیوانات نیز اجازه ناسزاگویی نداریم و آنچه برخی نویسندگان وهابی به شیعه نسبت دادهاند، جز افترا و تهمت نیست.
در مورد «لعن» برخی از صحابه که در برخی از منابع شیعه منعکس شده، مربوط به آن دسته از اصحابی است که بنابر تعبیر قرآن گرفتار بیماری نفاق و فسق بودند و در گام اول، مورد لعن و نفرین خدا و رسولش قرار گرفتهاند، نه تمام اصحاب که در راه دین جانفشانیها کردند.
شیعه و لعن و تکفیر ائمه مسلمین/ رحمتالله ضیائی
1. خاستگاه سبّ و لعن، بنیامیه و دشمنان اهل بیت علیهمالسلام بودهاند که در حدود 100 سال به امام علی علیهالسلام سب و لعن مینمودند.
2. شیعیان بر اساس آموزههای دین مبین اسلام، قرآن و سنت، هیچگاه مسلمانی را تکفیر نکردهاند و تمام فرقههای اسلامی را که معتقد به اصول و ضروریات دین باشند، مسلمان و قابل احترام میدانند.
3. مسئله تکفیر خطرناکترین پدیدهای است که از سوی دشمنان اسلام در میان جوامع اسلامی دامن زده میشود و بنیانهای مادی و معنوی کشورهای اسلامی را تباه میسازد و راه را برای نفوذ بیگانگان آماده میسازد.
4. رهبران مذاهب چهارگانه اهل سنت (ابوحنیفه، مالک، شافعی، احمد حنبل) به عنوان عالمان دینی، قابل احترام برای شیعیان میباشند. آنها خدمات بزرگی به فرهنگ و تمدن اسلامی نمودند و با ائمه علیهمالسلام روابط بسیار خوبی داشتهاند و تقریباً به یک معنا همه آنان از شاگردان امام صادق علیهالسلام بودهاند و فضایل اهل بیت علیهمالسلام در آثار آنان موج میزند. البته این بدان معنا نیست که بین شیعه و مذاهب اهل سنت اختلاف وجود ندارد؛ بلکه اختلافاتی وجود دارد، ولی این اختلافات در اصول نیست؛ بلکه در فروعات فقهی و کلامی است که به هیچ وجه به همگرایی و مشترکاتی که وجود دارد، ضرری نمیرساند.
مؤسسه فرهنگی هنری مشعر، هشتمین جلد موسوعه رد شبهات را با عنوان شیعه (۲) را در قطع رقعی، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و 204 صفحه به کوشش گروه کلام و معارف پژوهشکده حج و زیارت وابسته به حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت منتشر کرده است./۹۲۰/ ن ۶۰۲/ش