چرا محیط زیست از منبرها غایب است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از کانال تلگرامی جامعه شناسی دین و فرهنگ، مسایل زیست محیطی و حوادث طبیعی، به نوبه خود می توانند یکی از اساسی ترین مسایل یک جامعه باشند. حتی اگر بنا بر اولویت بندی مسایل مختلف مهم در یک جامعه باشد، می توان گفت مسایل زیست محیطی و طبیعی که زندگیِ مردم را به طور مستقیم تهدید می کنند، اولویت اساسی دارند. بنابراین اگر زندگی یک انسان در خطر باشد، دیگر حتی شرعی در اولویت دوم قرار می گیرد. در چنین شرایطی، نحوه مواجهه عاملان و عالمانِ دین با مسایل زیست محیطی و طبیعی از چند جهت برای بررسی و تأمل بیشتر اهمیت دارد. این اهمیت به خصوص در مورد جامعه ای مانند ایران که دین در آن نقشی مهم و تعیین کننده برای رویه های مختلف اجتماعی دارد، مضاعف است.
آنچه در مورد مسایل زیست محیطی، اهمیت توجه به پاکی زمین، هوا، آب، خاک و سایر منابع طبیعی وجود دارد، رابطه بی واسطه آن با زندگیِ انسان ها است. در مقابل، وقتی در کلام واعظان و خطیبان در مساجد و هیأت ها دقیق می شویم، تعریفی به شدت تنگ دامنه و محدود از امر خیرو توصیه های عملی آنها برای زندگی مومنان را در کلام آنها می شنویم. این مفهوم محدود از امور خیر، بیشتر امورِ مادیِ مستقیم از خیر و نیکوکاری و فعالیت های عام المنفعه را شامل می شود. در نتیجه، گویی این نوع نگاه سنتی، خود به خود «ذایقهِ سنتیِ مخاطب» یا شاید هم «ذایقهِ مخاطبِ سنتی» را بازتولید می کند و شاید همین عامل سهمی موثر در ایجاد شکاف بین گروه تحصیل کرده و به اصطلاح طبقه نخبگان جامعه از «ادبیاتِ منبرها» و منبری ها می شود. گویی منبرها یا از آنچه در جامعه رخ می دهد فاصله دارند.
در نتیجه روند بالا به تدریج یک نوع مرزبندی عمدی بین انواع خیر در جامعه از سوی عاملان و عالمان دین انجام می شود که بر اساس آن، امور خیر محدود به تعدادی کارهای عام المنفعه مادی یا حمایتهای مالیِ مستقیم برای نیازمندان یا حداکثر بعضی کمکهای آموزشی و حمایت های اجتماعی اولیه برای خانواده های آنها می شود. در چنین فهم و تفسیری از امور خیر، اموری همچون کمک به نگهداشت و پاسداشت محیط زیست، اعم از آب، خاک، هوا و کمک به توانمندی در برابر حوادث طبیعی کار چندان با ارزش و دارای ثوابی نیست و چندان مهم تلقی نمی شود.
در نتیجه به خوبی قابل تشخیص است که صحبت و موعظه در باب لزوم توجه به محیط زیست، عواقب و حتی عقوبتِ پخش کردن زباله در محیط، واجب بودن دوری از رفتارهای غیر اخلاقی(شایعه، سرقت، دروغ و ...) در زمان بحران های طبیعی و موارد دیگر مرتبط با این امور تقریباً از سخنرانی ها و خطبه های مجالس دینی غایب است. در این میان تعداد محدودی توصیه به صرفه جویی در مصرف مواد آن هم بیشتر در مورد آب دیده می شود که البته همچنان بسیار کمتر از آن چیزی است که از سوی دیگرانِ فعالِ اجتماعی دیده می شود.
نکته قابل تأمل این است که مراجع دینی حتی آن گروه از آنان که در جایگاه قدرت و مناصب سیاسی هم هستند، به طور بارزی از ورود مستقیم به مسایل زیست محیطی و حوادث طبیعی آن طور که رفتارِ اخلاقی و توجه به اصول صحیح رفتاری را عینِ رفتارِ دینی بدانند و خلافِ آن را گناه بشمارند، خودداری می کنند. در واقع این طور به نظر می رسد که روحانیان و فقها امور خیر را وقتی خیر دینی می دانند که موضوعِ آن مستقیماً به نمادهای دینی(شخصیتها، مناسبتها و مکان های دینی) مربوط شود. این یعنی این که آنها امر خیر دینی را بر حسب صورتِ خیر آن معنا می کنند. در صورتی که معنای امر خیر، هم به صورت و هم به «نیتمندی امور خیر» مربوط می شود. در نتیجه، هر نوع کار عام المنفعهِ انسان مومن که بدون چشمداشتِ دنیوی و با نیتِ الهی انجام شود، معنای امر خیر دینی خواهد داشت؛ خواه این کار عام المنفعه حفاظت از یک حیوانِ آسیب دیده باشد یا یک زنِ خیابانی، یا یک معتادِ کارتن خواب یا جلوگیری/ خودداری از ریختن زباله، آلودگی آبهای روان با فاضلاب خانگی یا توصیه به رفتارهای مناسب در زمان حوادثی مثل زلزله.
با نگاه محدود به امور خیر و صواب، عملاً نهاد و گروه های دینی مرزبندی عمدی بین امور خیر ایجاد کرده اند و برخی امور خیر را خود به خود از دایره امر خیر دینی خارج کرده اند. این کار کاملاً در جهت قطعه قطعه کردن مفاهیم فرهنگی در جامعه دینی و در نتیجه در جهتِ عرفی ساختن(Secularization) امر خیر در جامعه عمل می کند؛ فرایندی که در مقیاسی وسیع تر فرایند عرفی سازی کل جامعه تقویت خواهد کرد./۸۴۱/د۱۰۳/س