لااقل از عبای خاکی رهبر درس بگیرید
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، شروع حكومت اميرمؤمنان(ع) براي كساني كه زير چرخ اشرافيت قبل از امام علي(ع)، له شده بودند، از لحاظ معيشت، دوران سختي بود؛ روزگار قبل از علي(ع) دوراني بود كه فقرا در آن روز به روز رنجورتر شده و اغنيا چون گوسفندان پرواري روز به روز فربه تر ميشدند؛ هركس دستش به حكومت بند بود رنگ رخسارهاش از سفرههاي رنگين و همبستري با كنزيكان رومي خبر ميداد؛ روزگاراني كه چون مردم حقشان را مطالبه ميكردند سر و كارشان با قاضيالقضات حكم به مزد شهر بود؛ حاكمان در قصرهاي زمرد زيور، با لباس حرير بر سر سفرههايي از خون دل فقرا نشسته بودند و چنان ميخوردند كه پهلوهايشان از دو طرف بيرون زده بود. اميرمؤمنان(ع) در خطبه شقشقيه از آن دوران چنين ياد ميفرمايند: سومى كه به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخورى باد كرده، همواره بين آشپزخانه و مستراح سرگردان بود، و خويشاوندان پدرى او از بنى اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند؛ چون شتر گرسنه اى كه به جان گياه بهارى بيفتد؛ او آنقدر اسراف كرد كه ريسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگيخت، و شكم بارگى او نابودش ساخت.
اما علي(ع) كه به خلافت رسيد، چونان كسي كه به تقاص ارث پدري مو را از ماست ميكشد، به محاسبه بيتالمال پرداخت و فرمود: به خدا قسم اگر آن املاك را بيابم، به مسلمين بر مى گردانم؛ حتي اگر مهريه زنان شده باشد، يا با آن كنيزها خريده باشند. زيرا گشايش امور با عدالت است.
اما اين همه كار علي(ع) نبود؛ روح مردم رنج كشيده گرسنهتر از شكمهايشان بود و آنچه روانشان را ميخورد اين بود كه آرمان عدالت اسلام را ملعبه دست بوزينگانی ميديدند كه از منبر رسول خدا(ص) بالا رفته بودند و هر روز فاصله شان با مردم بيشتر ميشد و همين فاصله سوهان روان جامعه بود.
همين رنج روحي مردم، اميرمؤمنان(ع) را بر آن داشت تا به جاي آنكه اين جماعت را از طريق واسطه ها سير كند خود شبانه نان و خرما را بر دوش بگذارد و در خانه فقرا ببرد، چرا كه مردم وقتي ببينند حاكمان شبها از غم آنها خواب ندارند حتي اگر سر گرسنه بر زمين بگذارند عليه حاكمان خود دست به شورش نميزنند. اما زماني كه ديدند رئيس، وكيل و وزير در خانه هاي ميلياردي مينشينند، بر مركبهايي چون براق بهشتي سوار ميشوند و فرزندانشان در بهشت شداد به عيش و نوش مشغول هستنند و به جاي غمخواري مردم در پي خضاب چهره خود به الوان مختلف هستند ديگر وجهي براي تحمل آنها نميبينند.
اين همان دليلي است كه رهبري معظم انقلاب را از تهران به روستاهاي كرمانشاه ميكشد تا با قدم زدن در ميان مردم رنجديده به آنها بفهماند كه امام شما از غم شما خواب ندارد؛ اين همان چيزي است كه به امام جامعه حكم ميكند از هودج خود به زير آيد تا عبايش خاكي شود و روي گليم نمور چادري بنشيند كه بعضي ها حتي رغبت نكردند بدون كفش روي آن بايستند.
فتنه 96 هم تمام شد، اما آنچه ماندني است درس هایي است كه بايد از اينگونه جريان ها گرفت؛ در روزهايي كه بعضي شهرها كمي چهره اعتراض به خود گرفته بود و عده اي معاند بر موج اعتراضات به حق مردم سوار شده بودند و راه خود را می رفتند توجه به اين نكته مهم است كه اگر چه فقر درد است اما درد اصلي مردم اين است كه در ميانه اين همه فشار و سختي هنوز يكي دغدغه پرستیژش را دارد و آن يكي حواسش هست كتش خاكي نشود و ديگري نگران خوابي هست كه برايش ماهانه 8 ميليون حقوق ميگرفته...
اينجا درد مردم اين است كه مدیرانی که باید آنها را سرپرستی کنند، خود را به خواب زده اند تا شیرینی لحظات قدرت شان تا انتخابات بعدی به تلخی مبدل نشود./۸۴۱/پ۲۰۰/س
حجت الاسلام عبدالصالح شمساللهي، نویسنده حوزوی
منابع
نهجالبلاغه خطبه 3 (شقشقيه)
نهج البلاغه خطبه 15