ستاره مربعهای پولدار و مخاطبان ناکام
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تلویزیون زمانی فقط دو شبکه داشت. برنامه هایی با ساعات محدود و با پخش بعضا زنده. کم کم با رشد سازمان صدا و سیما، تعداد شبکهها افزایش یافت اما آن چیزی که مهم بود رشد واقعی کیفیت برنامه های تولید شده بود، وجود شبکه های تأمینی در کنار شبکه های تولیدی سیما، این کار را کمی مشکل جلوه داد. پخش چندباره برخی برنامه ها که از نظر مخاطب نیز چندان عائدی ندارند؛ بلکه به دلیل نبود تامین مالی و مشکلات پیش روی سازمان، بالاجبار بازپخش میشوند.
البته همه می دانند رسانه ملی انصافا در زمینه تولید برنامه ها زحمات زیادی را متحمل شده است هرچند برخی برنامه ها جای نقد و نظر را برای خود بازگذاشته اند؛ اما محصولات سیمای ملی در خور تحسین است.
سکانس اول؛ ستاره مربع ها
در سال های اخیر مشکل درآمد و بودجههای سازمان به یکی از دغدغه های اصلی مدیران آن تبدیل شده است. با این وضع، حضور اسپانسرها یا همان کلمه حامی مالی برنامه! که این روزها زیاد از برخی برنامه های سیمای ملی می شنویم خیلی پررنگ شده است. جوری که پربیننده ترین برنامه های سیما همچون دورهمی و خندوانه به حامیان مالی خود دلگرم هستند. البته ظاهر امر، شاید خطری حس نشود؛ اما در باطن و در دراز مدت، حضور اسپانسرها نه تنها اثر گذاری خود را تا سرحد سناریو و کارگردانی مجموعه ها پیش می برند؛ بلکه جهت دهی فکری تولیدات نیز دستخوش حمایت های مالی آنها است.
برنامه نود که توانسته است بدون اسپانسر و در طول بیست سال یک تنه و با استقلال مالی نسبی کار خود را پیش ببرد امروز به درد اسپانسرخواهی دچار شده و هر روز تعداد اسیرهای در بند ستاره مربع ها در سیمای ملی بیشتر می شود. تا آنجا که در مصاحبه با یکی از مسئولان رده بالای یکی از شبکه ها در خصوص ادامه برنامه خندوانه سوال شد او در جواب گفت این برنامه تولید می شود تا هر زمان که اسپانسر بخواهد!
یکی از مسئولان می گوید: از زمانی که اسپانسرها وارد برنامه ما شدهاند خرده فرمایش اسپانسرها در برنامهها تاثیر دارد در دهههای اخیر اسپانسر نقشی نداشته و الان نقش موثری ایفا میکند و البته ما هم مراقبت لازم را بر برنامهها داریم.
در این بین مردم هستند که ضرر می کنند. چون هرچه سامانه های ستاره مربعی وجود دارد از جیب مردم اداره می شود و به کام برنامه های تلویزیونی می ریزد.
سکانس دوم؛ یه جیب پرپول به نام بانک
اتفاقا بانک ها نیز در این گردونه سهم بسزائی دارند. می توان گفت در میان تمامی ادارات و نهادها تنها نهادی که هیچ وقت ورشکسته و یا اصطلاحا جیبش خالی نمی شود، بانک ها هستند. همان بانک هایی که اگر سرمایه مردمی در آن نباشد فقط اسمی از آن می ماند و بس!
حال با رشد قارچ گونه نهادی همچون بانک امروزی که از نظر دین اسلام هیچ جایگاهی ندارد و هر روز با نام و رنگ و لعاب جدیدی در پی توهم آفرینی در ذهن مخاطب و رسیدن به ثروت آنی برای مردم هستند که این خود یک حدیث مجمل از هزاران مفصل است را به برنامه های سیما می رسانند تا هم بهتر دیده شوند و هم فعالیت مالی خود را ارتقا بخشند.
جایزه خانه، ماشین لوکس، درآمد سالیانه و یا سودهای چنددرصدی همه و همه بزک های تلویزیونی هستند که پشت قاب آن خودنمایی میکنند. معنای کار کردن و تلاش در راه معیشت خانواده تبدیل می شود به آرزوی برنده شدن در فلان بانک برای دستیابی به مثلا چندصدمتر اسکناس صد هزار ریالی! همین مسأله، قدرت مجاهدت در راه اقتصاد خانواده را به بی رمقی تبدیل می کند و می شود عین یک بازی رایانه ای که فقط لذت مجازی اش می ماند!
ماجرای ظرف شیر و پسرک شیرفروش پیش می آید که باز آن که متضرر است مردم اند و بس.
در این هیاهو تنها گروهی که سودی نمی برند مردم هستند. از طرفی برنامه هایی با مضامین متوسط و بعضا ضعیف در حال پخش هستند و از طرفی این اسپانسرها هستند که می تازند و می تازند.
در نهایت باید گفت که هرچند حضور اسپانسرهای بانکی یا ستاره مربعی باعث رونق تولید برنامه در رسانه ملی می شود و مدیران به 80 درصد بیننده خود می بالند اما خطر آن است که ممکن است روزی همین اسپانسرها تا پشت درب مدیریت سازمان هم بیایند.
به هرصورت رسانه وظیفه اش تربیت جامعه است؛ انتظار می رود مسؤولان فرهنگی و قانونگذاری کشور دست از حمایت جدی با این مجموعه فرهنگ ساز برندارند، گاها چنان طبل انتقاد به صدا و سیما به صدا درمی آید گویی این سازمان اثرگذار فرزندخوانده میدان فرهنگ سازی است؛ وقتی بودجه و حمایت مسؤولان کاهش یابد؛ طبیعتا رسانه برای انجام رسالتش مجبور است دست به عصا راه برود و برای تامین خود، دست به دامان اسپانسرهای پولدار بانکی شود و گرچه این کار صحیح نیست و جای نقد دارد؛ اما صدا و سیما چاره ای جز مغبون شدن در مقابل ستاره مربعها ندارد.
عاقبت این می شود که آنچه مثل بانک ربوی که نباید تبلیغ شود به خورد بینندگان داده می شود و به جای این که برنامه هایی ساخته شود که فرهنگ کار و تلاش و اقتصاد مقاومتی به مردم آموزش داده شود، مخاطبان را سرگرم قرعه کشیها میکنیم و سپردههای بلندمدت با سودهای بانکی را در ذائقه آنان زیبا و واقعی جلوه میدهیم.
اینجاست که در بین مشکلات عدیده معیشتی و گرانی، لااقل رسانه ها نباید سراب بانک و وعده های خیالی را به مردم نشان دهند که باید در برنامهها و تولیدات، امید و کارآفرینی را به مردم یادآوری کرد./829/ی۷۰۴/س