۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۵
کد خبر: ۵۵۶۵۹۴
یادداشت؛

طعنه سینمای هند به هالیوودی‌های ایرانی

این روزها که هند برای ما ادبیات مقاومت را روایت می‌کند و قادری‌ها در برنامه هفت به وقت شام ایران را تحقیر می‌کنند، باید به آوینی پناه برد تا به جای مهران احمدی که از لمپنیسم سخن می‌گوید، کمی برایمان غزل از آینه جادو بخواند.
سینما

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، فیلم تایگر زنده است، به کارگردانی علی عباس ظفر در سال 2017 ادامه‌ای است بر فیلمی که در سال 2012 توسط کبیرخان ساخته شده است. سلمان خان چهره مطرح این روزهای هند به عنوان قهرمان فیلم در کنار کاترینا کایف به هنر نمایی پرداخته‌اند.

داستان فیلم از حضور 25 پرستار هندی به همراه 15 پرستار پاکستانی، کنار همدیگر در عراق خبر می‌دهد که با درگیری‌های داعش در این کشور توسط رهبر این گروه عراق می‌شوند و ایکریت مرکز این درگیری‌ها می‌شود.

سیاستمداران هندی که توسط یک تماس تلفنی پنهانی که پرستار هندی با سفارت صورت می‌دهد مطلع می‌شوند و به افراد خودشان نسبت به حضور اسرای پاکستانی سکوت می‌کنند و تمرکزشان بر روی 25 پرستار هندی می‌رود.

مسئول پروژه به سراغ تایگر می‌رود که این روزها همراه با همسرش در کشور دیگری به خوشگذرانی و تفریح مشغول است و به طور کلی از فعالیت‌های جاسوسی و برنامه‌های دیگر کنار کشیده است. تایگر با صحبت‌های همسرش که عضو نهادهای اطلاعاتی پاکستان ISI است.

سلمان خان با همکاری تعدادی از همکاران پر سابقه و فعال خویش به ورود به یک پالایشگاه تلاش دارد تا راهی به بیمارستان پیدا کند. سرانجام با ورود به بیمارستان به بهانه سوختگی با همکاری همسر خویش جان 40 اسیر پرستار هندی و پاکستانی را نجات می‌دهد.

جدای از اتفاقاتی طنزی که ممکن است در هر فیلم هندی مشهود باشد که از فضای واقعیت به دور است، در این فیلم نیز کارهای خارق العاده اتفاق می‌افتد. مثل هنگامی که تایگر با فرزندش برای تفریح در کوهستان به سر می‌برند و با گرگ‌ها درگیر می‌شود، در آنی از ثانیه چوب اسکی خویش را به پا می‌کند و می‌گریزد یا وقتی برای ورود به پالایشگاه در ماشین‌های سنگین حمل سوخت وارد مخزن می‌شوند، هنگامی که بیرون می‌آیند و به صف کارگران وارد می‌شوند، کاملا خشک هستند.

طراحی چهره، لوکیشن و موقعیت مکانی فیلم به شدت بد انتخاب شده است که گویا کارگردان بودجه کمی داشته است یا این که زمان کمی داشته است یا ... البته با توجه به بودجه 24 میلیون دلاری فیلم، گزینه اول به کلی حذف می‌گردد.

نکاتی که می‌توان نسبت به این فیلم اشاره داشت:

۱. مهمترین رویکرد فیلم اتحاد میان نیروهای پاکستانی و هندی است که توسط سربازان امنیتی این دو کشور دیده می‌شود که پیام وحدت را میان دو کشور جاری می‌سازد، چرا که استعمار با جدا کردن مرزهای زمینی میان اردوزبانان تلاش داشتند تا قلب‌های این افراد را نیز از همدیگر جدا کنند.

۲. با توجه به عدم حضور نظامی هند در سوریه و عراق برای درگیری‌ با داعش است که فیلم خلاف واقعیت را به تصویر کشیده است، هر چند پیامی که فیلم می‌دهد، مقابله با روحیه تفرقه افکنی میان هموطنان خویش است. نماهای باز دوربین از تخریب‌های صورت گرفته توسط داعش در عراق پیامی است به مردم هند برای پیشگیری از اتفاقی که نیفتاده است.

۳. ارزش‌های وطن پرستی هندوستان در جای جای فیلم مشهود است، به طوری که نیروی اطلاعاتی هندی به همراه خود پرچم هندوستان را آورده است و احترام شدیدی به این پرچم دارد.

۴. در بخش‌های مختلف فیلم شعارهایی مانند الله اکبر و ... که در فیلم‌های هالیوودی مشهود است و توسط داعشی‌ها گفته می‌شود، در فیلم دیده نمی‌شود و در چند قسمت شعارهای متفرقه دیده می‌شود.

۵. قسمت‌های مختلف فیلم اقتباس از آثار مختلف هالیوودی است که در جای جای آن مشهود است، رفتار سیلوستر استالونه گونه سلمان خان و لوکیشن‌هایی شبیه فیلم هملند گویای این مسئله است.

۶. انگیزه فرمانده داعش نسبت به این وحشی‌گری‌ها را در دیالوگی که میان پرستار اصلی و رئیس داعش رد و بدل می‌شود، رفتار بد سربازان آمریکایی با مهاجرین و اسرا یاد می‌کند، چرا که فرمانده اهل شعر و ادبیات بوده است و روحیه لطیفی دارد ولی می‌گوید که انسان زمانی می‌میرد که عزت نفس او کشته می‌شود.

۷. ناگفته این را باید گفت که فیلمبرداری در کشورهای امارات، اتریش، یونان، مراکش و هند صورت گرفته است که می‌تواند به عنوان یکی از نقاط قوت فیلم یاد شود.

کلام آخر

سلمان خان فیلم دیگری را نیز در فضای جنگی در سال 2017 بازی کرده است به نام تیوبلات که نشان از اهمیت مسئله قدرت نظامی هندوستان برای کارگردانان است، اما این نکته باید مطرح شود که هندوستان کمتر از یک دقیقه در اتفاقات سوریه و عراق حضور داشته است ولی با یک قهرمان پروری تلاش کرد تا حضور فعال خود را در جنگ اخیر منطقه به نمایش برای جهانیان بگذارد.

اما جمهوری اسلامی ایران با تقدیم حدود هزار شهید به ساحت حرم حضرت زینب و حریم وطن، اثر درخوری را تولید نکرده است و با تولید فیلم به وقت شام و امپراطوری جهنم با رفتار بد و غیر قابل توجیه مسئولان سینمایی مواجه شود.

از طرفی امپراطوری جهنم قبل از دیده شدن، دقایق زیادی از آن حذف می‌شود و با بی انصافی قضاوت‌ می‌شود، از طرف دیگر روشنفکران ساده اندیش کشورمان توهین‌هایی را به کارگردان با سابقه و درخشان این روزهای ایران روا داشته‌اند و زمانی که با واکنش آقای حاتمی کیا مواجه شدند، تبل نقد را بلند کردند که بایستی نقد پذیر بود.

اما دریغ از این که به جای نقد اتهام می‌بندند و به جای توضیح، تحقیر می‌کنند تا شاید از این مسیر تبدیل به چهره شوند و در جشنواره‌های خارجی دعوت شوند. بازیگری که رخت‌های چرک خویش را در حیاط همسایه می‌شورد و پهن می‌کند، نام چهره ملی برایش توهین به بزرگان این مرز و بوم است.

امروز ما دچار یک خودآزاری ملی شدیم که به جای نشستن‌ و سخن گفتن به بستن دهان اکتفا می‌کنیم و با فریاد آزاد اندیشی جشنواره‌های ملی را تبدیل به مامنی برای جریان لیبرال، ابزوردیست و بی ادب سینمای ایران تبدیل کرده است.

شاید جای دارد که سینمای ما جایگاه مهران احمدی، رضا عطاران و ... باشد که با دوپهلو صحبت کردن و لمپنیسم به شعور مخاطبین توهین کنند و این فرهنگ ملتی است که با شاهنامه و حافظ زندگی کرد و برای طنز کنار گل آقا بود و امروز برای طنز چهره‌های شاخص شلوار خویش را در می‌آورند./۸۸۱/ی۷۰۳/س

علی اصغر سیاحت، پژوهشگر حوزه علمیه قم و فعال رسانه ای

ارسال نظرات