در ستایش خردورزی مطهری
به گزارش خبرگزاری رسا، از خصوصیات بارز شهید مطهری(ره)، عقلگرایی ایشان است. گرچه ایشان عالمی جامع الاطراف و علوم مختلف دینی صاحب نظر و دیدگاه است اما آنچه بیشتر از ایشان در افکار و افواه نمود دارد «فیلسوف» بودن است.
بخش قابل توجهی از آثار شهید مطهری پیرامون مباحث فلسفی و عقلی است. در واقع میتوان گفت بستر اندیشه ایشان ریشه در فلسفه اسلامی و به خصوص حكمت متعالیه داشت. از این جهت چه در مباحث سیاسی و چه مبحث اجتماعی و چه فقه و ... همین رویکرد دیده میشود.
علامه طباطبایی(ره) استاد بزرگوار شهید مطهری در ستایش این شاگرد بزرگ خود عبارتی دارد که جدای از مدح شهید، اهمیت فلسفه اسلامی را به خوبی عیان میکند. علامه میگوید: «طبعا ایشان (شهید مطهری) مردی با تقوا بود، تقوایی که از فلسفه به دست آورده باشد. تمام هم و نیرویش صرف فلسفه می شد و خوب بار آمده بود».
در ایامی که فلسفه کفر تلقی میشد و به تعبیر حضرت امام خمینی(رض) متحجران در حوزه کوزهایی که فرزند ایشان از آن آب نوشیده بود به خاطر تدریس فلسفه پدرش، نجس می دانستند، علامه تفلسف را گامی در جهت رسیدن به تقوا می داند و بلکه فلسفه اسلامی را موجب جوشش تقوا در انسان بزرگی مانند شهید مطهری عنوان می کند.
اینکه ثمره فلسفه اسلامی چطور منجر به تقوا می شود پرسشی است که اهل فن و بزرگان مستغرق در فلسفه اسلامی باید به آن پاسخ دهند. اما اگر این سخن علامه اینک به عنوان اصل موضوعه در نظر گرفته شود باید به این تاکید بزرگان مبنی بر تقویت فلسفه در جامعه و به خصوص حوزه علمیه توجه ویژه نمود.
فلسفه چون مبتنی بر برهان است، و برهان یعنی کلام و استدلالی که به یقینیات ختم شود، از آن رو فیلسوف می کوشد به گونه ای سخن بگویدكه از مغالطه و ابهام و کذب و اغواگری به دور باشد. در چنین چارچوب فکری منظمی، هر رفتار و گفتاری میبایست از اوهام خالی باشد. شاید چنین نگاهی انسان بیشتر را به تقوا سوق دهد!
در دیدگاه حکیمان حکمت متعالیه عقل موهبتی الهی است که جوهره آن از نور پروردگار است و همپای نقل دارای ارزش و منزلت است. به تعبیر حکیم فرزانه آیتالله جوادیآملی عقل تنها مفتاح دین نیست که با آن مقدماتی اثبات شود و انسان دین دار گشته و سپس کارکرد آن پایان یابد بلکه علاوه بر آن عقل، مصباح دین هم هست و در جای جای مسائل دینی و شرعی مانند چراغی راه را از بی راه نشان میدهد. افزون بر آن گاه روایات را میسنجد تا مشخص شود دلالت آنها با اصول و مبانی تطابق دارد و بدین معنا عقل، میزان هم هست.
البته فلسفه اسلامی به همین مقدار بسنده نمیکند، در فلسفه اشراق و صدرایی یکی از راههای تنظیم عقل و تخلیه آن از وهم و خیال، سلوک و تهذیب نفس است. به تعبیر علامه حسن زاده قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند.
در واقع تعادل و ترسیم مناسبی از جایگاه عقل و نقل و سلوک، فلسفه اسلامی مورد نظر امثال علامه طباطبایی را تشکیل میدهد و افراط یا تفریط در هر کدام، خروج از صراط مستقیم است. چه آنکه علامه طباطبایی در المیزان هم به نقل گرایی افراطی اهل حدیث می تازد و هم به عقل گرایی افراطی معتزله معترض میشود و هم صوفیگری بدون توجه به ظواهر شرع را بی پایه میداند.
شهید مطهری نیز بر همین مبنا در کتاب انسان کامل از انسان کاریکاتوری سخن میگوید که ابعاد وجودی او از عقلانیت و معنویت و تعبد به توازن رشد نکرده است. ایشان به شدت به تفکری که تعقل را تعطیل میکند اعتراض میکند و اخباریگری به این معنا را بزرگترین خطر جامعه اسلامی میداند! و اعتقاد داشت «جمود اخباریگری در بسیاری از مسائل اخلاقی و اجتماعی و بلكه پارهای مسائل فقهی هنوز هم حكومت میكند». در مجموع اینکه اگر در سالهای نه چندان دور فردی مانند شهید مطهری در مجامع علمی و حتی جوامع عمومی سخنرانی می کند و مورد توجه خاص و عام واقع می شود و بزرگانی مانند علامه طباطبایی و امام خمینی(ع) به طور باورنکردنی او را وصف میکنند، دلایل و علل گوناگون دارد، اما شاید یکی از مهمترین آنها رویکرد فلسفی و عقلانی شهید مطهری به عنوان یک روحانی اصیل به مسائل است. رویکردی که هم از آن انقلابیگری و بصیرت در میآید و هم اخلاق و تقوا و فرهنگ!
امروز با توجه تغییر شرایط دنیا، به چنین اندیشه ای با روزآمدی بهتر نیاز بیشتری احساس می شود و اگر حوزه علمیه میدان را خالی کند، عرفانهای کاذب، عقلانیت توهمی، تحجر و التقاط جای آن را می گیرد و به تدریج با سطحی نگری و قشری مسلکی و خرافات از یک سو و الحاد و بدعت از سوی دیگر مواجه خواهیم شد. /۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: رسالت