عوامل پایدار میل به "کتابخوانی"
به گزارش خبرگزاری رسا، ابراز نارضایتی رهبر معظم انقلاب از وضعیت کتاب در کشور در نخستین دیدار کتابداران و مسؤولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور در 29 تیر ماه سال 1390، هشداری جدی بود که متأسفانه از سوی مسؤولان رسمی و متصدیان حوزهی کتاب، مورد توجه قرار نگرفت.
ایشان، آن دیدار مهم را، بهانهای برای «تجدید مطلع» در حوزهی کتاب خواندند و با بیان برخی آسیبها و تهدیدهای مهم در این حوزه، پیشنهادهایی را نیز ارایه فرمودند.
این سلسله مقالات میکوشد با آسیبشناسی حوزهی کتاب در جمهوری اسلامی ایران، براساس بیانات مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان، به ارایهی الگویی بومی برای پیشرفت در این حوزه، کمک کند.
در بخش یکم تا سوم، شاخصهای رسمی ملی و جهانی توسعه در حوزهی کتاب مورد بررسی قرار گرفت و با پیشنهاد شاخص جدید «سرانهی تولید کتاب»، گوشهای از دلیل نگرانی مقام معظم رهبری از وضعیت کتاب در کشور، به نمایش درآمد. سپس، مشکلات کاهش شمارگان کتاب مورد بررسی قرار گرفت.
در بخش چهارم مشکلات ناشی از افزایش تعداد عناوین کتاب، برشمرده شد و در بخش پنجم و ششم، موضوع مبانی نظری سنجش سرانهی مطالعه مورد بررسی قرار گرفت و براساس سنجشهای جهانی و داخلی نشان داده شد که سرانهی مطالعه در کشور ما، در حد متوسط کشورهای توسعه یافته است.
در بخش هفتم، مسألهی همهگیری تبلیغات کتاب و دلایل ضعف در این حوزه بررسی شد و در این بخش، برخی از روشهای مهم ترویج کتابخوانی بیان میشود.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با کتابداران و مسؤولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور فرمودند: «اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانى است. در جامعه باید سنت کتابخوانى رواج پیدا کند. فایدهى سوادآموزى این است. اثر حرکت و نهضتى که در کشورها براى ریشهکن کردن بی سوادى انجام میگیرد، عبارت است از همین که بتوانند از این مجموعهى عرضه کنندهى فکر، ذوق و استعدادِ دیگران استفاده کنند؛ این بدون کتابخوانى امکانپذیر نیست.
به گمان من یکى از بدترین و پرخسارتترین تنبلىها، تنبلى در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلى میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانى باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار بر عهدهى همهى دستگاههایى است که در این زمینه مسؤولاند؛ از مدارس ابتدایى بگیرید ـ که برنامههایى باید باشد که کودکان ما را از اوان کودکى به خواندن کتاب عادت بدهد؛ خواندن با تدبر، خواندن با تحقیق و تأمل ـ تا دستگاههاى ارتباطجمعى، تا صدا و سیما، تا وسایل تبلیغاتى گوناگون.»[1]
در این بخش، برخی از روشهای ایجاد عادت به کتابخوانی و ترویج آن از اوان کودکی، در مدارس، اجتماع، زمانهای مرده و رسانهها بررسی میشود.
عادت به کتابخوانی از اوان کودکی
هدف از ترویج کتابخوانی، عادت دادن افراد به کتابخوانی است و معمولاً عادتهایی در انسان پایدارترند که از ابتدای کودکی و در دوران خردسالی ایجاد شوند. طبیعی است که به دلیل ناتوانی کودکان در مطالعه، ایجاد این عادت بستگی مستقیمی به همت مادر، پدر و مربیان کودکان دارد.
شکلهای ابتدایی ایجاد عادت به کتابخوانی از شعر خوانی آغاز میشود و در مرحلهی بعدی به قصهگویی میانجامد. در مرحلهی سوم، قصهگویی بر مبنای کتاب است که کودک را با کتاب آشنا میکند. در این مرحله، قصهگو میتواند با مداخله دادن کودک در انتخاب کتاب یا بازگویی قصه بر اساس تصاویر کتاب، عادت به کتابخوانی را در کودک نهادینه کند.
همچنین تهیهی کتابهایی در قالبهای خاص ـ نظیر کتابهای صدادار (دارای موسیقی یا آوا یا بوق و یا ...)، کتابهای برجسته (دارای عروسک یا نقوش برجسته یا ...)، کتابهای در قطع بزرگ، کتابهای ضد آب (مشهور به کتابهای حمام) و ... ـ به کودک کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف و یا به دلیل جذابیتهای گوناگون، با کتاب انس بیشتری پیدا کند.
کتابخوانی در مدارس
دورهی آموزشهای ابتدایی و متوسطه، به دلیل اجبار قانونی آن، دورهای است که گذراندن آن برای تمامی کودکان و نوجوانان الزامی است. حجم سنگین محتوای آموزشی و دغدغهی گذر از تنگنای ورود به دورهی آموزش عالی سبب شده است که بیشتر وقت کودکان و نوجوانان دانشآموز به درسخواندن و انجام تکالیف درسی بگذرد.
هرچند که این محتوای آموزشی در قالب کتاب به دانشآموزان آموزانده میشود اما حجم زیاد آن مانعی جدی در برابر مطالعهی غیردرسی دانشآموزان است. این در حالی است که مطالعهی داوطلبانه، بستر اصلی عادت به کتابخوانی است و کمتر مشاهده شده فردی به دلیل عادت به خواندن کتابهای درسی، کتابهای غیردرسی را هم بخواند.
در واقع احساس میشود اجبار به مطالعهی درسی، موجب ایجاد عادت به کتابخوانی نمیشود. بنابرین لازم است در مدارس، برنامهی هوشمندانهای برای ترغیب دانشآموزان به مطالعهی غیردرسی طراحی و اجرا شود. ابتداییترین و بدیهیترین گام در این زمینه، ایجاد دسترسی آسان دانشآموزان به کتاب است. سختافزار لازم برای دسترسی آسان به کتاب، کتابخانه است.
گام اول، در ابتدا باید تمامی مدارس کشور به کتابخانه مجهز شوند.
گام دوم، تأمین روزآمد کتابهای خوب است. در واقع باید برنامههایی برای تغذیهی مستمر مخزن کتابخانهی مدارس اندیشیده شود. نمایشگاه «یاد یار مهربان» یکی از برنامههایی است که برای بهروزرسانی مخزن کتابخانهی مدارس طراحی شده اما تغییر سیاستهای وزارت آموزش و پرورش و اعطای مجوز به ناشران کتابهای کمک درسی باعث گردیده که در سالهای اخیر، بیشترین حجم خرید مدارس به کتابهای آمادگی آزمون سراسری و کمک درسی اختصاص یابد و این برنامهی موفق، از اهداف اصلی آن دور شود.[2]
گام سوم، معرفی کتابهای خوب به دانشآموزان است. این معرفی ممکن است مناسبتی یا دورهای یا گاه بیهیچ بهانهای باشد. هماکنون وزارت آموزش و پرورش، فهرست برخی کتابهای خوب را در اختیار دانشآموزان میگذارد اما به دلیل عدم اهتمام مدارس به تبلیغات مؤثر براساس این فهرستها، آنها کارآیی قابل قبولی ندارند. توقع این است که با توجه به جامعهی 13 میلیونی دانشآموزان، قرار گرفتن یک عنوان کتاب در این فهرستها، بر فرض اقبال یک درصد دانشآموزان هر مقطع به آن، میزان فروش هر اثر دستکم 10 هزار جلد افزایش یابد ولی تجربه نشان داده که این فهرستها، چنین تأثیری ندارند.
در این گام ممکن است با اختصاص یک یا چند ساعت کلاس به کتابخوانی، بخشهایی از کتابهای غیردرسی را برای دانشآموزان بخوانند و کتابهای خوب را به شکل چهره به چهره، به آنان معرفی کنند. خلاصهنویسی کتابها یکی از ابزارهای دبیران در این کلاس، برای تقویت حس نویسندگی دانشآموزان است.[3]
گام چهارم، برگزاری مسابقات کتابخوانی در مدارس است. میل دانشآموزان به رقابت و توقع کم آنان در مبلغ جایزه دریافتی فرصتی طلایی را برای برگزاری این مسابقات با تعداد شرکت کنندهی زیاد ایجاد کرده است. طبیعی است که طراحی دقیق و علمی سؤالهای مسابقه میتواند اطمینان از مطالعهی کتاب را به وجود آورد.
گام پنجم، برگزاری نمایشگاههای کتاب و دیگر مراسمهای مرتبط با کتاب است. هماکنون انتشارات «منادی تربیت» به عنوان ارگان معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش، 50 هزار نمایشگاه کتاب را در مدارس برگزار میکند. در این نمایشگاه 12 هزار عنوان کتاب از 450 ناشر به دانشآموزان عرضه میشود.[4]
به جز این، برخی ناشران با راهاندازی ویترین تازههای کتاب در مدارس خاص، توانستهاند از دوران دانشآموزی، مخاطبان پایبندی را برای کتابهای خود شناسایی کرده و آنان را با خود همراه سازند.[5] همچنین دعوت از نویسندگان و مؤلفان کتابها، خاطرهای عمیق را از کتاب در ذهن دانشآموزان ایجاد میکند. انجمنهای اسلامی دانشآموزان نیز با راهاندازی باشگاهی برای نویسندگان و شاعران جوان توانسته، گامی را در جهت تشویق دانشآموزان مؤلف بردارد.
کتابخوانی در اجتماع
دسترسی بدنهی جامعه به کتاب، چندان آسان نیست. تعداد کتابخانههای عمومی به تناسب جمعیت افزایش نیافته است و مخازن این کتابخانهها نیز، به تعداد مخاطبان، کتاب در اختیار ندارند. ضمن این که پراکندگی جغرافیایی کتابخانههای عمومی، پراکنشی متناسب نیست.
یک علت این ماجرا، بیتوجهی مدیران پیشین شهری به تأسیس کتابخانه در محلهها بوده و علت دیگر، عدم ارایهی «پیوست فرهنگی»[6]برای طرحهای بزرگ این چنینی است. پیوستی که باید در کنار مسجد، مدرسه، کتابخانه، باشگاه ورزشی و ... را نیز، در جنب این طرحهای بزرگ پیشبینی کرده باشد، به بیان دیگر، هر محله، هر مسجد، هر کارخانه، هر پادگان، هر خوابگاه و هر مرکز اجتماعی دیگر، باید نیازهای فرهنگی انسان را پیشبینی کرده و برای آن، پاسخ درخوری اندیشیده باشد.
هماکنون نهاد کتابخانههای عمومی کشور اهتمامی جدی به گسترش تعداد کتابخانههای عمومی دارد اما عدم همکاری شهرداریها در تخصیص نیم درصد بودجهی سالانه به این نهاد، سرعت مورد توقع در این گسترش را، محقق نکرده است. در روستاها، طرح «کتابخانههای سیار» تلاش میکند مشکل کمبود تعداد مخاطب را، با سیار کردن کتابخانه، حل کند.
گروههای مردم نهاد ترویج کتابخوانی، از مهمترین ابزارهای غیردولتی برای ترویج کتاب در بدنهی اجتماع هستند که به لطف پیروزی انقلاب اسلامی و وجود جوانان غیور و دغدغهمند، رونق جدیای به مسألهی ترویج کتابخوانی در بدنهی جامعه دادهاند.
ارتباط چهره به چهرهی اینان با مخاطبان کتاب، آنان را به مهمترین و قابل اعتمادترین منابع گرایشسنجی مخاطب بدل کرده است. متأسفانه در حال حاضر، ارتباط روالمند و سازمانی میان این گروههای مردم نهاد و معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد تا حجم چند 10 میلیارد تومانی کتابهای ارزشمند خریداری شده توسط این معاونت، به راحتی در اختیار این گروههای پرتوان اما کمبنیه (از نظر مالی) قرار گیرد.
در هر حال، گروههای ترویجی از ابزارهای متعددی برای گسترش کتابخوانی استفاده میکنند. برگزاری نمایشگاه کتاب، برگزاری مسابقهی کتابخوانی، دعوت از مؤلف، برگزاری جلسهی نقد کتاب و ...، از روشهای مرسوم این گروهها برای این مسأله است.
کتابخوانی در زمانهای مرده
زندگی شهری، وقت زیادی را از شهروندان میکشد. این زمانهای مرده، اوقاتی هستند که با احیای آنها در جهت کتابخوانی، میتوان عادت به کتابخوانی را ایجاد و تقویت کرد. یکی از این زمانهای مرده در «رفت و آمد» (ترافیک) وجود دارد. برای رانندگان، کتابهای صوتی (گویا یا شنیداری) میتواند پیشنهاد خوبی برای شنیدن کتاب به جای خواندن آن باشد.
برای دیگر افراد، طراحی کتابهای کم حجم و با حروف کمی درشت، میتواند امکان مطالعه هنگام حرکت را مهیا کند. «کتاب اتوبوس» و «کتاب مترو» از طرحهای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای احیای زمانهای مرده در این دو سامانهی آمد و شد بودهاند. به طور خاص، مقام معظم رهبری ارایهی کتاب به مسافران قطار را پیشنهاد کردهاند که متأسفانه هنوز در شکلی فراگیر و پایدار به اجرا در نیامده است.[7]
صفهای انتظار در بانکها، نانواییها، مطبها، ادارهها و ...، یکی دیگر از فرصتهای بسیار مناسب برای کتابخوانی هستند. در این مکانها، به دلیل نبود تکانهای ناشی از حرکت وسیلهی نقلیه، شرایط مطلوبی برای کتابخوانی وجود دارد. استقرار یک سامانهی نوبتدهی شفاف و دقیق در این مکانها سبب میشود مراجعان بدون ترس از تضییع نوبت خود، با فراغ بال به مطالعه بپردازند.
جالب این جاست که در بسیاری از این مراکز، نمایشگرهای بزرگ گران قیمتی برای نمایش بیصدای(!) برنامههای تلویزیون تعبیه شده است اما برای استقرار یک قفسهی کوچک کتاب، هزینهای نشده است، یا در حالی که پزشکان از حقالزحمهی معاینهی بیماران، درآمد سرشاری دارند و بسیاری از آنها، از همین محل، زندگیهای آن چنانی برای خود دست و پا کردهاند؛ نگارنده تقریباً پزشکی را نیافته است که برای تلف نشدن وقت بیماران خود، به آنها فرصت کتابخوانی را هدیه کرده باشد.
(شایسته است در این فراز از نانواییای در یکی از محلههای تهران نام برده شود که با استقرار دستگاه نوبتدهی و قفسهی کتابخانه، به مشتریان خود، فرصت مطالعه را هدیه کرده است.)
ترویج کتابخوانی در رسانهها
در برخی رسانهها، ظرفیت ویژهای به معرفی کتاب اختصاص داده میشود. این ظرفیت معمولاً در قالب معرفی تازههای کتاب استفاده میشود. این در حالی است که به باور نگارنده، معرفی کتاب به همگان، باید به شیوهای کاربردی ـ و نه اختصاصی و ویژه ـ صورت گیرد.
به بیان بهتر، مخاطب عمومی، ممکن است به کتاب اقبال چندانی نداشته باشد که اکنون بخواهد از یک بخش معرفی تازههای کتاب استفاده کند و به کتابخوانی ترغیب شود. در حالی که همین مخاطب کم اقبال ممکن است برای پاسخ به یکی از نیازهای خود، کتاب مناسب را تهیه کند و بخواند.
تفاوت این دو مسأله در این است که در حالت اول، رسانهها زمانی را به معرفی کتاب اختصاص میدهند و به احتمال زیاد، به جز کتابخوانان حرفهای، مخاطب عادی به این بخش اقبال چندانی نشان نمیدهد. اما در حالت دوم، در ضمن یک بخش طنز، یک بخش آموزش آشپزی، یک بخش مشاورهی پزشکی، یک بخش مشاورهی خانواده و حتی یک بخش خبری، کتابهای مناسب و مرتبط، معرفی میشود.
بدیهی است پاسخگویی به دغدغه، خواست و گرایش مخاطب در قالب کتاب و در زمان مناسب، بهینهترین شیوهی ترویج کتابخوانی و تضمین اقبال مخاطب به آن کتاب خواهد بود. در این میان، تلویزیون تأثیری جدی و عمیق را در این جریان برعهده دارد.
نمایش شخصیتهای مشهور و مرجع و نمایاندن شخصیتهای مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی در حال کتابخوانی، این عادت را به یک عادت واجب و مهم در ذهن بینندگان تبدیل میکند، در واقع تلویزیون به عنوان مهمترین رقیب کتابخوانی و ربایندهی زمان مفید برای مطالعه، باید نقش منفی خویش را، با این اهتمام ویژه به کتابخوانی کمرنگ کند و از بار گناه ذاتی خویش بکاهد. نمایش صحنههایی گذرا از شخصیتهایی که در زوایای مختلف زندگی روزمره در حال کتاب خواندن هستند؛ یک پیشنهاد ساده اما پر اثر به سیمای جمهوری اسلامی ایران است.
ضمن این که واحد مرکزی خبر، به جای گزارش کردن میزان کشیدگی تاندون (وتر) پای فلان بازیکن فوتبال و تمرینهای بهمان تیم در خارج کشور، میتواند به جهان کتاب توجه کند و پردهی این بیگانگی و غربت به نسبت همیشگی را، کنار زند.
دقت به اخبار صدا و سیما نشان میدهد که به جز برخی مناسبتهای مهم در حوزهی کتاب ـ که شاید به دلیل حضور مقامهای کشوری و لشکری برای اینان پراهمیت است ـ خبر چندانی از تألیف کتابهای ارزشمند، رسیدن آنها به چاپهای جدید، موفقیتها و ... پخش نمیشود. در هر حال، همان گونه که در بخش پیشین عرض شد؛ نقش بالقوهی صدا و سیما در رونق جهان کتاب بسیار اساسی است و متأسفانه حضور بالفعل آن، کمرنگ و در حاشیه است./۸۷۶/د۱۰۳/س
محمد سرشار
پی نوشت ها:
[1] بیانات در دیدار مسؤولان کتابخانهها و کتابداران، 29/4/1390. قابل بازیابی در:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=16739
[2] برای دانستن اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:
http://www.yadeyaremehraban.ir/
[3] برای مطالعهی بیشتر رجوع کنید به مقالهی «شیوههای ترویج کتابخوانی در کلاس» نوشتهی کمال پولادی. قابل بازیابی در:
http://www.rasekhoon.net/article/show-24149.aspx
[4] http://hamshahrionline.ir/print-150788.aspx
[5] به عنوان نمونه، انتشارات موفق سورهی مهر توانسته این طرح را در برخی مدارس اجرا کند.
http://www.iricap.com/magentry.asp?id=5260
[6] در خصوص پیوست فرهنگی و پیوست نگاری فرهنگی، تلاشهای علمی زیادی شده است. حتی در این خصوص، مؤسسههای پژوهشیای نیز تأسیس شده است. به عنوان نمونه مراجعه کنید به دبیرخانهی پیوست فرهنگی استان زنجان:
http://www.peyvast-farhangi.ir/
[7] برخی از پیشنهادهای مقام معظم رهبری برای ترویج کتابخوانی در مقالهی «کتاب و کتابخوانی از نگاه مقام معظم رهبری» ماهنامهی کوثر، شمارهی 32، آبان 1387، گردآوری شده است:
http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=4739&MagazineArticleID=38327
اندیشکده برهان