۳۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۳
کد خبر: ۵۶۸۷۹۸
نشانگان دیپلماسی هسته‌ای ایران؛ (۲)

مماشات یا اقدام متقابل

نامه مقام معظم رهبری به ریاست محترم جمهوری در مورد «رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه كشور» از این جهت اهمیت دارد كه محورهای اصلی دیپلماسی انقلابی را در قالب توازن بین «حقوق و تكالیف» مورد تأكید قرار دادند.
برجام

به گزارش خبرگزاری رسا، در شماره قبل به بخش نخست این یادداشت اشاره شد و در این شماره به بخش دوم و پایانی آن می‌پردازیم؛ بخوانید:

2. رویكرد مقام معظم رهبری درباره سازوكارهای توافق هسته‌ای با 1+5

مقام معظم رهبری در فرآیند دیپلماسی هسته‌ای، حمایت‌های سیاسی و توصیه‌های راهبردی را از تیم مذاكره‌كننده به‌عمل آوردند. ایشان بر این اعتقاد بودند كه كار اجرایی ماهیت دشوار و پرمخاطره دارد. بنابراین لازم است تا كارگزاران اجرایی مورد حمایت نهادهای سیاسی قرار گرفته تا آنان در تحقق اهداف راهبردی نظام حكومتی از اعتماد به‌نفس بیشتری برخوردار شوند. در عین حال، ایشان از ادبیات تبشیری و تنذیری بهره گرفته تا زمینه برای درك دقیق‌تر كارگزاران نسبت به الگوهای رفتاری به‌وجود آید.

نامه ایشان به ریاست محترم جمهوری در مورد «رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه كشور» از این جهت اهمیت دارد كه محورهای اصلی دیپلماسی انقلابی را در قالب توازن بین «حقوق و تكالیف» مورد تأكید قرار دادند. ایشان همچنین بر ضرورت توازن بین چگونگی اجرای تعهدات ایران و سایر كشورها تأكید داشتند. بازخوانی مواضع مقام معظم رهبری در مورد الگوی رفتاری آمریكا و سایر قدرت‌های بزرگ در روند برجام از این جهت اهمیت دارد كه تفاوت بین دیپلماسی عمل‌گرایانه و دیپلماسی انقلابی را منعكس می‌سازد.

2-1. بازخوانی خصومت آمریكا نسبت به جمهوری اسلامی ایران

یكی از محورهای اصلی رویكرد مقام معظم رهبری در فرآیند دیپلماسی هسته‌ای را می‌توان در ارتباط با سیاست خصمانه ایالات متحده نسبت به ایران و همچنین عدم توجه به تعهدات اولیه آنان دانست. آنچه را كه آمریكایی‌ها در آغاز مذاكرات بر آن تأكید داشتند با نتایج حاصل از دیپلماسی هسته‌ای تفاوت‌های مشهودی دارد. به همین دلیل است كه محور اصلی رویكرد ایشان معطوف به عدم اعتماد نسبت به الگوهای رفتاری قدرت‌های بزرگ و ایالات متحده بوده است.

مقام معظم رهبری در مقدمه نامه 9 ماده‌ای خود در ارتباط با برجام به این موضوع اشاره و تأكید داشتند كه: «دولت ایالات متحده نه در قضیه هسته‌ای و نه در هیچ مسئله دیگری در برابر ایران رویكردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل كند. تهدیدهای صریح رئیس‌جمهور آمریكا به حمله نظامی و حتی هسته‌ای به ایران كه می‌تواند به كیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاه‌های بین‌المللی منتهی شود، پرده از نیت واقعی سران آمریكا برداشت... این دشمنی تا هنگامی كه جمهوری اسلامی با قدرت درونی خود آنان را مأیوس كند، ادامه خواهد داشت.»

2-2. بی‌اعتمادی نسبت به نیات همكاری‌جویانه و حل و فصل عادلانه اختلافات

یكی از انگاره‌های اصلی بی‌اعتمادی نسبت به سیاست‌های آمریكا را می‌توان در نقض عهد مكرر آن كشور در حوزه‌ روابط دیپلماتیك دانست. از آنجایی كه ایالات متحده در زمره حامیان سیاست‌های امنیتی اسرائیل در منطقه است، به همین دلیل مقام معظم رهبری در توصیه راهبردی خود به این موضوع اشاره داشتند كه الگوی رفتار دیپلماتیك آمریكا نمی‌تواند ماهیت همكاری‌جویانه داشته باشد و به عنوان تلاشی برای حل و فصل عادلانه اختلافات تلقی شود. ایشان در این ارتباط تأكید داشتند كه:‌

«فریبكاری آمریكا در دوگانگی آنان میان اظهارات اولیه كه با نیت قبول مذاكره مستقیم از سوی ایران انجام می‌شد، با نقض عهدهای مكرر در طول مذاكرات دو ساله و همراهی آنان با خواسته‌های رژیم صهیونیستی و دیپلماسی زورگویانه آنان در رابطه با دولت‌ها و مؤسسات اروپایی دخیل در مذاكرات، همه نشان‌دهنده آن است كه ورود آمریكا در مذاكرات هسته‌ای نه با نیت حل و فصل عادلانه كه با غرض پیشبرد هدف‌های خصمانه خود درباره جمهوری اسلامی صورت گرفته است».

با توجه به چنین ادراكی، رهبری مبادرت به توصیه راهبردی نسبت به گروه مذاكره‌كننده نموده و از آنان درخواست نمودند تا اولاً در فرآیند دیپلماتیك هوشیاری خود را نسبت به مذاكرات و مفاد مربوط به آن حفظ كنند. ثانیاً به نیات خصمانه دولت آمریكا توجه داشته باشند. ثالثاً بر اساس هوشیاری از ورود زیان‌های سنگین جلوگیری كنند. هر یك از مؤلفه‌های یاد شده می‌تواند بخشی از محورهای اصلی كنش دیپلماتیك ایران در روند مذاكرات هسته‌ای را شامل شود.

2-3. اهداف بنیادین و نقشه راه دیپلماسی هسته‌ای

تعیین اهداف بخش محوری در هرگونه برنامه‌ریزی تاكتیكی و راهبردی است.

بازیگرانی كه از انگیزه لازم برای نقش‌یابی سیاسی برخوردارند عموماً تلاش می‌كنند تا زمینه‌های لازم برای تحقق اهداف را از طریق برنامه‌های قابل پیش‌بینی پیگیری نمایند. موفقیت هر الگو و كنش دیپلماتیك به چگونگی تحقق اهداف مورد نظر بستگی دارد. هدف اصلی ایران در روند دیپلماسی هسته‌ای را می‌توان پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی دانست.

مقام معظم رهبری در دیدار با كارگزاران نظام در ماه مبارك رمضان 1397 به این موضوع اشاره داشتند كه هدف اصلی جمهوری اسلامی از مذاكرات، حاشیه‌ای كردن آمریكا نبوده، بلكه پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی بوده است. بیان چنین رویكردی را می‌توان به معنای واكنشی از سوی ایشان در برابر كسانی دانست كه موفقیت چندانی در دیپلماسی هسته‌ای به دست نیاورده و تلاش داشته‌اند تا تفكیك سیاست اروپا از آمریكا در مورد برجام را به عنوان جایگزینی برای اعاده تدریجی تحریم‌ها بدانند.در نگرش مقام معظم رهبری، انجام هرگونه مذاكره و كنش دیپلماتیك نیازمند آن است كه نسبت به اهداف كنش، وقوف كامل داشته باشیم. اولین هدف توصیه شده و مورد تأكید مقام معظم رهبری را باید معطوف به «لغو تحریم‌های ظالمانه‌ اقتصادی و مالی» دانست. تحقق این امر نیازمند «تضمین‌های قوی و كافی برای جلوگیری از تخلف طرف‌های مقابل» خواهد بود. در این ارتباط تأكید شده است كه می‌بایست نهادها و مراجع رسمی آمریكا و اروپا نسبت به تعهدات خود تضمین و ضمانت اجرایی بدهند.

از آنجایی كه مقام معظم رهبری به این موضوع واقف بودند كه امكان انجام تحریم‌های اقتصادی جدیدی علیه ایران به بهانه‌هایی همانند تروریسم و حقوق بشر وجود دارد، از این رو به دولت هشدار دادند كه بهره‌گیری آمریكا از چنین سازوكارهایی كه بعداً در قالب «قانون آیسا» و همچنین «قانون كاتسا» تنظیم گردید، به عنوان نقض برجام تلقی شود. متأسفانه هیچ‌ یك از سازوكارهای هشداری مقام معظم رهبری توسط حوزه دیپلماسی هسته‌ای مورد توجه قرار نگرفت.

اگر دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك خارج می‌شود، به این دلیل است كه احساس می‌كند هیچ مانعی در برابر اقدامات فراقانونی وی وجود ندارد. خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك به‌معنای پایان گام دوم دیپلماسی هسته‌ای ایران محسوب می‌شود. از این دوران تاریخی به بعد شاهد نشانه‌هایی از عقبگرد در فرآیند دیپلماسی و سیاست خارجی سازنده قرار خواهیم داشت. وضعیت تحریم‌ها در می 2018 مشابه زمان انعقاد قطعنامه 1929 در سال 2010 بوده است. چنین فرآیندی را می‌توان به‌عنوان آغاز مرحله جدیدی در روندهای سیاست خارجی و دیپلماسی هسته‌ای ایران دانست. فرآیندی كه بسیار پیچیده و سخت‌تر از سال‌های مذاكرات ایران و گروه 1+5 در روند برنامه جامع اقدام مشترك خواهد بود.

2-4. نگرش یكپارچه نسبت به تهدیدات بین‌المللی

ترامپ در 8 می 2018 دستور توقف همكاری‌ها با برجام را صادر نمود. چنین اقدامی به مفهوم نقض فاحش برجام از سوی آمریكا تلقی می‌شود. اروپا تلاش دارد تا ایران را متقاعد سازد كه تداوم همكاری‌ها در برجام و پذیرش تعهدات جدید منجر به ارتقاء ثبات سیاسی و امنیتی منطقه خواهد بود. چنین رویكردی هیچ‌گاه مورد پذیرش جمهوری اسلامی قرار نگرفته است. اگرچه دیپلماسی اروپا با هیئت ایرانی ماهیت سازنده داشته است، اما چنین فرآیندی نمی‌تواند مطلوبیت‌های مورد نظر ایران و شرایط اعلام‌شده از سوی مقام معظم رهبری در مراسم افطاری با كارگزاران نظام را تأمین نماید.

مقام معظم رهبری به این موضوع اشاره داشتند كه جهان غرب در برخورد با ایران دارای اهداف و الگوهای نسبتاً مشتركی است، به همین دلیل تأكید نموده‌اند كه اگر از تجربه‌های پیشین درس نگرفتیم، قطعاً ضرر خواهیم كرد. در تفكر مقام معظم رهبری ساخت سلطه ماهیت یكپارچه دارد. در این نگرش، تفاوت چندانی بین اوباما و ترامپ وجود ندارد. به همان گونه‌ای كه تفاوت بین آمریكا و اروپا به گونه‌ای نیست كه اروپایی‌ها نسبت به اهداف راهبردی ایران، نگرش سازنده اتخاذ نمایند.

مواضع اتخاذشده از سوی نهادهای اروپایی بیانگر آن است كه كشورهای اروپا و آمریكا دارای رویكردهای كاملاً متفاوتی درباره چگونگی محدودسازی قدرت راهبردی ایران هستند. ایالات متحده از ادبیات هیجانی و سیاست تهاجمی در راستای تهدید به عدم تمدید تعلیق تحریم‌های هسته‌ای ایران  بهره می‌گیرد، در حالی كه اروپایی‌ها بر ضرورت سیاست مرحله‌ای و گام به گام تأكید دارند. طرح اروپا برای باقی ماندن آمریكا در برنامه جامع اقدام مشترك به این دلیل ناكارآمد باقی مانده است كه الگوی میانه اروپا كه از آن به عنوان «دیپلماسی تعادلی» نام برده می‌شود، نمی‌تواند تأثیر چندانی بر سیاست‌های امنیتی و راهبردی دونالد ترامپ بر جای گذارد.

مقام معظم رهبری در بیان ویژگی‌های كلی كنش ارتباطی آمریكا و اروپا از انگاره اتكا به سیاست‌های راهبردی اروپایی انتقاد به عمل آوردند و به این موضوع اشاره داشتند كه: «تجربه همراهی اروپا با آمریكا در زمره مسائل مهم است. ما بنای دعوا با اروپا نداریم، اما این سه كشور نشان دادند در حساس‌ترین موارد با آمریكا همراهند... گفته می‌شود رابطه بین اروپا و آمریكا شكرآب شده، مگر ما برای این مذاكره كردیم. البته اروپا مخالفتی هم با آمریكا نخواهد داشت».

سیاست تعادلی اروپا به‌گونه‌ای شكل گرفته كه اهداف راهبردی آمریكا را از طریق جداسازی موضوعات امنیتی پیگیری می‌كند. اروپایی‌ها به این موضوع اشاره دارند كه كنترل ایران از طریق سازوكارهای كنش مرحله‌ای حاصل می‌شود. متقاعدسازی ایران به ادامه دیپلماسی و همكاری سازنده در نگرش اروپایی‌ها، تمامی اهداف مورد نظر ایالات متحده را تأمین خواهد كرد. طرح تحریم‌های جدید موشكی و منطقه‌ای علیه ایران توسط اتحادیه اروپا به مفهوم آن است كه رویكرد اتحادیه اروپا با انگاره‌های سیاسی و سیاست خارجی آمریكا و ایران در وضعیت تفاوت رفتاری و كاركردی قرار دارد.

نتیجه‌

هم‌اكنون دو رویكرد نسبتاً متفاوت درباره سیاست آمریكا و اروپا در مورد برجام و چگونگی همكاری با ایران وجود دارد. كارگزاران حوزه دیپلماسی هسته‌ای هنوز به این موضوع اشاره دارند كه آنان در روند مذاكرات به نتایج مطلوبی نایل شده اند كه نشانه آن تفاوت در انگاره‌های امنیتی آمریكا و اروپا است. اگرچه در ارتباط با خروج ترامپ از برجام، اتحادیه اروپا از سیاست انتقادی بهره گرفت، اما چنین رویكردی نمی‌تواند تأثیری در ماهیت تحریم‌های اقتصادی به جا گذارد.

محور اصلی تفكر مقام معظم رهبری معطوف به این سیاست است كه پایان دادن به دشمنی‌ها نباید همراه با سازش و مماشات باشد. بر اساس چنین انگاره‌ای، اگر در روند مذاكره با قدرت‌های بزرگ از انعطاف‌پذیری بیشتری برخوردار شویم، در آن شرایط تهدیدهای فراگیرتری علیه ایران اعمال خواهد شد. واقعیت آن است كه كارگزاران دیپلماسی هسته‌ای هم‌اكنون تلاش دارند تا با مطرح كردن موضوع مربوط به «منطقه قوی» واقعیت‌های نقش راهبردی ایران را نادیده گیرند.

واقعیت آن است كه سیاست مماشات و سازش در تاریخ روابط بین‌الملل هیچ‌گاه زمینه‌ساز مطلوبیت راهبردی برای كشورها نبوده است. بهره‌گیری از سیاست سازش هیچ مطلوبیتی را برای ایران یا هیچ كشور دیگری ندارد. اگرچه ایران در روزهای بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام تلاش نمود تا زمینه لازم برای اعاده دیپلماسی با كشورهای اروپایی را در دستور كار قرار دهد، اما چنین مذاكراتی نمی‌تواند نتایج مطلوبی در جهت ادامه همكاری‌های اقتصادی سازمان یافته ایران و اروپا را به‌وجود آورد. بهره‌گیری از تجارب گذشته به ویژه روندی كه منجر به خروج ترامپ از برجام گردید را می‌توان به عنوان بخشی از تجارب بنیادین تعامل با قدرت‌های بزرگ در شرایط تهدید دانست./۹۶۹/د102/ب1

منبع: رسالت

ارسال نظرات