تاکتیکهای شکستخورده
به گزارش خبرگزاری رسا، نظام سلطه به رهبری آمریکا پس از متحمل شدن شکستهای کمرشکن در مصاف با جمهوری اسلامی ایران، جبهه به اصطلاح جدیدی علیه کشورمان با استفاده از تاکتیکهای «جنگ روانی» گشوده و به اثربخشی آنها امید بسیاری بسته است.
چند روز پیش خبرگزاری رویترز طی گزارشی، پردهای دیگر از این سناریو را کنار زد و به نقل از برخی از مقامات آمریکایی نوشت: «دولت دونالد ترامپ کارزاری تبلیغاتی علیه حکومت ایران به راه انداخته که هدف آن ایجاد ناآرامی در این کشور و اعمال فشار بر تهران برای متوقف کردن برنامه هستهای و برخی فعالیتهای منطقهای این کشور است.»
رویترز در ادامه به سرمایهگذاری کاخ سفید روی مردم ایران در قالب جنگ روانی نیز اشاره و تصریح کرد: «در شبکههای اجتماعی هم حسابهای کاربری وزارت خارجه آمریکا مکرراً با مخاطب قرار دادن مردم ایران، جامعه ایرانیان خارج از کشور و مشابه آن تأکید میکنند که مردم ایران سزاوار برخورداری از حقوق بشرند.» این در حالی است که همفکری اتاقهای فکر آمریکایی با تصمیم گیران و تصمیم سازان کاخ سفید برای پیشبرد جنگ تبلیغاتی، تنها بر تحریمها و ارتباطگیری با مردم محدود نیست و به برهه زمانی مشخصی نیز محصور نبوده است.
به تعبیر مقام معظم رهبری، «متهم کردن دائم ایران به یک مسئله منفی در دستور کار اصلی جنگ روانی مستمر دشمنان است و برای تحقق این هدف، ایران هراسی، ایران ستیزی، ایران گریزی، اتهام نقض دموکراسی، نبود آزادی و نقض حقوق بشر مدام در تبلیغات بیگانگان تکرار میشود.» (30 تیر 97) به بیان دیگر، عواملی که دشمن از آنها در سطح بینالملل در حوزه «جنگ نرم» و «جنگ روانی» بهره میگیرد، طیف گستردهای است که در چارچوب «جنگ ترکیبی» قابل واکاوی و بررسی است و در بخشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در فاز اجرا و عملیاتی شدن قرار دارد.
از سوی دیگر، دولت آمریکا در حالی نقش مدعیالعموم مردم ایران را بازی و نظام اسلامی را به سلب آزادیها و حقوق اجتماعی متهم میکند که همین حالا با کشورهایی در منطقه پالوده میخورد که مردم اساساً هیچ نقشی در تعیین مقدرات خود ندارند و اصلاً نمیدانند که دموکراسی یعنی چه. تلخند ماجرا اینجاست که همین حکومتهای وابسته به نگرش قرونوسطایی، مدعی نبود آزادی و دموکراسی در ایران اسلامی شدهاند که بهطور متوسط سالانه یک انتخابات در آن برگزار میشود.
علاوه بر این، شاهبیت اتهامپراکنی عربستان و متحدان آل سعود علیه کشورمان به «ثبات زدایی» و «دامن زدن به اختلافات مذهبی و طایفهای» باز میگردد. رژیم صهیونیستی نیز به تبعیت از شرکای مرتجع خود در غرب آسیا، حکومت مردمسالار ایران را «دیکتاتوری» معرفی میکند و پروژه «ایران هراسی» را در ماههای اخیر شدت بخشیده است.
اما نکته بسیار مهمی که وجه مشترک همه تلاشهای ضدایرانی جبهه غربی، عبری، عربی در جنگ روانی به شمار میآید، مخاطب قرار دادن مردم از یکسو در کنار ترسیم شرایطی بسیار سیاه و نامعلوم از وضعیت حال حاضر کشور است. بمباران تبلیغاتی دشمن آنچنان است که گویی مردم در زندانی با آینده نامعلوم به سر میبرند و ترامپ و بن سلمان و نتانیاهو ناجی ملت ایران هستند!
از طرفی، ترامپ، مشخصاً از زمستان سال گذشته ژست حمایت از مردم را گرفته و دستگاههای اجرایی کاخ سفید ازجمله وزارت خارجه آمریکا نیز از دیپلماسی عمومی استفاده میکنند که ایجاد بخش فارسی در رسانههای آمریکایی بخشی از آن را تشکیل میدهد.
همین شیوه را نخستوزیر رژیم کودک کش صهیونیستی در دستور کار قرار داده است؛ روزی برای کمبود آب اشک تمساح میریزد و وعده میکند که راهکارهایی برای مقابله با بحران کمآبی در سایتی به زبان فارسی ارائه میکند؛ زمانی برای ورزشکاران ایرانی که در اقدامی مجاهدانه از رو در رو شدن با حریف اسرائیلی استنکاف ورزیدهاند دل میسوزاند و اخیراً نیز به بهانه نمایش موفق تیم ملی فوتبال ایران، شجاعت عدهای فریبخورده در برپایی اغتشاشات در کشور را میستاید.
در این راستا و حسب قرائن و شواهد متقن، دشمن با بهرهگیری از فضای ملتهب اقتصادی، چندین تیم رسانهای در صدها کانال در فضای مجازی را بکار گرفته تا با دستمایه طنز و تکنیکهای اقناعی، اتهامزنی به سران قوا و نهادهای انقلابی، تحریک به شورش و ناآرامیهای مدنی را ترویج کند که خمیرمایه همه این موارد، عبارت است از پراکندن سم ناامیدی به آینده نظام و ناکارآمدی انقلاب اسلامی. متأسفانه برخی هم نادانسته پازل دشمن را تکمیل میکنند و با انتشار محتوای جعلی و مهندسیشده این عده، آب به آسیاب بدخواهان این مرز و بوم میریزند.
بهطور خلاصه میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که جنگ روانی نظام سلطه، اولاً بر پایه انتشار اخبار جعلی با هدف مسموم کردن فضای امید و نشاط در جامعه و ثانیاً ارتباط گرفتن با مردم از طریق فضای مجازی ولنگار شکل گرفته و در این میان به ناامیدی مردم از کارآمدی نظام، بسیار چشم دوختهاند. قطعاً برهه جنگ تحمیلی، به مراتب سختتر از دوران کنونی بود اما آنچه تحمل آن روزها را آسان میکرد، امیدواری به پیروزی و گذار از آن گردنههای دشوار بود.
مسئولین از زندگی اشرافی گریزان بودند و مثل مردم زندگی میکردند، هرکس هر چه در توان داشت در طبق اخلاص قرار میداد و برای شکست دادن دشمن دریغ نمیکرد، همه به معنای واقعی کلمه متحد بودند و اجازه نفوذ و رسوخ رخوت و بدبینی به آینده را نمیدادند، تفرقهافکنان و ستون پنجم دشمن، خسته از تلاش مذبوحانه خود در اختلافافکنی، راه بهجایی نمیبردند و سرانجام ملت سرافراز ایران با غرور و سربلندی پوزه دشمن را در یکی از سهمگینترین توطئههای بینالمللی به خاک مالیدند؛ اتفاقاتی که این روزها در بحبوحه جنگ روانی دشمن بیش از هر چیز نیازمند بازخوانی آنها هستیم و چنانچه به شیوه آن دوران طلایی ملتزم باشیم، قطعاً پیروز خواهیم شد، انشاءالله./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت