نگاهی بر تناقضهای آثار رهبران بهائی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شايد گمان ميشد كه اعدامعلي محمد شيرازي، معروف به باب به دست اميركبير پايان غائله بابيت باشد و اين فرقه فراموش شود؛ اما از آنجا كه جريانهاي استعماري حركتهاي خود را متوقف نميكنند، بابيت با پوستاندازي به بهائيت تبديل شد؛ فرقه اي كه با حمايت صهيونيزم تا امروز نيز در حال فعاليت و با استفاده از قدرت رسانهاي كه انگلستان و رژيم صهيونيستي براي او فراهم كرده، در حال تبليغ و گسترش است.
راهي جديد
اعدام باب پايان غائله نبود و دوسال بعد از اعدام باب "میرزا حسینعلی مازندرانی نوری" خود را جانشين باب دانسته و لقب بهاءالله را براي خود انتخاب كرد و توانست با حذف برادرش "ميرزا يحيي نوري" معروف به "صبح ازل" كه جانشين رسمي باب بود، خود را موعودي كه باب وعده داده است، معرفي و پيروان باب را به پيروي از خود راضي كند.
ميرزا حسينعلي نوري كار خود را يك گام جلوتر از باب، شروع و از همان ابتدا خود را موعود معرفي كرد و پس از آن مقام خود را به پيامبري افزايش داد و به تقليد از پيامبر اسلام خود را پيامبري درس نخوانده معرفي كرد؛ او در نامه ای به ناصر الدین شاه1 در این باره میگوید: «من تحصیل علم نکردهام و در مدارس وارد نشدهام. میتوانید از مردم شهری سؤال کنید که در آن ساکن بوده ام»
بهاءالله كه گامهاي باب را براي اقتداربخشي به بابيان و بهائيان كافي نميدانست برخلاف نظر باب مبني بر وارد نشدن صريح به مسائل سياسي از همان آغاز به اين مسائل پرداخت و رهبري شورشهاي بابيان و بهائيان را به عهده گرفت، تا آنجا كه در زمان صدارت یافتن میرزا آقا خان نوری نقشه ترور ناصرالدينشاه را كشيد و باعث شد تا حكومت وقت در شوال 1268 ق بار دیگر و البته بسیار شدیدتر، دستگیری و اعدام بابیها را آغاز كند.2 حكومت مركزي معتقد بود كه نقشه اصلي ترور را ميرزا حسينعلي نوري طراحي كرده است و به همين علت او را دستگير و زنداني 3و سپس او را تبعيد كرد.
با توجه به مطالب فراوان درباره اين فرقه در اين نوشته فقط به سه موضوع مهم ساختار بهائيت، آثار بهاءالله و رديههايي كه برخي برگشتگان از بهائيت نوشتهاند، خواهيم پرداخت.
ساختارسازي بهائيان
بهائيت از لحاظ ساختار سازماني بسيار حرفهاي و دقيق عمل كرده و به همين دليل توانسته است دومين دين جهان از لحاظ پراكندگي جغرافيايي4 شود. البته اين ساختار نه به همت بهائيان كه با سياستورزي يهوديان صهيونيست فراهم آمده است؛ چراكه مغز تخديرشده باب و بهاء توان اين ساختارسازي را نداشت.
بهائیان معتقدند که بر اساس کتاب اقدس (ام الکتاب بهاء الله) بهائیت باید به صورت تشکیلاتی و سازمانی اداره شود. براي روشن شدن بيشتر مطلب سازمان هرمي بهائيت را از پائين به بالا تشريح ميكنيم.
محافل محلي
طبق دستورهاي بهاء الله هرگاه در محلي نه نفر بهائي سكونت داشته باشند بايد محفل محلي بهائيان را تشكيل دهند و به رسيدگي به امور بهائيان در دايره زندگي خود بپردازند. محافل محلي تمام اختيارات لازم را براي اداره امور بهائيان دارند و ميتوانند هركاري را كه خود براي حفظ و گسترش بهائيت لازم ميدانند، انجام دهند؛ همين امر باعث شده است تا شريعت بهائيان در نقاط مختلف با متفاوت بوده و حتي در اعتقادات اختلافات زيادي داشته باشند. در واقع آنچه براي رأس هرم بهائيت مهم است فقط فرمانبرداري محض از رأس هرم است و اختلاف سبك زندگي و قوانين جزئي كه به رياست و كانون قدرت خدشه اي وارد نكند، چندان اهميتي ندارد.
بهاءالله براي آنكه اهميت اين محافل را مشخص كند آنها را بيتالعدلهاي محلي ناميد تا همگان بدانند كه اين محافل محلي در غياب محافل بالادست حكم بيت العدل اعظم را دارد. وي در کتاب اقدس درباره تشکیل بیتالعدلهای محلی می نویسد:
«قد کتب الله علی کل مدینه ان یجعلوا فیها بیت العدل و یجتمع فیها النفوس علی عدد البهاء»؛ خداوند مقرر کرد تا در هر شهری بیتالعدلی تأسیس شود و افرادی به تعداد عدد بهاء در آن (برای انجام امور جاری بهائیان) جمع شوند. ۵
محفل ملي
محفل ملي نيز مانند محفل محلي نه عضو دارد و محافل محلي زير مجموعه اين محفل قرار ميگيرند. اين محفل را اعضاي منتخب محافل محلي و يا محافل مشورتي بهائيان انتخاب ميكنند و در واقع، حلقه واسطه بين محافل محلي با محافل بالادستي است. پيروي از دستورهاي محفل ملي بر تمام بهائيان ساكن در يك كشور الزامي است و و سرپيچي از دستورهاي آن مجازاتهاي شديدي درپي دارد كه حداقل آن، طرد از محفل بهائيان و خانواده و محروميت از ارث و قطع رابطه دائمي است.
هیئت مشاوران قاره ای
اين هيئت كه نهاد بالادستي محافل ملي به شمار ميرود، وظيفهاش نظارت بر محافل ملي موجود در يك قاره است و علاوه بر آن حكم نهاد تبليغي بهائيان را نيز دارد؛ در واقع، اين هيئت دو وظیفه مهم صیانت از تشکیلات جامعه بهائی و تبلیغ و نشر مرام بهائیت را عهدهدار است.
بیتالعدل اعظم جهاني
بيتالعدل اعظم جهاني بالاترين نهاد بهائي است كه در همه امور بهائيان در هر سطحي اختيارات كامل دارد و ميتواند درباره هر موضوعي قانون وضع كند. بیتالعدل علاوه بر مسئولیت امور روحانی و ادارهي جامعه بینالمللی بهائی، حافظ منافع و نيز نگهبان اماكن و املاك بهائيان در عکا و حیفاست.
بهاء الله به بیت العدل اختیار داده برای مطالبی که در کتب و آثار بهائی حكمي براي آنها نيامده است، قوانینی وضع کند. این مجمع، نه نفر دارد که آنها را هر پنج سال یکبار جمیع اعضای محافل ملی بهائیان جهان انتخاب می کنند. البته به ضرورت و صلاحدید ممکن است تعداد آنها افزایش یابد؛ اما از آنها کاسته نمیشود. نكته جالب اين است كه بر خلاف شعار تساوي حقوق زن و مرد در ميان بهائيان، زنان حق عضويت در حلقه رجال بيتالعدل را ندارند و بدون هيچ توضيحي از اين حق محروم شدهاند.
بيتالعدل ختيارات فراوانی درباره بهائيان دارد اما در اساسنامه بيت العدل پنج وظيفه اصلي براي بيتالعدل بيان شده است كه عبارتند از:
1. تفسیر متون و آثار بهاء الله، عبدالبهاء و شوقی افندی و توضیح مسائل مبهمه؛
2. تشریع قوانین و احکام غیر منصوصه به مقتضای زمان؛
3. اداره امور پیروان در سراسر دنیا؛
4. ایجاد مؤسسات تبلیغی و اعلان و انتشار و تبلیغ بهائیت و ترویج مصالح بهائیان؛
5. سرکوب اختلافات به وجود آمده در جامعه بهائی.»6
آثار بهاءالله
بهاءالله با آنكه خود معترف به نخواندن درس بود؛ اما تأليفاتي انجام داد كه دقت در آنها به راحتي بطلان شريعت خودساخته او را اثبات ميكند؛ نكتهاي كه در آثار بهاءالله آشكار است اين است كه او در تأليفات خود تناقضهاي بسياري دارد و به دليل عجله در انتشار مكتوبات خود موفق به حذف اين تعارضات نشده است.
مهمترين كتاب او کتاب «اقدس» است كه در واقع شريعتنامه بهاءالله است و شامل احکام و تعالیم اصلی آنان است. کتاب «ایقان» نيز كتابي است كه او در پاسخ به سؤالات دایی باب، معروف به "سيد خال" نوشته و در آن به مسائلي مثل شبهات ظهور قائم و تناقضات بين قرآن و افعال بهائيان اشاره كرده است. اين كتاب به حدي داراي تناقض است كه معمولا در دسترس بهائيان و مخصوصا قشر جوان آنها قرار نميگيرد. وي در طريقت نيز كتابي دارد كه در آن ديدگاههاي صوفيانه خود را مطرح كرده و به تشريح هفت شهر عشق پرداخته است؛ اسلوب و ساختار اين كتاب به نوعي اقتباسي ضعيف از هفت شهر عطار است.
يكي از مهمترين آثار بهاءالله الواحي است كه او خطاب به پيروانش و نيز شخصيتهاي مختلف مثل پاپ و سلاطين مقتدر جهان نوشته است كه عدد آنها به شانزده هزار لوح ميرسد؛ البته عدهاي معتقدند كه بسياري از اين الواح بعد از بهاء الله نوشته و به او نسبت داده شده است. مرحوم عبدالحسین آیتی آواره، مکتوبات و الواح ارسال شده برای سلاطین را دروغ شمرده و معتقد است که هرگز این الواح از دست مریدان درجه اول بهاءالله خارج و به دربار هیچ سلطانی ارسال نشده است.7
بهاءالله آثار ديگري نيز دارد كه علاقه مندان ميت وانند درباره آنها مطالعه كنند.
برگشت از ظلمت
در بهائيت تبليغ، تكليف و وظيفه قلمداد ميشود و تمام افراد موظف به ترغيب ديگران به دين بهاء هستند اما مبلغان بزرگیوجود داشتند كه بعد از سالها تبليغ براي اين فرقه به بطلان آن آگاه و از آن رويگردان شدند و همين بازگشت باعث شد تا عده بسياري از بهائيت جدا شوند. در ادامه به عده اي از اين افراد اشاره ميشود.
1- عبدالحسین تفتی آواره
او شخصيتي پركار بود كه براي تبليغ بهائيتدائما در سفر بود و سفرهاي متعدد باعث شد لقب آواره را براي او انتخاب كنند. وي پس از بازگشت از بهائيت شهرت آيتي را براي خود برگزيد.
اهميت عبدالحسين آيتي فقط به خاطر تبليغات او نبود بلكه او مهمترين اثر در تاريخ بهائیت به نام «الکواکب الدریه فی مأثر البهائیه» را نگاشته و عبدالبهاء آن را تأیید کرده بود، همين امر او را به منبع براي تاريخ بهائيت تبديل كرده بود تا آنجا كه او را اولين مورخ بهائيت ميدانند. وي بعدها توبه نامهاي نوشت و نام آن را كشفالحيل نهاد كه ميتوان آن را جامعترين و مهمترين رديه بر بهائيت دانست. نگارش كشف الحيل بر بهائيان سنگين آمد تا آنجا كه كتاب الكواكب الدريه را كه بهاء الله تأیید کرده بود، بياعتبار خواندند و نگارنده آن را بي سواد ناميدند.
2- فضل الله صبحی مهتدی
فضلالله صبحي از خانوادهاي سابقهدار در بهائيت بود و در واقع بهائيان كاشان به تقليد از خانواده او بهائيت را برگزيدند. او از مقربان درگاه عباس افندي، جانشين بهاء الله بود و همين تقرب باعث شده بود تا نكات زيادي را از او ببيند كه همين ديدهها او را نسبت به بهائيت بيرغبت كرد. او پس از بازگشت از بهائيت دو كتاب در رد اين فرقه نوشت كه يكي به نام "خاطرات صبحي" و ديگري به نام "پيام پدر" منتشر شد. وي در تأليفات خود علاوه بر نقد بهائيت به اخلاق و منش رهبران بهائيت نيز اشاره و بعضي از عادات زشت آنها را به صراحت بيان كرده است كه همين امرباعث شد كه مغضوب بهائيان شود.
3- میرزا حسن نیکو بروجردی
وي از شخصيتهايي بود كه به دليل جايگاه علمي و تبليغياش بر بسياري از اسرار بهائيان آگاه بود و توانست با افشاگريهاي خود شاكله سازماني بهائيان را به چالش بکشد. در همين باره او كتاب «فلسفه نیکو» را نوشت و در آن به شرح حال و چگونگی ورود و خروج خود به فرقه بهائیت پرداخت. او علاوه بر اين شرح حال اسراری را از این فرقه افشا میکند که بهائیان را شرمنده و عصبانی می کند و خوانندگان را درباره رذالتهاي اين فرقه به ظاهر ديني به تعجب واميدارد.
4- میرزا صالح اقتصاد مراغه ای
بيشتر بازگشتگان از بهائيت كساني بودند كه در مركز اين فرقه قرار ميگرفتند و حقيقت را از نزديك مشاهده ميكردند. يكي از اين افراد ميرزا صالح مراغهاي بود كه منشی محفل روحانی بهائیان و صاحب مقام «مبلغی امر الله و ناشر نفحات الله» بود؛ وي پس از ورود به حلقه اصلي بهائيان با سؤالهاي بيشماري رو به رو شد كه جوابي براي آنها وجود نداشت و بالاخره باعث شد تا او از اين فرقه رويگردان شده و کتاب «ایقاظ» را در رد پیروان بهاء بنويسد.(8)
5- مهناز رئوفي
از فعالترين بازگشتگان از بهائيت خانم مهناز رئوفي است. وي كه از اهالی سنندج بود، علت روی گردانی خود از بهائیت را وجود سؤالات بیجواب از تعاریف بهائیت دانسته است. وي چهار تأليف ارزشمند در نقد بهائيت دارد كه عبارتند از: نیمه پنهان سایه شوم، مسلخ عشق، چرا مسلمان شدم و نامهای برای برادرم. وي علاوه بر اين تأليفات به مصاحبهها و سخنرانيهاي متعددي در نقد بهائيت و روشنگري درباره اين فرقه پرداخته است.
6- بهزاد جهانگیری
يكي ديگر از بازگشتگان از بهائيت بهزاد جهانگیری است. وي كه همسر خانم مهناز رئوفي است در مصاحبه با روزنامه كيهان در سال 85 علت گرايش خود به اسلام را ديدن روحيه جهاد در دوره جنگ و نيز ارتباط با مجالس امام حسين(ع) دانسته است. وي پس از پيوستن به اسلام و همراهي با مهناز رئوفي به انتشار خاطرات خود با نام بازي با تشكيلات پرداخت و در قالب اين خاطرات بسياري از اشكلات اين فرقه را آشكاركرد.
كلام آخر
اين فرقه ضاله توانسته است با ايجاد رابطه نزديك با صهيونيزم در تبليغ و انتشار گمراهي گامهايي بردارد و از شبكههاي ماهوارهاي گرفته تا سايتهاي اينترنتي و از فضاي مجازي تا فضاي حقيقي را در اختيار خود بگيرد. اما براي آنان كه جوياي حقيقتاند كافي است خاطرات برگشتگان از بهائيت را مطالعه كنند،تا حقيقت اين فرقه شيطاني را بيشتر بشناسند.
نویسنده: حجت الاسلام عبدالصالح شمساللهي؛ نویسنده و پژوهشگر حوزوی.
پی نوشتها:
- مقاله شخصی سیاح، ص62.
- همان ، ص 590 -592.
- زعیم الدوله تبریزی، ص195.
- در پراكندگي جغرافيايي، جمعيت مهم نيست بلكه صرف حضور بهائيان در كشورهاي مختلف جهان مهم است كه اين با دستور مهاجرت و ساخت مشرق الاذكارها توانسته است در نقاط مختلف جهان حضور داشته باشد.
- اقدس، بند 30، ص 214.
- ارکان نظم بدیع، ص 320 و 321.
- عبدالحسین ایتی ، کشف الحیل، ج1، ص117.
- بهائیان، ص282.
/۹۲۵/ ی ۷۰۳/ش