تمسکناپذیری سیره درباره حجاب الزامی و دیدگاه استاد علیدوست
به گزارش خبرگزاری رسا،حجت الاسلام محمد عشایری منفرد از فضلای حوزه علمیه قم در یادداشتی کوتاه به برخی برداشت ها درباره دیدگاه آیت الله علیدوست درباره حجاب پاسخ داد و توضیحاتی تکمیلی درباره دیدگاه استاد ارائه کرد.
متن یادداشت بدین شرح است:
یکی از اشکالهایی که از سوی جریانهای منتقد «قانون حجاب الزامی»، مطرح میشود این است که آیا «الزام شهروندان به حجاب توسط دولت» با سیره حکومتی امیرالمؤمنین علیه السلام مطابقت دارد؟ در حقیقت طراحان این "پرسشِ القاء کننده" میخواهند با این ادعا که قانون حجاب الزامی با سیره حکومتی امیرالمؤمنین علیه السلام مطابقت ندارد، این قانون را به چالش بکشانند. در برنامه شوکران، مجری برنامه همین پرسش را با استاد علیدوست در میان نهاد. استاد برای بیرون کشیدن این حربه از دست منتقدان قانون حجاب الزامی، توضیحی را درباره تمسک به سیره در مسائل نوپیدا مطرح کردند.
حاصل توضیح ایشان این است که برخی مسائل مانند «تشویق یا الزام شهروندان به ورزش همگانی توسط دولت» مسائلی نوپیدا هستند به طوری که در زمان اهل بیت به خاطر سبک زندگی خاصی که مردم داشتهاند (غلبه فعالیت بدنی در مشاغل، شیوع اسب سواری، رواج پیادهرویهای طولانی و ...) اصلا نیازی به چنین تشویق یا الزامی وجود نداشته است و البته ائمه نیز مردم را در آن شرایط به ورزش همگانی تشویق یا الزام نکردهاند. بنابراین در چنین مسألهای نمیتوان از «اینکه ائمه مردم را به ورزش همگانی تشویق یا الزام نمیکردهاند»، نتیجه گرفت که «در این روزگار نیز دولت نمیتواند مردم را به ورزش همگانی تشویق یا الزام بکند».
در مسأله «الزام حکومتی به حجاب» نیز باید توجه کرد در زمان حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام که بیش از سی و پنج سال از هجرت پیامبر میگذشت، دیگر اصلا بدحجابی وجود نداشت و مردم خودشان حجاب را رعایت میکردند. به همین خاطر امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان حکمران، حجاب را الزامی (اجباری) نکردند چون اصلا ضرورتی وجود نداشت که مردم را به رعایت حجاب، الزام بکنند اما در ایران امروز که در بخشی از جامعه میل به بیحجابی یا کمحجابی وجود دارد، اگر حکومت حجاب را اجباری بکند نمیتوان به سیره امیرالمؤمنین علیه السلام استناد کرده و این الزام حکومتی را ابطال کرد چون برای استناد به این سیره، شرایط ما با شرایط امیرالمؤمنین علیه السلام همسان نیست.
سخن استاد علیدوست این بود که برای تمسک به سیره امیرالمؤمنین علیه السلام در یک مسأله نوپیدا باید همسان بودن شرایط ما با شرایط ایشان احراز شود. این سخن هرگز به معنای ابطال جایگاه سیره در عملیات استنباط نسیت بلکه به معنای دعوت به دقت در نحوه ارجاع مسائل نوپیدا به سیره اهل بیت علیهم السلام است.
متأسّفانه از ایجاز سخن ایشان (که به اقتضای شفاهی بودن آن گفتگوی تلویزیونی رخ داد) برداشتهای خاصی شد. مثلا در یکی از یادداشتها که در نقد دیدگاه ایشان منتشر شد، از سویی در قالب «اگر» مفروض گرفته شده بود که از اهل بیت سیره قطعی در الزام به حجاب به دستمان رسیده(!) و از سوی دیگر گمان شده بود منظور استاد این است که در این روزگار به خاطر پیامدهایی مانند "خوف از متهم شدن اسلام به خشونت و آزادیستیزی" باید از این سیره اعراض کرد! (ن ک: مصطفی منتظری؛ نقدی بر نظریه استاد علیدوست در تمسک به سیره معصومین(ع) سایت اجتهاد) در حالیکه سخن استاد درباره «پیامدهای اجرای یک سیرهی قطعی نبود» بلکه فقط درباره «شرایط مجرای عمل معصوم و پیامدهای عمل معصوم» بود و فقیه را در انطباق یک مسألهی نوپیدا با عمل معصوم، دعوت به دقت میکرد. به عبارت دیگر بر اساس سخن استاد، تحقّق سیره در یک مسألهی نوپیدا از نظر صغروی نیاز به دقت دارد و این سخن بر مواردی که تحقق سیره در یک مسألهی نوپیدا مفروض انگاشته شده باشد، هیچ نظارتی نداشت.
جالب آنکه نویسنده محترم آن مقاله (ن ک: مصطفی منتظری؛ نقدی بر نظریه استاد علیدوست در تمسک به سیره معصومین(ع)) (http://mobahesat.ir/17195) خود برای دفاع از وجاهت سیره توضیح داده است که عمل معصوم اگر مداوم باشد و علت آن عمل مداوم نیز با اطمینان (تقریبا قطع) احراز بشود، دیگر در همه موارد نوپیدایی که آن علت را داشته باشند، میتوان از سیره استفاده کرد. فارغ از این پرسش که چنین استنادی اصلا «استناد به سیره» است یا «استناد به مفهوم تعلیل»، نویسنده محترم باید توجه داشته باشد که احراز سه عنصر «مداومت، علّت و اطمینانی بودن علّت» در سیره معصوم کار بسیار دشواری است که اگر سختگیرانهتر از سخن استاد علیدوست نباشد، سادهتر از آن نخواهد بود. /924/د103/ج