۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۲
کد خبر: ۶۱۰۴۰۶
سرمقاله؛

صادر شدن یا مصادره شدن، مسأله این است

صادر شدن یا مصادره شدن، مسأله این است
برای انقلاب اسلامی در ابتدای آن دو مسیر وجود داشت؛ اول، مسیر مهندس بازرگان و برقرار کردن رابطه با آمریکا و دوم، مسیر امام راحل و برائت از شیطان بزرگ.
به گزارش خبرگزاری رسا، اگر جوانی از نسل سوم و چهارم انقلاب باشید، احتمالا تمایل دارید بدانید که اگر نسل اول انقلاب، تحولات را به گونه‌ای دیگر رقم می‌زدند، چه می‌شد؛ یا شاید خود نسل اولی‌های انقلاب، در شرایط فعلی به تردید افتاده باشند که آیا نمی‌شد انقلاب اسلامی را با هزینه کمتر و بدون درگیری با ابرقدرت‌های وقت و به ویژه آمریکا به پیش برد.
 
بگذارید برای انقلاب اسلامی در سال‌های ابتدایی آن دو مسیر اصلی تصور کنیم، مسیر اول، همان است که مهندس بازرگان و یارانش می‌پیمودند، اعتمادسازی، مذاکره با آمریکا، برقرار کردن انواع رابطه با آمریکا از قبیل تداوم کار سفارت و تعاملات کنسولی، تبادلات تجاری و گفتگو‌های سران دو کشور. مسیر دوم هم همان است که بنیان گذار کبیر انقلاب و بعد‌ها مقام معظم رهبری و عموم ملت ایران پیمودند، نگاهی که لانه جاسوسی آمریکا را بر نمی‌تابد، مذاکره با آمریکا را مفید نمی‌داند و به قول امام خمینی، آن را دشمن شماره یک بشریت و مسبب تمام گرفتاری‌های ما می‌داند.

مسیر اول، همان انقلاب مصر است. شاید اگر در آخرین روز‌های حیات محمد مرسی، رئیس جمهور سابق مصر، از او می‌پرسیدند که چه شد که حسنی مبارک ۹۱ ساله که ۳۰ سال، دیکتاتور مصر بود و دستش به هر جنایتی آلوده، تبرئه شده و در آرامش و تمکن مالی، هر روز بعد از ظهر حمام آفتاب می‌گیرد، اما اولین رئیس جمهور دموکراتیک مصر که در سال ۲۰۱۲، بیش از پنجاه درصد آرای شرکت کنندگان را دریافت کرد، در زندان منتظر مرگ است، این گونه پاسخ می‌داد که حال و روز من، عاقبت اعتماد به آمریکاست.
 
مرسی ۶۸ ساله که تنها یک سال بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد، بار‌ها به دادگاه فراخوانده شد و حتی مجبور شد با لباس قرمز که در دادگاه‌های مصر، ویژه محکومین به اعدام است، برابر قاضی بایستد. مرسی چه در اثر اهمال پزشکی و فشار روحی و چه مستقیما به دستور دولت نظامی مصر از دنیا رفته باشد، تفاوتی در نتیجه نیست.
 
اصلا مرسی و حتی جریان اخوان، چندان مهم هم نیست. مهم انرژی و شور انقلابی مردمانی است که پس از سال‌ها دیکتاتوری و سرکوب، نهال آزادی و مردم سالاری کاشتند و در دم خشک شد و شاید سال‌ها زمان نیاز باشد تا دوباره موج مردمی مصر به راه بیفتد. مرسی، نسخه شفاف همان سبکی از سیاست ورزی بود که عده‌ای در داخل ایران هم به دنبال آن بودند و هستند.
 
مگر برخی از جریانات داخلی، در ابتدای ناآرامی‌های سوریه، دقیقا مانند مرسی، علیه دولت قانونی سوریه موضع نگرفتند؟ مرسی، سال‌ها در آمریکا زیسته بود و حتی تابعیتش در انتخابات برایش مسئله ساز شد.
 
او صریحا با آمریکا و حتی پشت پرده با اسرائیل رابطه برقرار کرد و با وجود آن که خود، به حمایت و پشتگرمی مستضعفان و محرومان و با رای اکثریت مصر به صدارت رسیده بود، اما در تعامل با جهان اسلام، با شیوخ مرتجع رفاقت کرد و علیه گروه‌های مردمی و جریان مقاومت موضع گرفت و البته همه این اقدامات را با ظاهر اسلام گرایی و مردم محوری انجام داد.
 
شاید کمتر کسی فکر می‌کرد که تنها رئیس جمهور مصر که حاصل یک فرایند واقعا دموکراتیک باشد در زندان بمیرد. پرونده مرسی بسته شد، اما تفکر و عملکرد او می‌تواند درس روشنی از سیاست ورزی برای کسانی باشد که دشمنی همیشگی آمریکا را توهم توطئه می‌دانند و به جای دشمنی صریح، از اشتراک منافع و بازی برد-برد با آمریکا سخن می‌گویند، همان کسانی که امام بزرگوار ما در موردشان فرمود آن‌ها که خواب آمریکا را می‌بینند، خدا بیدارشان کند. عاقبت اسلام ناب، منطق و منش استکبارستیزانه.

صادر شدن انقلاب اسلامی مردم ایران به نقاط دیگر دنیا و سرانجام نسخه بدلی آن که در کلام امام خمینی، اسلام آمریکایی نامیده می‌شد، مصادره انقلاب به نفع مستکبران و مرتجعان است. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: رسالت
ارسال نظرات