فرمان آتش به اختیار به جوانان در راستای ظهور است
به گزارش خبرگزاری رسا، نشست علمی «مطهری و مسأله مهدویت» با ارائه حجتالاسلام دکتر حسین سوزنچی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام و دکتر محمد هادی همایون، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام در سالن اجتماعات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام برگزار شد.
حجتالاسلام سوزنچی ابتدا با اشاره به سه زوایه مهم اندیشه مهدویت در دیدگاه شهید مطهری اظهار داشت: این سه زاویه در اندیشه مهدوی فهم جدیدی برای ما ایجاد میکند که عبارت است از: ۱. کلام و فلسفه دین یا امامت در اندیشه شیعه ۲. فلسفه تاریخ یا موعود جهانی و پایان تاریخ که در مکاتب دیگر نیز وجود دارد ۳. مسأله جامعه شناسی، اثرات و کارکردهای باور به مهدویت.
وی در زاویه اول به نسبت بین اندیشه مهدویت و عنوان امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه اشاره کرد و گفت: از شئون امامت، مرجعیت دینی، رهبری سیاسی و هدایت معنوی جامعه است و اینها در اصل ویژگیهای پیامبر است و امام غیر از وحی بقیه ویژگیهای پیامبر را دارد.
وی از زاویه مرجعیت دینی، ختم نبوت را تنها مبتنی بر امامت امکانپذیر خواند و تأکید کرد: درست است که همه میگویند بشر بعد از بعثت خاتم پیامبران به بلوغی رسید که برنامه هدایت را به صورت کامل در قالب کتاب هدایت دریافت کرد؛ اما باید همه ابعاد این بلوغ را در نظر گرفت: یک جنبهاش بلوغی است که امکان تحریف در متن آن وجود ندارد و در حال حاضر نیز کسی در اصالت آن تردید نمیکند، جنبه دیگر، بلوغی است که در آن عالمان و مجتهدان میتوانند با ضوابطی از متن اصلی استنباط داشته باشند؛ اما این بلوغ یک رکن دیگر هم دارد و آن این است که لااقل یک نفر باشد که بتوان متن برنامه را به صورت کامل و بیاشتباه دریافت کند؛ تا اگر در فهم آن اختلاف شد به وی رجوع کنند؛ و آن همان امام ع است.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) یادآور شد: علم غیب امام معصوم، غیر از وحیای است که به انبیای تبلیغی میشد، این علم مبتنی بر فهم کامل ایشان از حقایق قرآن است و امام با دسترسی به حقیقت قرآن، از همه جزئیات عالم آگاه هستند، همانند این که جبرئیل را در محضرشان داشته باشند.
حجتالاسلام سوزنچی در خصوص رهبری سیاسی امام ، به موضوع ولایت فقیه اشاره و خاطرنشان کرد: ما در دوران غیبت اجازه مراجعه به غیر امام را نداریم، از این جهت مراجعه به فقها، ذیل دستور و روایت صریح امام معصوم است، یعنی مادام که نصب امام معصوم باقی است، امت ذیل نظر امام حرکت میکند؛ و چون مساله نصب امام مطرح است، عدالت فقیه یک شرط جدی است.
وی تشکیل حکومت را حق امام خواند و تصریح کرد: اگر مردم به امام رجوع کنند، ایشان وظیفه اجابت دارند؛ همچنان که امام حسین علیهالسلام مسلم را به سمت کوفه فرستادند؛ هرچند مسلم معصوم نبود؛ اما اگر مردم در حمایت از مسلم به عنوان فرستاده امام ایستادگی میکردند؛ امام دعوت آنها را اجابت میکردند.
این استاد دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) سپس به سراغ زاویه دوم در اندیشه مهدوی از دیدگاه شهید مطهری رفت و گفت: مسأله دوم بحث فلسفه تاریخ است، این که آیا بشر در حال تکامل است؟ این بحث در فضای غربی و تئوریهای تکاملی در علوم اجتماعی و در مباحث انسان شناسی ظهور دارد و در مکاتب انسان شناسی، مکتب تکاملگرا بن مایه انسان شناسی غربی است که در نهایت به نظریه تطور انواع داروین برمیگردد.
وی به سیر داروینی اشاره کرد و افزود: مکتب داروینیسم اجتماعی معتقد است که بشر امروزی یک پله بالاتر از انسان دیروزی و آفریقایی است، پس حق دارد استعمار کند، لذا تا اوایل قرن بیستم در غرب هنوز باغ وحش انسانی وجود داشت و حتی در مواجهه با سیاهپوستانی که به بردگی گرفته میشدند، اصلاح نژاد (دقیقا شبیه اصلاح نژاد حیوانات) انجام میگرفت که بعد از اعتراض و تحت تأثیر فشار افکار عمومی، اینها ظاهرا برچیده شد و جریانهای غربی به تکامل چند خطی و کثرت گرایی رسیدند که این دیدگاهها نیز به نحو دیگری مبتنی بر اصالت غریزه بود.
حجتالاسلام سوزنچی، تفکرات فروید و نیچه را بنیان تمدن مدرن غرب خواند و گفت: جریان چند خطی یعنی هر جامعهای با هر فرهنگی به نوعی تکامل خودش را دارد؛ فروید اصالت شهوت جنسی را مطرح میکند و نیچه اصالت قدرت را (که به قوه غضب برمیگردد)؛ قوه غضب و شهوت هر دو مشخصه حیوان است؛ و اگر شهوت یا غضب مدار فعالیت انسان را تعیین کند، جهتگیری درازمدت ومعینی برای انسان نمی ماند و از این روست که کثرتگرایی غرب، مدار انسان را در حیوانیت دیده است.
وی افق دید علوم انسانی و اجتماعی غربی را ادامه زیست شناسی دانست و تصریح کرد: انسان در این نوع نگاه بیروح است، ماورایی واقعا وجود ندارد و انسانیت را برساخت میکند؛ اما در اندیشه شهید مطهری، انسان دارای روح و تکامل است، عناصر پیچیده فطرت یعنی اراده، خلاقیت و زبان دارد، خداوند متعال در مسیر اوست، هدف انسان عبودیت است و در این افق انسانی است که عدالت مفهوم پیدا میکند.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) به چالش شهید مطهری با مارکسیسم اشاره کرد و یادآور شد: جامعه مارکسیستی، وقتی به غایت خود (پیدایش جامعه کمونسیتی)رسید دیگر کاری برای انجام دادن ندارد و به مرگ خود رسیده است ؛ اما در اندیشه مهدویت، وقتی هدف و غایت اولیه جامعه مهدوی، یعنی عدالت، محقق شد، تازه نوبت به «فاستبقوالخیرات» میرسد و اینجاست که حرکت اصلی به سمت خلیفه الله شدن شکل می گیرد و همه عالم زیر نظر انسان رقم میخورد.
وی در ادامه به دیدگاه شهید مطهری نقدی وارد کرد و گفت: تمرکز ایشان بر وحدت نهایی است و از کثرت گرایی طولی و عرضی در مسیر تعالی غفلت میکنند؛ این که آیا در عرصه تعالی، سلمان و ابوذر شبیه هستند؟ چگونه سلمان با ابوذر مدارا میکند و ابوذر نیز با افراد دیگر و چرا این کثرت در مسیر کمال وجود دارد؟
حجتالاسلام سوزنچی افزود: نقد دیگر در بحث کثرت عرضی است؛ آیا بعد از ظهور و در زمان حضور امام زمان عجل الله تعالی فرجه، عربی به عنوان زبان واحد مطرح است و همه مردم باید عرب شوند؟ قطعا پاسخ شهید مطهری به این سوال منفی است (چنانکه در کتاب خدمات متقابل تصریح کرده که این از عظمت ایرانیها بود که اسلام را پذیرفتند اما عرب نشدند) اما اگر زبانها وجود دارد، تنوع فرهنگی نیز باقی است؛ بنابراین کثرت عرضی درون آن جامعه واحد جهانی چگونه توجیه میشود؟
وی با توجه به نکته ملاصدرا در تعریف انسان یادآور شد: ملاصدرا اذعان دارد که انسان حرکت جوهری دارد و انسان نوع متوسط است؛ به صورت دائم میتواند محمل عوض کند؛ اگر شهید مطهری از دو پتانسیل کثرت طولی و عرضی استفاده کرده و محملی برای کثرت در افق فطرت باز میکردند، خیلی از مسائل حل میشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) افزود: به عنوان مثال، رفتار فرد منافق با افق فطرت قابل توصیف است، چرا که او از کافر بدتر است؛ پس جامعه ایمانی ظرفیتهای عظیمی را در او فعال کرده که مورد سوءاستفاده او قرار گرفته است که این ظرفیتها در جامعه کفر وجود ندارد تا حتی مورد سوءاستفاده قرار گیرد. از این رو، باید ظرفیت آن افق گسترده فطرت برای بدیها را هم در تحلیل اجتماعی جدی گرفت.
در بخش کثرت عرضی نیز زبان در ساحت فطرت موضوعیت پیدا کرده، که رهبری نظام اسلامی به جای تعبیر «الگوی اسلامی پیشرفت» از تعبیر «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» سخن میگوید و معلوم میشود که این الگو با الگوی اسلامی عراقی یا لبنانی متفاوت است و تفاوت اصلی آن، قبول کثرتهای فرهنگی است که در یک نگاه عمیق، مهمترین مجوز کثرت فرهنگی در عرصههایی که همگی حقاند، تنوع زبان است.
وی به زاویه سوم یعنی زاویه جامعه شناسی، و اثرات و کارکردهای اجتماعی باور به مهدویت اشاره و تأکید کرد: شهید مطهری دغدغه مسائل اجتماعی و حل مسائل روز را دارد؛ بنابراین در جهت آسیبشناسی تلقی انتظار در جامعه و حل کردن مسائل آن است.
حجتالاسلام سوزنچی به شاخصه اندیشه مهدوی در دیدگاه شهید مطهری اشاره و خاطرنشان کرد: ایشان در اواخر عمرشان به تئوری فطرت رسیدند و مهدویت را در افق مسأله فطرت مطرح میکنند که در این نگاه، سطح بحث و مسأله اصلی مهدیت عدالت فقط نیست؛ بلکه هدایت به امر است؛ زیرا ممکن است بر فرض مثال، یک حکومت سیاسی بتواند عدالت را محقق کند، اما شیعه منتظر هدایت به امر به شکل اجتماعی است.
وی اندیشه متعالی شهید مطهری درباره انسان را مطرح و تأکید کرد: ایشان برخلاف نگاه غرب به انسان، مدار انسان را در فطرت و قوه عاقله میبیند و در این راستا میتوان تکامل مورد نظر وی را «تکامل تک خطی کلانِ حلزونیِ سینوسی» دانست!
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) ابراز کرد: تکامل تک خطی یعنی صراط مستقیم که عاقبت متعدد ندارد و چون صراط است، نه سبیل، پس وحدتش وحدت کلان است نه وحدت شخصی؛ به تعبیر علامه طباطبائی اگر هزار سبیل وجود داشته باشد، همه ذیل یک صراط واحد قرار میگیرند.
وی سیر تکاملی انسان را به صورت حلزونی و دورانی رو به بالا عنوان کرد و گفت: شهید مطهری معتقد است: بشر رشد میکند، بعد سقوط میکند؛ اما دوباره رشد میکند و این دفعه صعودش یک پله بالاتر از سیر سابق است و به نوعی فراز و فرودش دورانی، سینوسی و نامشخص است، یعنی ممکن است امروز بهتر از دیروز یا دیروز بهتر از امروز باشد.
حجتالاسلام سوزنچی با اشاره به ظرفیتهای معنوی انسان خاطرنشان کرد: شهید مطهری، مسأله فطرت را در افق فطرت تعبیر میکند و انسان را به دلیل برخورداری از ظرفیت خلیفه اللهی در مقابل طبیعت، غریزه و نگاه حیوانی غرب به انسان میگذارد، افقی متفاوت که این نگاه، تحولی را در ادبیات فلسفه اسلامی ایجاد میکند.
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) یادآور شد: فطرت در این دیدگاه، فوق غریزه و حاکم بر غریزه است، در این صورت عدالت، کف مطالباتش خواهد بود و ثمره اندیشه مهدویت در افق فطرت این است که کل عالم را در این عرصه همراه خودش میبیند.
وی افق نگاه ائمه اطهار(علیه السلام) درباره عالم هستی را تبیین کرد و گفت: با این دیدگاه و افق معنوی است که امام سجاد علیهالسلام به حقوق عالم و جهان هستی توجه دارند و رساله حقوق ایشان، رساله حقوق بشر فقط نیست؛ یعنی انسان همه عالم را همراه خودش میبیند ؛ در حالی که غربیها با این مفاهیم بسیار فاصله دارند.
استاد دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام همه اقدامات شیعه را در این دیدگاه در راستای ظهور و عمل به تکلیف و دستورات دینی و همراهی با امام زمان خواند و تأکید کرد: با این پتانسیلهایی که مساله مهدویت در شیعه دارد، نقشآفرینی شیعه در مساله موعود جهانی و مهدویت، فقط به عصر ظهور منحصر نمیشود؛ بلکه همین الان و در عصر غیبت، هم در بحث تقلید و انجان تکالیف شرعی دینی، و هم در بحث حکومت دینی تأسی به امام میکند و امامش را حاضر میبیند؛ و نکته مهم در نگاه فطرتمحور به مهدویت این است که حقیقت قرار است در بطن عالم محقق شود نه در سطح؛ و از این رو، هم تمامی فعالیتهای فعلی او در راستای مهدویت است و هم عدالتطلبی و تحقق عدالت جهانی، کف خواستههای او است.
وی با تاکید مجدد بر اهمیت تشکیل حکومت در دوران غیبت اشاره کرد: شیعه خودش را برای جنگ نظامی فقط آماده نمیکند، جنگ کف کار است؛ بلکه خودش را برای تربیت انسانها آماده میکند. آدمسازی هدف است، و اهمیت حکومت اسلامی هم صرفا این نیست که یک ساهتاری درست شود که در آن کمتر ظلم بشود، بلکه اهمیت اصلیاش از این زاویه است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، میخواهیم کارخانه آدمسازی بسازیم.
حجتالاسلام سوزنچی، غلبه ساختارها و بروکراسی را نقص و ضعف حکومت دانست و تصریح کرد: ساختارها محدودیت میآورد، دست و پا گیر است؛ و از همان ابتدای انقلاب، به موازات ساختارهای رسمی، نهادهای انقلابیای مانند سپاه، بسیج، جهاد سازدگی پدید آمد که نشان داد میتوان کار تشکیلاتی کرد اما گرفتار بوروکراسی و اصالت ساختار نشد. البته بسیاری از این نهادها در درازمدن به سازمان بوروکراتیک تبدیل شدند، اما رهبری بشدت تلاش کرده آن اولویت کنشگری در نهادهای انقلابی را حفظ کند. شاهد سادهاش این است که معمولا مدیریتها دوست دارند همه رفتارها ذیل ساختارها و تشکیلات رسمی باشند؛ اما رهبری انقلاب در افق انتظار و با نگاه کنشگرانهای فرمان آتش به اختیار به جوانان میدهد.
وی به تفاوت دیدگاه شیعه با مکاتب دیگر اشاره و تصریح کرد: هایدگر در دوره ظلمت میگوید: منتظریم شاید نوری بجهد، اما نمیدانیم که نور میآید یا خیر؟ و اگر میآید چگونه خواهد بود؟ اما شهید مطهری درباره ظلمت قبل از ظهور میفرماید: ظلمت ما همانند ظلمت دانهای در زیر خاک است که آب به آن میرسد و آن دانه تلاش و تقلا دارد و میداند که از تاریکی بیرون میآید و بعد که بیرون برود آنقدر عالم نورانی و بزرگ است که تبدیل به شجره طیبه میشود.
لازم به ذکر است؛ در ادامه جلسه محمد هادی همایون، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام در زمینه بحث مهدویت اظهار داشت: من موضوع مهدویت را از زاویه نگاه تمدنی میبینم که نگاه کلان و کلی به مسائل دارد.
وی ابراز داشت: نمیتوان از تمدن صحبت کرد؛ اما به عقاید به ویژه امامت نرسید و از طرفی از عقاید و امامت بحث کرد؛ اما به مسائل اجتماعی نرسید و وارد دیدگاههای اجتماعی نشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(علیه السلام) به کارکردهای انتظار فعال اشاره کرد و گفت: موضوع مهدویت آورده و کارکردهای زیادی دارد، چون خوشبینی به آینده و انتظار در همه مکاتب هست؛ اما ما باید به صورت دقیق و اجتهادی در مسائل ظهور ورود داشته باشیم، مثل نگاه اجتهادی که به فقه داریم.
وی ارتباط مهدویت و قیامت را تبیین کرد و افزود: فهم رجعت و باطن ظهور، ربط دادن مهدویت به قیامت و فهم آیات معاد ما را به بزرگراه وصل میکند، ادبیات قیامت و متصل شدن ظهور به قیامت، حقایق بیشتری را کشف میکند.
استاد دانشگاه امام صادق علیه السلام با اشاره به اهمیت انتظار فعال در اندیشه مهدوی یادآور شد: انتظار فعال موجب میشود که ما به سمت ظهور و کشف برویم؛ به روایات ظهور توجه کنیم و از نشانههاو علائم ظهور به عنوان نقشه راه برای رسیدن به مقصد استفاده کنیم؛ چون این روایات دستورالعملهای حرکت است.
وی در پایان تصریح کرد: انتظار منفعل بدین معنا است که توقع داریم ظهور به سمت ما بیاید و ما فقط باید تشخیص دهیم؛ بنابراین در این نگاه، نشانههای ظهور و انبوه روایات مهدوی کارکردی در جهت حرکت و تغییر و تحول جامعه ندارد./829/د101/س
منبع: پایگاه اینترنتی دانشگاه باقرالعلوم(ع)