مرجعیت، وراثتی نیست
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مرجعیت آخرین مرحله و بلندترین قله توفیقات حوزوی است. از گروه انبوه پیمایندگان طریق تحقیق و طلب، که علی القاعده بایستی از عهده گسستن هفتاد و هفت زنجیر دست و پاگیر طلبگی به درآیند، عاقبت الامر با تمامی جهد و جهادی که مصروف رسیدن مینمایند، این سیمرغ، بخت آحاد انگشت شماری است که در برابر آینه قاف قرار میگیرد، و مرجعیت یعنی نیل به قله قاف پژوهش و دانش.
با شروع دوران غیبت کبرای حضرت بقیة الله الاعظم(عج) و عدم دسترسی عموم مردم به طور طبیعی به امام معصوم علیهالسّلام مسئولیت احکام و مقررات الهی و رهبری و هدایت امت، به فقهای جامع الشرایط واگذار گردید و از آن تاریخ به بعد تلاش گستردهای برای فهم شریعت از منابع کتاب و سنت و اجماع و عقل آغاز شد.
با شروع دوران غیبت کبری، فقه در بستر زمان، در هر دورهای با مناسبات و روابط اجتماعی ویژهای برخورد میکرد و براساس اینکه مناسباتی در روابط اجتماعی، نیازمندیها و مقررات خاصی را به وجود میآورد، فقها نیز در معرض پاسخگویی به نیازهای جامعه و امت اسلامی قرار گرفتند.
بر اساس تکلیفی که از ناحیه مقدسه، بر دوش فقها و علمای دین گذاشته شده بود باید از سرچشمه منابع اسلامی، با روشها و شیوههای استنباط، «حکم الله» را استخراج و نیازمندیهای فکری و دینی جامعه اسلامی را تامین کنند، این بود که فقیه در برخورد با «حوادث واقعه» باید در اقیانوس قرآن و سنت غوطه ور گردد و با چراغ پرفروغ عقل و بهره گیری از «اجماع» و دریافتهای فقها، گوهر گرانبهای حکم الله را بیرون آورد.
به خاطر چنین شرایطی بوده است که افق فقاهت را خورشید اندیشه مردانی منور کرده که آثار گران سنگ و جاودانهشان، چون «مبسوط»، «شرایع الاسلام»، «نهایه الاحکام»، «جامع المقاصد»، «جواهر الکلام» و «مکاسب»، حوزههای علمیه را ذخیرهای گرانبها و اندیشمندان را مشعلی فرا راه است.
آن شخصیتی که در چنین جایگاهی قرار میگیرد، مرجع و پاسخگوی نیازهای فکری و دینی امت اسلامی است و ما آنان را به هدایت و معرفی معصومان سلاماللهعلیهم اجمعین به عنوان «حصون الاسلام»، «ورثة الانبیاء» و «امناء الرسول» میشناسیم، چرا که دژهای دین و دیانت را پاسدار و پیام آوران ذات احدیت را میراثدار و رسولان را امانت دارند و لذا مرجعیت در طول دوران غیبت همیشه محور هدایت بوده است و نیز سنگینی و حساسیت موضوع وقتی مشخص میشود.
آیت الله محسن اراکی در این باره میگوید: یک خطری که امروز جامعه ما را تهدید میکند و ما در تاریخ تشیع چنین خطری نداشتیم، ایجاد تحریف در مقام مرجعیت است. علماء ما ریاست گریز بودند، اما اخیرا مرجعیتهای جعلی با پولهای کلان درست شده است.
او در ادامه به اشاره به یکی از مصادیق درونی تهذیب مرجعیت شیعه به یکی از مصادیق آن در سده اخیر در حوزه علمیه نجف اشاره میکند و میگوید: سید محمد شیرازی که بزرگشان بود، چند عالم بزرگ شیعه علیه مرجعیت او فتوا دادند؛ از مرحوم خویی و شاهرودی تا مرحوم صدر و حکیم. اینها به دنبال ایجاد تشیع جایگزین هستند که در این تشیع جایگزین، جایگاهی برای مرجعیت راستین وجود ندارد، مرجعیت میشود محصور در شیرازیها و اولاد آنان گویا مرجعیت را وراثتی فرض کردهاند.
اشاره آیت الله محسن اراکی مربوط به این واقعه است که چند سال بعد از رحلت مرحوم میرزا مهدی شیرازی، سید محمد شیرازی که در آن زمان کمتر از ۴۰ سال سن داشت اعلام مرجعیت کرد. این ادعای مرجعیت وی در حالی مطرح میشد که اساتید او از جمله آیتالله شیخ یوسف خراسانی حائری در جواب عدهای درباره مرجعیت سید محمد اعلام کردند که “سید محمد شیرازی قطعاً مجتهد نیست و تقلید از او جایز نیست“.
این رد مرجعیت و صلاحیت علمی او توسط آیتالله العظمی خویی بزرگ حوزه علمیه نجف و آیتالله سید محمود شاهرودی نیز اعلام شده بود. امروز نیز حوزههای علمیه و مراجع بزرگوار تقلید همواره نسبت به برخی کج رویها در این زمینه هشدار دادهاند که شایسته توجه مومنین و متدینین است./918/ی702/س