۲۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۸
کد خبر: ۶۱۶۹۵۹
به بهانه عید امامت و ولایت؛

تأملاتی در باب کارگزاران نیک سرشت از منظر مولای متقیان

تأملاتی در باب کارگزاران نیک سرشت از منظر مولای متقیان
امیرالمؤمنین (ع) که خود شهید راه عدالت است، بیشترین تأکیدات و سفارش‌ها را درباره عدالت و دادگری کرده تا جایی که نهج‌البلاغه را به حق «کتاب عدالت» نامیده‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، جایگاه و اهمیت مدیریت و ضرورت بررسی ملاک و معیار گزینش مدیران، بر کسی پوشیده نیست. این مقموله، در دنیای صنعتی، از تاریخ درازی بر خوردار نیست، اما مدیریت و رهبری در اسلام، افزون بر تاریخ طولانی، با آنچه در غرب مطرح است، تفاوت‌های زیادی دارد. محور اصلی رهبری و مدیریت در اسلام، انسان به عنوان موجودی خلیفه الله و ابدی است و هدف اساسی، رشد و تعالی ارزش‌های معنوی اوست.

 مطالب این نوشته، از جهات معیارهای شایستگی، اخلاق مدیریت، ویژگی‌های مدیر، عوامل موفقیت، شئون مدیریت، آفات آن، قابل بحث است، ولی برای دوری از طولانی شدن بحث، تنها برخی از معیارهای گزینش، به طور مختصر بحث می‌شود.

آگاهی

امام علی (ع) در موارد فراوانی، دانش و آگاهی از ارزش‌های دینی و آموزه‌های الهی را از جمله شرایط لازم برای یک مدیر دانسته است. آن حضرت، در مقام تبیین ویژگی‌های رهبران دینی می‌فرماید:

«أیها الناس! إن أحق الناس بهذاالأمر ... و أعلمهم بأمر الله فیه؛ ای مردم! سزاوارترین اشخاص بر خلاف، ... و کسی است که داناتر از دیگران به دین خدا باشد.»

اهمیت و جایگاه آگاهی و دانش نسبت به حوزه کاری، در گزینش مدیران و مسؤولان تا آنجاست که نادیده انگاشتن آن، خیانت به خدا و رسول او و تمامی مسلمانان به شمار آمده است.

این حقیقت، به بیانات و عبارات گوناگونی در جوامع روایی شیعه و سنی گزارش شده است: «قال رسول الله (ص): «من تقدم علی المسلمین و هو یری أن فیهم من هو أفضل منه، فقد خان الله و رسوله و المسلمین؛ کسی که بر مسلمانان کارگزار گردد، در حالی که می‌بیند در میان آنان کسی شایسته‌تر از او وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.»

بینش سیاسی از جمله ملاک‌هایی که در روایات، به‌ویژه در فرمایش‌های امام علی (ع) برای تعیین کارگزاران بیان شده است، آشنایی با مسائلی است. در این قسمت، چند نمونه از این بیانات، گزارش می‌شود:

«آفه الزماء ضعف السیاسه؛ آفت رهبری و مدیریت، ناتوانی در بینش سیاسی است.»

در جای دیگر می‌فرماید: «سوء التدبیر سبب التمیر؛ سیاست نادرست، موجب نابودی است.»

در قسمت دیگر می‌فرماید: «حسن السیاسه قوام الرعایه؛ سیاست نیکو، موجب استواری جامعه است.»

از این گفتارها استفاده می‌شود که حسن تدبیر و بینش سیاسی از شرایط لازم مدیران و زمامداران است؛ چه اینکه بدون بینش سیاسی صحیح، به‌ویژه در شرایطی که دنیا از نظر اطلاع‌رسانی همانند دهکده‌ای کوچک می‌ماند، ممکن است مدیران در گرداب سیاست‌بازی و جناح‌بندی‌ها گرفتار و نابودی گردند.

ایمان در هدف

امام امیر مؤمنان (ع) در حدیثی که سید رضی تحت عنوان «غرایب کلام» آن‌ها را گرد آورده، درباره جایگاه و اهمیت ایمان به هدف در مدیران و کارگزاران می‌نویسد:

«کنا إذا احمر البأس اتقینا برسول الله، صلی الله علیه و آله، فلم یکن احد منا اقرب إلی العدو منه؛ هرگاه آتش جنگ شعله کشید، ما به رسول الله (ص) پناه می‌بردیم که در آن لحظه، کسی از ما، همانند پیامبر (ص) به دشمن نزدیک‌تر نبود.»

امانت‌داری مولا امام علی (ع) در سخنی خطاب به اشعث بن قیس (استاندار آذربایجان) در تاریخ شعبان سال سی و شش، از کوفه مسؤولیت و منصب پذیری را، نوعی امانت‌داری تفسیر کرده، نوشته است:

«و ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه و انت مسترعی لمن فوقک ... و فی یدیک مال من مال الله تعالی و أنت من خزانه حتی تسلمه إلی. و لعلی ألی أکون تشر و لا تک لک؛ همانا، پست استانداری، برای تو، وسیله آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن توست. باد که از فرمانده و امام خویش پیروی کنی ...

در دست تو، مالی از ثروت‌های خدای بزرگ و عزیز است و تو خزانه‌دار آنی تا به من بسپاری. امیدوارم برای تو، بدترین زمامدار نباشم.»

علامه ابن میثم در شرح و تفسیر این نامه، مطالبی را یادآور شده از جمله:

  • به هنگام پذیرفته شدن خلافت از سوی امیر مؤمنان، اشعث بین قیس، استاندار عثمان در آذربایجان بود.
  • در این نامه، مولا علی (ع)، قیاسی را به شکل اول تشکل داده است. قیاس، چنین است که منصب و مسؤولیت، راه درآمد امور دنیایی نیست و باید از امام خود اطاعت کنی و هر کس چنین باشد، حق ندارد از پیش خود استبداد و خودرأیی داشته باشد.
  • در پایان ‌نامه، یکی از مواردی را که نباید استبداد داشته باشد، گوشزد کرده و آن، بیت‌المال است که نباید در مصرف آن، خودرأی باشد، بلکه او، خزانه‌دار است و وظیفه خزانه‌دار، تنها امانت‌داری است.

عدالت‌خواهی عدالت، از واژه‌هایی است که در فرهنگ اسلامی، بیشترین تقدس و کاربرد را دارد تا آنجا که بسیاری از مسؤولیت و منصب‌های اجتماعی و فردی، مشروط به عادل بودن شده است. مفهوم کاربردی این عنوان، هر چند در موارد مختلف تفاوت می‌کند ولیکن ریشه و روح تمامی موارد، یکی است.

امیرالمؤمنین (ع) که خود شهید راه عدالت است، بیشترین تأکیدات و سفارش‌ها را درباره عدالت و دادگری کرده تا جایی که نهج‌البلاغه را، به حق «کتاب عدالت» نامیده‌اند.

آن حضرت، در موارد زیادی اهمیت این طلب را گوشزد کرده و رب آن تأکید ورزیده است. گزارش تمامی آن‌ها، از این مختصر خارج است، ازاین‌رو به نقل یک نمونه بسنده می‌شود.

در مقام توبیخ و سرزنش کسانی که به او توصیه کرده‌اند تا جهت استمرار حکومت، از ستم و جور یاری جوید، می‌فرماید: «أتأ مرونی أن أطلب النصر بالجور فیمن و لیت علیه؟ او الله! أطور به ما سمر سمیر و ما أم نجم فی السماء نجماً؛ آیا به من دستور می‌دهید برای پیروزی خود، از جور ستم درباره امت اسلامی که بر آنان ولایت دارم بهره جویم؟! به خدا سوگند! تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می‌کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد.»

هدف امام علی (ع) از ایراد این سخنان، تبری از ظلم و ستمگری بوده است و آنچه سبب شده تا امام مطالب را ایراد کند، عبارت است از اینکه فردی به محضر آن حضرت آمد و هدیه‌ای را تقدیم کرد و درخواست بخشش از بیت‌المال را کرد. و چون هدیه، جهت دریافت وجهی از بیت‌المال بود، امام، هدیه را نپذیرفت و این مطالب را ایراد کرد.

احترام به نظر کارشناسان

خرد انسان‌ها، محدود است و نمی‌تواند تمامی حقایق و راه‌حل مشکلات را بفهمد. از دیرباز، انسان‌های خردمند، جهت جبران این کاستی، از تجربیات و آموخته‌های دیگران کمک می‌جسته‌اند. این امر فطری و عقلایی، در آموزه‌های دینی نیز مورد تأکید و اصرار واقع شده، به‌ویژه برای کسانی که مسؤولیت اداره جامعه و نهادهای اجتماعی را بر عهده گرفته‌اند. در این قسمت، چند نمونه از فرمایش‌های مولا علی (ع) را در این باره گزارش می‌کنیم.

آن حضرت، خطاب به محمد بن حنفیه می‌فرماید: «دضم آراء الرجال بعض‌ها إلی بعض، ثم اختر أقربها من الصواب و ألعدها من الإرتیاب؛ نظر مردان (اهل فکر خرد) را، برخی را با برخی دیگر ضمیمه کن و سپس نزدیک‌ترین آن‌ها را به حقیقت و دورترین آن‌ها را از شک و تردید، انتخاب کن.»

آن حضرت، در موارد زیادی، زمامداران و مسؤولان را بر بهره‌مندی از فکر و خرد دیگران توصیه و از استبداد رأی نکوهیده است، از جمله می‌فرماید:

«لاتستبدبرأیک؛ فمن استبدبردیه هلک؛ خودرأی مباش، زیرا هرکس مستبد در رأی باشد، نابود می‌شود.»

سعه‌صدر

امیر مؤمنان علی (ع) سعه‌صدر را یکی دیگر از معیار ملاک‌های گزینش کارگزاران دانسته و در مواردی بر آن تأکید کرده، از جمله در یکی از کلمات قصار و پندآموز می‌فرماید:

«اله الریاسه سعه الصدر؛ بردباری و تحمل سختی‌ها، ابزار ریاست است.»

آیه الله حسن‌زاده، در شرح این جمله کوتاه که دربردارنده دنیایی از معنا و مطلب است، می‌نویسد: منصب و ریاست، چه از نوع الهی مانند منصب نبوت و امامت و آنچه در این شبکه قرار می‌گیرد و چه انواع بشری که با انتخابات و یا با قهر و غلبه به دست می‌آید، نیازمند حلم و بردباری زیادی آیت؛ زیرا با این بردباری، می‌توان مشکلات و خصومات و نیازهای مردم را پاسخ مثبت داد. افزون بر این، ریاست و قدرت، منشأ درگیری و جنگ و خونریزی است و با بردباری، می‌توان این‌گونه مسائل را با کمترین هزینه حل کرد.

در ارتباط با اینکه سعه‌صدر یکی از ضوابط و معیارهای گزینش کارگزاران است، آیات و روایات فراوانی بر این حقیقت دلالت دارد، از جمله:

«اذهب إلی فرعون إنه طغی قال رب اشرح لی صدری و یسرلی امری؛ به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است. (موسی) گفت: «پروردگارا! سینه‌ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان!».»

این آیات، در ارتباط با اجرای دستور و فرمان الهی نسبت به مبارزه با فرعون نازل شده و موسی (ع) جهت قدرت و توانایی بر اجرای این امر مهم، از خداوند، اموری را درخواست کرده، از جمله شرح صدر که در مواقع همان سعه‌صدر است.

بسیاری از مفسران، این شرح صدر را جزء عوامل و شرایط لازم برای موفقیت اهداف می‌دانند. علامه طباطبایی در این باره می‌نویسد: از ظاهر آیه پیداست که موسی (ع) آنچه را درخواست کرده، وسایل و عواملی بوده که در امر رسالتش به آن نیازمند بوده، نه امر نبوت. وی، رسالتی را که خداوند بر دوش او نهاده بود، بزرگ شرمنده؛ چون از شوکت و قوت قبطیان به‌ویژه فرعون طاغی که در رأس آنان قرار داشت آگاه بود، نیز از ضعف و اسارت بنی‌اسرائیل با خبر بود و می‌دانست چه اندازه جاهل و کوتاه فکرند و گویا می‌دانست که دعوت اش چه مشکلاتی را به بار می‌آورد، به همین جهت، از خدا درخواست کرد که برای تحمل مصیبت‌ها و حل مشکلات، به او سعه‌صدر بدهد.

شجاعت

بی‌گمان، از جمله شرایط و اوصاف لازم کارگزاران و مدیران، شجاعت و نترس بودن در ارتباط با انجام دادن وظایف دینی و آنچه در قلمرو مسئولیت او قرار دارد، است.

مولا امام علی (ع) نیز بر این مهم در جای جای کلماتش تأکید کرده، از جمله درباره معیارهای گزینش فرماندهان، خطاب به مالک اشتر می‌فرماید: «فول من جنودک ... أهل النجده و الشجاعه؛ برای فرماندهی سپاه... افرادی را از خاندان پارسا و دارای سوابق نیکو و دلاور و سلحشور انتخاب کن!»

مولای متقیان، برای افرادی که طرف مشورت قرار می‌گیرند، شرایط و اوصافی را در نظر گرفته، از جمله اینکه ترسو نباشند، بنابراین حال که شخص ترسو، قابلیت مشورت ندارد، به یقین، نمی‌تواند مدیر و کارگزار جامعه دینی نیز باشد. آن حضرت در این باره می‌فرماید: «و لا تد خلن فی مشورتک ... و لا جباناً یضعفک عن الأمور؛ راه مده در مشورت ... افراد ترسو را! زیرا در انجام دادن کارها، روحیه تو را سستی کنند.»

بی‌گمان، موفقیت رهبران و مدیران بزرگ، مرهون شجاعت آنان است؛ زیرا شجاعت، در حالات و شرایط گوناگونی، سرنوشت‌ساز است، از جمله:

الف) در پذیرش اصل مسؤولیت و مدیریت؛

ب) در مقابله با حوادث غیرمنتظره و ناخواسته؛

ج) در پذیرش اشتباه و خطا و جبران آثار آن؛

د) در برابر وسوسه‌های قدرت‌های بزرگ و ارعاب آنان برای وابسته شدن؛

ه) در میدان‌های جنگ و نبرد گرم و سرد با دشمنان گوناگون بشریت.

قاطعیت

از جمله ویژگی‌های لازم ضروری در مدیران و زمامداران جوامع اسلامی، قاطعیت در مقام تصمیم‌گیری و اجراست. نقش و تأثیر جدی بودن مسؤولان جامعه در تمام احوال، به‌ویژه در حالات بحرانی و در مقابل آفات و ضررهای شک و دودلی آنان، بر کسی پوشیده نیست. ازاین‌رو یکی از ملاک‌های انتخاب مدیر و زمامدار، در فرهنگ و علوم مربوط به مدیریت، قاطعیت به شمار می‌رود.

آن حضرت در مورد قدرت تصمیم‌گیری و نکوهش دودلی و تردید مدیران، می‌فرماید:

«لا تجعلوا علمکم جهلاً و یقینکم شکاً! إذا علمتم فاعملوا و إذا تیقنتم فاقدو موا! دانش خویش را نادانی و یقین خود را شک مپندارید! آنگاه که به علم دست یافتید، عمل کنید و آنگاه که به یقین رسیدید، اقدام کنید!»

لازم به یادآوری است که کلمه «قاطعیت» از ریشه «قطع» به معنای «بریدن و جدا کردن» است و انتخاب چنین واژه‌ای، از آن رو است که افراد قاطع، مشکلات را می بند و گروه‌ها را می‌گشایند.

متأسفانه، برداشت غلط، سبب شده که برخی، هرگونه بی‌گدار به آب زدن‌ها و بی‌دقتی‌ها و تصمیم‌های عجولانه را قاطعیت بنامد!

پیشگامی در عمل

مردم، در همیشه تاریخ، الگوپذیر بوده‌اند و با پیروی از اسوه‌های انتخابی خویش، اعمال و حرکات خود را تعیین کرده‌اند و می‌کنند و واضح است که زمامداران و و عالمان هر جامعه‌ای، در این باره، بیشترین اثر و نقش را دارند. ازاین‌رو، پیشگامی آنان در انجام دادن کارهای خیر و سودمند، سبب می‌شود تا مردم و رعیت، از آنان پیروی کنند و در پی آنان، به دنبال اعمال شایسته حرکت کنند.

در آیات و روایات، به این مطلب توجه کافی شده است. مولا امام علی (ع) نیز بارها به این حقیقت اشاره کرده است، از جمله: «من حق الملک أن یؤمن نفسه قبل جنده؛ بر زمامدار است که خودش را آماده پذیرش (حقایق و اعمال خیر) پیش از افراد (لشکریان) کند.»

ابن ابی الحدید در شرح و تفسیر این حکمت می‌گوید:

فرع، همیشه، تابع و پیرو اصل و اگر اصل، منحرف باشد، محال است که فرع، مستقیم باشد. و نیز ضرب المثلی عربی می‌گوید: «آیا سایه می توانمد راست باشد در حالی که عود (صاحب سایه) کج است؟» بنابراین، کسی که خودش را امام (مدیر) جامعه کرده و شرایط و آداب لازم را نیاموخته، مانند کسی است که ادعای صیاغت (انگشتر سازی) و نجاری کند و بر ساختن انگشتر و یا تخته‌ای توان نداشته باشد و این، نوعی از دیوانگی به شمار می‌رود، بلکه دیوانگی محض است.

در جای دیگر، پیشگامی در خود سازی و کارهای خیر را از وظایف لازم هر مدیر و زمامداری دانسته، می‌فرماید: «من نصب نفسه للناس إماماً فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره؛ هر کس خودش را رهبر مردم قرار داده، باید پیش از آموزش دیگران، یه آموزش خودش بپردازد.»

فروتنی از جمله اوصاف و ملاک لازم در گزینش مدیران، فروتنی و دوری از تکبر و خود خواهی است؛ چه اینکه با فروتنی، زمامداران، در دل و روان زیردستان جای می‌گیرند و آنان را با تمام وجود دوست و عزیز می‌دارند و بی‌گمان، محبوبیت رهبران و مدیران، از بزرگترین عوامل موفقیت و پیروزی آنان به شمار می‌آید. ازاین‌رو، در آیات و روایات، بر این مطلب تأکید زیادی شده است.

مولا علی (ع) نیز از جمله ملاکها و معیارهای لازم در انتخاب افراد جهت مسؤولیت، این ویژگی را بر شمرده و در مواردی به آن اشاره کرده است. وی، خطاب به مالک اشتر می‌فرماید:

«و اخفض للرعیه جناحک و ابسط لهم وجهک و ألن لهم جانبک و آس بینهم فی اللحظه و النظره و الاشاره و التحیه حتی لا یطمع العظماء فی حیفک و لا ییأس الضعفاء من عدلک؛ پر و بالت را برابر رعیت بگستران و با مردم گشاده روی و فروتن باش و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره کردن، با همگان، یکسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و نا توانان از عدالت تو مأیوس نگردند.»

در این بخش از نامه، به چهار وصف و شرط لازم در مدیران اشاره شده که مهم‌ترین آن‌ها، فروتنی و رعایت عدالت و تساوی است.

آن حضرت، در نامه به محمد بین ابی بکر، به هنگامی که زمامدار مصر بود، توصیه و تذکراتی را به عنوان شرایط و اصاف بازم بیان کرده است چون شبیه آن چیزی است که در نامه به مالک اشتر مطرح شد، تکرار نمی‌کنیم.

نبود سوء پیشینه

امیر بیان علی (ع) از جمله معیار و ملاک را در گزینش مدیران و کارگزاران، گذشته درخشان و نداشتن سوء پیشینه دانسته و در مواردی به این مهم اشاره کرده است. در نامه به مالک اشتر، افزون بر طرح اصل مطلب، به اثار و نتایج آن نیز اشاره کرده است:

«إن شر وزائک من کان للأشرار قبلک وزیراً و من شر کهم فی الاثام فلا یکونن لک بطائه؛ فإنهم أعوان الأثمه و إخوان الظلمه و أنت وجداً منهم خیر الخلف ممن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصار هم و أوزارهم و آثامهم ممن لم یعاون ظالماً علی ظلمه و لآاثماً علی أثمه أولائک أخف علیک مؤونهً و أحسن لک معونهً؛ بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته باشد. پس مبادا چنین افرادی، محرم راز تو باشند! زیرا که آنان، یاوران گناهکاران و یاری دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنان را نداشته باشند، کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند، هزینه این‌گونه افراد، بر تو سبک‌تر و یاریشان بهتر ... است.»

توانایی (جسمی و روحی)

قدرت و توان مندی از دیگر ملاک‌های گزینش مدیران و مسؤولان سازمان‌ها و نهادهای مملکت است؛ زیرا بدون تواناییجسمی شخص، نمی‌تواند به انجام دادن وظایف خویش اقدام و بار سنگین مسؤولیت مدیریت را بر دوش کشد و آن را به سر منزل مقصود برساند.

ائمه (ع) به‌ویژه امام علی (ع) در جاجای کلمات خویش، بر این واقعیت تأکید کرده‌اند. در اینجا، برخی از فرمایش‌های امام علی (ع) گزارش می‌شود.

آن حضرت، خطاب به مالک اشتر برای تعیین و گزینش مسؤولان و کارگزاران می‌فرماید: «و اجعل لرأس کل أمر من امورک رأساً منهم لا یقهره کبیرها و لا یتشتت علیه کثیرها؛ ای مالک! برای هر یک از کارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود، مدیر و رییسی را تعیین کن، مدیر که دارای دو ویژگی باشد: بزرگی و عظمت کار، او را ناتوان و مغلوب نسازد و زیادی و تراکم کار، رنجورش نکند.»

مولای متقیان، در مقام تبیین اوصاف لازم مدیران و رهبران دینی، در خطبه‌ای که در شهر مدینه ایراد فرموده‌اند، گفته‌اند: «أیها الناس! إن احق الناس بهذاالأمر أقواهم علیه؛ ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آن کسی اسن که در تحقق حکومت (و اهداف آن)، نیرومندتر از دیگران باشد.»

از این بیانات، اهمیت و جایگاه قدرت و تانوایی مدیر نسبت به قلمرو مسؤولیت و مأموریتش، به خوبی روشن می‌گردد و می‌توان گفت، مدیر، باید قدرت نو آوری و ابداع و قدرت تبیین مسائل و مشکلات و نیازمندیها و قدرت بسیج و هدایت نیروهای انسانی و قدرت تصمیم‌گیری و قدرت پذیرش حق و تسلیم در برابر آن را باید داشته باشد./9314/ز503/ب1

هادی رحیمی
ارسال نظرات