باید به پوشش نگاهی تمدنی داشت
اشاره: حیا یکی از ارکان دین است که زمینهساز بسیاری از اتفاقات بعدی در سبک زندگی انسان میشود. در واقع یکی از مهمترین نتایج حیا، پوشش مناسب و رفتار درست در ساحت دین است که آدمی مسیر زندگی خویش را از بستر آن پیدا میکند.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا سراغ حسام الدین حائری زاده عضو هیأت علمی اندیشکده یقین و کارشناس مباحث استراتژیک رفت تا درباره ابعاد مختلف مسئله حیا در سبک زندگی به بحث و بررسی بپردازند. متن زیر قسمت اول از این گفتگو است که تقدیم مخاطبان محترم میگردد.
رسا- امروزه در فضای فرهنگی ایران مساله حجاب خیلی داغ است. عمده رویکردهای موجود در پرداختن به این مساله، از منظر روانشناختی و فردی یا در سطحی بالاتر از حیث ماهیت اجتماعی و جامعهشناختی آن است. در این بین پرسش ما این است که اگر این مساله را از حیث تمدنی بخواهیم واکاوی کنیم چه ابعادی پیدا میکند؟
بسم الله الرحمن الرحیم، سوال دقیق و به جایی است. بله میتوان چنین بررسی را انجام داد. اما این مفهوم ظرفیت کافی برای حمل بار معنایی «پوشش» در جامعه اسلامی را ندارد. آیا همه مساله پوشش را میتوان در مفهوم حجاب گنجاند؟ حجاب به معنای پرده است. اما پوشش اعم از حجاب و پرده است.
مفاهیم دیگری مانند «لباس» مفهوم جامعتری میتواند داشته باشد. البته مفاهیم دیگری هم هستند که نمیخواهم در اینجا وارد مفهومشناسی آنها شوم. چون رویکرد تمدنی مدنظر شما بود، من میخواهم به نکتهی عمیقتری از پوشش بپردازم. پوشش، ظهور امری درونیتر است به نام حیاء. آن کس که حیاء دارد یا ندارد، طبعا ظهورش باید در پوشش و حجاب او دیده شود.
حجاب و حیا دومفهوم به هم پیوسته
اما برخی را میبینیم که حجاب دارند، هر چند حیاء ندارند. یا برخی را میبینیم که با حیاء هستند، اما حجاب درستی ندارند. این پدیده به دلیل این است که فهم درستی از مفهوم حیاء نداریم. بسیاری از حالاتی که ما آنها را حیاء میپنداریم، در واقع حالت «شرم» هستند. در حالی که حیاء عمیقتر و اعم از شرم است. شرم را انسان غیرمومن هم دارد، اما حیاء ویژهی انسان مؤمن است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ایمان درختی است که ریشهاش یقین، شاخههایش تقوی و شکوفههایش حیاء است. مبتنی بر این چهارچوب، حیاء بروز و ظهور ایمان و یقین و تقوی است. نه تنها فرد، بلکه جامعه و تمدن اسلامی، مظهر حیاء است. اگر شکوفههای حیاء در جامعه و تمدن اسلامی شکوفا نشوند، به ماهیت ایمانی آن جامعه باید شک کرد. این نقطه، دقیقا جایی است که شیطان دست گذاشته است.
دشمن و شیطان در مقابله با پوشش اسلامی و حجاب، هدف اصلی را حیاءزدایی قرار داده است. به قول آلن بلوم از تئوریسینهای فمینیسم، پروژه مرکزی فمینیسم، نفی حیاء است. به تعبیر کاملتر، اساسا جهتگیری اصلی تمدن غرب، نفی حیاء است.
رسا- اجازه دهید قبل از این که تمدن غرب بررسی شود، بپرسیم که چرا حیاء را در مرکز و کانون این تحلیل قرار میدهید؟ مفاهیم دیگر را نمیشود در این مرکزیت قرار داد؟
ببینید تمدن اسلامی، دعوت انسان به ماندن در دنیا و آباد کردن و عمران آن نیست. بلکه دنیا را محل گذار به آخرت میداند. اصالت با عاقبت و آخرت است. دنیا، مَهبط و محل هبوط است که آمدهایم تا در خلال بلاها و آزمایشها، توشهای برای خود جمع کرده و به آخرت ببریم.
اساسا چه شد که هبوط رقم خورد؟ آن جا که شیطان توانست انسان را وسوسه کند و نتیجه آن هبوط شد، چه اتفاقی افتاد؟ قرآن میفرماید[1] هدف او این بوده که زشتیهای انسان آشکار شود: «لِيُبْدِىَ لَهُمَا مَا وُرِىَ عَنهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا». در شش آیه جلوتر یعنی آیه 26 سوره اعراف ساز و کار مقابله با شیطان و محافظت از خود در دنیا را هم ذکر میفرماید: «لباس»؛ فرمود[2] لباسی را خدا نازل فرمود که «لِبَاسًا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ» زشتیهای انسان را میپوشاند.
بهترین لباس تقوا است
در ادامه آیه هم میفرماید البته لباس تقوی بهتر و خیر است. در این نگاه، در حقیقت، دعوا بر سر حجاب و پوشش، برمیگردد به قبل از هبوط؛ آن جا که دعوا بر سر «سوء» بود. شیطان کاری کرد که سوء آشکار شود «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»[3]، وقتی سوء آشکار شد، راه چاره فقط در پوشیدن لباس است.
یا نباید بگذاریم سوء آشکار شود، که دنیا به عنوان مهبط محل آشکار شدن سیئات است، حال که چنین است تنها سازوکار نجات، در لباس تعریف شده است. البته بهترین این لباس، «لباس تقوی» است. به این معنا، تقوی در حقیقت پوشش و لباس است. اگر انسانی تقوا نداشته باشد و تلاش شود فقط حجاب او حفظ شود طبیعتا آن حجاب و پوشش کارکرد اصلی خود در حیاءمداری را نخواهد داشت.
بستر ساز حیا تقواست
در حقیقت دعوای اصلی بر سر تقوی است. پوشش بدون تقوی، لباس تقوی نیست. دعوا بر سر لباس و پوشش و حجاب نیست، دعوا بر سر حیاء و لباس تقوی است. و همانطور که در درخت ایمان گفتیم، تقوی شاخههای درخت ایمان است، حیاء شکوفههای آن. با این تعبیر، شکوفههای حیاء فقط بر روی شاخههای تقوی مینشیند.
بنابراین بسترساز حیاء، تقوی است. تمدن اسلامی، جامعه هجری و جامعه ایمانی بروز اصلیاش حیاء است، اگر حیا را از آن بگیرید چیزی نمیماند. انتهای علم، تکنولوژی، نظامسازی، دولتسازی، امنیت، فرهنگ و هر چیز دیگری که باشید، اما حیاء نباشد، به هیچ دردی نمیخورد و سعادتمندی برای بشر رقم نمیخورد، چون در آن صورت، ابلیس به هدفش رسیده است.
رسا- پس دعوای بر سر «لباس» یک دعوای تمدنی است؟
بله. در دنیا دعوا بر سر لباس است. خدا میخواهد انسان لباس تقوی به تن خود کند، شیطان هم میخواهد لباس را از انسان بکند: «نزع لباس»[4]. نزع لباس یعنی کندن لباس. قرآن در همان آیات سوره اعراف، آیه 27 فرمود هدف شیطان این است که لباس را از انسان بکند تا سوءات او آشکار شود: «یَنزِعُ عَنهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُريَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا» کما این که پیش از دنیا هم همین هدف را داشت تا سوءات آشکار شوند؛ آن جا که هنوز انسان هبوط نکرده بود.
ابلیس به دنبال کندن لباس تقوا از تن و روح انسان است تا سیئاتش را نشان دهد و آشکار کند. در حقیقت، دعوای حجاب و بی حجاب، چادری و غیرچادری، فمینیسم و ... نیست، بلکه دعوا بر سر پوشیدن لباس تقوا یا کندن این لباس است.
رسا- میشود این تعبیر را داشت که تمدن غرب، لباس را از تن و روح آدمی به درآورد؟
دقیقا! تمدن مدرن غرب موفق شد تا لباس را از تن و روح انسان دربیاورد و از چشم، تخیل، تفکر، زبان، گوش و هر چیزی، لباس و پوشش را بزداید تا آدمی به هر چیزی که دوست داشت گوش کند، ببیند، بشنود، بخورد، بیاشامد، ... یکی از سادهترین لباسها، لباس بر تن و بدن است. فراتر از این، ما مثلا مفهوم تقوای قلب[5] را در قرآن داریم.
تقوای قلب، پوشاندن لباس تقوی بر قلب است. تقوای چشم، تقوای گوش، تقوای اعضاء و جوارح انسان، تقوای فکر، تقوای خیال، و ... شیطان تلاش میکند این لباسها را بکند. به تعبیر قرآن کریم، «نزع لباس». مثلا درباره فکر هم همین اتفاق افتاده است. آن چه غرب در فلسفه بدون اتکا به وحی به دنبال آن بوده است، انکشاف و پردهدری از عالم بوده است. لفظ فلسفی آن «الثئا» است که مفهومی یونانی است به معنای میل به نامستوری.
کسانی که اهل مطالعات فلسفه غرب به شکل عمیق باشند، با این مفهوم آشنا میشوند. تمدن غرب بر بنیان فلسفی برقرار شده است که ذات آن بر میل به نامستوری است. از چنین تمدنی چیزی جز بیحیائی انتظار نمیرود. /882/ 402/
خبرنگار: امیررضا سلیمانی
پاورقی
[1]. فَوَسْوَسَ لهُمَا الشَّيْطَنُ لِيُبْدِىَ لهُمَا مَا وُرِىَ عَنهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهئكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَاذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَكُونَا مَلَكَينْ أَوْ تَكُونَا مِنَ الخلِدِينَ (اعراف، آیه 20)
[2]. يَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكم لِبَاسًا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ وَ رِيشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَى ذَالِكَ خَير ذَالِكَ مِنْ ءَايَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (اعراف، آیه 26)
[3]. اعراف، آیه 22.
[4]. يَابَنىِ ءَادَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُريَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَئكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ (اعراف، آیه 27)
[5]. ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (حج، آیه 32)