مشکلات چادر مشکوک است
اشاره:
مشکلاتی که در ماههای اخیر به واسطه گرانی ارزهای مختلف پیش آمده، زندگی را بر مردم سخت کرده است. زندگی مؤمنانه و استفاده از کالاهایی مانند چادر هزینهای اضافه بر هزینه دیگران است که از چادر به عنوان حجاب برتر استفاده نمیکنند.
با توجه به تاریخی که در حجاب بویژه چادر داریم، روزگاری با زور تفنگ و اسلحه سعی کردند که چادر را از سر زنان ایرانی بکشند و میبینیم که مردم در مقابله با این حرکت رضا شاهی کارهای عجیبی انجام میدادند. امروز نیز مشکلاتی به نوع دیگر گریبان این حجاب زنان مسلمان را گرفته است.
مشکلات متعدد سر راه این کالای استراتژیک جامعه اسلامی باعث شد تا خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا با حجتالاسلام مهدی بیاتی مدیر مؤسسه عفاف و حجاب «طهورا» به گفتوگو نشسته است تا با تعریف چادر، مزایای آن و راهکارهایی برای سهولت دسترسی به آن را بیابد که متن آن در زیر آمده است.
رسا ـ چادر چیست؟ سابقه و فرهنگ استفاده از آن را مقداری توضیح دهید.
چادر یک بحث پر دامنه چند جانبه است؛ این چادر یا پوشش سرتاسری سابقه تمدنی قبل از اسلام دارد؛ ایرانیها و خیلی از اقوام متمدن در دنیا، حتی قبل از اسلام بویژه برای خانمها پوشش سرتاسری داشتهاند که آقایان روی دوششان و خانمها روی سرشان بوده است. در ایران به این شنل هخامنشی و عرب عبا میگفته است.
در قرآن چند آیه حجاب داریم که یکی از آن آیهها یعنی آیه 59 سوره احزاب به چادر اشاره میکند؛ در این آیه ویژگیهای چادر، کسانی که از آن استفاده میکنند و نگاه اسلام به این پوشش آمده است. اسلام کاری میکند که چادر از لباس زنان به لباس خانواده تبدیل میشود.
شاید تعجب کنید که منظور چیست؟ آیه میگوید «به زنان مردان مؤمن بگو»، نمیگوید زنانی که چنین صفتی دارند مؤمنه هستند، بلکه میگوید به زنان مردان مؤمن بگو که از جلباب استفاده کنند؛ «اگر از این جلباب، چادر یا پوشش سرتاسری استفاده کرد، این برای اینکه او معروف شود به (در روایت میگوید به نجابت و عفاف معروف شود) و او را بشناسند»، یعنی برای خدا مهم است که این زن به این جهت شناخته شود.
پس از اساس خود این چادر و جلباب در قرآن علامت شناسایی است؛ به نجابت و عفاف شناسایی شود، اینکه این فرد خانوادهدار است، اینکه یک مرد با غیرت، یک برادر یا شوهر مؤمن و با غیرت دارد؛ یعنی آیه رابطهای بین پوشیدن چادر به وسیله خانمها و غیرت داشتن مردها مطرح میکند.
بعد میفرماید «کسانی که از این نوع چادر با روش یدنین (روگیری) استفاده میکنند» الان هم در زمان خودمان دو نوع چادری داریم، چادریهایی که چادر را مانند شنل استفاده میکنند، وقتی راه میروند چادر باد میخورد و آزاد است؛ ولی آیه میگوید که «اگر جلباب را یدنین علیهن من جلابیبهن» استفاده کنید، یعنی یک مقدار از سمت چپ چادر و مقداری از سمت راست چادر را بگیرد و به هم نزدیک کند، پیامی برای مردها دارد که مردها را مأیوس میکند.
میگویند که اینقدر سفت است که نمیشود خیلی با او ارتباط برقرار کرد، یعنی زبان این لباس به او یک پیام میدهد که این آدمی است که خودش را این مقدار سفت گرفته است؛ یعنی خود جلباب و روش استفاده از آن و پیچیدگیهایی که خداوند در ماجرای چادر گذاشته است بسیار است.
چادر تنها یک پوشش نیست بلکه پیام پنهان و پسینی و چند لایه زیادی دارد؛ اکثر بزرگان، فقها و مراجع هم در طول تاریخ، گفتهاند که این حجاب برتر، بهتر و مستحب است و برخی هم آن را واجب دانستهاند؛ چون سطحی از پوشش را ایجاد میکند که بیشتر از بقیه پوششها است؛ این حجاب از سر شروع میشود و ادامه آن روی بدن میآید، این مقدار برجستگیهای زنانه را بیشتر میپوشاند و توجه مرد به سمت آن زن کمتر میشود.
استفاده از چادر در رنگ مشکی این جلب توجه نکردن را مضاعف میکند؛ اگر رنگهای دیگر بود امکان داشت که باز توجه را جلب کند، اما رنگ سیاه را در روانشناسی از رنگهای منفی میدانند، یعنی شما اگر کادری داشته باشید که میان آن یک نوشته باشد، دور آن را سیاه میکنند تا وسط کادر دیده شود، یعنی آْن کادر دیده نمیشود؛ وقتی چیزی سیاه است چشم شما از آن رد میشود؛ خانمی که با چادر مشکی در خیابان راه میرود، توجهی از مردها به سمت او جلب نمیشود.
نخست اینکه مسأله چادر یک نگاه تمدنی در اسلام ایجاد کرده است؛ یعنی از سطح فردی آن را به سطح اجتماعی آورده است و مردها را هم دخیل کرده است؛ مرد در پوشش نوامیس خود یعنی خانم، دختر و خواهر خود دخیل است؛ اگر مرد مؤمن باشد چنین خانمی را انتخاب میکند؛ نسبت به خواهر، دختر و همسرش این حساسیت را دارد و این خانم چون در این خانواده ایمانی رشد کرده است، از این نوع استاندارد پوشش استفاده میکند.
پس در اسلام چادر تنها علامت ایمان یک خانم نیست بلکه نگاه به آن تمدنی است؛ اگر بخواهیم یک لیبل بگذاریم، میگوییم که چادر علامت خانواده، قبیله و پشتیبان آن خانم است.
نکته دوم اینکه اکثر افرادی که در طول تاریخ خانوادههای محکمی بودهاند که ایمان در آنها متزلزل نبوده است از این پوشش استفاده میکردند؛ در حالی که این نوع پوشش واجب نبوده است اما گویا یک پیام برای آن افراد داشته است، حتی زمانی که حاکمیت برای برداشتن آن فشار آورده است.
در ماجرای کشف حجاب چرا چادر موضوع است؟ اکثر محجبهها چادری بودند، میتوانستند بعد از آن قانون روسری بر سرشان بکشند، اما این افراد روسری سرشان نمیکنند؛ حالا که ممنوعیت میتوانستند کمتر را استفاده کنند، اما قبول نکردند، گفتند که ما باید این پیام را منتقل کنیم، مقاومت در استفاده از این نوع پوشش را نشان میدهد.
بنابراین در مرحله اول باید بگوییم که اصلاً نمیتوانیم از کنار مسأله چادر به راحتی بگذریم، یک موضوع در حاشیه امور دینی نیست، تمدنی و مافوق است؛ یک پیام کوتاه یا میانه نیست بلکه پیام آن بلند است؛ باید توجه کنیم که درباره چیز مهمی صحبت میکنیم؛ درباره چیزی که میتواند از یک سبک زندگی خبر دهد.
رسا ـ این استفاده از چادر چه تأثیری در سبک زندگی خانوادههای چادری دارد؟
زندگی خانوادههای چادری با بقیه فرق دارد، خانوادههای محجبهها درست است که به صورت کلی یک طور هستند، اما خانوادههای چادری یک خبر دیگر میدهند؛ انگار میگویند من میتوانستم چادر نداشته باشم، اما حالا که چادر دارم، ماهواره ندارم، آرایش ندارم، عروسی ما هم اینطوری نیست، سفره خود را اینطوری نمیاندازیم، با فلان خانوادهها هم رفت و آمد نمیکنیم، یعنی خود این چادر مسائل دیگر زیادی را به دنبال خود میآورد.
نکاتی هست که خود چادریها هم شاید به آنها توجهی نداشته باشند؛ چرا ما به این پوشش چادر میگوییم؟ در فارسی ما چادر یک خانه موقت است؛ عشایر یا افرادی که میخواهند خانه موقت داشته باشند، از چادر استفاده میکنند؛ خانهای برای تغییر تغییر مکان آسان است.
آیه قرآن میگوید که «و قرن فی بیوتکن»، خانمهای مؤمن (خطاب زنان پیامبر (ص) هستند) و اگر بقیه هم انجام دهند کار خوبی است که اهل خانه باشند، در خانههای خود استقرار داشته باشید، در خانههای خود بمانید، بدون ضرورت خارج نشوید، پس خانم مؤمن اهل خانه است، اما یک موقعی ضرورت دارد که بیرون بیاید.
باید چکار کند که به دیگران بگوید «من همان هستم که همیشه در خانه هستم»، بنابراین با چادر بیرون میآید که اگر خانه خود را ترک کردهام، کماکان در خانه موقت خود به نام چادر قرار دارم. یک ظرافتی در استخدام کلمات وجود دارد.
در زمانی که دنیا با سرعت با فیلمها، موسیقیها، انواع و اقسام وسایل دیگر به سمت شهوت حرکت میکند، شهوت دختران و پسران ما از سطح اولیه بالاتر میآید و از استاندارد خارج میشود؛ این کاری است که در تمدن غرب صورت میگیرد، به خاطر فروش، سرمایهداری یا هر موضوع دیگری که برای آنها مهم است، از این مسأله استفاده میکنند؛ این سوء استفاده خیلی دقیق است.
برای اینکه بتوانند به هدف خودشان برسند و فضا را شهوانی کنند، باید جذابیتهای جنسی زیاد شود؛ این فرهنگ به صورت دقیق نقطه مقابل فرهنگ چادر است؛ نه فقط حجاب، چون چادر یک سطح بالاتری است؛ برای رسیدن به این مقصود باید چادر را بزنند؛ هر روز با وسیلهای مانند فیلم یا چیزهای دیگر این کار را انجام میدهند.
بگذارید مقداری شما را به بعضی مسائل مشکوک کنم؛ در چند دهه اخیر در خیلی از فیلمهای ما (البته با تذکرات داده شده این اواخر کمتر دیده شده است) کلفتهای خانه چادری و خانمهای خانه آرایش کرده و مانتویی بودهاند؟ این مسأله عادی است؟ این تصویر چه پیامی دارد؟ میخواهد سطح نگاه را تنزل دهد و بگوید اینها که چادری هستند، موقعیت اجتماعی بالایی ندارند؛ این میتوانست برای ما ضربه خیلی سنگینی باشد.
در حالی که خدا جلباب را لباس سه گروه معرفی کرده است؛ «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین» «همسرانت، دخترانت و زنان مردان مؤمن» که از جلباب استفاده کنند؛ بالاترین موقعیت اجتماعی یک زن در جامعه پیامبر زن پیامبری است که رئیس حکومت است؛ خانمهای چادری، برندشان برند عالیترین رتبه خانواده حاکمیت یعنی زنان و دختران پیامبر است؛ به این وسیله کلاس اجتماعی چادر را بالا میآورد.
اما سطح بازی شروع شده را فقط در گرانی نبینیم؛ سطح مبارزه با چادر خیلی عمیق است؛ الان وارد بحث قبل از انقلاب و زمانی که حکومتهای طاغوت رضاخان و محمد رضا سر کار بودند و هر کاری دلشان میخواست میکردند نمیشویم، اینجا درباره زمان خودمان گفتوگو میکنیم.
بسیاری از زنان متدین ما در موقعیتهای اجتماعی بالایی هستند، نماینده مجلس، مدیر کل، مدیر مدرسه و زن وزیر است و موقعیت ممتازی دارد؛ اینها چادری هستند، اما ما چطور بازنمایی کردهایم؟ بسیاری از زنان متدین ما که اهل خیابان و حتی فضای حقوقی و پست اداری نبودند، کسانی را پرورش دادند که دنیا را تکان دادهاند؛ مانند مادر امام خمینی یا مادر مقام معظم رهبری و مادر خیلی از شهدا که در خانه نشستند و اینها را تربیت کردند که اگر میخواستند بیرون بیایند، میتوانستند موقعیتهای اجتماعی زیادی را داشته باشند؛ اما نشستند و انسانی را در سطح دیگری پرورش دادند.
ضربه دیگری را در این حوزه به نوع استفاده از چادر زدهایم؛ کسی چادر سر کرده است که لیاقت آن را نداشته، کسی چادر را به صورت سهلانگارانه مانند زورو یا شنل استفاده میکرده است؛ این مسأله در فیلمهای ما هست؛ آن فردی که اصلاً اعتقادی به چادر نداشته آن را پوشیده، استفاده در آن فیلم اشکال داشته و ذاتاً هم به این چادر اعتقاد نداشته است؛ این هم یک حوزه ضربه به چادر است که من به این نوع عملکرد مشکوک هستم.
چادر معنا دارد؛ وقتی کسی چادری است، چادری است؛ یعنی سطح حریم او با نامحرم زیاد است؛ شما نمیتوانید یک چادری که با نامحرم بگو و بخند کند یا به قول خودشان با روابط عمومی بالا باشد را نشان دهید؛ این به هم ریختگی نشانه و پیام آن واقعیت خارجی است.
چادر برای کسی است که سطح حریمش را با مخاطب زیاد میکند؛ بعد این خانم آرایش کند، با نامحرم خنده و گفتوگو کند، مدل استفاده او آزاد باشد، این چه کار میکند؟ معنای چادر را از آن میگیرد؛ یعنی پیام میدهد که هر که چادری است باید اینگونه باشد؛ اینجا میآید و مخلوط میکند.
این نوع بازنمایی از فرد چادری پیام چادر که این فرد، حافظ، حصون و مراقب است را از بین میبرد؛ میگویند که اگر چادر هم میپوشد معلوم نیست که آدم سالمی باشد؛ چون پیامهای تصویری گذشته مدعی این مطلب بوده است.
رسا ـ نمونه دیگری هم از ضرباتی که به این فرهنگ عمومی وارد شده است وجود دارد؟
حوزه چادر ملی، حوزه دیگری است که میتوانیم به آن مشکوک باشیم؛ در چادر ملی چه کاری انجام دادهایم؟ آن کاری که چادر انجام دهد و اندام واره زن را میپوشاند، در چادر ملی با تلفیقی به آن برگرداندیم.
برخی خیال میکردند که با این نوع از چادر آن را توسعه میدهیم؛ در حالی که بسیاری از چادریها را مانتویی کردیم، یعنی یک پله درست کرد، برای آدمهایی که یک مقدار ضعیف بودند، از آن چادر سنتی به چادر ملی آمدند و برخی از چادر ملی هم خارج شدند و الان مانتو میپوشند و بدتر و بدتر که الان در جامعه به وجود آمده است.
چرا چادر؟ بگویند مانتوی سر همی، چرا اسم چادر را بر آن میگذارند؟ البته من در بحث مانتو هم همین حرف را دارم، مانتو معنایی دارد؛ الان پیراهن میفروشند و روی آن مانتوی تابستانی مینویسند؛ این لباس بیرونی نیست، این لباس خانه است؛ باید روی آن چیزی بپوشی، اما فرد اینطور میپوشد؛ بعد کم کم میبینید که مانتو پوشیده میشود و بعد رقیق و نازک میشود، بعد به پیراهن تبدیل میشود و بعد کوتاه میشود، اینها همه برنامههایی است که برای ما ریخته میشود.
ما نمیتوانیم به جریان نفوذ بیتوجه باشیم، این جریان نفوذ جدی است؛ چادر به عنوان یک سد جدی است؛ هر کس در این قضیه بگوید که خانم مانتویی با مقنعه و جوراب، فرقی با خانم چادری ندارد، حتی در فهم قرائت متون دینی اشتباه کرده است، در فهم این موضوع دینی اشتباه کرده است؛ در نگاه خدا اینها با هم فرق دارند. این مطلب دوم بود.
حالا ببینیم که آدمها برای چه چادری میشوند؟ چادر همیشه باید به صورت طبیعی یک پیام بدهد؛ آقای نامحرم حریم من با تو زیاد است؛ هر وقت یک چادری یا یک نوع از چادر را پیدا کردید که این پیام دور باش را به نامحرم ندهد، این از معنای چادر خارج شده است.
درباره گارد یک نکته بگویم؛ متخصصان زبان بدن میگویند خانمی که به صورت روگیری چادر میپوشد دستش را زیر چادرش مشت میکند و دست دیگرش را هم پایینتر میگیرد، این وقتی با نامحرم صحبت میکند، با گارد صحبت میکند، یعنی زبان بدنش این را میگوید، او به صورت عادی چادر خود را سر کرده است اما اینگونه پیام میدهد؛ اما شما در چادر ملی آستین گذاشتهاند که فرد با نامحرم با دستان باز صحبت میکند و زبان بدن آن گارد ندارد.
اینها حرفهای ما نیست؛ روانشناسان هم به داشتن زبان بدن چادر اذعان دارند، میگویند که چادر یک پیام تصویری میدهد و به مخاطب خود اعلام میکند که این آدم محکمی است؛ بنابراین چادر را نباید از جامعه اسلامی بگیریم.
رسا ـ چرا گروهی میخواهند چادر را حذف کنند؟ انگیزه آنها از حذف این چادر چیست؟
گفتم چادریها نماینده خانواده خودشان هستند؛ شما خانواده شهدای انقلابیانی که انقلاب اسلامی را تحقق بخشیدند، خانواده 230 هزار شهید دفاع مقدس، خانوادههای شهدای مدافعان حرم را که فداکاریشان مانند من سخنرانی نبوده است که درباره دین حرف بزنند را بررسی کنید؛ نگاه کنید که چقدر از این خانوادهها چادری هستند.
وصیتنامه شهدا را بخوانید، دو موضوع بسیار تکرار شده است؛ میگویند که «بچهها ما میرویم، اما حواستان به امام باشد، حرف امام زمین نماند، حواستان به ولی فقیه باشد»؛ حالا دوم چیست؟ قرآن، نماز یا چیز دیگر؟ نه، گفتهاند که «ما میرویم اما بچهها مواظب باشید که چادر از سر زنانمان نیافتد»؛ موضوع دوم با یک فاصله زیاد و پر تکرار در کنار ماجرای محافظت از ولی فقیه، محافظت از چادر است؛ خیلی از آنها حجاب را هم نگفتهاند بلکه مستقیم چادر را اشاره کردهاند.
این گروهی که خدمتگزار و فداکار و از جان گذشته برای اسلام هستند خانواده چادریها هستند؛ مادر چادری با بچهاش، خانم چادری با شوهرش، دختر چادری با پدرش؛ اگر بخواهیم روی خانواده شهدا یک لیبل بگذاریم، خانوادههای چادری هستند؛ اینها باید حالشان بد شود؛ اینها باید از جمهوری اسلامی دست بردارند.
هر وقت توانستند این گروه فداکار را از جمهوری اسلامی خسته کنند، دیگر این نظام فداکار، جان فدا و مبارز ندارد؛ بقیه هم اسلام را دوست دارند، نه به اندازه خانواده چادریها، اینها آدمهای فداکاری نیستند؛ آدمهای خوبی هستند، اما چادریها کسانی هستند که انقلاب را رها نمیکنند؛ هشت سال پدر این کشور در آمده است، اما این گروه تسلیم نمیشود؛ این گروه ایستاده است و میگوید که امام ما هستیم، تو ما را داری.
در عراق یا سوریه جنگ شده است؛ خیلی از آنها از اساس شیعه هم نیستند، اما مسلمان هستند؛ به این بچهای که در خانواده چادریها بزرگ شده، خبر رسیده است، بر میگردد و میگوید که من نمیتوانم ببینم که کسی به ناموس شیعه یا مسلمان تعرض کند؛ در کشوری که فاصله زیادی هم دارد، مثلاً سوریه که مرزی هم نداریم؛ من باید آنجا بروم و در آنجا از ناموس محافظت کنم؛ این گروه باید دست بردارند.
با این قیمت چادر کاری میکنند که این خانواده متدینی که با سختی زندگی میکند، چهار تا دختر دارد، کارگر یا کارمند است، نتواند به راحتی به اندازه لازم برای خانوادهاش چادر بخرد.
چادر کالای مصرفی است؛ چون لباس رو هست، بسیار هم آسیبپذیر است، باران و آفتاب میخورَد و لای در گیر کند و از این حوادث بسیار اتفاق میافتد؛ ما طلبهها که عبا داریم خانمهای چادری را درک میکنیم؛ این کالای مصرفی که آدمها به آن نیاز دارند؛ این فشار اقتصادی میآید، باید روی خانواده متدین بیشتر اثر بگذارد.
ما معتقد نیستیم که اینها دست بر میدارند، اما میتواند به صورت طبیعی جایگاه اینها را تنزل دهد؛ وقتی چادر نو نداشته باشد که بپوشد، بین بچهها به او بیتوجهی شود، طرد شود؛ آن اثر روانی خودش را بگذارد. خائن است کسی که در این زمینه ورود کرده است.
رسا ـ تولید چادر در کشور چه وضعیتی دارد؟
هشت کارخانه دوخت چادر از حدود سال 1380 در ایران فعال شد، برنامهریزی شد تا همه هشت کارخانه زمین بخورد؛ چون واردات چادر انحصاری چند آدم بود؛ اینها دیدند که با وجود این کارخانهها در واردات سود نمیکنند، یک جاهایی برای اینکه اینها را بشکنند قیمت را پایین میآوردند و کارخانه را ورشکست میکردند؛ هفت کارخانه از این هشت کارخانه ورشکست شدند و الان موجودیت خارجی ندارند؛ این فاجعه نیست؟
نباید مشکوک شویم که چرا هفت کارخانه از بین رفت؟ دستی در کار نیست؟ راحت از کنار آن بگذریم؟ بگوییم که اتفاقی بوده است؟ قیمت بالا و پایین شده است و اینها نتوانستند. آن یکی چطور مقاومت میکند؟ کارخانهای که هنوز مشغول فعالیت است چیزهای دیگری هم کنار چادر میزند تا کاسبی کند، چادرش را هم میزند.
من آخوندی هستم که فقط کار کتابخانهای نکردهام بلکه دوازده سال است در حوزه عفاف و حجاب کار میکنم، قائم مقام وزیر کشور در حوزه عفاف و حجاب بودهام، دوازده سال است که مؤسسهداری و کار و فعالیت میکنم، با نمایندگان مجلس، وزرا، مجموعههای دیگر نشستهام و درباره مصوباتشان بحث و گفتوگو کردهام؛ با مد لباس وزارت ارشاد مفصل گفتوگو کردهام؛ بعنوان یک طلبه کنشگر اجتماعی در حوزه حجاب و عفاف میگویم که ماجرای چادر به شدت مرموز و مشکوک است.
آن کسی که دین داشته باشد، مؤمن باشد و بخواهد این قضیه را دنبال کند، سر نخهای فراوانی برایش وجود دارد، برویم دنبال کنیم ببینیم ماجرا چیست؟ چه کسانی نمیخواهند که آدمهای چادری راحت زندگی نکنند؟
در ادبیات جامعهشناسی تعبیری به نام شیب اجتماعی وجود دارد؛ میگویند شیب اجتماعی به هر چه باشد آدمها به آن سمت سُر میخورند، الان شیب اجتماعی به نفع محجبهها هست یا کسانی که حجاب شرعی را رعایت نمیکنند؟ یعنی سهولت دسترسی، طرحهای خوب، جنسهای خوب، ارزان و با کیفیت به سمت چادر است یا پوششهای دیگر؟
الان فقط مسأله ما گرانی چادر نیست، کیفیت چادر هم هست، کیفیت چادر یک مسأله خیلی جدی است؛ چرا یک چادر باید به سرعت بور شود که فرد مجبور باشد دوباره آن را بخرد که اگر پولش را نداشت، زنی که زیبا طلب است، زشت و بور بپوشد.
چرا این کالای استراتژیک در داخل تولید نمیشود؟ گندم کالای استراتژیک است، چادر کالای استراتژیک نیست؟ این همه زن خانواده خادم و فداکار جمهوری اسلامی داریم، این کالا برای شما استراتژیک نیست؟ اگر تمام واردات قطع شد چکار میکنید؟ اگر چادر را تحریم کردند، میخواهید چه کنید؟ میخواهید برای زنهای چادری داخل کشور چکار کنید؟ آن شعور سیاسی نه، شعور فرهنگی کجاست؟
برای اینکه این گروه خدمتگزار شما ناراحت و اذیت نشود، به دردسر نیافتد، این مشکوک و نگران کننده نیست؟ نباید به این سمت برویم که مسأله را حل کنیم؟ ببینیم که چرا این گروه باید اذیت شوند؟ مگر اینها در جمهوری اسلامی چه خطایی کردهاند؟ جرمشان این است که جمهوری اسلامی را حفظ میکنند؛ بزرگترین خطای خانوادههای چادری این است که مدافع اصلی جمهوری اسلامی هستند.
من نمیگویم که خانواده مانتوییها مدافع نیستند، اما حرفم روی درصد اینها است؛ اینقدر تعداد اینها زیاد است که گویا همه هستند؛ هرچند من معتقد هستم که ما مسیحی و سنی پا به کار انقلاب هم داریم.
رسا ـ چه حمایتی باید از کارخانههای تولید چادر انجام میشد؟
حمایت اولیه درست بود؛ یعنی وامی که برای ساخت کارخانه داده شده بود کلان بود و با آن وام کارخانهها راهاندازی شد؛ با تدبیر استراتژیک بودن کالا، این کارخانهها راه افتاد؛ البته از قبل شروع شده بود اما حدود سال هشتاد فعال شد؛ حمایتهای بعدی که باید صورت میگرفت این بود که نباید انحصار واردات وجود میداشت؛ چطور الان در ماجرای گندم و اینها مراقبت هست؟
اینکه گندم را تکرار و با چادر مقایسه میکنم، به این مطلب اعتقاد دارم که گندم غذای جسم و چادر غذای روح خانوادههای مؤمن ما است؛ مصرف چادر یک کالای استراتژیک معنوی است همانطور که گندم یک کالای استراتژیک جسم است؛ مدام میخواهم مثال بزنم که عرض من روشن شود، این هم با مسامحه نیست، خیلی هم دقیق از این لفظ استفاده میکنم.
یکی از کارهایی که باید صورت میگرفت این بود که دولت مداخله و بر واردات و وارد کنندگان نظارت میکرد؛ به واقع پنج نفر بودند که واردات چادر را انجام میدادند.
رسا ـ خیلی کالاها گرفتار این مشکل بودند که با شروع سیاستها و تولیدات چین، به تعطیلی کشیده شدند؛ اما چه کاری باید انجام میشد که تولید حداقلی کارخانههای ایرانی انجام میشد؟
مانند کاری که در ماجرای میوه انجام میدهیم؛ الان فصل سیب و برنج و هنگام فروش اینها اگر واردات را باز کنید تولید کننده ورشکست میشود؛ برنج فروشها، چای فروشها و سیب فروشها نابود میشوند؛ میگویند زمان فروش ما بود چرا واردات را باز کردی؟
درباره چادر هم همینطور، الان کارخانه راه افتاده است، تو الان باید واردات را کنترل کنی نباید بگذاری وارد شود؛ حتی اگر کیفیتش پایینتر باشد؛ در حالی که این کارخانهها مدعی هستند ما آخرین تکنولوژی را داشتیم اما نمیتوانستیم رقابت کنیم؛ در واردات سودهای فراوانی وجود دارد که نتوانستند با کره و دیگر کشورها رقابت کنند. وقتی کالایی تازه در حال راه افتادن است؛ این خیلی طبیعی است.
از اساس چادر، کالای استراتژیک فرض نشده است تا برای آن این مراقبتها به وجود بیاید؛ فهم مسئول بازرگانی برای کنترل این ماجرا وجود نداشته است؛ یک بیخیالی و بیتوجهی در حال خیلی خوشبینانه به این قضیه وجود داشته است که چه اهمیتی دارد؟ این کارخانهها نتوانستند و عرضه نداشتند، ناتوان از رقابت با آنها بودند و خودشان حذف شدند؛ به ما چه ربطی دارد؟ ممکن است بگویند قانون طبیعت این است که هر کس قدرت بیشتری داشته باشد غالب میشود.
آمار این چادریها جالب است؛ آمار واقعی و رسمی وزارت کشور که سال 90 در سطح ملی گرفته شد از کل افرادی که حجاب شرعی را رعایت میکنند 51 درصد یعنی بیش از نیمی از این افراد همان گروه مقاوم هستند که از چادر استفاده میکنند؛ حالا این درصد حق حیات معنوی و زندگی مؤمنانه ندارند؟
چه حمایتی باید میشد؟ حمایتی که تو از چای کار میکنی از تولید کننده چادر هم میکردی؛ توقع زیاد شدن اینها را نداشتیم اما همین هشت تا میماند که کالای استراتژیک شما از بین نرود؛ در این چهار دولت اخیر هیچ همتی برای تأسیس کارخانه یا احیای همان کارخانههای قبلی وجود نداشته است؛ این را با علم عرض میکنم، به عنوان کسی که وسط میدان بوده و کار را دنبال میکرده است.
رسا ـ حکومت اسلامی و نظام اسلامی وظیفهای در کمک کردن به افرادی که سعی میکنند حجاب اسلامی برتر یعنی چادر را حفظ کنند دارد؟ برای مثال سوبسیدی در نظر بگیرد.
جمهوری اسلامی به صورت شرعی وظیفه دارد زندگی مؤمنانه و عفیفانه را برای مردم جامعه اسلامی آسان کند، این وظیفه شرعی است، در قانون هم این وظیفه را دارد؛ اگر ما مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان مجموعههای سیاستگذار قبول داشته باشیم، اینها در حوزه چادر و پوشاک اسلامی قانون گذاشتهاند که همین قانون اجرا نمیشود.
حمایت از چادر و پوشاک عفیفانه وظیفه وزارت صنعت، معدن، تجارت که در آن قانون وزارت بازرگانی نوشته شده بود قید شده است؛ این وزارتخانه باید از این پوشاک استراتژیک حفاظت و مراقبت کند، بعد از آن باید روشها و آییننامههایی که یکی از آنها همین سوبسیدی است که شما میگویید، یکی از آنها همان مسأله حمایت کردن از آن کارخانهها بود.
به دو طریق یارانه به افراد یا به کارخانه برای تولید آسان میتوانست کمک کند؛ این یکی از دهها کاری است که باید انجام میشده است؛ باید از واردات جلوگیری میکرده، انحصارش را از دست افراد خاص خارج میکرده، باید به کیفیتبخشی آن کمک میکرده، باید این مجموعههای زنجیرهای در اختیار حاکمیت، فروشگاههای زنجیرهای در اختیار حاکمیت را در دسترس قرار میداده است تا مردم بتوانند به راحتی به لباس عفیفانه و چادر دسترسی آسان پیدا کنند.
ببنید چند خصوصیت بوده است؛ طراحی، تولید، توزیع و تبلیغ؛ اینها چهار لایه مهم مد لباس اسلامی است؛ اگر میخواهید جامعه در حوزه پوشاک به سمت زندگی عفیفانه حرکت کند باید خوب طراحی کنیم، تولید کنیم، توزیع آسان و در دسترس داشته باشیم و طوری تبلیغ کنیم که به آن توجه شود؛ در قم میبینید که تبلیغاتی که روی بیلبردها میرود خانم مانتویی تبلیغ میکند؛ این مشکوک نیست؛ اینجا که طبق آمار 81 درصد زنان قمی چادری هستند.
این یک عملیات برنامهریزی شده است؛ من آدم متوهم و هیجانی نیستم، برای همه اینها رفرنس و آدرس دارم، اگر کسی واقعاً به دنبال اصلاح ماجرا باشد راه حل وجود دارد؛ چادر یک فرهنگ است؛ پس چادر به مثابه یک فرهنگ همیشه از یک انحطاط فرهنگی در جامعه جلوگیری میکند، هر وقت شما چادر را کنار گذاشتی و به آن بیتوجه شدی در یک سرازیری قرار گرفتهای، یعنی شما که چادر را رها میکنی روی مانتو نمیایستی، روی پیراهن، تیشرت و شلوار و شلوارک میروی، چون جلوهگری و جاذبههای جنسی تمام شدنی نیست؛ همانطور که غرب رفته است و در حال گرفتن نتیجههای نحس آن است.
حرکت جمهوری اسلامی برای زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) نیازمند توجه بسیار به شاخصهای زندگی عفیفانه است و چادر پررنگترین نقطه این ماجرا است؛ شما نمیتوانید زندگی عفیفانه را به صورت تام در جامعه ایجاد کنید، مگر اینکه به چادر توجه کنید؛ چادر یک لباس نیست، یک فرهنگ، یک تمدن و یک عقبه برای ایجاد ساختارها و سازههای یک زندگی مؤمنانه است./836/ج