علیه یکجانبهگرایی آمریکایی
به گزارش خبرگزاري رسا، روحالله مدبر،کارشناس مسائل روسیه طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت: فدراسیون روسیه بهدنبال ایجاد یک نظام اقتصادی مدرن است بهنحوی که بهزودی تبدیل به یکی از قطبهای نظام جهانی در اقتصاد بینالمللی شود.
لذا در بازتعریف و تکمیل موج دوم ماموریتهای تمام دستگاههای کشور فدراسیون روسیه از سال 2010 مشاهده میشود جهت رسیدن به این راهبرد، در عین حال که بر اولویتهای امنیتی توجه میشود، مسائل فرهنگی و اقتصادی با ائتلافسازیهای تجاری توسط دولت فدراسیون روسیه در اولویت ویژهای قرار گرفته و از این رو است که اتحادیه اقتصادی اوراسیا توسط پوتین تقویت میشود و بیتوجه به فشارهای آمریکاییها روند عضویت جمهوری اسلامی ایران در این اتحادیه را نیز تسریع میکند؛ همزمان در سال 2019 در اجلاس اقتصادی شرق که در شهر بندری ولادی وستوک برگزار میشود وی پیشنهاد تشکیل گروه «هفت جدید» با مشارکت «روسیه، هند، ژاپن، چین و ترکیه» را میدهد؛ البته در این بین توسعه مناسبات روسیه با کشورهای عضو گروه «بریکس شامل کشورهای: روسیه، برزیل، آفریقایجنوبی، هند و چین» که معروف به قدرتهای اقتصادی نوظهور با گردش مالی بیش از 15 تریلیون دلار است هم در دستورکار ولادیمیر پوتین قرار دارد.
در این میان نگاه پوتین فارغ از قاره سبز، آفریقا هم نبوده و علاوهبر عقد قراردادهای نظامی مهم با 20 کشور باثبات در قاره آفریقا، در اکتبر سال 2019 نشست «روسیه-آفریقا» در شهر سوچی را طبق اعلام منابع رسمی روسیه با شرکت 6 هزار تاجر، سرمایهگذار و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی آفریقایی و روسی برگزار میکند و ولادیمیر پوتین ضمن بخشیدن 20 میلیارد دلار بدهی کشورهای آفریقایی، مسیر شروع روابط عمیق اقتصادی فرهنگی و نظامی را با قاره آفریقا تسهیل میکند. فروش انواع بالگردهای روسی به مصر و اوگاندا، عقد تفاهمنامه همکاری با اتحادیه آفریقا، توسعه تراز تجاری با آفریقایجنوبی، تدوین بسته مشارکت در استخراج الماس، فروش واگن قطار، محصولات کشاورزی و تولید سوخت هستهای در نامیبیا، همکاریهای بهداشتی و پزشکی با کشورهای آفریقایمرکزی و... از دستاوردهای این اجلاس بوده که پیشبینی میشود توسعه حجم مبادلات تجاری روسها و آفریقاییها از 210 میلیارد دلار در سال 2018 رشدی سریع تا 2020 کند. البته در حاشیه اجلاس آفریقا، روسها 800 میلیارد روبل قرارداد با آفریقاییها امضا کردند. لازم است اشاره کنم مقرر است سال 2020 مجمع اقتصادی کاسپین نیز در مسیر راهبرد گسترش مناسبات اقتصادی و فرهنگی روسیه در آستاراخان با کشورهای همسایه دریای کاسپین هم برگزار شود.
در این بین عمق نفوذ روسیه در برخی کشورهای آفریقایی همچون ماداگاسکار، سودان، آفریقایمرکزی، آفریقایجنوبی و کنگو هم طی 10 سال گذشته رشدی چندبرابر و بسته به نوع شرایط خاص کشورهای مذکور داشته است. بهعبارتی، روسیه همزمان با گسترش نفوذ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی خود در شرق گامهای بلند توسعه مناسبات چندوجهی خود را در آفریقا مستحکم میکند و از سوی دیگر همین راهبرد را در اروپا درخور شرایط آن منطقه در پیش گرفته است. اقدامات روسیه در توسعه خطوط انتقال گاز خود به اروپا بهمنظور حذف انحصار خط لوله انتقال گاز به اوکراین در این راستا تحلیل میشود.
بهعبارتی، روسها همزمان طبق راهبرد قدرت بزرگ مدرن هنجارمند که تا سال 2030 باید جایگاه روسیه بهعنوان یک ابرقدرت تامینکننده و تاثیرگذار در روند توزیع انرژی در جهان باشد؛ اقدام به گستره خطوط گازی خود در شرق و غرب کردهاند. افتتاح خط لوله گازی قدرت سیبری «сила сибири» که گاز را از حوزههای گازی بکر شرق فدراسیون روسیه در ناحیه فدرالی سیبری به کشور جمهوری خلق چین به مدت 30 سال منتقل میکند و قابلیت ارسال سالیانه 38 میلیارد مترمکعب به چین را دارد در راستای گام پوتین در سیطره قدرت روسیه در شرق همراستا با غرب است.
فراموش نکنیم ولادیمیر پوتین در سال 2017، در مقالهای به راهبرد خود بهعنوان توسعه «شرق دور، اولویت امنیت ملی روسیه در قرن 21» پرداخت و تصریح کرد: «از همه ظرفیتهای روسیه برای توسعه بخش شرقی آن همزمان با تعمیق روابط با کشورهای آسیای شرقی استفاده خواهیم کرد و علاوهبر برنامه ریشهای صلحسازی و تعمیق دوستیها در توسعه رفاه، افزایش سطح دانش و تکنولوژی همزمان با آموزش جوانان از رشد شاخصهای سلامت بهره خواهیم برد.» البته پوتین همانطور که گفتیم راهبرد خود را در مسیر شرقی و غربی با رویکردهای دیپلماسی نوین روسی تدوین کرده و در این راستا و در مسیر عملیاتیکردن برنامه خود در حوزه انرژی، خط لوله گازی جریان شمالی 2 «Северный поток» و خط لوله گازی«Турк Стрим» را نیز همزمان در غرب از ترکیه تا آلمان گسترش داد و بهزودی با وجود اعمال تحریمهای آمریکا بهویژه به خط لوله جریان شمالی 2، این خطوط گازی را افتتاح و سالانه بیش از 55 میلیارد مترمکعب گاز اروپا را تامین خواهد کرد. در همین راستا آمریکاییها خطوط لوله گازی روسها را سلاح جدید استراتژیک این کشور نامیدهاند و از هر تلاشی برای ناکامی این پروژهها استفاده کردند.
همانطور که اشاره شد با وجود فشارهای فراوان ایالات متحده آمریکا و تخصیص ردیفی در بودجه 2020 این کشور برای مقابله با نفوذ انرژی روسیه در غرب، «خط لوله روسی جریان شمالی 2» در شرق اروپا ضمن عبور از سواحل روسیه در دریای بالتیک با عبور از فنلاند، سوئد، آلمان و دانمارک «مسیر استراتژیک توزیع انرژی روسی» را به وجود آورده و ممکن است بهزودی سایر کشورهای غربی که نیازمند انرژی گازی روسیه هستند، درخواست توسعه انشعابات این خط انرژی را به طرف روسی اعلام کنند، که این پیشبینی نگرانیهای طرف آمریکایی را افزایش داده است. لذا همانطور که اشاره شد روسیه گامبهگام در مسیر به ثبات رساندن جایگاه خود در نظام بینالملل بهعنوان یک قدرت چندجانبه «فرهنگی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و تامینکننده انرژی» به پیش میرود و آمریکا رقیب مدعی جهان تکقطبی در حال از دست دادن هژمونی و حتی متحدان راهبردی خود جهت فشار بر روسیه است که شاهد آن در تحریمهای یکطرفه و کماثر آمریکاییها علیه روسها و عدم همپیمانی برخی شرکای غربی و سنتی آمریکاست.
در این بین نقش شخصیتی و رفتارهای ترامپ با اروپاییها در دلسردی آنها در پشتیبانی همیشگی از متحد راهبردیشان، آمریکا بسیار موثر است و کار بهجایی رسیده که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در اجلاس هفتادمین سالگرد تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» پیشنهاد رفع تمام سوءتفاهمات و مشکلات اروپا را با روسیه و توسعه نزدیکیها با این کشور میدهد. اما در آنسوی مباحثی که طرح شد، یکی دیگر از نگرانیهای عمیق آمریکاییها توسعه مناسبات نظامی میان روسها و چینیها است؛ مسالهای که با انحصارطلبی و ترویج فرهنگ آمریکای تکقطبی کاملا منافات دارد؛ چراکه موجبات روند رسیدن چین بهعنوان تهدید عمیق استراتژیک قطب آمریکا را تسریع خواهد کرد. اکنون که روسیه تضمینکننده تامین انرژی چین شده، گسترش تبادلات نظامی دو کشور زنگ خطر را در آمریکا به صدا درآورده و در همین راستا سازمان اطلاعات ملی آمریکا در سال 2019 طی گزارشی اعلام کرد از دهه 50 میلادی تاکنون روابط روسیه و چین تا این اندازه به هم نزدیک نبوده است و باید تحت نظارت دقیق باشد.
خرید سامانه موشکی هشدار زودهنگام روسی توسط چینیها که توسط کارشناسان نظامی جهان به عنوان سد دفاعی چین در برابر آمریکا تحلیل میشود، سند بسیار مهمی است و گویای باخت ترامپ در خروج هیجانزده و یکطرفه از پیمان I.N.F (منع گسترش سلاحهای میانبرد هستهای) است، چراکه منجر شده روسها و چینیها گامهای توسعه مناسبات خود در حوزههای نظامی را فراتر از ارزیابیهای آمریکاییها بردارند. چینیها اکنون پس از اقدامات ترامپ در آغاز جنگ تجاری با آنها جهت رسیدن به «راهبرد چین 2025» با توسعه مناسبات استراتژیک خود با روسها درصددند خلأ روابط خود را با آمریکا پر کرده و با برنامه بلند و مهم خود بهجای چین تقلیدگر و کپیکار، به چین نوآور و سازنده تکنولوژی تبدیل شوند./1360//101/خ